- خوزستان تشنه -
م- شبگیر

هرگز

باورپذیر نبود

که در آتش

بسوزد آب،

چنان که

هرگز برنخاسته

بوی نان

بعد از شکستن آسیاب.

*****

نخل های تشنه ی بی زلف

کشتگاهِ به ماتم نشسته

و گاومیش هایِ

 خشکیده تن

در جامه ی سیاه

نالانِ عزای خویش

و مردمانی

 دست خالی

در برابر

دزدان باران و خاک و جنگل و دریا

که مرگ آب را

در زایمان آهن و فولاد

و تولد گندآب

جشن می گیرند

***

تشنگان

قد راست کرده

زیر آفتاب داغ و

زیر چهره ی غبارگرفته ی مهتاب

تا خاموش کنند

به فریاد

پیکرِ آتش گرفته ی زندگی و آب.

" از سرشاخه های ترس

در پشت سدّ خموشان

تنها امکان،

آبگیریِ شرم است"

***

ای فلات تشنه

با من بگو

آیا رواست

سکوت

در برابرِ

آتش گرفتنِ تالاب و آب؟

آیا هنوز هم

دور است

دوری خشکسالی و دروغ

از این خراب؟

***

وقتی نگاه می کنمت

از دور،

بی تاب

می سوزد چشمم

زِ باران شور

زِ جان آتش گرفته ی آب.

 

مرداد 1400 –  م. شبگیر

منبع:پژواک ایران