سوسیال دموکراسی و لائیسیته؛ راهی به آزادی و آسایش مردم
منوچهر تقوی بیات

مردمان میهن ما در شهرنشینی و فرهنگ، پیشینه ای ارزشمند و دور و دراز دارند. در چند صد سال گذشته بیگانگان و سرمایه داران جهان، به کشور ما دست اندازی های فراوان کرده اند. این دست اندازی ها بدون دستیاری و کمک برخی از ایرانیان خود فروخته نمی توانست انجام شود. در این سال ها حاکمان دست نشانده مردمان میهن ما را از فرهنگ، آموزش و پرورشی که فردوسی، جلال الدین مولوی، سعدی، حافظ و ... را پرورده و نیز از آموزش و پرورش نو مانند راهبری (مدیریت)و سازمان دهی (تحزب) دور نگه داشته اند. افزون بر این بدبختی ها با زندان، شکنجه، کشتن و آموزش بد و نادرست فرزندان میهن ما را از بالیدن و پیشرفت باز داشته اند. این واپس ماندگی در درازای دوران های گذشته همراه با ترس و آموزش بد، مردمان ما را انجمن گریز، سازمان گریز (حزب گریز)، پراکنده و پریشان کرده است. امروز همه ی کشورهای جهان با همسازی، راهبری و سازماندهی (تحزب) به پیشرفت و توانایی رسیده اند در جایی که بیشتر دانش آموختگان دانشگاهی کشور ما از میهن خود گریخته اند. شگفت آن که برخی از همین دانش اندوختگان از سر گمراهی و بی خردی با سرافرازی و بدون شرم می گویند که ما به هیج انجمن، سازمان و یا حزبی وابستگی نداریم.

راهبری و سازماندهی (تحزب) دانش و شیوه ی زندگی امروز جهان است. توانایی و چیرگی های کشورهای بزرگ جهان زاده ی راهبری و سازماندهی درست است. بیگانگان به یاری گماشتگان خود در ایران مانند شاهان قاجار و پهلوی، خمینی و خامنه ای، با زور سرنیزه، زندان، کشتار و شکنجه مردم ما را انجمن گریز و پراکندگی خواه کرده اند. در ایران حزب به ویژه سوسیالیسم گناه بزرگی بوده و هر کس از مردم و حقوق شهروندی مردمان سخنی گفته کمترین جزایش زندان و شکنجه و در پایان هم مرگ بوده است. سوسیالیسم گناه و کفر بوده و سوسیالیست ها را که مدافعان راستین کارگران و رنجبران هستند در دوران پهلوی به سه سال تا ده سال حبس محکوم می کردند یا با رویدادهای ساختگی و یا با تیرباران می کشتند. دکتر تقی ارانی و یارانش را به گناه کتاب خواندن در سال ۱۳۱۶ زندانی کردند و برخی از آنان مانند خود ارانی را در زندان کشتند. در نزدیک به یک صد سال پیش، ابوالقاسم لاهوتی سراینده و نویسنده ی پیشتاز میهن ما گفته است: «چاره ی رنجبران وحدت و تشکیلات است». دریغا که کسی این گفته ی خردمندانه ی لاهوتی را در نیافته است. حاکمان دست نشانده و بیگانه پرست نخبگان ما را در درازای بیش از صد سال در زندان ها کشته و یا فراری داده اند. لاهوتی نیز از بیم جان خود از زادگاه خود به شوروی و تاجیکستان گریخت و در آنجا به بزرگی و وزارت رسید و پس از مرگش تندیس او را برپا ساخته و گرامی اش می دارند.
                                                 

سال ها پس از مرگ  ابوالقاسم لاهوتی هنوز روز تولد او را در تاجیکستان جشن می گیرند:

https://fa.wikisource.org/wiki/%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A2%D9%88%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85_%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%AA%DB%8C#/media/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:TJ-Tajik_Writers_Union_building,_Dushanbe_(9).JPG

در درازای یک صد و پنجاه سال گذشته بیگانگان هزاران هزار از فرهیختگان و نخبگان کشور ما مانند سرهنگ سیامک، بیژن جزنی، حمید اشرف، عباس سورکی، مصطفی شعاعیان، لادن بیانی، حسن ضیاء ظریفی، طاهره سیداحمدی، زهرا بهکیش، هما نصر زنجانی، شکرالله پاک نژاد و ... و بسیاری از رهروان سوسیالیسم را در زندان ها کشته اند و چندین برابر از شمار کشتگان را به بیرون از کشور فراری داده اند. در چندین دهه ی گذشته زنان میهن ما با فداکاری و جانفشانی بی مانندی در برابر استعمارگران و نوکرانشان پایداری کرده و همه ی سدها و باورهای کهنه را درهم شکسته اند. زنان نخبه و دانشمندی مانند مریم میرزاخانی در نوجوانی سرآمد نخبگان جهان شده اند. زنانی که از ستم آخوندهای دست نشانده گریخته و به اروپا و آمریکا پناهنده شده اند در همه ی زمینه های دانشی، ورزشی، سیاسی، آموزشی و فنی نشان داده اند که گفته های آخوندها و باورهای مردم فریبانه و کهنه ی آنان بی ارزش است.  امروز این نخبگان که در دانش های گوناگون سرآمد جهانیان هستند از راهبری کشور خود با زور دور نگه داشته شده اند. شوربختانه برخی از نخبگان ایرانی، چه زن و چه مرد، با آن که در دانشگاه های بزرگ جهان استاد هستند همچنان از انجمن ها و سازمان ها گریزانند و تلاش و کوششی برای راهبری و سازماندهی مردمان میهن مان نمی کنند. چرایی این دوری از تلاش برای کمک به راهبری سازمان ها هم سر در آموزش و پرورش نادرست و استعماری و هراس آنان از زندان و شکنجه  دارد. چه بسا کودکانی که پدرانشان را نیمه شب دژخیمان از خانه شان ربوده اند و آنان هرگز دیگر پدر خود را ندیده اند. 

به گفته ی حافظ: « عالمی دیگر بباید ساخت و نو آدمی». ساختن چنین جهانی که حافظ آرزو کرده است برای ما ایرانیان بسیار دشوار می نماید. در کشورهای باختری مانند سوئد، نوروژ، فرانسه و ...  چنین جهانی با رفاه و آسایش ساخته شده است و مردمان در آسودگی و به خوبی زندگی می کنند. در کشورما با فرمانروایی بیگانگان و گماشتگانشان ساختن چنین جهانی بسیار دشوار است زیرا مردمان میهن ما باید نخست ترس و نادانی را از میان بردارند تا بتوانند فرمانروایی ملت را برپا کرده و کار ساختن جهانی نو و تازه را در کشور ما آغاز کنند. برای انجام چنین کار بزرگی باید از راه برپایی سازمان ها و حزب ها، انبوه مردمان کشور را به آگاهی رساند و به تلاش واداشت. امروز کار آگاهی رسانی با اینترنت به گونه ای پراکنده و بدون راهبری و سازماندهی همگانی انجام می شود.

حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران برای هموار کردن راه  آسایش و رفاه ایرانیان، سوسیال دموکراسی و لائیسیته را چاره ی کار می داند. راهی که بیش از صد سال است که مردمان شمال اروپا در آن راه گام بر می دارند و با هوشیاری و کار و کوشش خود در این راه پیروز شده اند و شیوه ی زندگی شان زبانزد همه ی جهانیان است. پیش از آن که به سوسیال دموکراسی بپردازم باید بگویم که لائیسیته با سکولاریسم یکی نیست. لائیسیته بیشتر معنای رواداری در باورها را دنبال می کند و به ستیز با دین و دیگر باورها نمی پردازد. لائیسیته به معنای جدایی شیوه ی فرمانروایی کشور از همه ی دین ها، باورها و ایدئولوژی ها است. در جایی که سکولاریسم خواهان جدایی دین از دولت و حکومت است اما با شیوه ای پنهانی و زیرکانه هم از مالیات کشور می خورد و هم از خیریه ها، نذر و نیار و وقفیات مردمان دین باور و نادان شکم رهبران دینی و کلیسا را پر می کند. 

در اینجا من به معنای سوسیال دموکراسی می پردازم و به لائیسیته در نوشته ای دیگر خواهم پرداخت. سوسیال از واژه ی سوسیوس ( socius) در زبان لاتین می آید و به معنای دوست، رفیق، شریک، همکار، همراه، همبسته و هم پیمان است. این واژه از واژه سوسی ای (socii) یعنی متفق یا وابسته ، به دست آمده و از رم باستان بر جای مانده است. این واژه درباره ی کسانی به کار می رفت که رمی نبودند و حقوق شهروندان رمی را نداشتند. آن ها باید مالیات پرداخت می کردند، خدمات نظامی انجام می دادند اما رمی به شمار نمی رفتند برای همین به آن ها وابسته یا متفق می گفتند. سوسیال به معنای همبستگی یا همکاری همگانی است در سازمان اجتماعی یک کشور.   

دموکراسی dēmokratía واژه ای است یونانی و از دو بخشdemos  به معنای مردم و kratein به معنای فرمانروایی پدید آمده است. دموکراسی شیوه ی اداره ی کشور است از راه دخالت مستقیم و آزادانه ی مردمان یک کشور در تصمیمات سیاسی و اداره ی آن کشور.

سوسیال دموکراسی از دو واژه ی سوسیال یعنی سازمان اجتماعی همگانی یا مردمی و واژه ی دموکراسی به معنای آزادی اجتماعی سیاسی همه ی مردمان برای انتخاب شیوه ی زندگی شان بدون آسیب رساندن به رفاه و آزادی دیگر شهروندان است.

 سوسیال دموکراسی به معنای زندگی اجتماعی همگی شهروندان همراه با آزادی و آزادگی است . سوسیال دموکراسی یعنی خوشبختی و رفاه همه ی مردمان در چارچوب قانون و نظم اجتماعی. در سوسیال دموکراسی فرد و جامعه، اعضاء یک پیکر بزرگ به نام جامعه یا کشور هستند. در سوسیال دموکراسی رفاه و آزادی درهم تنیده و گره خورده است. سوسیال دموکراسی یعنی رفاه اجتماعی و همگانی در جامعه ای با حزب ها و نهادهای گوناگون مردمی آزاد و در رقابت آزاد بدون هیچگونه استثناء (جداسری و برتری دادن به کسی)، تبعیض (برتری دادن و جداکردن کسی و یا کسانی) و اجحاف ( ستم و دراز دستی به حقوق و سزاواری های مردمان) در تلاش های اقتصادی و اجتماعی شان.

رفاه  اجتماعی و همگانی؛ یعنی آسایش بدون دغدغه ی فرد و خانواده برای فراهم کردن خورد و خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و درمان، آموزش رایگان تا دانشگاه و برخورداری از امکانات ورزشی و تفریحات سالم در همه ی سال های زندگی. همه ی این کارها بر پایه ی قانون و پشتیبانی و اراده ی شهروندان  به دست دولت و سازمان های اقتصادی و اجتماعی انجام می شود.

رفاه دربرگیرنده ی پرستاری کشوری یعنی دولتی از همه ی خانواده ها و مردمان (انسان ها) در کشور؛ پرستاری از فرد و خانوار؛ پرستاری از کودکان، زنان بی سرپرست و ناتوان، پیرها و باز نشستگان و توان بخشی های گوناگون تنی و روانی به نیازمندان، بهداشت و بهداری کشوری برای همه، کاریابی و کمک به بیکاران نیز به معنای رفاه به شمار می آید. آموزش و پرورش، ورزش، گردش، نگهداری و نگهبانی از زیستگاه در روی زمین هم از خویشکاری های(وظیفه ها) کشوری و نیز شهروندان است.

رفاه و آسایش، به طور کلی یعنی همه ی کمک های اجتماعی و سیاسی مانند رایانه و کمک هزینه های دیگر، امنیت و بی گزندی شهروندان از زن و مرد و کودک را در بر می گیرد. همه باید با برنامه ریزی های درست همگانی و کشوری بتوانند یک زندگی بی دغدغه و شاد و آزاد داشته باشند. بیکاری و گرسنگی، بی سرپناهی، بی سوادی، بیماری باید برپایه ی برنامه های سوسیالیستی از جامعه و از تک تک شهروندان دورشود. حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران برنامه های رفاهی و تأمین اجتماعی خود را برای آگاهی همگان به زودی در تارنما و تلویزیون رنگین کمان بنیاد آزادی اندیشه و بیان، در دسترس هم میهنان گرامی می گذارد.

منوچهر تقوی بیات ـ از حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران

هجدهم فروردین ماه ۱۴۰۱ خورشیدی برابر با ۷ آوریل ۲۰۲۲ میلادی

 

منبع:پژواک ایران


منوچهر تقوی بیات

فهرست مطالب منوچهر تقوی بیات در سایت پژواک ایران 

*تفسیر غزل ۳۶۴ دیوان حافظ  [2024 Mar] 
*کشتن مردم به هر بهانه ای درنده خویی است!  [2024 Feb] 
*آزادی گرفتنی است!   [2024 Jan] 
*غوغای جهانی نرگس محمدی و بانوان ایرانی  [2023 Dec] 
*باید کاری کرد، باز گو کردن مصیبت ها بس است!  [2023 Dec] 
*حافظ راهنمای اهل کرم  [2023 Dec] 
*ز هر طرف که شود کشته سود اسلام است!  [2023 Nov] 
*دموکراسی، حزب، قانون  [2023 Sep] 
*در باره ی حزب، جبهه و کنگره ملی  [2023 Jul] 
*دومین نشست سالانه حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران گزارشی از یک پیروزی [2023 Jun] 
*پرنده ی فلزی و انقلاب در ایران  [2023 Jun] 
*شستشوی مغزی ابزار فریب توده ها  [2023 Jun] 
*فریاد، فغان و ناسزا به خامنه ای، خمینی و الله...  [2023 May] 
* آسیب شناسی و درمان بیماری میهن ما  [2023 May] 
*برگی غم انگیز از تاریخ ایران  [2023 Mar] 
*از کف خیابان تا کنگره ی ملی موقت ایران  [2023 Feb] 
*چرا نمی توانیم سازمان یا حزب بسازیم؟  [2023 Feb] 
*آیا در ایران، پس از این توفان، نسیم آزادی خواهد وزید؟  [2023 Feb] 
*گند آن سخن!  [2023 Feb] 
*آزادی، حزب و دموکراسی!  [2023 Jan] 
*چرا انقلاب ها در ایران پیروز نشده اند؟  [2023 Jan] 
* فرهیختگان ایران پیروز خواهند شد  [2022 Dec] 
*چرا کنگره ملی؟ و چگونه؟  [2022 Dec] 
*امروز چه باید بکنیم؟  [2022 Dec] 
*راه برون رفت از بن بست  [2022 Nov] 
*نامه سرگشاده به ملت ایران و به آقای حامد اسماعیلیون  [2022 Nov] 
*جبهه ای به گستردگی سراسر ایران/ کوچه به کوچه کو به کو  [2022 Oct] 
*در ایران سندیکاها شایسته ترین نمایندگان زحمتکشان هستند  [2022 Oct] 
*دولت موقت چیست و کی برپا می شود؟  [2022 Oct] 
*راه رهایی میهن ما خرد جمعی است  [2022 Sep] 
*حافظ در کوچه ی رندان  [2022 Sep] 
*به یاد پرویز رجایی که در سی ام تیر کشته شد  [2022 Jul] 
*حافظ دلداده ی صحبت جانان  [2022 Jul] 
*قران و دین؛ دام بندگی و اسارت ما ایرانیان است  [2022 Jul] 
* ملت ایران می تواند حکومت اسلامی را سرنگون کند  [2022 Apr] 
*سوسیال دموکراسی و لائیسیته؛ راهی به آزادی و آسایش مردم  [2022 Apr] 
*پیروزی چهارشنبه سوری!  [2022 Mar] 
*پندهای رندانه ی حافظ  [2022 Mar] 
*راه های مبارزه با حکومت اسلامی دست نشانده و دیکتاتور کدامند؟  [2022 Feb] 
*آیا اعتراضات صنفی فرهنگیان می تواند حزب آموزگاران را پدید آورد؟   [2022 Feb] 
*حافظ عاشق مردم، رند ازلی   [2022 Jan] 
*حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران (همسازی ملی جمهوری خواهان) چیست و چرا ؟   [2021 Dec] 
*حافظ در محراب (مهراب)   [2021 Nov] 
*مقام حافظ در راه عشق   [2021 Sep] 
*پس اپوزیسیون کجاست؟   [2021 Aug] 
*حافظ و صوفی باز خوانی غزل ۴۷۴  [2021 Aug] 
* عشقت رسد به فریاد  [2021 Jun] 
*خامنه‌ای آدمخوار از ضحاک خونخوارتر است  [2021 May] 
*حافظ و دکتر مصدق غزل ۴۴۹   [2021 May] 
*دستگیرشد، زندانی شد، کشته شد!  [2021 Apr] 
*خامنه‌ای خائن همه‌ی ایران را به چین می‌فروشد!   [2021 Mar] 
*اسفند ماه؛ ماه زنده ماندن و جاودانه شدن دکتر مصدق   [2021 Mar] 
*حافظ؛ عاشق و رند و می‌خواره  [2021 Mar] 
*ساقی بیار باده که ماه صیام رفت  [2021 Jan] 
*دایی جان ناپلئون برائت جنایات انگلیس و نوکرانش در ایران  [2021 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی  [2020 Dec] 
*استبداد استعماری و مردمان زیر ستم  [2020 Dec] 
*حافظ خدمت به رندان را به بهشت ترجیح می دهد عافیت چشم مدار از من ‌میخانه نشین! غزل ۳۰۷ [2020 Nov] 
*باده‌ی صبوحی و نماز صبح   [2020 Nov] 
*ترس به جان خامنه ای و روحانی افتاده است   [2020 Oct] 
*غزل ۲۸۹حافظ؛ همنشین رندان، سربازان و جانبازان   [2020 Oct] 
*دموکراسی و آزادی چگونه به دست می آید؟  [2020 Sep] 
*سرنگونی یا گذار؟  [2020 Aug] 
*حافظ و خرقه پوشان غزل ۳۷۹   [2020 Jul] 
*برای جوانان میهنم و دوستداران حافظ  [2020 Jun] 
*حافظ رند و فَتویٰ خرد  [2020 Jun] 
*به نظر شما کی از همه خائن‌تر بوده ... «کلاً مثلاً روشنفکرها؟» تو، سالومه!   [2020 May] 
*مایک پمپئو درباره ی خلیج فارس یا دروغ پراکنی می کند یا بی سواد است؟   [2020 May] 
*واپس ماندگی، سزاوار ملت ما نیست  [2020 Apr] 
*غزل ۳۶۶ صدای سخن عشق   [2020 Apr] 
*مشروطه با همراهی مشروعه، راه را بر آزادیخواهی بسته است!   [2020 Mar] 
*با نابسامانی میهن مان؛ چه باید کرد؟  [2020 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی   [2019 Dec] 
*حافظ رند و واعظ نامسلمان غزل ۲۰۰   [2019 Dec] 
*تروریست های حاکم بر ایران درنده تر و بیرحم تر از هر اشغالگری هستند!  [2019 Nov] 
*در همه ی جهان صاحبان قدرت از مردم می هراسند ‏  [2019 Oct] 
*نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم!  [2019 Oct] 
* سخنی درباره ی« جامعه شناسى نخبه كشى»   [2019 Aug] 
*خون مورسی از خون چه کسانی رنگین تر است؟   [2019 Jun] 
*هیولای جنگ بر فراز ایران  [2019 Jun] 
*و امروز چه باید کرد؟  [2019 May] 
*برای رهایی مردمان میهنان مان از بدبختی، چه باید کرد؟   [2019 Apr] 
*چرا ما نمی توانیم به آزادی و استقلال دست بیابیم؟  [2019 Mar] 
*پهلوی ها؛ غیر مستقل، قانون شکن و ضد حقوق بشر بودند  [2019 Feb] 
*هُشدار درباره ی پیام های بی نام و نشان!‏  [2018 Dec] 
*ملی مذهبی ها و راه مصدق  [2018 Nov] 
*کوروش و حماسه‌ی کوراوغلو  [2018 Oct] 
*لائیسیته یا آزادی از دین  [2018 Sep] 
* استبداد دینی ی امروز، نتیجه ی استبداد سلطنتی است   [2018 Sep] 
*نقش دین و مذهب در تاریخ  [2018 Aug] 
*رضا خان اجرا کننده ی قرارداد ۱۹۱۹ رویداد شگفت انگیز اکتبر ۱۹۱۷ در ایران [2018 Jun] 
* حزب چپ ایران یا اتحاد فدایی ها؟  [2018 Apr] 
*دوازدهم فروردین روز فریب ملت ایران  [2018 Apr] 
*فدرالیسم؛ کلاهی که برای سر ما ایرانیان گشاد است!   [2018 Mar] 
*جبهه ملی یک مفهوم فلسفی است!   [2018 Mar] 
*انقلاب راهی برای دستیابی به حقوق شهروندی و حق حاکمیت ملی  [2018 Feb] 
*درباره ی سخنرانی و گفتگو در کلن آلمان، پیرامون جنبش سراسری در ایران   [2018 Feb] 
*تفاوتی هست یا نیست؟  [2018 Jan] 
*در باره ی «کارزار حاکمیت ملی و مردمی در ایران»  [2017 Nov] 
*چرا ما و مردمانِ میهن ما به چنین روزِ سیاهی دچار شده‌ایم؟ چاره‌ی رهاییِ میهنِ ما از چنین بن‌بستی چیست؟   [2017 Sep] 
*علی گدا در «مأموریت آزار مردم»   [2017 Aug] 
*کدام ملت بدون تغییر حکومت مشکل خود را حل کرده است؟  [2017 Jun] 
*نامه ی سرگشاده به آقای محمد رضا عالی پیام؛ آقای هالو   [2017 Apr] 
*پهلو‌ی‌ها هم مانند جمهوری‌اسلامی ننگ تاریخ ایرانند  [2017 Mar] 
*فال در دیوان حافظ  [2017 Feb] 
*سیاسی شدن یا خرد ورزیدن؟  [2017 Jan] 
*کودتای ترکیه هدیه ی الهی بود!  [2016 Jul] 
*یادداشتی بر یادداشت خسرو سیف  [2016 May] 
*«حکومت اسلامی»، نیکلا هِنَن، خبرنگار فرانسوی اسیر شده را آزاد کرد!  [2015 Dec] 
*ملی می تواند ناسیونالیست نباشد!  [2015 Jun] 
*غزل ۹۴ ؛ عشق بیکران حافظ به مردم   [2015 Apr] 
*آقای محمد امینی! ما فاتحان شهرهای رفته بربادیم.   [2014 Dec] 
*میهن دوستی دکتر محمد مصدق  [2014 Dec] 
*فیلم بزرگداشت دکتر مصدق در احمدآباد؛ ۱۴ اسفند ۱۳۵۷  [2014 Dec] 
*خودی ها و خودمانی ها، نگاهی به «جامعه شناسی خودمانی»  [2013 Nov] 
*کودتاهای ویرانگر؛ شکستی سه گانه  [2013 Aug] 
*آیا جبهه ملی آرزویی دست نیافتنی است؟  [2013 Aug] 
*آش ملاعلی یا انتخابات؟  [2013 Jun] 
*کالای خارجی دشمن اصلی ما ایرانیان است  [2012 Sep] 
*میعادگاه عاشقان ایران !   [2011 Sep] 
*آیا آزادی و استقلال ما با شیوه ی اندیشیدن و زندگی ما کار دارد؟  [2011 Apr] 
*جنبش سبز و کیستی ملی و ایرانی ما   [2011 Jan] 
*حافظ رند ازلی  [2010 Nov] 
*چرا با خرد جمعی خود برای نگهبانی جان و آزادی خود، هم پیمان نمی‌شویم؟   [2010 Oct] 
*آزادی که نباشد نه استقلال هست و نه عدالت !  [2010 Oct] 
*حافظ رند و شیخ پشمینه پوش (غزل ۴۳۸ )  [2010 Jun] 
*توطئه ی رد «تئوری توطئه»  [2010 Apr] 
*جنگ برای مردم ما نکبت و برای دشمنان ملت ایران نعمت است !   [2010 Feb] 
*دکتر مصدق ملی بود و به ملت ایران باور داشت، نه به ولایت فقیه !   [2009 Dec] 
*۲۸ مرداد ۳۲ نخسین سنگ بنای انقلاب سبز   [2009 Aug] 
*دو دزد رأی مردم را دزدیدند! دزد سوم را با چشم خرد و دیدگان بیدار، هوشیارانه بپاییم ! ؟ [2009 Jul] 
*اندیشیدن به سرنوشت مردم ایران  [2009 Jun] 
*خیمه شب بازی تکراری و محمد ملکی گلادیتوری گرفتار در قفس درندگان وحشی  [2009 May] 
*محمود دولت آبادی زنده بودن خود را اعلام کرد !  [2009 May] 
*حافظ صاحب نظر؛ رند نظر باز!  [2009 Mar] 
*مسئله ی حزب و حکومت های دست نشانده در ایران  [2008 Apr] 
*دانشجویان چپ ، دانشجویان راست  و پیام دکتر مصدق! [2007 Dec]