مردم شرافتمند وكلاى دادگسترى را تنها نگذاريد- ٨ بيداد عليه همكار دلير ما نسرين ستوده
وکلای دادگستری
آزاديخواهان
هموطنان
همكاران
هر دم از باغ جمهورى اسلامى برى مى رسد. هنوز افكار عمومى، به ویژه نزد آنانى كه به ميراث هاى مشترك ملل متمدن دل بسته اند و نگران تجاوز مستمر به حقوق ايرانيان هستند، از حيرت و بهت، خشم و نفرت در تجاوز آشكار به حق دفاع، با حكم بيدادگرانه شعبه دوم دادكاه انتظامى وكلا دائر بر محروميت همكار دلير ما، خانم نسرين ستوده از اشتغال به وكالت، بيرون نيامده است كه امروز دسته گل تازه اى در قالب بيانيه كانون وكلاى دادگسترى مركز در توجيه اين ستم آشكار به حقوق ملت ايران به بازار عرضه شد.
http://icbar.ir/Default.aspx?tabid=55&ctl=Edit&mid=435&Code=1708
هدف از تهيه اين مطلب گمراه كننده آنست كه به نهادهاى بين المللى وكلا وانجمن ها ومؤسسات حقوق بشرى كه از طريق رسانه ها يا شكايات گوناگون ايرانيان در جريان اين ظلم آشكار قرار گرفته اند ثابت كنند كه «دادكاه انتظامى كانون وكلاى دادگسترى مستقل است.» جمله اخير را در تيتر بيانيه ديده ايد . به اين ترتيب كى بود كى بود من نبودم .
اما تهيه كننده اين نوشته بايد پاسخ دهند كه ؛
۱- آیا كسى متعرض استقلال وشان قضات اين دادگاه ها شده است ؟ مثلاً كسى به اعتبار قضات شعبه اول يا ديگر شعب شبهه اى وارد كرده؟ يا ننگ حكم صادره در شعبه دوم آن هم در باره محروميت خانم ستوده از اشتغال به دفاع از حقوق ملت مطرح است ؟
۲- آيا اين پهن كردن جبهه براى ايجاد شكاف بين وكلا ونهادهاى كانون نيست؟ اكر قصد چنين نيست آيا حاضرند اقرار كنند درتهيه بيانيه اشتباه كرده اند ؟
۳- آیا قاطى كردن دوغ ودوشاب تمهيدى براى گمراه كردن خوانندگان نيست ؟ پس انگيزه چيست؟
۴- مطلبى در بند اول بيانيه آورده اند كه «بر اساس ماده ١٧ لايحه قانونى استقلال كانون وكلا مصوب ١٣٣٣رسيدگی واتخاذ تصميم در ارتباط با تخلفات انتظامى وكلاى دادگسترى منحصرا در صلاحيت دادگاه انتظامى وكلا مى باشد » اشتباه است ؟ يا تعمداً به اين نحو نوشته اند تا جهت آگاهى مخاطبان گرامى به آنان اخبار گمراه كننده برسانند ؟
مواد ٣ تا ١٩ قانون استقلال را مى خوانيم .
لينك به مواد ١٣- تا ١٩ - قانون استقلال از مجموعه قوانين سال ١٣٣٣ صفحه ۱۸۵ الى ۱۹۲
مى بينيم كه ماده ١٣ مربوط به تشكيل دادسراى انتظامى وكلاست . ماده ۱۴ به گزينش قضات دادگاه انتظامى، مهلت تجديد نظر و مرجع آن اختصاص دارد . ماده ۱۵ تكليف قضات يا دادستانهائى را كه تخلفى از وكيل مشاهده مى كنند را روشن كرده است . در ماده ۱۶ به وظيفه وزير دادگسترى در صورتى كه وكيلى را قابل تعقيب دانست پرداخته وماده ۱۸ در باره تعليق وكلا مى باشد .
عين ماده ۱۷ اين است كه «از تاريخ اجراى اين قانون هيج وكيلى را نمى توان از شغل وكالت معلق و يا ممنوع نمود مگر به موجب حكم قطعى دادگاه انتظامى »
چرا عين ماده را نمى نويسند؟ نام اين قبيل مانورها اشتباهات عمدى نيست ؟
۵- انسان جايز الخطاست اگر از ذكر عين ماده ۱۷- وحشتى ندارند مى توانند بيانيه را تصحيح كنند ؟ مى توانند عين آنرا بنويسند ؟ آيا ملت ايران حق دارد بداند كه اين رژيم به هيچ قانونى پایبند نيست ؟ وانقلابيون اسلامى هنوز بعد از ۳۶ سال بر خلاف قوانين وكلا را از اشتغال به حرفه خود محروم مى كنند .
۶- احكام انقلابى واسلامى كه عليه خانم نسرين ستوده صادر شده است نظائر ديگرى هم دارد آیا هيئت مديره كانون از آنها خبر دارد؟ ممنوع الوكاله كردن در احكام قضات اوين !
۷- اگر خبر ندارد چرا ؟ اگر خبر دارد براى جلوگيرى از اين قبيل رفتارهاى غير قانونى چه كرده اند؟
اكر كارى نكرده است دليل آن چيست؟ چرا وكلا و افكار عمومى در جريان اين تجاوزهاى مستمر قرار نمى گيرند ؟ مسئول كيست؟
٨- به نظر مى رسد فرار از ذكر عين ماده ١٧و «ابتكار وابداع » جملاتى نا مربوط و غير واقعى از وحشت بيان واقعيت هاست تا به تریج قباى آيات عظام آملى، پورمحمدى ، نيرى ، اژه اى وووووو بر نخورد .
ما كلمه غير واقعى را آزادانه بر گزيده ايم . حال اگر كسى نويسندگان اين بيانه را كه همگى حقوق خوانده اند، جاعل بنامد به مردم چه جوابى خواهند داد ؟
۹- بند ب ماده ۶ قانون «استقلال اداره امور راجع به وكالت و نظارت بر اعمال وكلا وكارگشايان....» را وظایف کانون میداند چرا خواستههای غیرقانونی دادسرای «شهید مقدس» اوین را که در قالب نامههای متعدد از سال ۸۹ تاکنون جریان داشته را تا امروز پنهان کردند؟
وکلا نامحرمند؟ باید شما در برابر تجاوز سکوت کنید و آنان را بیخبر بگذارید؟ چرا موکلین شمایان از پشت پرده بیخبر ماندند؟ آیا باز هم به «تعامل» و سکوت تأییدآمیز ادامه خواهید داد؟ شما که خود را نماینده ۱۸ هزار وکیل عضو کانون وکلای مرکز میدانید با این قبیل لاپوشانی به چیزی غیر از تحقیر دست مییابید؟
۱۰- تجاوز غیرقانونی به صلاحیتهای انحصاری کانون، آنچه در بیانیه آنرا «مسأله احضارهای مکرر اعضای هیأت مدیره ... به یکی از شعب دادسرای عمومی و انقلاب و اخذ توضیح ...» میخوانید چیست؟ مگر ادارهی امور کانون قانون وظیفهی شما نیست؟ مگر این عمل جرم است؟ اگر شمایان در اجرای وظایف قانونی خود عملی کردهاید که عنوان مجرمانه ندارد چرا میترسید؟ چرا به ذکر «یکی از شعب... » قناعت کردهاید؟
نام و آدرس متجاوزی که لباس قضا به تن کرده را نمیگوئید؟ چرا آنها را رسوا نمیکنید؟ چرا اعلام جرم نمیکنید؟ چرا وکلا را بیخبر میگذارید؟ چه فایدهای دارد؟ چرا در این مورد از سال ۱۳۸۹ تا به امروز مماشات و سکوت پیشهکردهاید؟
۱۱- قاضی مقیم اوین وقتی از رد شکایت خود علیه خانم نسرین ستوده توسط شعبه اول دادگاه انتظامی وکلا باخبر شد چرا اعتراض نکرد؟ یعنی میترسید آیتالله نیری قاضی سرشناس کشتارهای ۱۳۶۷ تجدید نظر او را نپذیرد؟
۱۲- دو پرونده که موضوع آن یکی است و طرف دعوا هم یک نفر است چگونه میتواند در دو شعبه دادگاه انتظامی وکلا مورد رسیدگی قرار گیرد؟ این پروندههای «زاپاس» در دادگاههای بلخ وجود داشت. در کجای جهان این نوع احکام رسیدگی و صدور احکام انقلابی مزین به صفات اسلامی سابقه داشته است؟
۱۳- چرا بعد از قطعیت حکم دادگاه شعبه اول دائر بر رد درخواست قاضیهای مقیم اوین، شعبه دوم دادگاه انتظامی وکلا داوطلب «رسیدگی» شد.
۱۴- در بیانیه کانون، قضات دادگاههای انتظامی را «خوشنامترین» و «باسابقهترین» وکلا خواندهاید که «استقلال کامل داشته و دارند و از نظر هیچ مقامی تبعیت نمی نمایند.» آیا شما حداقل شعور را برای «مخاطبان گرامی» خود قائل هستید؟ فکر نمیکنید که آنها میفهمند که نویسندگان بیانیه از پاسخگویی به اصل مطلب طفره میروند؟ چه کسی گفت آنها بدسابقه و بدنام هستند؟ چه دلیلی دارد به سؤالی که مطرح نشده پاسخ دهید؟ چرا همه چیز را قاطی میکنید؟ فکر میکنید که ستایش شما در بیانیه کسی را سربلند میکند؟ دچار توهم نشدهاید؟ مسئولین شعبه دوم دادگاههای انتظامی وکلا حکم را امضا کردهآند نه همه قضات دادگاههای انتظامی وکلا.
هر دانشجوی حقوق از اصل «اعتبار قضیه محکوم بها» یا «اعتبار امر محتوم» خبر دارد. قاضی «خوشنام و باسابقه» شعبه دوم نمیداند که دو دادگاه در عرض یکدیگر نمیتوانند در دعوایی که موضوع و طرف دعوی آن یکی هستند دخالت کند؟ وقتی درخواست اهل اوین را شعبه اول رد کرد به چه دلیلی ماه بعد قاضی شعبه دوم «اعتبار امر محتوم» را نادیده گرفت؟ او محض خاطر خدا حکم معترض صادر کرد؟ در بیانیه نوشتهاید که حاضر نشدید تبدیل به اداره اجرای احکام اسلامی و انقلابی قضات اوین شوید؟ تذکرات متعدد کتبی و شفاهی را نپذیرفتید . حال بگویید قاضی خوشنام و با سابقه منتخب شما به چه دلیلی چنین آشکار احکام اوین را اجرا کرد؟ و چرا شمایان چنین موجوداتی را مستقل میپندارید؟
۱۵- در بیانیه از «حکم عفو مقام معظم رهبری» نوشتید؟ این دیگر چه صیغهای است؟چرا این قبیل احکام محکومیت و عفو زیرزمینی است و چرا جرأت چاپ آنها را ندارند تا مردم داوری کنند؟
کدام عفو؟ و چرا حالا صدایش درآمد؟ و کلای شریف و نامدار ما سیفزادهها، زرافشانها، اسماعیلزادهها، سلطانیها، ستودهها، دادخواهها، وکلای به خون نشسته، زندانی، تحت تعقیب، فراری، تبعیدی و «تصفیه شده» موجب افتخار همه وکلا در سراسر جهان هستند و آیا آنان نیستند که باید درباره عفو رهبر رژیمی که ۳۶ سال است رکوردار اعدام در جهان شناخته شده تصمیم بگیرند؟ یا حق اوست که عفو کند؟
۱۶- آقایان اعضای هیأت مدیره، ما خوب میدانیم که افشاگریهای ایرانیان درباره بیدادی که علیه خانم ستوده و انعکاس جهانی آن به ویژه در کنفرانس ۱۹-۲۴ اکتبر اتحادیه بینالمللی وکلا شما را متوجه ابعاد بی آبرویی کرده است. شما بیانیه شتابزده و ناشیانه خود را برای «مخاطبان گرامی» ایرانی نوشتهاید؟ این بیانیه مصرف خارجی ندارد؟ کالای ناب صادراتی نیست؟ قرار است گزارشی بنویسید. میتوانید آن گونه که قول داده اید از «دیدارهایی» که با رؤسای کانونهای کشورهای اروپایی و آسیایی و آمریکایی انجام داده و تبادل اطلاعات ...» فیمایبن آن گونه که واقع شده است مردم را مطلع کنید؟ میتوانید بگویید که درباره حفظ جان همکاران ما آقایان سیفزاده، سلطانی، دانشجو، دادخواه، و و و بقیه وکلای زندانی، فراری، تبعیدی و تحت پیگرد چه شنیدهاید و چه گفتهاید؟ آیا ۶۴۰۰ وکیل حاضر در جلسه به اتفاق و به افتخار قضات مستقل و خوشنام برگزیده شما در شعبه دوم دادگاه انتظامی وکلا برخاسته کف زدند و هورا کشیدند تا چماق دست قضات اوین باقی بماند؟
http://icbar.ir/Default.aspx?tabid=55&ctl=Edit&mid=435&Code=1710
۱۷- آقایان اعضاء هیأت مدیره، این برکسی پوشیده نیست که سه چهارم وکلا در انتخابات شما شرکت نکردند. آن بخشی هم که شرکت داشتند بالاترین شمار رأی را به کسی دادند که اکنون مسئولیت اداره کانون را به عهده داد آن هم حدود ده درصد از آراء کل دارندگان حق رأی است، دقت کنید تا بیش از این در برابر تجاوز به جان، آزادی و حیثیت وکلا سکوت نکنید. اطاعت شعبه دوم دادگاه انتظامی وکلا از اوامر قضات اوین لکه بینظیر و ننگ بزرگی است. این کار را نیری با موذیگری، فشار و استفاده از ضعفهای موجود و مشهود به عهده شما گذاشت تا بعد از سه بار تصفیه «قانونی» وصدها بار تسویه حساب عملی، قتل، بازداشت، محروم کردن از کار و و و دشمن خانگی بتراشد. تفرقه ایجاد کند و از این پس بار این شناعت ضدملی و ضدانسانی را بردوش شما بگذارد. به خودتان رحم کنید. با این جانیان همراهی نکنید. بیش از این در پاسداری خانه ما، کهنترین نهاد مدنی جامعه معاصر ایران غفلت نکنید. خانم ستوده با پروانه و بی پروانه ندارد. بهر نحو که عملی است به استرداد پروانه وکالت خانم ستوده از خود اعاده حیثیت کنید.
آزادیخواهان
هموطنان
همکاران
ما، همه ما، وکلای ایرانی در خانه پدری یا ایام تبعید و دربدری، بدون همراهی شما قادر به انجام وظیفه خود نیستیم. دشمن درخانه ما به کمین وکلا نشسته که جان بر کف به دفاع از حقوق و آزادیهای ملت مشغولند با «پروانه یا بیپروانه» و در زندانها. ما نیازمند پشتیبانی شما هستیم. بهرنحو که میتوانید به ما کمک کنید.
مردم شرافتمند وکلا را تنها نگذارید.
دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۳
محمدرضا روحانی وکیل پایه یک دادگستری
احمد عرفانی وکیل پایه یک دادگستری
مناف عماری وکیل پایه یک دادگستری
هوشنگ عیسی بیگلو وکیل پایه یک دادگستری
منیژه حبشی وکیل پایه یک دادگستری
شهین هیرمن پور وکیل پایه یک دادگستری- عضو کانون وکلای دادگستری پاریس
منبع:پژواک ایران