PEZHVAKEIRAN.COM سخنی با عزیزان روحانی و قصیم!
 

سخنی با عزیزان روحانی و قصیم!
عزیز فولادوند

 به عنوان شهروند ایرانی و مدافع فعال حقوق بشر به مبارزات وقفه ناپذیر شما بر علیه فاشیسم خونریز مذهبی و عدالتخواهی ارج می نهم. دفاع شجاعانه، پیگیر و شفاف شما از حقوق ِ له شدگان در برهوت ِ ملایان بهاور است. با شما عزیزان تماسهای حضوری و غیر حضوری داشته و از رهنمود های شما استفاده کرده ام.
 
پس از مطلع شدن از «رفتن» شما با یکی از دوستان ِعضو خانواده مقاومت در شهر کلن/آلمان گفتگوی تلفنی کوتاهی داشتم. احساس خودم را در رابطه با «رفتن» شما چنین فرموله کردم: «قلبم در گرفت. دیشب از چشم درد نخوابیدم و امروز از درد ِ قلب.»
 
دوست عزیز آقای قصیم، آری با استعفاء شما «آسمان به زمین نیامده است» ولی سؤالات فراوانی طرح می گردد، که شما حتمأ پاسخگو هستید. اجازه دهید این چنین بیاغازم: در یکی از جلسات پرسش و پاسخ در شهر کلن (شاید دو سال پیش) سؤالات من از شما خیلی روشن بود. ولی از جانب شما در آن روز هیچ پاسخی دریافت نکردم. شما در آن جلسه در هیئت سخنران حضور داشتید. قبل از شروع سخنرانی اتان از حضار مصّرانه خواستید، که افراد پرسشهای خود را بدون "هیچ معذوریتی" طرح نمایند. به گفته خودتان در آن جلسه تنها فردی که سؤالاتش را «روشن و کلاسه بندی» طرح کرد، اینجانب بودم.
 
سؤالات طرح شده در آن جلسه:
  • شما بعنوان «مسئول کمیسیون محیط زیست شورا»، لطفأ گزارش دهید، که شما تا کنون چه اقدامی در راستای گسترش این کمیسیون انجام داده اید؟ به طور مشخص:
  1. چند نفر از هواداران مقاومت برای همکاری با این کمیسیون دعوت شده اند؟
  2. از چند نفر ایرانیان خارج از کشور برای همکاری با این کمیسیون دعوت بعمل آورده اید؟
  3. با چند متخصص ایرانی و یا خارجی در راستای گسترش این کمیسیون تماس بر قرار نموده اید؟
  4. آیا نشریه، ماهانه ویا فصلنامه ای منتشر می کنید؟
  5. آیا نشستها و یا جلساتی برگذار کرده اید؟
 
آقای قصیم من «فقدان پاسخگويی مناسب» را در آن جلسه را قبل از هر عضو دیگر شورا در خود شما مشاهده نمودم و آن را به حساب ِ تمامی شورای ملی مقاومت نوشتم. «نوع واكنش به انتقاد» از جانب شما بسیار گریزانه و غیر شفاف بود. آیا شما قبل از جلسه توجیه شده بودید؟ آیا شما در رابطه با مسئولیتتان به عنوان «مسئول کمیسیون محیط زیست شورا»، اجازه گزارش نداشتید؟ از شما بعید می دانم.
 
آقای قصیم به سؤالات فوق پرسشهای ذیل را اضافه کنید:
  1. آیا برای شما در راستای «گشايش ارتباطات و تماس معطوف به محيط زندگی سياسی، فرهنگی، هنری، رسانه ای، مدارس فارسی و حوزه جمعيّت 5 ميليونی ايرانيان خارج كشور» محدودیتی از جانب ِ اعضاء دیگر شورای ملی مقاومت بوجود می آمد؟ لطفاً اگر پاسخ مثبت است مکانیزم آن را توضیح دهید.
  2. شما خود به عنوان «مسئول کمیسیون محیط زیست شورا» با چند نفر از «مفاخر» تماس گرفته و از «آنان به نشستها و ميهمانيها ( نوروز و...) و البته به آكسيونهای سياسی و غيره» دعوت بعمل آورده اید، تا «با استمرار در چنين رويكردی [...] در غربت احساس تعلق به جمع تقويت و فضای حيات سياسی مشترك سرنگونی طلبان شادابتر» گردد؟
  3. شما خود به عنوان «مسئول کمیسیون محیط زیست شورا» در راستای نفی آن ـ به قول شما ـ «راهكار انقباضی» دست به چه اقدامی زدید؟
  4. آیا الآن امکان بازگوئی «پيشنهادهای مشخص برای موضوعات مورد اختلاف» را برای همگان دارید؟
  5. انتقاد مشخص شما «به پیامهای (نصيحت و انذار!) آقای رجوی خطاب به سران غالب و مغلوب رژيم ولايت فقيه!» چیست؟
 
آقای قصیم! در آن جلسه شما فقط سخنرانی نمودید و حرفهای خود را زدید. هیچ پاسخ مشخصی به هیچ سؤال طرح شده ندادید. آیا معذوریتی داشتید؟ آیا کسی مانع پاسخگوئی شما بود؟ آیا فقط دیگران مقصر بودند و سنگ اندازی می کردند، یا اینکه به خود شما هم انتقادات جدی وجود دارد؟ شما در آن روز بسیار پرهیجان، برافروخته و با فصاحت و صدائی غرا از «حقانیت مقاومت و خطوط صحیح» آن حرفها زدید. دفاع بر حق آن روز شما از مواضع «تنها آلترناتیو» فضا را آنچنان سنگین کرده بود که فرصت طرح هیچ سؤالی و برخوردی خردورزانه را نمی داد.
آقای قصیم سخنران آن جلسه شما بودید و من بعنوان یکی از حاضرین هیچ اثری از نارضایتی، ویا «لاينحل ماندن تناقضات و افزايش و تراكم مشكلات جديد» و «تحليل» رفتن «صبر و حوصله» شما مشاهده ننمودم.
 
سخنرانی شما کمتر خردگرایانه و بسیار «بر وجه احساسی و عاطفی» تأکید داشت. من در آن زمان بسیار متحیر بودم، که شما با چه تلاشی سعی در برانگیختن احساسات و هیجانات حضار دارید تا خطوط را پیش ببرید. آیا شما با اجبار و اکراه سخنوری می کردید؟! بکارگیری عنصر هیجان و عاطفه در مباحث سیاسی را آنهم از جانب شما نمی پسندیم. در حین سخنرانی شما، من به کتاب «اسطوره دولت» نوشته ارنست کاسيرر فکر می کردم. افکار الیاس کانتّی در کتاب «توده و قدرت» مرا مشغول کرده بود. در آن دوران من ترجمه بخشهائی از این کتاب را در دست داشتم. از مصاحبتهای کوتاه با شما در رابطه با محتوای این کتاب و تشویق شما برای ادامه ترجمه قوت می گرفتم. آقای قصیم احساسات و هیجانات افسارگسیخته‌ می توانند منبع رفتارهای خطرناکی باشند. تودۀ هیجان زده قابل کنترل نیست. وقتی که هیجان حاکم گردد «نعره های 'او را مصلوب کنید' از گلوی توده به بیرون می پاشد». (توده و قدرت، ترجمه از این قلم).
 
آیا شما تا کنون بر بستری از هیجانات، کنش و واکنشهای خود را تنظیم نموده اید؟
آیا آن چیزی را که شما «انقباض» می نامید، خود در آن سهیم نبودید؟
متن استعفاء چنان تنظیم شده که گوئیا در «طی اين سه دهه پر فراز و نشيب و بسيار دشوار» شما در بیان مواضعتان مدام در زیر فشار بوده و «دردمندانه شاهد انقباض» بوده اید. این یکجانبه نگری در شأن مبارزاتی شما نیست.
 
«پیامهای (نصيحت و انذار!) آقای رجوی» برای شما سؤال برانگیز و تناقض آفرین بوده است، ولی خود بکارگیری ترکیب واژه ای «ارباب بی مروت دنيا» را صحیح می دانید. آیا این تحلیل مبنای طبقاتی دارد؟ آیا در توضیح کنش و واکنش نیروهای اجتماعی با توجه به خاستگاه طبقاتی اشان تقسیمبندی «بی مروت» و با مروت غیر علمی و اساساً فریبنده نیست؟ اگر نه، بر همین سیاق هم «نصيحت و انذار» به نیروهای سهیم در قدرت بر بستر تضاد منافعشان شاید توجیه پذیر باشد.
 
وکیل شجاع و ملی آقای روحانی
من امروز مقاله شما با عنوان «لاهیجی نمی داند؟ بیچاره کاپوها» را بازخوانی کردم و فیلم مصاحبه شما در مراسم بزرگداشت شهیدان لیبرتی در فوریه 2013 دوباره دیدم. «شما مدافع و زبان ملت به بند کشیده ایران» هستید. در این مقاله شما به حق در باره لاهیجی چنین می گوئید: «لاهیجی با این قساوت آشکار فرسنگها دادستان لاجوردی و قاضی مرتضوی را پشت سرگذاشت.» و یا اینکه: «لاهیجی در بی آبروتر کردن خود تلاش بی نظیری کرد. راستی چه کسی میتوانست بهتر از او سقوط اخلاقی یک مدعی دفاع از حقوق بشر را به نمایش بگذارد؟ کدام تنابنده ای قادر بود طبیعت و طینت واقعی او را به این روشنی آشکار کند؟»
 
آقای روحانی عزیز! آیا لاهیجی هم در زمره آن دسته «مفاخر» ملی ما قرار دارد که از آنان می بایست به «نشستها و ميهمانيها ( نوروز و...) و البته به آكسيونهای سياسی و غيره» دعوت بعمل آورد؟
 
اجازه می خواهم از شما هم به عنوان مسئول «کمیسیون امور ملیتها» سؤالات فوق را در رابطه با گسترش این کمیسیون طرح نمایم.
 
مطمئن هستم که نبردتان را بر علیه دستگاه ولایت سفیانی در سنگری دیگر ادامه خواهید داد.
با آرزوی قلبی توفیق در این راه سترگ.
 
سرنگون باد رژیم ملایان
مرگ بر اصل ولایت فقیه
زنده باد آزادی
 
عزیز فولادوند، کلن خرداد ۱۳۹۲
afoolad@freenet.de
 

منبع:پژواک ایران