پرسشهایی صریح از رهبر
حجتالله نیکویی
جناب آقای خامنهای، اینجانب به عنوان یک شهروند ايراني به دلیل حوادثی که در جریان انتخابات رخ داد، پرسشهایی در ذهنم پیش آمده است که میخواهم با شما مطرح کنم، اما ابتدا مجبورم نکاتی را به یاد شما بیاورم تا معنای پرسشهایم روشنتر شود.
آقای هاشمی رفسنجانی چه در زمان امام راحل و چه پس از آن همواره یکی از استوانههای انقلاب و نظام اسلامی و مورد تایید مکرر و موکد امام و خود شما بودهاند و بارها صلاحیت لازم برای تصدی عالیترین و مهمترین پستهای مملکتی (مانند نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری و عضویت در مجلس خبرگان) را از طرف شورای نگهبان کسب کردهاند و اکنون نیز حدود 12 سال است که با حکم شما مسئولیت ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده دارند و نیز حدود 4 سال است که 70 فقیه عالیرتبهی مجلس خبرگان ایشان را بهعنوان رئیس خود انتخاب کردهاند.
اکنون اما، آقای احمدینژاد ایشان و خانوادهشان را متهم به جاسوسی برای بیگانه و غارتگری اموال بیتالمال در طول سالیان دراز و ترویج فرهنگ تجملگرایی و اشرافمنشی میکند. بر اینجانب البته معلوم نشد که اگر آقای احمدینژاد برای سخنان تهمتآلود و افتراآمیز خود اسناد و مدارک قطعی و معتبر دارد، چرا در 4 سال گذشته سکوت اختیار کرده و ناگهان در شب انتخابات به فکر افشای این مطالب افتاده است؟ اما جناب آقای خامنهای! اگر سخنان آقای احمدینژاد درست باشد، آیا سلامت و صداقت و عدالت و صلاحیت شما برای رهبری و همچنین نهادهای زیرنظر شما (مانند قوه قضاییه و شورای نگهبان) زیر سئوال نمیرود؟ اگر شما در 20 سال گذشته از اینهمه مفاسد و فجایع بیخبر بودید، پس لیاقت و صلاحیت رهبری را نداشته و ندارید و اگر همه اینها را میدانستید، بهخاطر سکوت و بیتفاوتیتان مرتکب بزرگترین خیانت و جنایت در حق مردم شدهاید. تو را به خدا نگویید: «میدانستم، ولی برخورد با هاشمی به مصلحت نظام اسلامی نبود» ؛ آخر نظامی که محاکمه و مجازات جاسوسان و غارتگران نظام اسلامی را به مصلحت خود نمیداند و نهتنها عالمانه و عامدانه به آنها اجازه میدهد تا اموال مردم بیگناه را چپاول کنند، بلکه با منصوب کردن آنها به پستهای عالی از آنها قدردانی میکند، چه جای دفاع دارد و چگونه میتوان آن را اسلامی دانست؟ آیا مردم ایران انقلاب کردند و شهید و جانباز دادند و آوارگی کشیدند تا چنین نظامی حاکم شود؟ آیا این توهین آشکار به شعور مردم نیست؟ از اینها گذشته، فرض کنیم محاکمه و مجازات آقای هاشمی (و فرزندانش) به مصلحت نظام نبوده، اما تعریف و تمجیدهای شما از ایشان در این سالهای متمادی چه لزومی داشته است؟ آیا این جمله شما که: «هیچکس برای من مثل هاشمی نمیشود» واجب و لازم بوده است؟ آیا منصوب کردن آقای هاشمی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نیز بنا به مصلحت نظام واجب و لازم بوده است؟ آیا بیش از 70 فقیه مجلس خبرگان، بنا به مصلحت نظام مجبور بودند که ایشان را به عنوان رئیس مجلس خبرگان انتخاب کنند؟
این پرسشها و بسیاری پرسشهای دیگر مبتنی بر این فرض است که سخنان آقای احمدینژاد درست است ولی نه شما و نه قوه قضائیه و نه شورای نگهبان و نه فقهای مجلس خبرگان هیچکدام از جاسوس و فاسد بودن هاشمی و فرزندانش خبر نداشتهاید!!! و یا خبر داشتهاید ولی برخورد با ایشان را به صلاح نظام نمیدانستهاید!!!. اما اگر سخنان آقای احمدینژاد فقط تهمت و افترا است، چرا مطابق قانون و شرع با او برخورد نمیکنید؟ نکند زد و بندهایی در پشت پرده وجود دارد که مردم از آن بیخبرند؟ صریحتر بگویم، نکند خودتان ریگی به کفش دارید؟
منبع:پژواک ایران
