نقد و بررسی «پرده ها افتاد ! »
"اعتراف به زمان بری 10 ساله ، برای پیگیری طرح کودتا و به اعتراف کشانیدن و طلب بخشش کردن رقیب مغلوب"
هوشنگ بهداد
یعنی پاسداران و بازجویان و طلبه های قلم بردست شده ورق پاره ی کیهان که یادداشت روز نویس شده و همکار بد نام منفور سناریو وپرونده ساز پاسدار حسین شریعتمداری می باشند. راستی راستی پس از 30 سال تجربه ی عوامفریبی و دین فروشی و دروغ و هذیان گوئی و نمایش اعتراف گیری با شکنجه هنوز باور دارند که مردم ایران آگاه نشده اند وبازهم هر سناریوی کمدی که بصورت سریال از بیداد گاه های نمایشی فرمایشی که از تلویزیون پخش و نمایش داده می شود اینان بدون چون وچرا و تعمق می پذیرند. چرا این خود به خواب زدگان که امکان بیدار کردن شان نیست چنین می پندارند که گویا مردم ایران اینگونه نمایشات را قبول می کنند، آنهم در مورد کسانی که زمانی نه چندان دور برخی از اینان خودشان دست اندر کار اجرا و تهیه و تنظیم چنین شوهائی علیه ی مخالفان و دگر اندیشان بودند که اکنون خودشان چنین به سرنوشت شوم مشابهی دچار شده اند؟
آخر اگرچنانچه ادعای شرکت 85%جمعیت کشور در نمایش خیمه شب بازی 22 خرداد واقعیت داشته باشد که آری 40 میلیون نفر رأی دادند تا که بقول خامنه ای لوطی جماران به مشروعیت رژیم تروریستی کودتائی لبیک گویند . سئوال است با بودن این پشتوانه ی مردمی آرای به صندوق ریخته شده که برای اثبات مشروعیت و پایگاه مردمی است دیگرکه نیاز به چنین معرکه ی اعتراف گیری نیست . به خصوص اینکه شاهد بودیم که چگونه با معترضان پشیمان شده از رأی دادن خود در خیابان ها بر خورد شد و چگونه مورد ضرب و شتم واقع شدند؟ یا اینکه تعداد زیادی کشته و مجروج و مفقود الاثر و تعداد بیشتری باز داشت شدند که سپس مورد تجاوز ضد انسانی جنسی با شکنجه های قرون وسطائی واقع شده اند تا که اکنون مجبور به اعترافاتی شوند که مرتکب نشده اند .
عجیب است که در این آشفته بازار که به شیوه های گوناگون تلاشمی شود تا با منحرف کردن اذهان عمومی مردم بر سر کار روند. طوریکه حق و حقوق مردم و مطالبات شان دربست فراموش شده است.به خصوص اینکه رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری با شکاف عمیق طبقاتی ر جامعه بیداد می کند . ولی جنگ قدرت و ثروت و حذف رقیب همچنان با شدت ادامه دارد . زیرا که رئیس جمهور نامشروع در گیر چالش معرفی اعضای کابینه ی دهم خودبه مجلس ارتجاع برای رأی اعتماد گرفتن می باشد . از سوی دیگر مسئله ی نامه نویسی کروبی به رفسنجانی مکار بساز و بفروش که منجر به توقیف و تعطیل شدن روز نامه ی اعتماد ملی شد . این موضوع مورد بحث وجدل و سئوال و پرسش های بر خی از نمایندگان مجلس ارتجاعی شده است . ضمن اینکه جو التهابی اعتراضی مردم نا راضی با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و تجمع خانواده های داغدار و بازداشتی در جلوی درب زندان اوین همچنان ادامه دارد .
بنابراین در چنین فضائی مشخص است که طراحی اعتراف گیری و تهیه و تنظیم کیفر خواست های متهمین در راستای چه اهدافی می باشد؟ به ویژه اینکه پیش مقدمه اش در ورق پاره ی کیهان و خبر گزاری پاسداری � اطلاعاتی � امنیتی فارس آماده می شود که در خدمت پاسداران کودتاگر هستند . البته سوژه ی اتهامی بر اندازی انقلاب مخملین که آن روی سکه ی جنگ برانداز نرم افزار می باشد مدتی است که جایگزین بهانه تراشی مبارزه ی نخ نما شده ی با شیطان بزرگ آمریکا شده است. مهمتر اینکه اعتراف شده است که ریشه ی اختلاف طرح حذف رقیب مغلوب سابقه ی 10 ساله دارد . یعنی ادامه ی درگیری و تسویه حساب به دوران قیام 6 روزه ی دانشجوئی تیرماه سال 78 باز می گردد . چونکه در آن مقطع آمران و عاملان قتل های زنجیره ای و لباس شخصی های دژخیم یا مدعیان اصول گرایان کنونی که در رأس قدرت می باشند . آن موقع از قدرت کامل برای بر زیر کشانیدن رقیب دوم خردادی های حاکم بر خوردار نبودند . پس برای تلافی کردن وحذف رقیب دوم خردادی ها نیاز به 10 سال زمان داشت که از طریق طراحی دو کودتای 4 تیر سال 84 و 22 خرداد سال 88 طرح و اهداف حذف رقیب دوم خردادی ها را دنبالشد که اکنون شرایط زمان پایانی حذف کردن شان فرارسیده است . البته هدف این است که می بایست آنگونه اتهامات سنگین به رقیب مغلوب زده شود که توان باز سازی نداشته باشد که دوباره قد علم کند . یعنی اتهامات همگام و جاسوس بیگانه آمریکا و انگلیس و اسرائیل و براندازی انقلاب مخملین زده می شود .البته عنوان کردن انگلیس برای رد گم کردن می باشد تا که وانمود شود گویا کودتا گران حاکم در پشت پرده هیچگونه رابطه و زد و بندی با دولت فخیمه ندارند.
بهر حال یاداشت روز نویس عملکرد گذشته ی قلمی دوم خردادی ها در دوران قدرت و اسارت و اعتراف کردن شان را مقایسه کرده و به رخ شان کشانیده است و اینان را عامل و مقصر قشون کشی علیه ی نتایج خیمه شب بازی 22 خرداد دانسته است. سپس اینان را نقب زنندگان به آشوب گران خیابانی و در کنار اپوزیسیون بر اندازبودن و با اعلام ابراز ندامت و طلب عفو وبخشش کردن این چنین معرفی کرده است :
"اما در طول دهه گذشته، چه در زمانه اي كه قدرت دست اصلاح طلبان بود و چه طي سالهايي كه بيرون گود نقشه ورود و نفوذ در بدنه حاكميت را مي كشيدند، امثال همين هايي كه امروز در پيشگاه عدالت و ملت لب به اعتراف گشوده و طلب حلاليت مي كنند!! با قلم هاي زهرآگين خود و آمد و شدهايي كه در خلال آن ماموريت هاي جديد تعريف مي شد، سعي داشتند تا مقدمات بروز يك ناآرامي ديگر كه -به زعم خود- كارساز باشد را فراهم كنند. به همين منظور انتخابات رياست جمهوري را نشانه رفتند و با رمز �تقلب� آشوبهاي خياباني را كه ظاهر آن اعتراض به نتايج انتخابات و هدف نهايي آن براي برنامه ريزان اصلي، ضديت با نظام و حاكميت ديني بود، به راه انداختند.- شايد تا قبل از اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوري دهم كمتر كسي باور مي كرد كه رقيب شكست خورده انتخابات-موسوي- معبري براي قشون كشي و تهاجم كساني شود كه قصد براندازي نظام را دارند. اما حوادث بعدي و بيانيه ها و موضع گيري ها و هواداري سلطنت طلب ها و منافقين و دشمنان تابلودار نظام، پرده ها را كنار زد و نقابها را از چهره ها فرو افكند. معلوم شد تبليغات انتخاباتي و حتي مناظرات تلويزيوني كه تبديل به محاكمه دولت نهم شده بود، نه براي اثبات خود بلكه مقدمه اي براي آشوبهاي بعدي بوده است. با تاكيد و اصرار بر �دروغگو� خواندن رقيب و تكرار مدام آن كوشيدند اتهام �تقلب� را باورپذير كنند!"
البته همانگونه که گفته شد چون هدف نهائی از این جنگ قدرت و ثروت باندهای مافیائی حذف کردن کامل رقیب مغلوب و انحصاری کردنش می باشد . بنابراین در بخش چهارم پخش سریال سناریو تواب سازی و اعتراف گیری تلویزیونی که با طلب عفو وبخشش همراه بوده است که در بیدادگاه کمدی نمایشی فرمایشی نمایش داده شد.همچنین اعلام انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت نیز مطرح شده است . مشروط بر اینکه تلاش برای خنثی و بی اثر کرد ن اقدام موسوی برای راه اندازی تشکیلات جدید سیاسی اش نیز بخشی دیگر هدف کودتاگران می باشد تا که مجدداً موی دماغ کودتاگران پاسدار نشود که پیش مقدمه اش را یادداشت روز نویس اینگونه نقل قول و تشریح کرده است :
احزاب دوقلوي مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب كه در انتخابات حامي موسوي بودند با توجه به ذهنيت منفي و عمومي مردم نسبت به انگليس سعي داشتند تا جانبداري BBC از موسوي به صورت غيرمستقيم صورت گيرد، اما شكست در انتخابات و پيروزي قاطع احمدي نژاد باعث شد تا اين شبكه اصول حرفه اي را ناديده گرفته و مستقيماً وارد ميدان اغتشاشات كشور شود و نقش خود را در طرح كودتاي مخملي-اصطلاحاً- رو بازي كند كه البته با درايت رهبري نظام و حضور مردم آگاه و انقلابي ناكام ماندند.موسوي دنبال راه اندازي تشكيلات سياسي است. تشكيلاتي كه ظاهراً قرار است به منظور تحكيم اعتراضات با اتكا بر حوادث پس از انتخابات علم شود. تحليل گران چنين تشكيلاتي را كه فاقد دستور سياسي مشخص و مدون بوده و طبعاً آينده اي مبهم برايش پيش بيني مي كنند- جداي از آنكه اساساً قابليت شكل گيري دارد يا خير- آن را سپر بلاي موسوي قلمداد كرده و مستمسكي براي مقابله با بازداشت وي ارزيابي مي كنند.اعترافات عوامل مياني و ميداني طي محاكمات گذشته به وضوح نقش محوري برخي از خواص -انشاءالله فريب خورده- را آشكار كرده است. سوالي كه اين روزها ذهن مردم را به خود مشغول داشته، آن است كه چرا دستگاه قضايي و امنيت كشور اقدام به بازداشت و محاكمه عوامل اصلي اغتشاشات نمي كند؟!
در خاتمه در شرایطی که وضعیت آنگونه است که به کیفی ترین مهره های حذف و نفرین شده نه اینکه تحمل، حتی رحم نمی شود. از سوی دیگر آن زمان که باندهای مافیائی در گیر جنگ قدرت و ثروت، تلاش می کردند تا که حرمت امام زاده را بطور ظاهری حفظ و نگهدارند و به حریم خامنه ای یا لوطی جماران یا عمود خیمه ی نظام وارد نشوند و بی حرمتی نکنند. اما اکنون که فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای همه گیر شده است. به ویژه اینکه موج تظاهرات مردم ناراضی علنی شده است و با شدت سرکوب ومورد ضرب و شتم واقع می شود. از سوی دیگر رژیم کودتاگران متزلزل و خامنه ای لوطی جماران نامشروع شده است . لذا مشخص است که کودتاگران حاکم خیلی بیش از قبل متکی و وابسته به نهاد و ارگان های سرکوبگر اطلاعاتی � امنیتی شده اند تا که قادر باشند فضای انفجاری جامعه را کنترل نمایند . اما پرسش است که در این شرایط اپوزیسیون های مدعی و رنگارنگ برون مرزی کجا ایستاده و چه می کند؟ آیا وظیفه و مأموریت و رسالت شان به حمایت از فریاد مردم ایران بلند شدن و پژواک دهنده ی صدای اعتراضی شان می باشد؟ آیا می بایست که اینان همگام و همبستر مبارزه مردم در راستای تغییرات دمکراتیک در ایران باشند یانه اینکه برخی از این مدعیان می خواهند معلم اخلاق و نماینده و وکیل مدافع مجاهدین اشرف شوند و گیر به مسعود و مریم رجوی دهند و مو از ماست بکشند که چرا مجاهدین اشرف را به برون مرز اعزام و همسنگر اینان نمی کنند؟ اگر هدف نهائی مبارزه ی این قماش مدعیان کذائی اینگونه باشد . چرا زحمی می کشند ، زیاد که قلم بر دست یادداشت روز نویس که به این موضوع اشاره کرده است . ضمن اینکه این شیوه ای 30 سال است که دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی رژیم تر وریستی کودتائی در همه سطوح تا حال با روش های گوناگون جانانه علیه ی مجاهدین دنبال کرده اند؟
هوشنگ � بهداد
http://www.kayhannews.ir/880604/2.htm#other202
روزنامه ی کیهان چهار شنبه 4 شهریور ماه سال 1388
پرده ها افتاد ! (يادداشت روز)
1- ديروز چهارمين جلسه دادگاه رسيدگي به اتهامات متهمان اغتشاشات اخير كشور در حالي برگزار شد كه عده اي از عوامل اصلي و جريان ساز اين ماجرا، پاي ميز محاكمه حاضر شدند. اعترافات متهماني چون حجاريان، امين زاده و رمضان زاده به وضوح بر تحليل هايي كه سرشاخه هاي اصلي آشوبهاي خياباني پس از انتخابات را بيرون از مرزهاي كشور جستجو مي كرد و آرايش آشوب ها و روشهاي آشوبگران را مطابق مختصات انقلاب هاي مخملي مي شمرد، صحه گذاشت. سعيد حجاريان-عضو شوراي مركزي حزب مشاركت- كه همگي وي را تئوريسين جبهه اصلاحات مي خوانند، در بخشي از اعترافات خود به اين موضوع تصريح مي كند:�قرار بود از تجارب بنياد سوروس در جهت انقلاب رنگي استفاده كنيم.�
2- شايد قصه انقلاب مخملي به ماجراهاي پس از انتخابات محدود نشود و عقبه آن به 10 سال پيش برگردد؛ 18 تير 1378و اغتشاشاتي كه آن روزها جامعه را دچار التهاب كرد.
روزهاي نخستين سال 78 بود كه نتانياهو، نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي خواستار اجراي پروژه �انفجار از درون� در ساختار حكومتي و نظام جمهوري اسلامي شد و تاكيد كرد؛ بايد با ايران همان كاري را كرد كه در شوروي سابق اتفاق افتاد. برخي از مدعيان اصلاح طلبي نيز همان روزها با مصاحبه و درج مقاله در روزنامه هاي زنجيره اي سعي داشتند كشور را با شوروي سابق مقايسه كرده و شرايط هر دو را يكسان نشان دهند تا جايي كه خاتمي را نيز گورباچف ايران خواندند. غافل از آنكه نه شورش هاي تير78 و نه آشوبهاي تير 88 هيچكدام راه به جايي نبرد و نتوانست در پيكره صلابت مردم و نظام، كوچكترين روزنه اي باز كند.
جايگاه انقلاب الهي و اسلامي ايران با حكومت الحادي و سوسياليستي شوروي و همينطور نظامهاي حاكم بر كشورهاي آسياي ميانه از قبيل گرجستان و اوكراين، تفاوت هاي ماهوي و عميق دارد. نظام و حكومت اسلامي ريشه در باورهاي ديني مردم داشته و مردم آن را متعلق به خود مي دانند. پايگاه مردمي حاكميت طي 30 سال انقلاب اسلامي آنچنان استوار شده كه بادهاي مسمومي چون انقلاب رنگي و موج سبز نمي تواند آن را متزلزل سازد.
اما در طول دهه گذشته، چه در زمانه اي كه قدرت دست اصلاح طلبان بود و چه طي سالهايي كه بيرون گود نقشه ورود و نفوذ در بدنه حاكميت را مي كشيدند، امثال همين هايي كه امروز در پيشگاه عدالت و ملت لب به اعتراف گشوده و طلب حلاليت مي كنند!! با قلم هاي زهرآگين خود و آمد و شدهايي كه در خلال آن ماموريت هاي جديد تعريف مي شد، سعي داشتند تا مقدمات بروز يك ناآرامي ديگر كه -به زعم خود- كارساز باشد را فراهم كنند. به همين منظور انتخابات رياست جمهوري را نشانه رفتند و با رمز �تقلب� آشوبهاي خياباني را كه ظاهر آن اعتراض به نتايج انتخابات و هدف نهايي آن براي برنامه ريزان اصلي، ضديت با نظام و حاكميت ديني بود، به راه انداختند.
3- شايد تا قبل از اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوري دهم كمتر كسي باور مي كرد كه رقيب شكست خورده انتخابات-موسوي- معبري براي قشون كشي و تهاجم كساني شود كه قصد براندازي نظام را دارند. اما حوادث بعدي و بيانيه ها و موضع گيري ها و هواداري سلطنت طلب ها و منافقين و دشمنان تابلودار نظام، پرده ها را كنار زد و نقابها را از چهره ها فرو افكند. معلوم شد تبليغات انتخاباتي و حتي مناظرات تلويزيوني كه تبديل به محاكمه دولت نهم شده بود، نه براي اثبات خود بلكه مقدمه اي براي آشوبهاي بعدي بوده است. با تاكيد و اصرار بر �دروغگو� خواندن رقيب و تكرار مدام آن كوشيدند اتهام �تقلب� را باورپذير كنند!
شايد در نگاه اول اينگونه انتقادات و اظهارنظرها نوعي بهره گيري از تاكتيك هاي جنگ رواني به منظور انفعال رقيب به حساب مي آمد اما موج سهمگين تبليغاتي غرب- خصوصاً BBC- اهداف و مقاصد پشت پرده را آشكار كرده و از تلاش مرموزانه آنان براي براندازي نرم، خبر مي داد.
محسن امين زاده كه روز گذشته در جايگاه متهم نسبت به اتهامات خود دفاع - بخوانيد اعتراف- مي كرد، مديريت ستاد عمليات رواني مذكور را برعهده داشته و در برج ده طبقه قيطريه - مربوط به فرزند يكي از مسئولان كه ارتباط تنگاتنگي با ستاد موسوي داشته- حين ضبط برنامه براي شبكه BBCفارسي دستگير شده است. شبكه اي كه با مصوبه مستقيم مجلس انگليس آغاز به كار كرده و علي اصغر رمضانپور- معاون فرهنگي عطاءالله مهاجراني، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت خاتمي- سردبيري آن را برعهده دارد.
احزاب دوقلوي مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب كه در انتخابات حامي موسوي بودند با توجه به ذهنيت منفي و عمومي مردم نسبت به انگليس سعي داشتند تا جانبداري BBC از موسوي به صورت غيرمستقيم صورت گيرد، اما شكست در انتخابات و پيروزي قاطع احمدي نژاد باعث شد تا اين شبكه اصول حرفه اي را ناديده گرفته و مستقيماً وارد ميدان اغتشاشات كشور شود و نقش خود را در طرح كودتاي مخملي-اصطلاحاً- رو بازي كند كه البته با درايت رهبري نظام و حضور مردم آگاه و انقلابي ناكام ماندند.
4- موسوي دنبال راه اندازي تشكيلات سياسي است. تشكيلاتي كه ظاهراً قرار است به منظور تحكيم اعتراضات با اتكا بر حوادث پس از انتخابات علم شود. تحليل گران چنين تشكيلاتي را كه فاقد دستور سياسي مشخص و مدون بوده و طبعاً آينده اي مبهم برايش پيش بيني مي كنند- جداي از آنكه اساساً قابليت شكل گيري دارد يا خير- آن را سپر بلاي موسوي قلمداد كرده و مستمسكي براي مقابله با بازداشت وي ارزيابي مي كنند.
اعترافات عوامل مياني و ميداني طي محاكمات گذشته به وضوح نقش محوري برخي از خواص -انشاءالله فريب خورده- را آشكار كرده است. سوالي كه اين روزها ذهن مردم را به خود مشغول داشته، آن است كه چرا دستگاه قضايي و امنيت كشور اقدام به بازداشت و محاكمه عوامل اصلي اغتشاشات نمي كند؟!
حميد اميدي
منبع:پژواک ایران