خانم اشرف دهقانی! آب کم جو، تشنگی آور به دست
سهراب محجوبی

 
 
مطلبی از شما دیدم که در جواب مصاحبەی آقای ایرج مصداقی با پرویز معتمد نگاشته بودید. برای من که دوران مبارزات مسلحانەی شما را ندیده و تنها جستە و گریخته در میان کتابها و خاطرات دیگران از آن چیزهایی شنیده ام و از زمانی که  چشم باز کردم خمینی را دیدم و دار و درفش و شکنجه و شلاق در خیابان ها، خیلی جالب است که می بینم یکی از حماسه سازان بی بدیل  مبارزات برای رهایی طبقەی کارگر، بعد از سالها غیبت و انزوا، ناگهان رگ انقلابی اش باد میکند و یک فروند بیانیەی انقلابی، با ادبیات انقلابی،  از جیب مبارک انقلابی در می آورد و از بلاد "سرمایه داری که خون کثافت و رذالت از آن می بارد" به کسانی که  " برای تخطئه و مخدوش کردن مبارزات درخشان و ثمربخش دهه پنجاه مذبوحانه تلاش می کنند؛" حلمەی انقلابی می کند.  
 
حالا اجازه بدهید که بنده به عنوان کسی بعد از انقلاب ١٣٥٧ به دنیا آمده و از "مبارزات ثمر بخش دهەی پنجاه"  ، هیچ ثمری از آن را ندیده ام، شما را مخاطب قرار دهم . خانم محترم! شما هر کسی که بوده اید ، برای خود بوده اید. باید در مقابل نسل جوان ایران پاسخگو باشید. دوران به غیبت رفتن و از "دیاری که خون و کثافت و رذالت از آن می بارد"، بیانیه دادن گذشته است. اگر عده ای شما را قهرمان می پندارند، نظر آنهاست. نسل ما طلبکار شماست و نه بدهکار شما. از آن "مبارزات ثمر بخش" برای ما شلاق و شکنجه و کودک خیابانی و بیکاری و اعتیادش ماند. دورەی پنهان شدن در ماه و ادای قدیسین را در آوردن، به سر آمده است. باید پاسخگو باشید و در برابر مردم، بدهکار. این حرفهایی هم که شما در مقالەتان آورده اید نشان می دهد، احتمالا در دیار" سرمایه داری که خون و کثافت و رذالت از ان می بارد" هم در خانه های تیمی و یا در غار زندگی کرده و از دنیا بی خبرید.
 
خانم محترم در دنیای امروز به کسانی که برای روشن شدن زوایای تاریک تاریخ معاصر با کسانی که به نوعی در آن دستی داشته مصاحبه می کنند، توهین نمی کنند. اگر سند محکمتر و حرف مقبول تری دارند، بیان می کنند در غیر این صورت در همان زیر زمین دیار" سرمایه داری که خون و کثافت و رذالت از آن می بارد" به کار خویش مشغول می شوند. انگار مصاحبەی آقای مصداقی با پرویز معتمد، مغازەی چهار نبش حماسە های ٤٥ سال پیش شما را مورد دستبرد قرار داده که این چنین پریشان شده اید.
خانم محترم شما باید بدانید که نسل جوان ایران به کسی برای کارهای چهل سال پیشش مدال نمی دهد که هیچ، از دنیای هپروتی جلال و جبروتش هم پایینش می کشد و سوال پیچش می کند . از جمله می پرسد : ببخشید شما در آن خانه های تیمی که ادای چگوارها را در می آوردید و خواب پرولتاریا را می دیدید، ظهور و بروز کابوس خمینی را پیش بینی نمی کردید؟ فکر کردید همەی ایران می تواند با شما فرار کند و در دیار" سرمایه داری که خون و کثافت و رذالت از آن می بارد" پناه بگیرد؟
 
انتظار دارید که ما هنوز بعد از ٤٥ سال و بعد از حاکمیت ننگین دینی و آن همه مصیبت و آوارگی و نکبت، به خاطر میزان "پاهایی که رفته اید" و سیانورهایی که زیر زبان گذاشته اید، به شما  جایزه بدهیم؟ نه خانم محترم، نسل جوان ایران باجازەی شما ، نسلی جسور، متهور و بی باک است و احترام بزرگ تر ها را هم  نه تنها نگه نمی دارد، بلکه آنها را از ابرهای توهم و تکبرشان به پایین می کشد و پاسخگو می کند. اگر یک روز در خیابان برای میرحسین سینه می زند ، نه برای بردن او به ماه و بت ساختن، بلکه برای ساختن پله ای از پلکان آزادی است و اگر همین میرحسین رییس جمهور می شد، امروز خیابان های ایران پر از فریاد جوانهایی بود که خواسته هایشان را از او مطالبه می کردند که پله ای دیگر بسازند برای نردبان آزادی. شما هم بهتر است در همان غارهای توهم و بیکاری خویش به سر ببرید و خواب حماسه های چهل سال پیش راببینید. بیرون از آن غار ها خبری نیست و کسی هم دیگر برای شعارهای دو آتشەی انقلابی تره خرد نمی کند. اگر از انجا بیرون بیایید باید پاسخگو باشید. پاسخگوی نسلی که هیچ چیز از آن "مبارزات پر ثمر" ندید و به هیچ عنوان هم دیگر  حوصلەی شنیدن چرندیات را ندارد.
 
سهراب محجوبی

منبع:پژواک ایران