نوروز در زندان
شهنام شرقی

من چند سال زندانی سیاسی رژیم جمهوری اسلامی ایران بود و نوشته کوتاه زیر را که بیانگر چگونگی بزرگداشت مراسم عید نوروز در زندان بوده برایتان میخوانم:

 

هیچکس نمیدانست که چه کسی فردا در لیست سیاه قرار خواهد گرفت؛

هیچکس نمیدانست که فردا کلید بند زندان بنام چه کسی در قفل درب خواهد چرخید؛

هیچکس نمیدانست که فردا زندانبان چه کسی را صدا خواهد کرد؛

هیچکس نمیدانست که فردا چه کسی ابدیت آخرین نگاههای دوستان خود را تا انتهای کریدور زندان بدرقه ثمره زندگی ابدی خود خواهد ساخت.

اگرچه همه ما یکسان نمی اندیشیدیم ولی کم نبودند که با هزار زبان وقتی با سکوت خود نشان میدادند که اگر لیست سیاهی وجود دارد پس باید لیست سفیدی هم نیزباشد، اگر قفل و بندی وجود دارد پس باید آزادگان و آزادگی نیز باشد.

اگر مرگی وجود دارد پس کلمه و صدا نیز هست.

و بالاخره هیچ پایانی بدون آغاز نیست.

بهمین دلیل بود که در آن فضای مرگ و بدتر از مرگ، جهنم بدتر از جهنم هیچوقت فرا رسیدن عید نوروزنیز فراموش نمی شد.

در آنجائیکه زندانبان تو اصالت، رتبه، مقام و معنویت خود را با بزرگتر شدن تعداد کشته‌ها و شنکجه شدگان خود ارزش گذاری میکند و مراسم عید همگان برای او ضدارزش و نفرت انگیز است. بچه‌ها به پیشباز عید میرفتند. نمیدانم چرا؟

شاید خاطره داشتند؛

شاید میخواستند لااقل یک لحظه خوش باشند؛

شاید میخواستند خود را سرگرم کنند؛

شاید میخواستند به پاسداران ارتجاع دهن کجی کنند؛

نمی دانم چرا؟

هیچکس نمیتواند دقیقا بگوید چرا بچه‌های زندان بجای سیب، سنجد، سرکه، سماق، با سیم برق، سنجاق، سجاده، سکه، سنگ، سوزن یعنی این وسایل در دسترس، سفره هفت سین میگرفتند و با وجود برخورد وحشیانه و عداوت آمیز رژیم دوباره این مراسم را بر پا میداشتند.

دقیقا نمیدانم چرا؟

اما یک نکته را میدانم:

اگر همان گونه که طبیعت زیبایی و روح پر الهام خود را در نوروز به تساوی تقدیم همه انسانهای کره زمین میکند پس چرا زیبایی‌ها، طراوت ها،نعمات و آسایش اجتماعی بر عکس طبیعت یکسان تقسیم نشده است. چرا عده ایی میکوشند خوشبختی خود را در فقر و ذلت دیگران بیابند؟ آیا میتوان در جائیکه عمق رشد بینوایی و نفرت حتی آسمان آنجا را بهم می‌فشرد، صحبت از خوشبختی نمود؟

اری من دیدم و میدانم که بسیاری از زندانیان سیاسی به‌هیچ قیمتی نمی توانند به پیشبازعید نوروز نروند زیرا که نوروز برای آنها منبع الهام نوروز اجتماعی و انسانی همه انسانهاست.

 

 

بامید روزی که در جهان زندان سیاسی نباشد

درود بی پایان بر تو ای زندانی سیاسی آرمان خواه

 

 شرقی شهنام

نوروز ۱۳۶۹

 

منبع:پژواک ایران