نوتزاریسم اوراسیا و حکومت اسلامی در ایران (۳)
کارل لیبکنشت
این نوشتار، به پروژهی روند شکلگیری قطبی به رهبری الیگارش نئوتزاریسم روسیه میپردازد. رویای «امپراتوری» دیرینهای که پیوسته در دوران تزاریسم کهن، جنگ سرد و فروپاشی بلوک، اکنون، قطبی در برابر دیگری قطب جهانی سرمایه بوده، محور تز اوراسیا می باشد. این قطب که به بازسازی خود پرداخته، در این برهه، به بیان نظریهپردازان اوراسیا، به ویژه الکساندر دوگین، با ایدئولوژی «ضد لیبرالیستی»، «ضد کمونیستی» و «ضد فاشیستی»، ترکیبی از مذهب و نژاد پرستی را به نام «نظریه چهارم سیاسی»[1] در هم آمیخته تا روسیه قدر قدرت را بار دیگر بر اروپا وآسیا حاکم گرداند. الکساندر دوگین، ایدئولوگ این تز ارتجاعی است. به موازی این تلاش، زون اقتصادی – سیاسی، گستردهای به ویژه در دوقاره، اروپا و آسیا، در حال ساماندهی پرچم ایدئولوژیکی است تا زیر قدرت اتمی روسیه نئوتزاری، قطب اقتصادی، سیاسی و نظامی ویرانگری را این بار در رقابت با قطب دیگر سرمایهداری بر پا سازد. تز اوراسیا، به رهبری عمدهترین تئورسین آن، آلکساندر دوگین، بر آن است تا خرده حکومتهای منطقهای سرمایه جهانی دو قاره را «علیه» کاپیتالیسم، لیبرالیسم و سوسیالیسم، متحد گرداند. به بیان دوگین، اشتراکات مذاهب و باورهای دینی یهودیت، مسیحیت، اسلام، بودائیسم و ... زیر نام تئوری سیاسی چهارم، گرد آورده شده است. به اینوسیله، با نقب زدن به دخمههای «عرفانیسم»اسلام در کنار ولایت فقیه و سپاه، کره شمالی دیگری در حوزه روس، مسلح سازد و پروژه مافیایی- سیاسی خویش را در این بازار جهانی به پیش برد. پشتیبانی روسیه از سوریه و حکومت اسلامی در ایران، را باید از بستر پروژه اوراسیا ارزیابی کرد.
منبع:پژواک ایران