PEZHVAKEIRAN.COM توماج و تتلو؛ تصویر تمام‌قد یک حکومت در دو سرنوشت متضاد
 

توماج و تتلو؛ تصویر تمام‌قد یک حکومت در دو سرنوشت متضاد
شهلا شفیق

همزمان با صدور حکم اعدام برای توماج صالحی، دومین جلسه دادگاه امیر تتلو نیز برگزار شد. از نظر شهلا شفیق، نویسنده و جامعه‌شناس، سرنوشت این دو خواننده رپ، به‌رغم تفاوت‌هایشان، تصویری روشن از جمهوری اسلامی را نمایش می‌دهد.

در نخستين هفته ارديبهشت، در همان حال که حکم اعدام توماج صالحی خشم و اعتراض گسترده افکار عمومی ايرانيان را برانگيخت، جلسه دوم دادگاه تتلو هم برگزار شد. با قرار دادن اين دو صحنه در يک قاب، تصويری مکمل از دستگاه قضایی جمهوری اسلامی را می‌بينيم. از سوی ديگر، سرنوشت متضاد اين دو خواننده مشهور رپ، چشم‌اندازی به ويژگی‌های وضعيت ايران می‌گشايد. پس بيایید از نزديک به اين قاب نگاه کنيم.

عکس‌های تتلو در جلسه دوم دادگاه بی‌نياز از هر شرح و تفسير، فرجام غم‌انگيز راهی را که او پيمود به نمايش می‌گذارند. تتوهايش هنوز باقی مانده‌اند تا بال‌زدن‌های او از قفس تا قفس را روايت کنند. تتلو می‌گفت خالکوبی يک شير پرهيبت روی کاسه سرش تصويری از واقعيت خود اوست که شيری زندانی در قفس جمهوری اسلامی و مجوز و مردم است. براستی هم برای گرفتن مجوز به هر سر خم کردنی تن داده و حاضر شده بود رپ تبليغی هم برای جمهوری اسلامی بخواند تا بتواند آوازش را بخواند. مدح قفس به اميد پرواز. تناقضی تباه. وهمی باطل. مثل انبوه تناقض‌های ضايعی که در گندچاله‌های ساخته جمهوری اسلامی رشد می‌کنند. قدرقدرتی‌های کاذب، الدروم بلدروم‌های بی‌مايه و رنگ‌های پر نيرنگ.

امیر تتلو در دادگاه جمهوری اسلامیامیر تتلو در دادگاه جمهوری اسلامی
عکس‌های تتلو در جلسه دوم دادگاه فرجام غم‌انگيز راهی را که او پيمود به نمايش می‌گذارندعکس: Mizan/dpa/picture alliance

تتلو که عميقا با اين تضادها دست به گريبان بود. اين هنجارهای ناهنجار را بی‌پرده می‌گفت و می‌خواند. و عاقبت رشته‌های سخت‌بافته همين تناقض‌ها، او را که بر تنش خالکوبی کرده که هيچ کس جز خدا نمی‌تواند قضاوتش کند، به بيدادگاه جمهوری اسلامی کشانيد.

اينک او تن به قضاوت حاکمانی سپرده که به نام خدا آحاد ملت را از حقوق اوليه انسانی محروم کرده‌اند و هر گونه حق‌طلبی و دادخواهی را به خاک و خون می‌کشند.

روشن است که حاکمان از نمايش غم‌انگيز محاکمه تتلو بهره می‌گيرند. اما "کمدی سياه" حکم اعدام توماج به چه کار اينان می‌آيد؟

در ابتدا بگويم که لفظ "کمدی سياه" که خواننده مشهور ايرانی مهدی يراحی به کار برده، يکی از دقيق‌ترين توصيف‌ها درباره صدور حکم اعدام برای توماج صالحی است. مهدی يراحی که خود طعم تلخ بگير و ببند را چشيده است به خوبی می‌داند که اينگونه احکام برای نمايش دادن قدرت سرکوبگری حکومت و ارعاب معترضان صادر می‌شوند. توماج هم در اشاره‌اش به اين حکم، با بيان اجتناب از اعلام محتوای آن، همين نکته را به نوعی ديگر بيان کرده است.

افزون بر اين، وکيل او ذکر کرده که محتوای پرونده و جرائم ادعایی قاضيان حکومتی هيچگونه تناسبی با حکم اعدام ندارد و پس احتمال لغو يا تعديل آن وجود دارد. در اين ميان پرسش مهم اين است که اين کمدی سياه که سال‌هاست روی صحنه است، به واقع نشانگر چه چيز است؟ درباره جمهوری اسلامی و جامعه ايران به ما چه می‌گويد؟

به ديده من، اين پديده نمايشگر ويژگی کنش‌های مقاومت اجتماعی و سياسی تحت حکومت جمهوری اسلامی است. ناسازگاری بنيادی الگوهای ايدئولوژيک اين نظام با نيازها و خواست‌های اکثريت ايرانيان سبب شده که در متن تحميل و ترويج دوگانگی رفتار و کردار (همان تقيه معروف)، افراد و گروه‌های اجتماعی راه‌های سرپيچی از فرامين حکومت را بجويند و مدام شيوه‌های تازه‌ای برای نافرمانی خلق کنند. از سال‌های پايانی دهه شصت شاهد گسترش اين پديده هستيم. در اين دهه، جمهوری اسلامی، به مدد جنگ با عراق، سرکوب خونين مخالفان را پيروزمندانه به انجام رسانيد و جامعه مدنی را بيش و کم به سکوت سوق داد. پس از آن اما، با آشکار شدن روز افزون ناکارآمدی حکومت در پاسخگویی به نيازهای بنيادی کشور و مردم، شاهد تحولی هستيم که آن را چنين خلاصه می‌کنم: در ايران، اتفاق‌های "زيرزمينی"، روی زمين رخ می‌دهد. اختراع اینترنت و گسترش شبکه‌های مجازی نیز به این تحول کمک شایانی می‌کند. غرضم از اين کلام فشرده، بيان اين واقعيت دربرگيرنده است که در ايران سال‌هاست مردم روزانه کدهای اسلاميستی را زير پا می‌گذارند و مرز ممنوعه‌های حکومتی را به لطايف‌الحيل درمی‌نوردند.

توماج صالحیتوماج صالحی
توماج صالحی، از شاخص‌ترين چهره‌های رپ اعتراضی در ایران، به اعدام محکوم شده استعکس: toomajofficial/Instagram

انفجار نافرمانی در انقلاب "زن زندگی آزادی" خواست شمار بی‌شماری از مردم ایران را برای رهایی از این نظام پیش چشم جهانیان نهاد. صحنه موسيقی ايران طی این دهه‌ها به روشنی اين روند را بازتاب می‌دهد.

محمدرضا شجريان که آثارش علی‌رغم محبوبيت مردمی و اشتهار بين‌المللی در ميان ممنوعه‌ها قرار گرفتند، به درستی می‌پرسيد در کجای دنيا موسيقی و شعر مجوز می‌خواهد؟ تجربه اين هنرمند بزرگ و ديگر چهره‌های خلاق موسيقی نشان داد و می‌دهد که مجوز حاکمان ملاک اقبال مردم به آنان نيست. از شواهد غير قابل انکار اين امر، توجه روزافزون نسل‌های بعد از انقلاب به هنرمندانی است که جمهوری اسلامی از صحنه بيرون راند و به تبعيد و انزوا کشانيد.

علاوه بر اين، شاهد ناکامی قطعی حکومت در پرورش هنرمندان مکتبی هستيم، تا آنجا که نوحه‌خوانان و مداحانشان هم دست به سرقت از ترانه‌های خواننده‌های ممنوع نظير هايده می‌زنند. ممنوعيت صدای زنان هم گرچه ظلمی بزرگ به خوانندگان زن بوده و هست، ولی نتوانسته مردم را از شنيدن آواز آنان باز دارد. در اين صحنه نيز مقاومت زنان ديدنی و ستودنی است.

در اين شرايط، موسيقی رپ ايرانی، از زمان برآمدش در پايان دهه هفتاد، محمل بيان احساسات و افکار و آرزوهای جوانان شده که عمدتا با سبک زندگی تحميلی از سوی حاکمان سازگار نبود و نيست. در چنين متنی، رپ اعتراضی با بيان صريح سياسی هم سر بر آورده که توماج صالحی از شاخص‌ترين چهره‌های آن است. کلام او بيانگر آگاهی‌اش از ضديت ذاتی نظام حاکم با آزادی و عدالت است که اميد به اصلاح را بی‌معنا می‌کند. او نه تنها حاکمان را آماج اعتراض کوبنده‌اش قرار می‌دهد، بلکه بی‌عملی و انفعال در برابر صاحبان قدرت را نيز به نقد می‌کشد و صلای مبارزه سر می‌دهد.

حکومت، با به بند کشيدن توماج، به شيوه مالوفش می‌کوشد او را بشکند و به توبه بکشاند. اما پس از آزادی از اولين حبس، توماج باز صدا بلند می‌کند و شکست استراتژی سرکوبگران را پيش چشم می‌گذارد. اگر حاکمان شبح طناب دار را بر فراز سرهای معترضان افراشته نگاه می‌دارند، توماج اين رشته قتال را که دهه‌هاست صدای حق‌خواهان را در گلو خفه کرده مورد خطاب قرار می‌دهد تا به خون آنان که برابر جباران ايستادند قسم بخورد که قاتلان حاکم راه فرار ندارند. تا پای بفشارد که «من، تمام من، تمام من، تمام مام». و به هموطنانش ندا دهد که «ما بی‌کرانيم».

حاشا که حاکمان بتوانند اين صدا را به بند کشند.

منبع:دویچه وله


شهلا شفیق

فهرست مطالب شهلا شفیق در سایت پژواک ایران 

*توماج و تتلو؛ تصویر تمام‌قد یک حکومت در دو سرنوشت متضاد  [2024 Apr] 
*يک‌سالگی انقلاب «زن زندگی آزادی»؛ پايان يا تداوم؟  [2023 Sep] 
*میان تاریخ و آینده: مکان‌های خاطره  [2023 Aug] 
*انقلاب مهسا؛ پادزهر شرنگ کشنده جمهوری اسلامی  [2023 Mar] 
*محاکمه حميد نوری؛ آموزه‌های عدالت برای امروز و فردای ايران  [2023 Jan] 
*احکام قتل معترضان؛ بن‌بست سادو-فاشيسم مقدس  [2022 Dec] 
*گيسوی چنگ و نام رمز ژينا-مهسا  [2022 Sep] 
*سلمان رشدی و فتوای قتل رمان  [2022 Aug] 
*حجاب اجباری؛ دغدغه‌ای حاشيه‌ای يا اصل موضوع؟  [2022 Jul] 
*انتخابات فرانسه؛ خانم لوپن همان کالای پدرش را می‌فروشد  [2022 Apr] 
*عید نو و قفل زندان  [2022 Mar] 
*شرح خاموشی یک نویسنده  [2022 Mar] 
*بودن و شدن در تبعيد – از فرودها و فرازها   [2022 Feb] 
*زنجير و زنجيره‌های قتل نويسنده  [2022 Jan] 
*در باب کج‌اندیشی و کج‌رفتاری مدعیان چپ انقلابی  [2022 Jan] 
*پیرامون محاکمه حمید نوری؛ پرسش هائی از کج اندیشان و کج رفتاران مدعی «چپ»  [2021 Dec] 
*گلو فشردگان  [2021 Dec] 
*در میان دو زمان/ بابک مینا  [2021 Oct] 
*پیامدهای سانسور فراگیر در ایران؛ سلب قدرت از مردم و تسلط دروغ بر جامعه  جواد عباسی توللی [2021 Oct] 
*مرتضی آوینی و غزاله علیزاده: اسلامیست‌ها و جنس زن  [2021 Apr] 
*اسلام‌گرایی، انقلاب ایران و فمینیسم اسلامی   [2021 Apr] 
*چه خبر از بهار؟   [2021 Mar] 
*زنان، خشونت و قدرت ... و عشق   [2020 Nov] 
*اظهارات امانوئل مکرون و چاپ کاریکاتور بهانه‌ای برای راه انداختن جنگ ایدئولوژیک از سوی اسلامگرایان است  [2020 Oct] 
*قتل آموزگار در فرانسه؛ آيا لائيسیته فرانسوی مشوق اسلام‌هراسی است؟  [2020 Oct] 
*مذهب و سیاست  [2020 Sep] 
*برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی و اعتماد عمومی از دست رفته   [2020 Jul] 
*تتلو، پنجره‌ای باز به بحران جامعه ایرانی  [2020 May] 
*ايران کرونا زده و سلاح هزل  [2020 Apr] 
* زنان آتش به جان ايران چه فرياد می زنند ؟   [2019 Oct] 
*دهه شصت، کشتار مخالفان و پروپاگاندای جمهوری اسلامی: جای قربانی و جلاد عوض می‌شود  [2019 Aug] 
*تابستان سياه ٦٧: سکوت‌ها چه می گويند؟   [2019 Aug] 
*همه نام های بهمن   [2019 Apr] 
*ملاقات ایرانی سیمون دوبووآر  [2019 Feb] 
* مسئله دختران خیابان انقلاب فراتر از «سبک زندگی» است  [2019 Jan] 
*آنچه ديدم و آنچه نديدم ‏   [2018 Jun] 
*ايرانيان و دونالد ترامپ  [2018 Jan] 
*اعتراضات اخیر در ایران نشانِ قطع امید از امکان اصلاحات در این نظام است   [2018 Jan] 
*فکرو ذکر بنیادگرایان مذهبی، بدن زنان است  [2016 Nov] 
*تعرضات جنسی در کلن: نقطه های تاريک  [2016 Jan] 
*چرا کالای پیشنهادی اسلامگرایان برای برخی از جوانان جذابیت دارد؟  [2015 Feb] 
*نقش بر خون  [2015 Jan] 
*حجاب ، دروغ و آزادی های يواشکی  [2014 Jun] 
*برهنگی گلشيفته   [2012 Jan] 
*ماجرای استراس کان و رابطه‌ی قدرت و سکس  [2011 May] 
* قبای دفاع از خلق فلسطين و دم خروس يهودی ستيزی !   [2011 May] 
*فمينيسم اسلامی، ابداع غرب، گفت‌وگوی هفته‌نامه چارلی هبدو فرانسه با شهلا شفيق  [2011 May] 
*مبارزه برای حقوق زنان، اهرمی پايه ای برای رسیدن به دموکراسی بوده و خواهد بود   [2011 Mar] 
*سخنی از عشق که می ماند  [2011 Jan] 
*انقلاب 1357تا چه شد که در مستی ...   [2010 Feb] 
* از ميرزاده عشقی تا مجيد توکلی ها  [2009 Dec] 
*ما ، احسان و کردستان و ...  [2009 Nov] 
*اشک های نازک افشار ، بُهت کلوتيد ريس و ملال رنجبار زيد آبادی  [2009 Aug] 
*جهاد "توبه" و جنبش های مدنی  [2009 Aug] 
*جنبش اعتراضی و زنان  [2009 Jul] 
*امروز  [2009 Jun] 
*از پس‌لرزه سرد انتصابات  [2009 Jun] 
*از تب سبز انتخابات اسلامی !  [2009 Jun] 
*از سرخی گلهای حجاب زهرا رهنورد  [2009 May] 
*زهر بهر کدام دشمن و مهره بهر کدام دوست؟ پاسخ به آقای علی اصغر حاج سيد جوادی  [2008 Mar] 
*بر ما چه می‌رود؟   [2008 Feb]