راه کار های سرنگونی رژیم اسلامی و بهره گیری از انتصاب رئیسی
محمد پروین

خلاصه این نوشته:
 
از آنجائیکه نقض حقوق بشر و اعمال جنایتکارانه رژیم اسلامی در ایران مندرج در قانون اساسی آن و ملحقاتش میباشد، تنها راه رهائی از آن سرنگونی است. شیوه براندازی این رژیم نیز شرکت سازمان یافته آزادی خواهان ایران در مبارزات نافرمانی است. زمانی که میلیونها زن و مرد و جوان و پیر به خیابانها بریزند و به این رژیم ''نه'' بگویند عمرش به پایان رسیده است.
 
منتها، آزادی خواهان ایران از آنجائیکه خود را نه تنها با رژیمی دد منش بلکه با سود جویان جهانی روبرو می بینند، خانه نشین شده اند و بسیج آنها تحت شرایط موجود امکان پذیر نیست. اعتراضات و اعتصابات پراکنده اگر بجائی برسد که ایجاد خطری برای رژیم بکند لحظه ای در سرکوبش تامل نخواهد شد.
 
ایرانیان برون مرز با همراهی دیگر مردم آزادی خواه دنیا و استفاده از قدرت رای خود و شرکت در پروسه سیاسی کشورهائی که در آن سکونت دارند باید خواهان آن شوند که شناسائی رژیم اسلامی مشروط به توقف نقض حقوق بشر و در قدم اول آزادی زندانیان سیاسی بشود. در خواست سازمانهای حقوق بشر برای بررسی جنایات رئیسی بطور کلی و قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ زمینه بسیار مناسبتری را برای ایجاد فشار بوجود آورده است.
 
 این تلاشهای همه جانبه در دنیا که میتواند تعداد بیشماری را در بر گیرد، اگر به خواست خود دست نیابد، جنبشی فراگیری که ایجاد شده است به ایرانیان خانه نشین این پیام را میرساند که تمامی دنیا چشم به آنها دارند و خواهان حق و حقوق آنها هستند. این امر فعالان درون ایران را در سازمان دهی توده های ناراضی  برای آغاز مبارزات نافرمانی توانمند خواهد کرد.
 
جزئیات شرکت برون مرزیان در این تلاش که به پاره ای از آنها در این نوشته اشاره شده است، در صورتی که عکس العمل های مثبت به این راه کار نشان داده شود و یا راه کار بهتری را پیشنهاد کنند در نُوشته دیگری مطرح خواهد شد.     
-ـــــــــــــــــــــــــ
------------------------
 
راه کار های سرنگونی رژیم اسلامی و بهره گیری از انتصاب رئیسی
 
پیرو نوشته قبلی خود [1] ، در این مقاله ، ایده هایم را در مورد استراتژی و تاکتیک های مبارزه با دیکتاتوری حاکم بر ایران و چگونگی
بهره گرفتن از انتصاب رئیسی برای تسهیل مبارزات، به نظر خواهی شما می گذارم. این ایده ها که به طور کوتاه در اینجا مطرح خواهد شد، قابل بحث است. اگر پیشنهاد دیگری دارید ، لطفاً آنها را با من در میان بگذارید.
 
به باور من آنچه در زیر آمده حقایقی است که باید در بررسیها و پیشنهادات خود در نظر بگیریم:
 
       ·         علیرغم آنچه که گاهی می شنویم، تمام جنایات رژیم در محدوده قوانینی است که حاکم بر جامعه و سرزمین ما کرده است. کشتار ها ، شکنجه و اعدام آزادی خواهان ، سنگسار، آزار و استثمار زنان و دیگر موارد نقض حقوق بشرا مستتر در قانون اساسی و ملحقات آن است [۲].
 
قانون مجازات اسلامی در تاریخ 30 ژوئیه 1991 توسط مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 28 نوامبر 1991 توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تائیید شد. قانون مجازات بر قانون اساسی نظارت دارد. کتاب پنجم قانون مجازات - تعزیرات - در 22 مه سال 1996 تصویب شد [3] ، [4].
 
نقض حقوق بشر که در قوانین رژیم اسلامی ایران مندرج است تا زمانی که این رژیم و هر کدام از جناح های آن در مسند قدرت هستند متوقف نخواهد شد. براساس آنچه طی چهل و دو سال گذشته شاهد آن بوده ایم ، این رژیم قابل اصلاح نیست.
 
       ·         ما بر خلاف آنچه پاره ای اخیرا عنوان کرده اند نمی توانیم از کنار رژیم عبور کنیم.! برای جلوگیری از نقض حقوق بشر، رژیم اسلامی در ایران باید سرنگون شود.
 
       ·         چگونه می توان رژیمی وحشی را که اگر لازم بداند هیچ گونه تردیدی برای کشتار مردم نشان نمی دهد، سرنگون کرد؟
 
الف) قیام مسلحانه
ب) مداخله خارجی
ج) کودتا
د) مبارزات نافرمانی مدنی
 
بیایید گزینه های فوق را به همان ترتیب به طور خلاصه مورد بحث قرار دهیم:
 
ا. رژیم اسلامی این امکان و اجازه را نداده است که فعالان بتوانند اعتراضات مردم بتنگ آمده را سازماندهی کنند. گاهی اوقات رژیم برخی مخالفت ها را با هدف استفاده عملی از آن برای منافع خود، امکان پذیر می کند. به عنوان مثال، اجازه مصاحبه دادن به برخی از زندانیان از درون زندان بوده و هست!
 
چندین سال پیش ، هنگامی که به چند فعال مشهور اجازه داده شد در زندان مصاحبه کنند ، تلاش های ما برای نشان دادن بی رحمی رژیم علیه زندانیان حتی توسط سازمان های بین المللی حقوق بشر زیر سوال رفت. آزادی زندانیان و دستگیری مجدد آنها بطور مکرر یکی دیگر از روشهای دیگر لوث کردن زندانیان سیاسی و آزار آنان بوده است. اجازه دادن به گروه های کوچک برای درخواست حذفش  از طریق بیانیه ها نیز ترفند دیگری است.
 
مخالفان پراکنده و غیر سازمان یافته در داخل ایران نمی توانند رژیمی را که تا دندان مسلح است با اسلحه های دستی خود سرنگون کنند.
 
ب. برخی معتقدند که تنها راه سرنگونی جمهوری اسلامی، مداخله و حمله نظامی خارجی هاست. پاره ای از گروه ها سعی کرده اند خود را به عنوان بدیل رژیم نشان دهند و امیدوارند که وقتی رژیم اسلامی مورد حمله قرار گرفت و سرنگون شد، جانشین رژیم شوند!
آرزوهائی دلخوش کن!
 
بر اساس آنچه غرب و به ویژه ایالات متحده در گذشته تجربه کرده اند ، تردید بسیار وجود دارد که هیچ کشور غربی یا آمریکا مایل باشد برای سرنگونی رژیم اسلامی به ایران حمله کند. آنها می دانند که هیچ گزینه دیگری وجود ندارد که بتواند بهتر از این رژیم خون آشام منافع آنها را تامین کند. حتی اگر این چنین سرنگونی صورت گیرد، دیکتاتوری دیگری جایگزین رژیم فعلی خواهد شد.
 
از طرف دیگر، رژیم اسلامی بدش نمی آید اگر آمریکا یا اسرائیل در جایی از مملکت بمبی بیندازند. این امر رفتار بیرحمانه اش علیه آزادیخواهان ایران را تشدید و توجیه خواهد کرد. آنها در میان تروریستهای منطقه محبوبیت بیشتری نیز پیدا خواهند کرد.
 
ج. امکان کودتا وجود دارد. همیشه درگیری های خانوادگی در میان جناحهای مختلف رژیم بر این اساس که کدام سیاست به استقامت سیستم کمک بیشتری می کند وجود داشته است.  اگر شرایطی ایجاد شود که آنها نتوانند به توافق دو جانبه برسند، یک جناح عاقلتر ممکن است کودتا کند. این سیستم پا برجا خواهد ماند و ایرانیان همچنان رنج خواهند برد.
 
د. تنها راهی که دموکراسی می تواند جایگزین دیکتاتوری در ایران شود این است که مردم ایران نظام را سرنگون کنند. این سرنگونی با نوشتن بیانیه ها و درخواست رژیم برای تسلیم شدن و اجازه دادن به ما "عبور" از کنارش اتفاق نمی افتد!
 
قدرت با اطاعت تعریف می شود. اگر شرایطی ایجاد شود که میلیون ها افراد سازمان یافته بتوانند به  آنانکه با ظلم و جور آنها را به تبعیت وادار کرده اند ''نه'' بگویند ، کار ظالمان تمام شده است. این نوع مبارزه که "نافرمانی مدنی" نامیده میشود مشابهتی با قیام مسلحانه ندارد.
 
انجام چنین مبارزه ای کار ساده ای نیست ، اما قبلاً در جهان تجربه شده و نتایج مثبتی را در بر داشته است.البته از مبارزات مختلف میتوان درس گرفت ولی الگو سازی کاری بی ثمر است. منتها علیرغم همه مشکلات باید در جهت شکل گیری این نوع مبارزه در ایران تلاش کرد چرا که هیچ گزینه عملی دیگری وجود ندارد.
 
چگونگی آموزش ، یادگیری و تمرین نافرمانی مدنی سالهاست که مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. علاقه مندان می توانند به بسیاری از اسناد ، کتاب ها و مصاحبه های موجود در وب سایت ''مهر'' MEHR مراجعه کنند [5].
 
جزئیات شکل گیری این نوع مبارزه در ایران چیزی نیست که به صورت علنی اعلام شود. فعالان آگاه ایرانی که با مفاهیم نافرمانی مدنی آشنا هستند، می دانند چگونه بدون نوشتن بیانیه، و بقول معروف ''بیا مرا بگیر'' این جنبش را شکل داده و گسترش دهند.
 
آنچه می توان گفت اینست که در ابتدا ، تلاشها شامل سازماندهی های مخفیانه گروههای کوچکی خواهد بود که فقط نمایندگان آنها در تماس با سازمان دهندگان مرکزی هستند.
 
نقش ایرانی خارج در جنبش نافرمانی مدنی در ایران
 
اکثریت ایرانیان آزادیخواه در ایران که مخالف دیکتاتوری حاکم هستند، فعال نیستند. آنها طی سالها دریافته اند که نه تنها با یک رژیم وحشی بلکه با کل سود جویان جهانی روبرو هستند که عملا این رژیم را به رسمیت شناخته اند. بنابراین ، چرا آنها باید خود را به خطر بیندازند؟ جدا از فعالانی از جان گذشته، توده های مردم ناراضی خانه نشین شده اند. 
 
به حرکت در آوردن این خانه نشینان یک عامل تعیین کننده در ایجاد جنبش توده ای نافرمانی مدنی  است.
 
سیاستمداران خارجی همیشه در مورد نقض حقوق بشر در ایران ، زندانیان سیاسی ، اعدام ها ، حقوق زنان و تبعیض های جنسی و مذهبی و غیره حرف میزنند. منتها این مراتب هرگز نقشی در برخورد آنها با جمهوری اسلامی نداشته اند. تنها شرایط آنها برای شناسایی رژیم اسلامی در ایران کنترل فعالیت های اتمی و تا حدی دخالت آن در منطقه بوده است.
 
فعالان درون مرز ایران در صورت تغییر این وضعیت توانمند شده و قادر خواهند بود که توده های مردم را سازماندهی کنند. اینجاست که ما ایرانیان برون مرز می توانیم نقشی تعیین کننده برای تحقق این امر داشته باشیم.
 
چگونه ایرانیان برون مرز می توانند توقف حقوق بشر را به عنوان شرط به رسمیت شناختن جمهوری اسلامی ایران در آورند؟
 
نقض حقوق بشر در ایران تنها با نوشتن بیانیه یا جمع آوری دادخواست و توسل به سیاستمداران جهانی متوقف نشده و نخواهد شد. آنها سود جو هستند و اهل ''بده و بستان''. برای اینکه چیزی به ما بدهند باید ابتدا چیزی بگیرند!
 
چه چیزی می توانیم به سیاستمداران سود جو بدهیم؟
 
اگر در روند سیاسی منطقه ، شهر و کشور خود مشارکت داشته باشیم، از قدرت رأی خود میتوانیم استفاده کنیم. آنچه سیاستمداران باید از ما بشنوند این است:
 
"اگر می خواهید که من و ما در انتخابات بعدی شما را حمایت كنیم و به شما رای دهیم ، انتظار ما از شما اینست که با طرح لوایح و اقدامات لازم، تلاش کنید تا روابط با رژیم اسلامی در ایران علاوه بر شرط اتمی مشروط به توقف نقض حقوق بشر و به عنوان گام اول آزادی زندانیان سیاسی بشود."
 
 ما برای به سرانجام رسیدن چنین خواستی به حمایت های بیشتری نیاز داریم و می توانیم آن را داشته باشیم.
 
ممکن است بتوانیم با افشای نقض حقوق بشر در ایران میلیون ها نفر از دوستداران آزادی غیر ایرانی را آگاه کنیم. اگر از این مردم آگاه انجام کاری را نخواهیم و یا ندانیم که چه چیزی را از آنها طلب کنیم، آگاهی آنها به تنهایی هیچ کمک محسوسی به مبارزات درون ایران نکرده و نخواهد کرد.
 
منتها اگر مسئله عدم شناخت رژیم و اثرات بسیار مثبت آنرا در توانمند ساختن آزادی خواهان ایران  برایشان توضیح دهیم میتوانیم آنها را هم به تلاشهای خود پیوند دهیم. زمانی که بسیاری از مردم غیر ایرانی نیز از نمایندگان خود خواستار آن چیزی شوند که در پاراگراف قبلی آمد، ما به یک نیروی تعیین کننده تبدیل خواهیم شد.
 
 باید این کار را به صورت غیرجانبدار آغاز کنیم. اگر بتوانیم نتیجه یکی از انتخابات را تغییر دهیم ، احزاب مختلف برای به دست آوردن آرای ما به رقابت می پردازند. آنگاه است که می توانیم به اعضای حزبی که ترجیح می دهیم رأی دهیم.
 
بسیار امید بخش است که سازمانهای بین المللی حقوق بشر نیز آمادگی خود را برای پیشبرد و حمایت از تلاش ما نشان داده اند.
 
چگونگی بهره گرفتن از انتصاب رئیسی برای تسهیل مبارزات
 
همانطور که در نوشته دہگری عنوان شد [۱]، درخواست سازمان عفو بین المللی و دیگر فعالان بین المللی از سازمان ملل برای بررسی جنایات رئیسی زمینه بسیار مناسبی را برای ما فراهم میکند که این امر را بعنوان دلیل شاخصی برای عدم برسمیت شناختن رژیم اسلامی بکار گیریم.
 
همانگونه که دراین نوشته  توضیح داده شد،  گروه مهر در سال ۲۰۰۲ و۲۰۰۳ در نشست های سازمان عفو پیشنهاد کرد که روز اول ماه سپتامبر بعنوان یاد بود قتل عام زندانیان سیاسی شناخته شود. این در خواست نهایتا در کنوانسیون سازمان عفو امریکا در پیتسبورگ به تصویب رسید. سازمان عفو همچنانکه در قطعنامه تصویب شده ''پی ۵''  آمده بود قرار بود که این روز یادبود را با دیگر  سازمانها در میان بگذارد و اگر روز دیگری پیشنهاد نشد، روز اول ماه سپتامبر بعنوان یادبود جهانی قربانیان سیاسی و حقوق بشری شناخته شود.
 
متاسفانه این امر به سر انجام نرسید. تنها  دلیلی که پیرو اعتراضات ما  عنوان شد این بود که مراسم یادبود در این روز تنها از طرف گره مهر صورت گرفته است!
 
انتخابات هیئت مدیره جدید سازمان عفو بزودی انجام خواهد شد و اسامی کاندیدا ها به اطلاع اعضای سازمان عفو رسیده و نظر خواهی شروع شده است. من شخصا دو روز پیش برای کاندیداها پروسه به رسمیت شناختن اول سپتامبر به عنوان روز بین المللی یاد بود کشتار زندانیان سیاسی را توضیح داده  و خواستار آن شدم که کاندیداها نظرشان را به من اطلاع دهم تا من آنرا در رای دادن خود در نظر بگیرم. تا بحال دو پاسخ بسیار امیدوار کننده دریافت کرده ام.
 
فرصت مناسبی است که ایرانیان با پرداخت ۲۵ دلار عضو این سازمان شوند تا حق رای دادن پیدا کنند و برای تحقق این امر تلاش کنند. جزئیات بیشتری را در نوشته دیگری با شما در میان خواهم گذاشت. علاقه مندان میتوانند تماس بگیرند تا من زودتر آنها را در جریان کار بگذارم.
 
امکانات موجود برای طرح شکایات رسمی علیه رژیم اسلامی در ایران
 
اقدام عملی دیگریست که میتوانست و هنوز میتواند نقش مهمی در تحمیل شرط ما به سیاست مداران جهانی داشته باشد. اقدامات قانونی ابزاری دیگر برای بی اعتبار ساختن رسمی رژیم است.طرح شکایت علیه جنایتکاران رژیم بر اساس بسیاری از قوانین بین المللی از جمله کنوانسیون مبارزه با شکنجه وجود دارد[6]. این اقدام در سال 2007 با موفقیت در دادگاه فدرال ایالات متحده در واشنگتن دی سی آغاز شد اما بجای ارتقا یافتن توسط همه ایرانیان صاحبان امکان در خارج از كشور تحریم شد. به همین دلیل است که احتمالاً در مورد آن چیزی نشنیده اید [7]!
 
آیا این امکان وجود دارد که شرکت در پروسه سیاسی برای عدم شناسائی رژیم نتایج مورد انتظار را کسب نکند؟ آن زمان چه باید شود؟
 
بله ، ممکن است این وضعیت پیش بیاید. منتها تلاش ما برای تحققش کماکان مثمر ثمرات بسیاری خواهد بود.
 
توقف نقض حقوق بشر و آزادی زندانیان سیاسی ممکن است هرگز به عنوان شرط شناسایی رژیم اسلامی مورد پذیرش دولتهای بزرگ دنیا قرار نگیرد. با این حال ، روزی را تصور کنید که مردم ایران بشنوند و ببینند که میلیون ها انسان آزادیخواه در سراسر جهان همراه و همزبان با ایرانیان خارج از کشور و سازمان های بین المللی از دولت خود می خواهند دشمن آنها را به رسمیت نشناسند.
 
آن زمان است که آنها این وضعیت امید وار کننده را ببینند که برای دستیابی به آزادی ، فقط با رژیم اسلامی و نه با کل جهان روبرو هستند.  فعالان درون مرز می توانند تشکیل گروه های کوچک را شروع کرده و آنها را برای روزی آماده کنند که میلیون ها نفر می توانند به خیابان ها بیایند و به رژیم نه بگویند. روزی را تصور کنید که میلیون ها زن پوشش های موی خود را برداشته و فریاد اعتراض سر در داده اند! آیا رژیم وحشی می تواند میلیون ها زن ، مرد ، پسر و دختر را در حالی که همه دنیا نظاره گر آن هستند به خاک و خون بکشد؟ به باور من احتمالش بسیار کم است.
 
سعی کردم این نوشته را خیلی کوتاه نگه دارم تا قبل از اتمام خواندن خیلی خسته نشده باشید! منتها از آنجائیکه بر اساس تجارب قبلی، پاره ای از دوستان به مراجعات توجه نمی کنند میبایست حداقل اشاره ای به یک سری از مطالب تعیین کننده میشد. می دانم که ممکن است سوالات، ابهامات و اعتراض های زیادی وجود داشته باشد. مقالات زیادی در توضیح بیشتر هر پاراگراف در این نوشته در وب سایت''مهر''  (MEHR) در دسترس است. لطفا اگر به اطلاعات بیشتری نیاز بود به آن ها مراجعه کنید.
 
مراحل مشارکت در روند سیاسی را در نوشته دیگری توضیح خواهم داد. به عنوان اولین قدم ، لطفاً سعی کنید نماینده محلی خود را شناسایی کنید. در ایالات متحده می توانید از این پیوند استفاده کنید [8].
 
 
بعنوان آخرین نکته، لطفاً این نوشته را با افراد دیگر در میان بگذارید و نظرات خود و آنها را به من اطلاع دهید. لطفاً لیست ای-میل های افرادی که می شناسید برای من ارسال کنید.
 
اگر امکان تماس با ایرانیان و حامیان آنها را افزایش دهیم و بتوانیم در خواست های صدها هزار نفر را با جمع  طوماری به هر نماینده سیاسی انتقال دهیم، این ابزاری بسیار موثر  خواهد بود تا سیاستمداران روی قدرت رای ما بیشتر حساب کنند و به خواست ما گوش دهند.
 
لطفا برای تحقق این امر درگیر شوید. راه دیگری وجود ندارد.
 
اگر توجه محسوسی نشان داده شود، نوشته دیگری با تمرکز بر قدمهای نخستینی که باید برداشت در راه خواهد بود!
 
 
منابع مراجع:
1. Shame of Raisi but shame on us if we let it!
 
2. Religious Rules and Codes Used by the Islamic Regime in Iran 
 
3. IRI Penal Codes
 
4. IRI Constitution
 
5. The Strategy and Tactics of Civil Disobedience Fight
 
6. Convention Against Torture
 
7. Seeking Justice for the Victims of the Islamic Regime in Iran
 
8. Find Political Representatives

منبع:پژواک ایران


محمد پروین

فهرست مطالب محمد پروین در سایت پژواک ایران 

*افزون بر حرف، شعار و درخواست، برای کمک به جنبش درون ایران، چه باید کرد؟  [2022 Dec] 
*چگونه میتوان جنبشی را که زنان در ایران بر پا کردند حمایت کرد پیشنهاد فعالیت هائی با اهداف مشخص در برون ایران  [2022 Nov] 
*نقش ما در بده و بستان های سود جویان جهانی  [2021 Aug] 
*ای کاش!   [2021 Aug] 
* ادای دین ما به جانباختگان قتل عام های سال ۱۳۶۷ با ایجاد روز یادبودی بین المللی و بهره گیری از آن  [2021 Jul] 
*راه کار های سرنگونی رژیم اسلامی و بهره گیری از انتصاب رئیسی  [2021 Jul] 
*فرا سوی یاد بود های قتل عام تابستان ۱۳۶۷، چگونه میتوانیم دینمان را به جان باختگان ادا کنیم  [2019 Sep] 
*نبرد نافرمانی برای رهائی از رژیم اسلامی و استقرار دموکراسی در ایران راهی هست   [2019 Aug] 
*در رابطه با بیانیه ۱۴ نفر در ایران «گذار» ،«عبور» یا سرنگونی؟  [2019 Aug] 
* اَلترنتیو رژیم اسلامی چیست و کیست ؟  [2019 Aug] 
*ایرانیان مرعوب و دم فروبسته برون مرز، نظاره گر فاجعه ای در حال تکوین  [2014 Jun] 
*ایرانیان مرعوب و دم فروبسته برون مرز، نظاره گر فاجعه ای در حال تکوین  [2014 May] 
*فرصتی دیگر برای ایرانیان برون مرز  [2014 Apr] 
*نقطه عطفی در مبارزات مردم ایران  [2009 Nov] 
*اتحاد عمل شبکه لابی گران رژیم اسلامی در راستای رهنمودهای شورای ملی ایرانی امریکائی (نیاک)  [2009 Jan] 
*حقوق بشر، دموکراسی و عدالت اجتماعی  [2009 Jan] 
*رفتار رژیم اسلامی حاکم بر ایران قابل تغییر نیست  [2008 Sep] 
*در فردای ۱۸ تیرها (بخش دوم)   [2008 Jul] 
*در فردای ۱۸ تیرها، نقش ایرانیان برون مرز در مبارزات درون ایران بخش نخست [2008 Jul] 
*استفاده از حقوق بشر برای خدمت بیشتر به یک رژیم دیکتاتور  [2008 May] 
*بر سازمان عفو بین الملل چه میگذرد؟  [2008 Feb] 
*تاریخچه پیدایش و تکامل حقوق بشر در دوران معاصر   [2008 Jan] 
*حقوق بشر فراموش شده در ایران و نقش لابی گران رژیم اسلامی  [2007 Dec]