برای جوانان میهنم و دوستداران حافظ
منوچهر تقوی بیات

غزل ۳۷۱

بحررمل مثمن مخبون مقصور

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان

۱ ـ ما نگوییم بد و میل به ناحق نكنیم ********** جامه ی كس سیه و دلق خود ازرق نكنیم

۲ ـ رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم ********** سّرِ حقّ ، بر ورقِ شعبده ملحق نكنیم

۳ ـ عیب درویش وتوانگر به كم و بیش بدست ********** كار بد مصلحت آن است كه مطلق نكنیم

۴ ـ خوش برانیم جهان ، در نظر راهروان ********** فكرِ اسبِ سیه و زینِ مغرّق نكنیم

۵ ـ آسمان كشتی اربابِ هنر می شكند ********** تکیه آن به كه براین بحرِ معلق نكنیم

۶ ـ شاه اگرجرعه ی رندان نه بحرمت نوشد ********** التفاتش به میِ صافِ مروّق نكنیم

۷ ـ گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید ********** گو توخوش باش كه ما گوش باحمق نكنیم

۸ ـ حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم براو ********** ور به حق گفت جدل با سخن حق نكنیم

در باره ی غزل۳۷۱ : در دیوان خانلری این غزل هفت بیت دارد و بیت هشتم در حاشیه نوشته شده است. اما قزوینی ـ غنی، مسعود فرزاد، انجوی، سایه و ... این غزل را هشت بیت نوشته اند. من آن بیت را كه دیوان خانلری كنار گذارده اینجا در جای چهارم آورده ام. بیت نخست و پسین این غزل درباره ی " حق"؛ آیین راستی، یعنی شیوه ی اندیشه و زندگی رندان سخن می گوید که در بیت ششم آمده است. در دیگر بیت های این غزل، نیزشیوه ی اندیشه و رفتار رندان در پهنه ی زندگی اجتماعی تبیین می شود. آنچه در این غزل بیشتر از هر چیز دیگر رندانه و شگفت آور است بیت پنجم و ششم غزل است كه حافظ در این دو بیت نسبت به دو مركز قدرت در جهان تعیین تكلیف نموده و روش ارائه می كند. در بیت پنجم آسمان كه برترین قدرت جهان است مورد اعتراض و نفی قرار می گیرد و در بیت ششم شاه كه قدرت مطلقه در روی زمین است مورد تهدید و بی اعتنایی واقع می شود.

بیت یکم غزل۳۷۱:

۱ ـ ما نگوییم بد و میل به ناحق نكنیم

جامه ی كس سیه و دلق خود ازرق نكنیم

۱ ـ " ناحق " به معنی ناروا و بیداد است. " میل " كردن به معنی تمایل یافتن و رغبت كردن و منحرف شدن است. دلق یعنی جامه و تن پوش، " سیه" یا سیاه در برابر" ازرق" به كار رفته است. ازرق یعنی آبی، کبود و صاف و بی غش. سیاه به معنی تاریك و تیره است كه بالا تر از آن رنگی نیست و هر رنگی را سیاه و تیره می كند. جامه ی مردم عزادار نیز" سیاه " است.

در دیوان حافظ سیاهی بیشتر به معنای یک رنگ است و در برابر سپیدی و روشنی به کار می رود. ازرق رنگ آبی و نیلگون است. رنگ جامه یا دلق صوفیان " ازرق " است. در جایی دیگر به صوفیان ازرق لباس و دل سیه می گوید؛ ( ۷ شماره بیت و۱۹۶ شماره ی غزل از دیوان پرویز خانلری را نشان می دهد ). حافظ می گوید كه ما رندان دروغ و نا روا نمی گوییم و به سوی بیداد و دغل تمایل پیدا نمی كنیم. در نیمه ی دوم بیت می گوید كه با سیاه كردن جامه و یا بد نشان دادن دیگران، ما نمی كوشیم تا بیرون و نمای خود را پاك و آراسته نشان دهیم. دراینجا با واژه های دلق و ازرق مانند همیشه حافظ روی به صوفیان دارد و به آن ها كه " دلق ازرق " می پوشند، كنایه می زند. " دلق " گونه ای رخت پشمینه است كه صوفیان برتن كنند. واژه ازرق رویهمرفته پنج بار با همین معنی در دیوان حافظ بكار رفته است كه تنها دوبار آن در برابر واژه ی سیاه است. در غزل ۱۹۶ می گوید: ( غلام همت دُردی كشان یكرنگم ـ نه آن گروه كه ازرق لباس و دل سیه اند ۷/۱۹۶ ). دل سیه یعنی؛ بداندیش و بدخواه. درباره ی جامه ی سیاه علاوه برتعبیری كه در بالا آورده ام، جامه ی رهبانان؛ مردم خارج از دین و نیز جامه ی مردم عزا دار، هم سیاه است. حافظ هنگام بكار بردن واژه ها بیشترین بهره گیری از معنی واژه را در نظر داشته است، از همین رو شعر او از زاویه های گوناگون معنی های گوناگونی می دهد.

چكیده بیت۱: ما سخن ناروا نمی گوییم و جانب بیداد را نمی گیریم. جامه ی دیگران را ناپسند و آلوده، رخت خود را آبی و پاك و پالوده نشان نمی دهیم ( ما چون صوفیان ازرق پوش نیستیم ).

بیت دوم غزل۳۷۱:

۲ ـ رقمِ مغلطه بر دفتر دانش نزنیم

سّرِ حقّ، بر ورقِ شعبده ملحق نكنیم

" رقم زدن" یعنی نوشتن، توضیح دادن، نشان گذاردن، قیمت گذاردن، تإیید كردن و..." مغلطه " به اشتباه انداختن. " دفتردانش " به معنی كتاب دانش و علم است كه در برابر مغلطه آورده شده است. واژه ی" حق " دربرابر" شعبده " آمده است، یعنی یقین، راست، درست و ... " سّرِ حقّ" یعنی راز درستی و راستی، " شعبده" به معنی تردستی، حقه بازی و نیرنگ می باشد. "ملحق نکنیم"؛ به معنای آن است که پیوند نمی زنیم یا نمی افزاییم. یعنی كتاب دانش را با توضیحات اشتباه و دروغ نمی آلاییم و پیوند نمی زنیم. رازهای حقایق و راستی ها را در جهان بر برگ های نیرنگ و تردستی نمی افزاییم. یعنی ما از دانش ها و حقایق جهان سوء استفاده نمی كنیم و مانند صوفیان و دین مداران، به مردم دروغ و نیرنگ تحویل نمی دهیم.

چكیده بیت ۲: اشتباه و دروغ را به كتاب دانش در نمی آمیزیم. رازهای حقایق جهان را به كاغذی كه برآن نیرنگ و حقه نوشته شده، پیوند نمی زنیم.

بیت سوم غزل۳۷۱:

۳ ـ عیب درویش و توانگربه كم و بیش بدست

كار بد، مصلحت آن است كه مطلق، نكنیم

" عیب" یعنی؛ بدی، گناه، كمبود و ... این واژه درزبان فارسی هم به صورت اسم وهم به صورت فعل لازم وهم متعدی بكار می رود. نزد جوانمردان به معنی ارتكاب منهیات است و آن باطل کننده فُتُوَت و جوانمردی بود. در اینجا عیب بمعنی سرزنش كردن و كمبودی در چیزی دیدن است. " كاربد " می تواند به معنی ارتكاب منهیات باشد و آنگاه:" مصلحت آن است كه مطلق نكنیم؛ " یعنی درست آن است كه ما بی هیچ چون و چرا، كار بد، انجام ندهیم. این شعر یاد آورآن پند باستانی: اندیشه ی نیك، گفتارنیك، كردار نیك است. "درویش" در برابر" توانگر" آمده و به معنی ندار و بی چیز است. " مصلحت" به معنی خیراندیشی، صلاح، روا و درست بودن است." مطلق " یعنی بی قید و شرط، بدون چون وچرا، یک دست و... ارزش گذاری و داوری درباره ی مردم را، برپایه ی دارا و نادار بودنشان، نادرست و ناپسند می دانیم و می گوید ما رندان مردم را برپایه ی دارایی و قدرتشان ارزیابی نمی كنیم.

چكیده بیت ۳: سرزنش کردن مردم برای نداری و یا دارندگی کار بد و نادرستی است. بهتر است که ما بی چون چرا، از کار بد پرهیز کنیم.

بیت چهارم غزل۳۷۱

۴ ـ خوش برانیم جهان ، در نظر راهروان

فكرِ اسبِ سیه و زینِ مُغَرّق نكنیم

فرهنگ معین درزیر واژه ی راندن می نویسد: " برفتن واداشتن، روان ساختن، گذر کردن... نفی بلد كردن، تبعید كردن ... شرح دادن و نوشتن ( مطلبی، تاریخی ) ... " راهروان " یعنی روندگان راه، سالكان، مسافران و... " اسب سیه " در تاریخ آمده است كه اسب اسفندیار سیاه و نامش نیز سیاه بوده است. اسب سیاه یك دست، اسب ارزشمندی شمرده می شده است. فردوسی گفته است: " بیارید گفتا سیاه مرا ـ نبردی قبا و كلاه مرا " سیاه به معنی اسب سیاه نیز در فارسی بكار رفته است. " مُغَرّق " یعنی غرق كرده شده، بنقره، آراسته. " زین مُغَرّق " زینی است كه غرق در نقره و طلا باشد مانند رخت مُغَرّق. " خوش برانیم جهان... " یعنی جهان را به گونه ی ویژه ای بگذرانیم و یا جهان را به گونه ی ویژه ای شرح و تبیین كنیم كه از نگاه روندگان خوش، خرم و نیكو باشد.

چكیده بیت۴: جهان را به گونه ای بگذرانیم كه از نگاه روندگان ( مردم ) خوب و خوش باشد. ما به اسب پربها و زین گرانقیمت، ارزش نمی اندیشیم.

بیت پنجم غزل۳۷۱:

۵ ـ آسمان كشتی اربابِ هنر می شكند

تکیه آن به كه براین بحرِ معلق نكنیم

" آسمان " یعنی؛ فلك، فضایی كه دراطراف زمین وآبی رنگ است، ایزد آسمان؛ رب النوع آسمان كه از كهن ترین خدایان ایرانیان به شمار می رود. قضا و قدر، سرنوشت، جایگاه فرشتگان و خدا. این واژه شانزده بار دردیوان حافظ آمده است و بیشتر به معنی خدا و یا نیرویی است كه حاكم و قادراست، اما حافظ با كنایه ازآن سخن می گوید، این معنا درشعرهای زیرپنهان شده است: (آسمان گومفروش این عظمت، كاندرعشق ـ خرمن مه به جوی خوشه ی پروین به دو جو۷/۳۹۹ ) و یا ( مرا مهرسیه چشمان ز سربیرون نخواهد شد ـ قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد ۱/۱۶۱) و ۸/۴، ۲/۱۵۰، ۳/۱۷۹، ۲/۲۷۳، ۷/۴۰۰، ۴/۴۲۶، ۷/۴۴۵. در بیت پنجم آسمان چون آبی رنگ است، به دریا تشبیه شده است. "ارباب هنر" یعنی کسانی که صاحب هنر هستند؛ هنرمندان. این آسمان از نظرعوام دارای چنان قدرتی است كه می تواند كشتی نازنین ترین آدمیان، یعنی هنرمندان را بشكند. چون آسمان معلق یعنی واژگون و پا درهواست پس نمی توان به آن تكیه كرد. یعنی چیزی كه پا درهواست ، قابل اتكا و قابل اعتماد نیست. این قدرت آسمانی، سرنوشت هم می تواند باشد، اما در آن صورت خدایی كه ادیان به آن باور دارند نفی می شود. یعنی " آسمان " آن قدرتی كه به گفته ی عوام برسرنوشت آدم و عالم حاكم است، با فرزانگان و هنرمندان سرجنگ دارد. این قدرت پا در هوا كه خودش نیز به جایی بند نیست، قابل اتكا نمی باشد و بهتراست كه به آن تكیه نكنیم.

چكیده بیت ۵: خدای آسمان با هنرمندان سر جنگ دارد، بهتر است به این دریای واژگون تكیه و اعتماد نكنیم.

بیت ششم غزل۳۷۱:

۶ ـ شاه اگرجرعه ی رندان نه بحرمت نوشد

التفاتش به میِ صافِ مروّق نكنیم

۶ ـ"جرعه ی رندان" یعنی شراب ارزانی که رندان می نوشند. این شراب دُردآلود و کم بها است: ( پیام داد كه خواهم نشست با رندان ـ بشد به رندی ودُردی كشیم نام و نشد؛ ۵/۱۶۶ و نیز۵/۹، ۵/۲۲، ۶/۴۲، ۱۱/۷۲، ۶/۱۰۶، ۳/۱۱۹، ۶/۱۲۷ ...). " حرمت" یعنی؛ آبرو، عزت، احترام و آنچه حفظ آن واجب است. " التفات " در لغت به معنی نگرش، اكرام، مهربانی، لطف و توجه است. در صنعت بدیع؛ " التفات" از مخاطبی به مخاطب دیگر روی كردن است كه در اینجا رخ داده است و مخاطبِ شاعر، از شاه و رندان به شاه و ما تغییر یافته است. " مُرَوَق" گونه ای از پارچه است که شراب را با آن صاف می کنند و به معنای از صافی گذشته؛ یعنی صاف و بدون دُرد است. این كه حافظ بخواهد شاه به شرابِ دُردآلود و ارزانِ رندان احترام بگذارد، توقع بیجایی است. مگر آن كه این شراب حكمتی داشته باشد. همانگونه كه پیش ازاین هم گفتم، نزد ایرانیان باستان و حافظ و نیز رندان، شراب، ازهرگونه كه باشد،‌ حتا دُرد آلودش، پاك و گرامی بوده است در حالی كه می و مسكرات برای مسلمانان و نیز شاه حرام و جزء منكرات است. حافظ در اینجا می گوید اگر شاه این شراب دُردآلود ما را، كه ما پاك و گرامی می داریم، محترم ندارد ما نیز به شراب صاف و گرانقیمت او، كه ازدیدگاه مسلمانی خودش هم محترم نیست، حتا نگاه هم نخواهیم كرد. یعنی لازمه ی این كه ما به شراب گرانقیمت شاه با نظر لطف نگاه كنیم آن است كه شاه به می حرمت بگذارد و شراب رندان را با احترام بنوشد.

چكیده بیت ۶: اگرشاه شراب دُردآلود رندان را با احترام ننوشد، ما به شراب صاف و گرانقیمت او حتا نگاه هم نخواهیم كرد.

بیت هفتم غزل۳۷۱:

۷ـ گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید

گو توخوش باش كه ما گوش باحمق نكنیم

" حسود " یعنی؛ بد خواه، رشگ آور، كینه ور. " احمق " در فارسی به معنی نادان، بی خرد، بی هوش، دنگ و... است. این واژه درعربی صفت تفضیلی بوده و به معنی نادان تر، بی خردتر، بی هوش تر و ... می باشد. اگر بخواهیم " احمق " را نادان تر و بی خردتر بدانیم، دراین حالت آن رفیقی كه از بدگویی " حسودی " رنجیده، نادان است زیرا نباید از سخن حسود برنجد. پس باو بگو" خوش باش " یعنی نادان مباش، و به این گونه یاوه ها میندیش. در اینجا پس از خدای آسمان و خدای روی زمین یعنی شاه، نادیده گرفتن و بی اعتنایی به مردم حسود را شیوه ی رندی می داند.

چكیده بیت ۷ : اگر بدخواهی، ناروایی گفت و رفیقی ( از روی نادانی ) آزرده شد، به او بگو( نادان مباش ) خوش باش ما نباید به كسی كه نادان ( یا از تو نادان تر ) است، گوش بدهیم.

بیت هشتم غزل۳۷۱:

۸ ـ حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او

ور به حق گفت جدل با سخن حق نكنیم

۸ ـ " خصم " یعنی دشمن، پیكارجو. " خطا " به معنی نادرست است. " حق گفتن " معنای راست گفتن و درست گفتن را دارد. " جدل " یعنی جنگ، ستیزه، پیكار و... جدل شیوه ی ویژه ای در مناظره و گفتگو و درعلم منطق است. آخرین و بدترین گروهی كه در زندگی رودرروی رندان قرار دارد دشمن است و روشن است كه شرائط اجتماعی اجازه و امكان درگیری با این دشمن را نمی دهد، بنابراین نباید دشمن را تحریك نمود و به ستیزه واداشت. می گوید اگر دشمن كه در پی پیكار و جنگ است، مطلب نادرستی می گوید، خرده براو نمی گیریم و بهانه بدستش نمی دهیم. چون دشمن است و می خواهد بنیاد ما را از بیخ بركند. راز ماندگاری رندان درتاریخ نیز همین بوده است. اما اگر دشمن درست و راست گفت، ما با درستی و راستی سرستیز نداریم. این شیوه در منطق نیز درست و كارساز است، در ضمن با درون مایه ی بیت نخستین نیز سازگاری دارد. این غزل حافظ شیوه برخورد رندان را در برابر خدا، شاه، مردم حسود و دشمنان بیان می كند.

چكیده بیت ۸: حافظ اگر دشمن نادرست بگوید نادیده می گیریم و اگر درست بگوید با سخن درست و راست ستیزه نمی كنیم.

نتیجه: شیوه ی اندیشه و روش زندگی رندان در این غزل به روشنی بیان شده است. این که رند در میان مردم بد نام شده، نادرست است. راستی و درستی، شیوه ی رندان است و از دغل و دروغ پرهیزمی كنند. به كسی تهمت نمی زنند، ظاهر آراسته ی دروغین ندارند. از دانش خود برای فریب مردم استفاده نمی كنند. توانگری را به ثروت و مكنت نمی دانند و سادگی و كم خواهی را مبنای زندگی خود قرارمی دهند و به فضل و دانش و معنویت در زندگی بها می دهند. به آسمان تكیه نمی کنند. اگر شاه به رندان و شراب آنان بی احترامی كند از او رویگردان می شوند. به حسودان بها نمی دهند و از ستیز با دشمنان پرهیز می كنند. حرف درست را از دشمن نیز می پذیرند.

منوچهر تقوی بیات

منبع:پژواک ایران


منوچهر تقوی بیات

فهرست مطالب منوچهر تقوی بیات در سایت پژواک ایران 

*تفسیر غزل ۳۶۴ دیوان حافظ  [2024 Mar] 
*کشتن مردم به هر بهانه ای درنده خویی است!  [2024 Feb] 
*آزادی گرفتنی است!   [2024 Jan] 
*غوغای جهانی نرگس محمدی و بانوان ایرانی  [2023 Dec] 
*باید کاری کرد، باز گو کردن مصیبت ها بس است!  [2023 Dec] 
*حافظ راهنمای اهل کرم  [2023 Dec] 
*ز هر طرف که شود کشته سود اسلام است!  [2023 Nov] 
*دموکراسی، حزب، قانون  [2023 Sep] 
*در باره ی حزب، جبهه و کنگره ملی  [2023 Jul] 
*دومین نشست سالانه حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران گزارشی از یک پیروزی [2023 Jun] 
*پرنده ی فلزی و انقلاب در ایران  [2023 Jun] 
*شستشوی مغزی ابزار فریب توده ها  [2023 Jun] 
*فریاد، فغان و ناسزا به خامنه ای، خمینی و الله...  [2023 May] 
* آسیب شناسی و درمان بیماری میهن ما  [2023 May] 
*برگی غم انگیز از تاریخ ایران  [2023 Mar] 
*از کف خیابان تا کنگره ی ملی موقت ایران  [2023 Feb] 
*چرا نمی توانیم سازمان یا حزب بسازیم؟  [2023 Feb] 
*آیا در ایران، پس از این توفان، نسیم آزادی خواهد وزید؟  [2023 Feb] 
*گند آن سخن!  [2023 Feb] 
*آزادی، حزب و دموکراسی!  [2023 Jan] 
*چرا انقلاب ها در ایران پیروز نشده اند؟  [2023 Jan] 
* فرهیختگان ایران پیروز خواهند شد  [2022 Dec] 
*چرا کنگره ملی؟ و چگونه؟  [2022 Dec] 
*امروز چه باید بکنیم؟  [2022 Dec] 
*راه برون رفت از بن بست  [2022 Nov] 
*نامه سرگشاده به ملت ایران و به آقای حامد اسماعیلیون  [2022 Nov] 
*جبهه ای به گستردگی سراسر ایران/ کوچه به کوچه کو به کو  [2022 Oct] 
*در ایران سندیکاها شایسته ترین نمایندگان زحمتکشان هستند  [2022 Oct] 
*دولت موقت چیست و کی برپا می شود؟  [2022 Oct] 
*راه رهایی میهن ما خرد جمعی است  [2022 Sep] 
*حافظ در کوچه ی رندان  [2022 Sep] 
*به یاد پرویز رجایی که در سی ام تیر کشته شد  [2022 Jul] 
*حافظ دلداده ی صحبت جانان  [2022 Jul] 
*قران و دین؛ دام بندگی و اسارت ما ایرانیان است  [2022 Jul] 
* ملت ایران می تواند حکومت اسلامی را سرنگون کند  [2022 Apr] 
*سوسیال دموکراسی و لائیسیته؛ راهی به آزادی و آسایش مردم  [2022 Apr] 
*پیروزی چهارشنبه سوری!  [2022 Mar] 
*پندهای رندانه ی حافظ  [2022 Mar] 
*راه های مبارزه با حکومت اسلامی دست نشانده و دیکتاتور کدامند؟  [2022 Feb] 
*آیا اعتراضات صنفی فرهنگیان می تواند حزب آموزگاران را پدید آورد؟   [2022 Feb] 
*حافظ عاشق مردم، رند ازلی   [2022 Jan] 
*حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران (همسازی ملی جمهوری خواهان) چیست و چرا ؟   [2021 Dec] 
*حافظ در محراب (مهراب)   [2021 Nov] 
*مقام حافظ در راه عشق   [2021 Sep] 
*پس اپوزیسیون کجاست؟   [2021 Aug] 
*حافظ و صوفی باز خوانی غزل ۴۷۴  [2021 Aug] 
* عشقت رسد به فریاد  [2021 Jun] 
*خامنه‌ای آدمخوار از ضحاک خونخوارتر است  [2021 May] 
*حافظ و دکتر مصدق غزل ۴۴۹   [2021 May] 
*دستگیرشد، زندانی شد، کشته شد!  [2021 Apr] 
*خامنه‌ای خائن همه‌ی ایران را به چین می‌فروشد!   [2021 Mar] 
*اسفند ماه؛ ماه زنده ماندن و جاودانه شدن دکتر مصدق   [2021 Mar] 
*حافظ؛ عاشق و رند و می‌خواره  [2021 Mar] 
*ساقی بیار باده که ماه صیام رفت  [2021 Jan] 
*دایی جان ناپلئون برائت جنایات انگلیس و نوکرانش در ایران  [2021 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی  [2020 Dec] 
*استبداد استعماری و مردمان زیر ستم  [2020 Dec] 
*حافظ خدمت به رندان را به بهشت ترجیح می دهد عافیت چشم مدار از من ‌میخانه نشین! غزل ۳۰۷ [2020 Nov] 
*باده‌ی صبوحی و نماز صبح   [2020 Nov] 
*ترس به جان خامنه ای و روحانی افتاده است   [2020 Oct] 
*غزل ۲۸۹حافظ؛ همنشین رندان، سربازان و جانبازان   [2020 Oct] 
*دموکراسی و آزادی چگونه به دست می آید؟  [2020 Sep] 
*سرنگونی یا گذار؟  [2020 Aug] 
*حافظ و خرقه پوشان غزل ۳۷۹   [2020 Jul] 
*برای جوانان میهنم و دوستداران حافظ  [2020 Jun] 
*حافظ رند و فَتویٰ خرد  [2020 Jun] 
*به نظر شما کی از همه خائن‌تر بوده ... «کلاً مثلاً روشنفکرها؟» تو، سالومه!   [2020 May] 
*مایک پمپئو درباره ی خلیج فارس یا دروغ پراکنی می کند یا بی سواد است؟   [2020 May] 
*واپس ماندگی، سزاوار ملت ما نیست  [2020 Apr] 
*غزل ۳۶۶ صدای سخن عشق   [2020 Apr] 
*مشروطه با همراهی مشروعه، راه را بر آزادیخواهی بسته است!   [2020 Mar] 
*با نابسامانی میهن مان؛ چه باید کرد؟  [2020 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی   [2019 Dec] 
*حافظ رند و واعظ نامسلمان غزل ۲۰۰   [2019 Dec] 
*تروریست های حاکم بر ایران درنده تر و بیرحم تر از هر اشغالگری هستند!  [2019 Nov] 
*در همه ی جهان صاحبان قدرت از مردم می هراسند ‏  [2019 Oct] 
*نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم!  [2019 Oct] 
* سخنی درباره ی« جامعه شناسى نخبه كشى»   [2019 Aug] 
*خون مورسی از خون چه کسانی رنگین تر است؟   [2019 Jun] 
*هیولای جنگ بر فراز ایران  [2019 Jun] 
*و امروز چه باید کرد؟  [2019 May] 
*برای رهایی مردمان میهنان مان از بدبختی، چه باید کرد؟   [2019 Apr] 
*چرا ما نمی توانیم به آزادی و استقلال دست بیابیم؟  [2019 Mar] 
*پهلوی ها؛ غیر مستقل، قانون شکن و ضد حقوق بشر بودند  [2019 Feb] 
*هُشدار درباره ی پیام های بی نام و نشان!‏  [2018 Dec] 
*ملی مذهبی ها و راه مصدق  [2018 Nov] 
*کوروش و حماسه‌ی کوراوغلو  [2018 Oct] 
*لائیسیته یا آزادی از دین  [2018 Sep] 
* استبداد دینی ی امروز، نتیجه ی استبداد سلطنتی است   [2018 Sep] 
*نقش دین و مذهب در تاریخ  [2018 Aug] 
*رضا خان اجرا کننده ی قرارداد ۱۹۱۹ رویداد شگفت انگیز اکتبر ۱۹۱۷ در ایران [2018 Jun] 
* حزب چپ ایران یا اتحاد فدایی ها؟  [2018 Apr] 
*دوازدهم فروردین روز فریب ملت ایران  [2018 Apr] 
*فدرالیسم؛ کلاهی که برای سر ما ایرانیان گشاد است!   [2018 Mar] 
*جبهه ملی یک مفهوم فلسفی است!   [2018 Mar] 
*انقلاب راهی برای دستیابی به حقوق شهروندی و حق حاکمیت ملی  [2018 Feb] 
*درباره ی سخنرانی و گفتگو در کلن آلمان، پیرامون جنبش سراسری در ایران   [2018 Feb] 
*تفاوتی هست یا نیست؟  [2018 Jan] 
*در باره ی «کارزار حاکمیت ملی و مردمی در ایران»  [2017 Nov] 
*چرا ما و مردمانِ میهن ما به چنین روزِ سیاهی دچار شده‌ایم؟ چاره‌ی رهاییِ میهنِ ما از چنین بن‌بستی چیست؟   [2017 Sep] 
*علی گدا در «مأموریت آزار مردم»   [2017 Aug] 
*کدام ملت بدون تغییر حکومت مشکل خود را حل کرده است؟  [2017 Jun] 
*نامه ی سرگشاده به آقای محمد رضا عالی پیام؛ آقای هالو   [2017 Apr] 
*پهلو‌ی‌ها هم مانند جمهوری‌اسلامی ننگ تاریخ ایرانند  [2017 Mar] 
*فال در دیوان حافظ  [2017 Feb] 
*سیاسی شدن یا خرد ورزیدن؟  [2017 Jan] 
*کودتای ترکیه هدیه ی الهی بود!  [2016 Jul] 
*یادداشتی بر یادداشت خسرو سیف  [2016 May] 
*«حکومت اسلامی»، نیکلا هِنَن، خبرنگار فرانسوی اسیر شده را آزاد کرد!  [2015 Dec] 
*ملی می تواند ناسیونالیست نباشد!  [2015 Jun] 
*غزل ۹۴ ؛ عشق بیکران حافظ به مردم   [2015 Apr] 
*آقای محمد امینی! ما فاتحان شهرهای رفته بربادیم.   [2014 Dec] 
*میهن دوستی دکتر محمد مصدق  [2014 Dec] 
*فیلم بزرگداشت دکتر مصدق در احمدآباد؛ ۱۴ اسفند ۱۳۵۷  [2014 Dec] 
*خودی ها و خودمانی ها، نگاهی به «جامعه شناسی خودمانی»  [2013 Nov] 
*کودتاهای ویرانگر؛ شکستی سه گانه  [2013 Aug] 
*آیا جبهه ملی آرزویی دست نیافتنی است؟  [2013 Aug] 
*آش ملاعلی یا انتخابات؟  [2013 Jun] 
*کالای خارجی دشمن اصلی ما ایرانیان است  [2012 Sep] 
*میعادگاه عاشقان ایران !   [2011 Sep] 
*آیا آزادی و استقلال ما با شیوه ی اندیشیدن و زندگی ما کار دارد؟  [2011 Apr] 
*جنبش سبز و کیستی ملی و ایرانی ما   [2011 Jan] 
*حافظ رند ازلی  [2010 Nov] 
*چرا با خرد جمعی خود برای نگهبانی جان و آزادی خود، هم پیمان نمی‌شویم؟   [2010 Oct] 
*آزادی که نباشد نه استقلال هست و نه عدالت !  [2010 Oct] 
*حافظ رند و شیخ پشمینه پوش (غزل ۴۳۸ )  [2010 Jun] 
*توطئه ی رد «تئوری توطئه»  [2010 Apr] 
*جنگ برای مردم ما نکبت و برای دشمنان ملت ایران نعمت است !   [2010 Feb] 
*دکتر مصدق ملی بود و به ملت ایران باور داشت، نه به ولایت فقیه !   [2009 Dec] 
*۲۸ مرداد ۳۲ نخسین سنگ بنای انقلاب سبز   [2009 Aug] 
*دو دزد رأی مردم را دزدیدند! دزد سوم را با چشم خرد و دیدگان بیدار، هوشیارانه بپاییم ! ؟ [2009 Jul] 
*اندیشیدن به سرنوشت مردم ایران  [2009 Jun] 
*خیمه شب بازی تکراری و محمد ملکی گلادیتوری گرفتار در قفس درندگان وحشی  [2009 May] 
*محمود دولت آبادی زنده بودن خود را اعلام کرد !  [2009 May] 
*حافظ صاحب نظر؛ رند نظر باز!  [2009 Mar] 
*مسئله ی حزب و حکومت های دست نشانده در ایران  [2008 Apr] 
*دانشجویان چپ ، دانشجویان راست  و پیام دکتر مصدق! [2007 Dec]