PEZHVAKEIRAN.COM دو یادداشت سیاسی در ارتباط با سیزده آبان
 

دو یادداشت سیاسی در ارتباط با سیزده آبان
هوشنگ بهداد

نقد وبررسی " اين يك دادگاه است " (يادداشت روز)


گفته می شود
: وصف العیش نصف الیش می باشد

 

هم جالب است و هم اینکه بسیار شنیدنی و عبر ت آموز است که پس از 30 سال سپری شدن از عمر ننگین و سیاه و نکبت بار رژیم فاشیستی مذهبی و کودتائی پاسداری اکنون شرایط به جائی رسیده است که نه بطور عریان و شفاف پرونده ی عوامفریبی و دجالی بنیانگذار رژیم منحوس خمینی شیاد گشوده شده است که معنی عملی و پیامی که اوایل انقلاب افتخار می کرد  یعنی چه که مدعی بود بد لیل حمایت مردمی تنها کشور  منحصر به فرد در جهان  است که سازمان اطلاعات و امنیت ندارد ؟ البته بماند که مدتی کوتاه پس از این ادعا به جای سازمان اطلاعات و امنیت در زمان شاه  (ساواک) وزارت بد نام اطلاعات تأسیس شد.سپس دارای شعبات و سازمان های اطلاعات موازی در همه سطوح دستگاه حکومتی شد و در روند ادامه ی حیات ننگین خودش آنگونه شده است که مهره های اصلی اش مثل سعید امامی یا واجبی خورشد یا اینکه همچون سعید حجاریان و برخی از همکارانش  به جرمهای سنگین همکاری با آمریکا و اسرائیل و انگلیس و دستگاه و ساز مان های جاسوسی وابسته به اینان محاکمه و متهم و محکوم شده اند .

 

همچنین شیوه ی بازجوئی و تواب سازی واعتراف گیری درزندان ها و سیاه چال ها تبدیل به شیوه ی رسمی محاکمه در دستگاه قضائی شده است که آلوده به فساد و رشوه و تبعیض و بی عدالتی و بی قانونی می باشد. بطوریکه اکنون به استناد همین روش پاسدار قلم بر دست یادداشت روزنویس ورق پاره ی کیهان محمد ایمانی متهمان خاتمی و موسوی را به این دادگاه  به اصطلاح فرضی فرا خوانده است تا با متد توابان بریده که همرزمان چشم بسته و اسیر خودشان  را در نزد بازجویان  در اتاق بازجوئی زندان سین وجین و محاکمه می کردند. البته گاهی هم  بسوی قربانیان متهم تیر خلاص شلیک می نمودند.  اکنون دو متهم خاتمی و موسوی  هم بطور نوبتی در جایگاه قاضی و متهم نشسته و مشغول محاکمه کردن هم دیگرشده اند. گرچه بصورت فرضی این دادگاه تشکیل شده است.ولی ازجدی بودن هدف طراحی شده پشت پرده نمی کاهد. بهر صورت در باغ این دادگاه و محاکمه به حساب فرضی چنین گزارش و تبیین شده است:

 

"اينجا دادگاه است. فرض كنيد آقاي خاتمي يا جناب موسوي و كروبي را پس از بازجويي و اخذ اعترافات، براي داوري و صدور حكم به دادگاه مي آورند. اين محاكمه متفاوت است. قرار شده خاتمي قاضي باشد و درباره موسوي داوري كند. و پس از آن، خاتمي داور باشد و درباره موسوي حكم دهد. چرا اين گونه؟ شايد اينكه خاتمي با جمله يا من مي آيم يا موسوي، شهادت داد كه موسوي را نزديك تر از همه به خود مي بيند. من و تو و همه آن 50ميليون بيننده اي هم كه پاي مناظره هاي انتخاباتي نشستند، با هم مي نشينيم و اين داوري متفاوت را نظاره مي كنيم.دادگاه آغاز مي شود. آياتي از كلام خداوند خوانده مي شود. آياتي از سوره بقره است. �آيا طمع داريد به شما ايمان بياورند در حالي كه گروهي از آنها كلام خدا را مي شنوند و سپس آن را تحريف مي كنند بعد از آن كه در آن تعقل كردند و اين همه را در حالي انجام مي دهند كه مي دانند. و زماني كه با ايمان آورندگان ملاقات كنند مي گويند ايمان آورديم اما چون با يكديگر خلوت كنند مي گويند آيا شما ]با شهادت خود[ از باب علمي كه خدا براي شما گشوده، دري براي مسلمانان باز مي كنيد كه با شما نزد پروردگار محاجه كنند. پس چرا انديشه نمي كنيد؟�. قاضي، متهم را به جايگاه فرامي خواند و مدعي العموم ادعانامه را قرائت مي كند: �آقاي موسوي قبل از احضار به دادگاه، در آزادي و سلامت كامل و به هنگام تبليغات انتخاباتي، مواضعي را بيان داشته كه در جلب 13ميليون رأي به نفع او نقش اساسي داشته است.� مدعي العموم آنگاه با تأكيد بر �اقرار العقلاء علي انفسهم جايز�، اظهارات موسوي در جمع دانشجويان و دانشگاهيان و نيز در سفر به برخي شهرها را قرائت مي كند. �ولايت فقيه همواره جامعه ما را از كودتاها و ديكتاتوري ها حفظ كرده و اين قطعاً عقيده سياسي بنده است. بدون ولايت فقيه به فرصت هاي امروز نمي رسيديم.ممكن است بعضي ها نظر مرا قبول نداشته باشند ولي اين نظر من نسبت به ولايت فقيه است و به آن متعهد و پايبند هستم... ما بدون ولايت فقيه در 30 سال گذشته در برابر تهديدها آسيب پذير بوديم و هر لحظه ممكن بود كشور به فضاي قبل از انقلاب بازگردد. من با قبول ولايت فقيه وارد انتخابات شده ام... من همواره از ولايت فقيه دفاع كرده ام و هم اكنون نيز بهترين رابطه را با رهبر معظم انقلاب دارم... سخن گفتن از اطاعت از ولي فقيه ساده است اما اصل، اجراي آن و انطباق رفتار و اعمال با نظر ولي فقيه است...�قاضي سيد محمد خاتمي با شال سبزي كه بر شانه دارد، آغاز سخن مي كند تا بنابراين اظهارات و شهادت هاي متهم، او را به اتهام �كودتا، ديكتاتوري، آسيب به كشور، نقض قانون اساسي، تلبيس با افكار عمومي و خيانت به اعتماد و رأي مردم� محاكمه كند: اصل ادعا اين است كه شما با رضايت و اختيار كامل، اين سخنان و اظهاراتي نظير پايبندي به قانون اساسي و وفاداري به خط امام را ادا كرده ايد. اگر از سر صدق گفته ايد كه عملكرد شما پس از انتخابات نقطه مقابل اظهارات شماست و اگر بدون اعتقاد چنان سخناني ابراز كرده ايد، اين حمل بر سوءاستفاده از باورها و اعتقادات مردم مي شود. ما به قانون اساسي كه ولايت فقيه جزو آن است، وفا داريم. امام خميني مي فرمود اگر دشمنان از شما تعريف كردند، به خود شك كنيد... قاضي مشغول سخن گفتن و به سر آوردن داوري است كه متهم از جاي برمي خيزد، كنار جايگاه قاضي مي رود،شال سبز او را دور گردن خود مي اندازد و مي گويد تند رفتيد آقاي قاضي! دست نگه داريد. بايستيد با هم برويم.
ورق برمي گردد
. متهم برگ هايي را رو مي كند. گفته هاي خاتمي است؛ آقاي قاضي بياييد از خير اين دادگاه بگذريد وگرنه من چند برابر شما گفتني دارم و نگفته ام. من خيلي چيزها از دولت شما ديدم و به روي خود نياوردم.مگر شما نبوديد كه روز 16 آذر 1383 در سالن شهيد چمران دانشكده فني دانشگاه تهران پس از هو شدن توسط شماري از حاضران، در حالي كه از خشم خون به صورت شما دويده بود گفتيد �كاري نكنيد كه بگويم بيرونتان كنند... از اردوگاه اصلاحات صداي دشمن به گوش مي آيد�. در اين چند سال با دشمناني كه در اردوگاه شما و ما خانه كرده بودند، چه كرديد؟ حتي يك نفر از آنها را بيرون انداختيد يا به مردم معرفي كرديد؟ آقاي خاتمي! نشست 5 شهريور 1386 در بنياد باران خاطر شريفتان هست؟ روز جوان؟ همان جا فرموديد �دوم خرداد را تندروها به شكست كشاندند�. چند روز بعد اعضاي �انجمن فرهنگ و سياست دانشجويان دانشگاه شيراز� به ملاقات شما آمدند. چند روز قبل از آن گفته بوديداز نتايج وحشتناك نظريه ليبرال دموكراسي اين است كه همه جهان بايد از روي الگوي آمريكايي ساخته شود و آمريكا مي تواند هرچه مي خواهد در جهان انجام دهد. با اين تلقي خطرناك، اشغال ها و سركوب ها و اعمال معيارهاي دوگانه توجيه مي شود� و آن روز، تمام زير پاي جرياني را كه بنده و شما روي آن ايستاده ايم خالي كرديد آنجا كه شهادت داديد �امام گفتمان چپ را مطرح نكرده است. امام، اسلام و آزادي و سقوط دولت پهلوي را مطرح كرده است و بعضي روشنفكران تحت تأثير فضاي چپ موجود وقت، گفتمان چپ مذهبي را رايج كردند كه در دنيا شكست خورده و از رده خارج شده است. پس از آن، باز آشفتگي هايي به وجود آمده و گفتمان اصلاح طلبي گاهي تنه به تنه ليبراليسم زده است چون ما مشخص نكرده ايم، نظر مستقل خودمان چيست�. آقاي قاضي مگر تغيير قانون اساسي از نگاه شما خيانت نبود، پس چگونه قاعده انتخابات را به هم زديد؟حالا هم پس از همه اين مواضع بيانيه صادر مي كنيد كه �نبايد دچار خطاي تحليلي در شرايط فعلي شد�؟ سيد بزرگوار! به استناد فرمايشات شما، جرياني را كه نمايندگي مي كنيد تنه به تنه اشغالگري و سركوب و تزوير آمريكا تحت لواي ليبرال دموكراسي حركت كرده، البته پس از آن كه تنه به تنه كمونيسم و خلاف خواست امام خميني سير كرده است. مي توانم بپرسم منظور شما از كلمات �انحراف، تندروي، آشفتگي، خيانت� و نظاير آن چيست؟ يعني آمريكايي ها براي شما كف نزدند و فقط براي ما هورا كشيدند..."

 

البته برای اینکه خط اختلاف و تضاد ودامن زدن به آن درون جبهه ی رقیب دنبال شود بطور عمدی  نام کروبی از قلم افتاده است و فقط به این بسنده شده  است که دیگر نوبت  به کروبی در دادگاه نمی رسد. چون تصور می شود که می توان از برگ کروبی علیه ی خاتمی و موسوی به خصوص در روز 13 آبان استفاده نمود.

 

فراموش نشود که عریان سازی اهداف پشت پرده بر مصداق وصف العیش نصف الیش می باشد. وقتی رژیم ضدبشری و قرون وسطائی کودتائی در بن بست فرورفته ودر بحران هاغوطه ور می باشد و جنگ قدرت و ثروت هم  بشدت ادامه داشته باشد . آنهم در شرایطی که کودتا گر حاکم با قدرت و شدت تمام در شرف حذف کامل رقیب مغلوبدرهمه سطوح هستند . ولی بدلیل ضریب رو به افزایش نارضایتی عمومی که آمیخته با فریاد رسای مرگ بر دیکتا تور و خامنه ای شده  است .  رهبران رقیب مغلوب را  مجبورشده اند تا که اینان جا خالی ندهند و همچنان درصحنه بمانند و تسلیم فشار و توطئه ی کودتاگران نشوند . به خصوص اینکه عمود خیمه ی نظام  لوطی جماران خامنه ای آنگونه مشروعیت نا داشته اش را پیام و پژواک اعتراضی مردمی  فریاد مرگ بر دیکتا تور و خامنه ای  از دست داده است که در جمع دانشجویان نخبه ی یک ورچین شده  در بیت خودش ازسوی یک دانشجو بر خلاف تصور، وی به محاکمه کشانیده می شود . بنا براین مشخص است که دو روزقبل ازفرا رسیدن روز 13 آبان  که سالروزاشغال سفارت آمریکا در تهران است و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نامیده شده است . از وحشت تبدیل شدن چنین روزی به تظارات ضد حکومتی همچون روزتظاهرات قدس  چنین نمایشنامه ی خیمه شب بازی محاکمه کردن موسوی وخاتمی از سوی  کودتاگران باید هم تدارک دیده شود.

 

بهرحال قلم بر دست یادداشت روزنویس درپایان در پاسخ  به مخاطبان منتقد دستگیر و محاکمه نمودن موسوی و خاتمی  چنین جواب می دهد و می گوید  که مي فرماييد" چنين مقابله و مجادله و محاكمه اي امكان ندارد؟! اما محكمه الهي كه سوخت وسوز ندارد، اگر هم دير و زود داشته باشد. در چنان محكمه اي كه دوستان با هم مجادله خواهند كرد"  سپس با فرصت طلبی و روش دین فروشانه ی مرسوم  در حاکمیت با فاکت آوردن از نهبج ابلاغه  و مثل طلحه و زیبر زدن که منظور رفسنجانی مکار و  اطرافیانش با سران رقیب مغلوب می باشد این شعررا نیز چاشنی کرده است :دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم ، با كافران چه كارت، گر بت نمي پرستي . آنگاه در خاتمه برای اینکه هم اخطار به لوطی جماران داده باشد . هم اینکه از موضع تملق و چاپلوسی کردن  تیغ بر زیر جل و پالانش گذاشته باشد تا که علیه ی سران رقیب مغلوب بیشتر موضع گیری کند و شرایط دستگیری و محاکمه کردن شان فراهم شود . اینگونه با مقایسه کردن شرایط علی و خدایش خط و خطوط برای لوطی جماران ترسیم و تعیین کرده است :

 

"اين را هم بايد گفت كه مقتداي عزيز ما- سيدعلي خامنه اي- نزد پروردگار عزيزتر و محبوب تر از اميرمؤمنان علي عليه السلام نيست، او كه مأمور شد پس از رحلت پيامبر(ص)، 03 سال تمام با لج بازي ها و كجروي ها و عقده ها و حسادت ها و انحراف ها و سقوط هاي شماري از صحابه دست و پنجه نرم كند، روزي به مدارا و روزگاري به مداوا با آخرين دوا، �آخرالدواء الكي�.اميرمؤمنان، روزگار فراق پيامبر(ص) خون دل بسيار خورد اما مأمور بود كه صبوري كند و پاي خدا بنويسد. تا بشود علي(ع) و بماند. بشود اسوه، مقتدا. امروز هم مقتداي ما و مقتداي متقداي ما همان مولاست. با اين تفاوت كه به اقتداي مروت اميرمؤمنان(ع)، امروز نسلي علوي پاي كارند و سيدعلي تنها نيست. روزگار گشته و آزموني دوباره برساخته، تا ديگر بار در دگرگوني احوال، مرد و نامرد- اهل فتي و اهل غدر و جفا- از هم بازشناخته شوند. اينجا محكمه است. تا هر كس درباره خود و اطرافيانشان حكم كند. پيش قاضي و معلق بازي؟!"

 

در خاتمه اینکه درشرا یطی که ار گان فاشیستی پاسداران کودتا گر در شرف مصادره ی اموال عمومی یا شرکت و بنگاه ها و مؤسسات های دولتی همچون شرکت مخابرات و امثالهم می باشد .همینطور اعوان و انصاردولت نا مشروع که مدعی ساده زیستی و اصول گرا و عاشق خدمت گزاری به مردم ایران است با دو ستان وآشنایان نزدیک پاسدار گماشته احمدی نژاد مشغول تأسیس وراه اندازی بانک های خصوصی یکی پس از دیگری هستند. از جمله افتتاح شعبه ی بانک تاب درمشهد است که گفته می شود سرمایدار اصلی اش محمد علی انصاری و فامیلش می باشند . چرا نباید دراین شرایط که 80% مردم ایران درزیرخط فقر اقتصادی بسرمی برند و روند رشدلجام گسیخته ی تورم و گرانی  با فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند . مشروط بر اینکه شکاف عمیق طبقاتی هرروزمیان غنی و فقیر عمیق تر می شود . ولی شعار خر رنگ کنی ادعای مبارزه با مفسدان اقتصادی سر داده نشود که گوش فلک را کر نموده است؟ عجیب است دراین موقعیت به جای اینکه  پاسخی مقطعی بعنوان مسکن به منتظران مطالبات انباشت شده و پرداخت نا شده داده شود که تا که دریافت کننده ی خبر3 برابری واردات بیش ازصادرات  نباشند که محصول ادعای  سال نامگذاری شده شکوفائی اقتصادی  و نوآوریسال گذشته ی لوطی جماران است. یا شاهد بر یز و بپاش های دولتی با  اجرای مراسم  پر هزینه ی هنری سفارشی وتقبل بس سنگین و هنگفت سفرهای استانی و مصوبه های پوچ کاغذی نباشند که با ادعای طلبکارانه ی سفرهای رئیس جمهور مردم و تماس و گفتگو  درد دل کردن کردن ها بامردم  به خورد مردم محروم وتهیدست داده می شود. به ویژه انکه پس از پائین کشیده شدن کرکره ی افتضاح آمیز نمایش بی دادگاه های فرمایشی و نمایشی تلو یزیونی به موازات آنکه این بیداد گاه ها در پشت درب بسته بطور غیر علنی دنبال می شود. معلوم است که باید بطور همزمان هم  مشابه همین سناریو در یادداشت روز ورق پاره ی کیهان  ازسوی قلم بردست یادداشت روزنویس طراحی و تنظیم گردد و تصویر  چگونگی آرایش و تزئین تشکیل صحن  بی دادگاه فرضی برای موسوی و خاتمی ترسیم  شود تا که در آن پرونده ی اتهاماتی شان گشوده گردد تا که با هدف منحرف کرن اذهان عمومی اخلال گری سد و مانع سازی در برابر  حضور اعتراضی مردم نا راضی در 13 آبان  به وجود آید و مانع رساتر شدن فریاد همگانی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای مستبد و ارتجاع  داخلی و استعمار خارجی در چنین روزی شود . یقیناً که با اینگونه سناریو وپرونده سازی ها خللی در عزم جزم حضور اعتراضی مردم نا راضی در 13 آبان نخواهد شد.

 
 
 

روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه  10 آبان ماه سال 1388

نقد و بررسی " مواضع خود را شفاف كنيد "

 

" فرارسیدن 13 آبان و علنی شدن تضاد ها باافشای زد وبند های  تسلیم طلبانه در پشت پرده  با ند کودتائی حاکم با آمریکا  "

 

اصطلاحی همچون  کنش و واکنش ها ست. یا اینگه گفته می شود چیزی که عوض دارد  دیگه گله ندارد. یعنی پس از اینکه 30 سال است که از تاریخ اشغال سفارت آمریکا در تهران می گذرد که چه شعار ها و تهدید ها و خط و نشان کشیدن های آنچنانی  علیه ی آمریکا  سر داده نشد. تا جائیکه خمینی شیاد تهدید حتی گروگان های آمریکائی درسفارت آمریکا در تهران را جاسوس نا مید وتهدید  به محاکمه کردن شان کرد. ولی دیدیم که چگونه پس از گرد و خاک بر پا کردن های ضد آمریکائی بطور نا گهانی با سلا م وصلوات گرو گان های آمریکائی آزاد شدند. چونکه هدف به سقوط کشانیدن دولت موقت مهندس بازرگان و حذف مخالفان از صحنه ی فعالیت سیاسی در فضای نیم بند دمکراتیک  بود و تبدیل کردنش به فضای خفقان و سانسور و سر کوب با بر چسب معرکه گیری مبارزه با امپریالیسم به خصوص شیطان بزرگ آمریکا بود . البته بودند  جریاناتی که زیر این پرچم ادعای مبارزه با امپریالیسم خمینی شیاد شمشیر ارتجاع هار را بر گلوی مخالفان و دگر اندیشان تیز کردند . به این امید که شاید با حذف آنان از صحنه جائی برای خزیدن بقدرت خودشان آماده گردد.  البته که  خواب رؤیائی شتری و پنبه دانه ای برای شان  بیش نبود.

 

بهرصورت این سناریوی مرگ بر آمریکا و پرچم آمریکا آتش زدن  30 سال است که دنبال شده و برای طراحان حاکم مزایای بس فراوانی در بر داشته است. چونکه این اقدام کمک شایان و قابل توجهی در دوام رژیم ننگین فاشیستی مذهبی ضد مردمی ایفا کرده است . برای اینکه این شمشیر دولبه  در ظاهر علیه ی منتقدان و مخالفان و دگراندیشان و هر صدای معترضی  در داخل بوده است. زیرا که در جا متهم به همکاری  و همسوئی  و جاسوسی  برای آمریکا شده اند. از سوی دیگر در پشت پرده از طریق لابی ها با شیطان بزرگ سیاست متضاد دیگری پیگیری شده است . آنگونه که همه ادعای مبارزه با آمریکا و همه اقدامات جنگ افروزانه  و اشغال گری نظامی آمریکا در منطقه  بطور دربست به نفع رژیم فاشیستی مذهبی و بقایش تمام شده است.

 

اما اکنون پس از 30 سال سیاست دروغ و عوامفریبی و دین فروشی و بحران آفرینی و جنگ افروزی حاکمان غارتگر آنگونه گند و  تق ادعای آدرس غلط دادن ها و صورت مسئله پاک کردن ها در آمده است که نه تر فند و شگرد های گذشته ی تا کتیکی و شعاری همچون دفاع نمودن از فلسطین و روز قدس برای شان تعیین کردن و اختصاص دادن وادعای مبارزه با اسرائیل و آمریکا نمودن همینطور  تاریخ 13 آبان اشغال سفارت آمریکا در تهران  که  روز مبارزه ملی با استکبار جهانی نامیده شده است . ولی شاهدیم که چگونه روز تظاهرات قدس بر ضد خودش تبدیل شد و منتهی به تظاهرات گسترده  ضد حکومتی شد که اکنون لحظه ای وحشت و نگرانی تکرار  مشابه ی روز قدس در 13 آبان  گریبان سران رژیم کودتائی پاسداری را  رها نمی کند. آنچنان که  حاکمان کودتاگر ازروی ناچاری و برای عبورازاین بحران مجبورشده اند با نواختن شیپوراز در گشادش و با غلاظ وشداد ادعای مبارزه  ضد آمریکائی  کردن سران رقیب مغلوب به عنوان نیروی داخلی آمریکا و همکار وهمسوئی با دستگاه جاسوسی آمریکا متهم کنند که چرا تلاش می کند به جای مرگ بر آمریکا فریاد زدن رو در روی پاسداران کودتا گر با یستند  و از اسرائیل و انگلیس دلجوئی نمایند؟

 

البته آنچه مهم  است و فراموش شدنی نمی باشد . وارد صحنه ی جدی مبارزه شدن مردم نا راضی است که چون از حالت بی تفاوتی و نظاره گری عبور کرده اند . پس این حضور موجب تغییر دادن معادله طراحی شده علیه ی دور زدن  مردم شده است . طوریکه اکنون رهبران رقیب مغلوب نه هدایت گر صحنه که خود با فشار و حضور مردم ناراضی در صحنه مجبور به ماندن بر روی صحنه شده اند . البته حضور مردم برروی صحنه پر هزینه بوده است .

 

 مهم  تراینکه  مردم معترض پس از 30 سال  خوب تجربه کرده و آموخته اند که  چگونه زیر پوشش هر بهانه یا منفذ و روزنه ای که بدست می آورند چطوری سریع  سازمان دهی شده وارد صحنه شوند و شعار ها خود را فریاد  زنند؟ البته اکنون نه اینکه مردم معترض در مقابل حاکمان به مصاف بر خاسته اند ، بلکه سمت و سوی جنگ ادامه دار قدرت و انحصاری کردن  وبر انباشت ثروت افزودن  سبب شده  است تا که رقابت سختی هم میان باند های  غالب و مغلوب و حتی درون مدعیان اصول گرایان جدی شود. طوریکه اکنون سرمقاله نویس پیرامون با سر بسوی آمریکا رفتن رقیب حاکم روشنگری نموده  که تأکید بر نا بودی اسرائیل می کند  ولی در قاهره پشت درب های بسته چگونه با مقامات هسته ای اسرائیل پای میز مذاکره می نشیند. همینطور در مورد مذاکره پشت پرده ی هسته ای با آمریکا آنگونهاقدام به عقب نشینی  کرده  است که اکنون سر مقاله نویس مجبور به اتخاذ موضع گیری روشنگرانه شده و خطاب به حاکم رقیب اخطار کرده که اسیر توهم شعار تغییر اوباما رئیس جمهور آمریکا قرار نگیرد. چونکه اوبا ما  فرقی با بوش و سیاست های وی علیه ی رِژیم فاشیستی مذهبی و کودتائی پاسداری  ندارد که تشریح آن چنین است:

 

"شايد عده اي براساس شعارها و تبليغات انتخاباتي باراك اوباما تصور مي كردند كه او به سياستهاي � چماق و هويج � آمريكا در قبال ايران پايان داده و مي تواند گره روابط تهران و واشنگتن را نه با دندان بلكه با عقل و تدبير باز كند ولي عملكرد او در چند ماه گذشته نشان داد كه هيات حاكمه جديد آمريكا عمل به نسخه بازسازي شده سياست چماق و هويج بوش را در قبال ايران در پيش گرفته و حتي در بعضي موارد با فربه كردن چماق و گسترش تهديدهاي نظامي و تحريم هاي اقتصادي خواستار براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران است با اين تفاوت كه اوباما برخلاف بوش كه سياست تغيير حكومت ايران را دنبال مي كرد و موفق به اجراي آن نشد ظاهرا ادامه اين سياست را كنار گذاشته و به جاي آن سياست هضم كردن ايران در سياستهاي بين المللي را پيگيري مي نمايد آنگونه كه استحاله ايران را به صورت چند وجهي و پرشتاب در راس سياستهاي خود قرار داده است. در راستاي چنين سياستي آمريكائيها سعي دارند با ايجاد فشارهاي مضاعف دولت و گروههاي سياسي ايران را به تغيير رفتار در مسائل حساس و كليدي وادار كرده و به اين ترتيب بدون آنكه نيازي به تغيير نظام سياسي ايران باشد اقدام به بي هويت كردن نظام و استحاله آن كنند. آمريكا درعين حال كه تحت هيچ شرايطي حاضر به اعطاي امتياز به ايران نخواهد بود در عين حال نشانه هاي اميدوار كننده و چراغ سبزهايي مبني نرم شدن سياستهاي كاخ سفيد به ايران ارسال مي كند كه بتواند اميدواري هائي را در حل و فصل روابط تهران ـ واشنگتن ايجاد كرده و گروههاي سياسي را به وادي ايجاد رقابت و مسابقه در راه مذاكره براي از سرگيري روابط بكشاند"

 

سرمقاله نویس در دنباله برای اینکه پته ی ما فیای زد وبندچی پشت پرده ی دولت دهم را زده باشد که چگونه دچار تناقض گوئی ودگر دیسی شده است. آنگونه  که حتی  ضد ادعاهای مطرح شده ی خودش در برابر آمریکا اقدام  کرده است. در صورتیکه نه اینکه هیچگونه امتیازی از آمریکا در یافت نکرده است ، بلکه از موضع چرخش و تسلیم شدگی و عقب نشینی  در برابراهداف هسته ای ناچار شده است که اینگونه به آمریکا امتیازبدهد:

 

"بنابر اين چرخش 180 درجه اي برخي جناحهاي منتسب به دولت براي مذاكره با هياتهاي آمريكايي و باز كردن باب گفتگوهاي هسته اي به اصطلاح موثر و مقتدرانه با آمريكا جاي شگفتي بسيار دارد. اين تعجب وقتي بيشتر و دامنه دارتر مي شود كه در گذشته مذاكره بر سر حق هسته اي مردم ايران با كشورهاي غربي توسط اين جناح غلط ارزيابي شده و به شدت با آن مخالفت مي شد اما امروز نه تنها در حاشيه مذاكرات هسته اي باب مذاكرات دوجانبه با مقامات آمريكايي باز مي شود بلكه تحويل اورانيوم هاي غني شده كشورمان به غرب يك پيروزي قلمداد گرديده و از منتقدان اين كار به شدت انتقاد مي شود. برخي تحليل گران معتقدند اين جريان سياسي كه خود را متولي رسمي خط انقلاب معرفي مي كند و در بيانيه هاي سياسي و اطلاعيه هاي تبليغاتي خود را نوك پيكان مبارزه با آمريكا قلمداد مي نمايد در خفا تلاش دارد زمينه هايي را در � مفاهمه � با آمريكا بازگشايي كند كه سرانجامي جز � معامله � براي آن متصور نيست ". از سويي برخي ديگر از جناحهاي سياسي در آستانه روز ملي مبارزه با استكبار جهاني به سركردگي آمريكا كه امام خميني آنرا انقلاب دوم ناميدند مواضعي از خود بروز مي دهند كه هرگز بامواضع صريح آشكار و توفنده امام در قبال آمريكاي جنايتكار و شيطان بزرگ سازگاري ندارد كه هيچ بلكه در تباين غيرقابل انكار با آن است . قطعا امروز بزرگترين شرمندگي براي كساني كه خود را فرزندان معنوي امام مي دانند اين است كه حاضر نيستند مواضع خود را در قبال سياستهاي سلطه جويانه آمريكا بيان كنند و آنچنان گرفتار دلمشغولي هاي داخلي شده اند كه شيطان بزرگ را به فراموشي سپرده اند"

 

بهر حال سرمقاله نویس خطاب به مدعیانی که هویت و وجاهت قانونی  خود شان را از خمینی شیاد  کسب کرده  گفته است که هر گزپذيرفتني نيست که این  افراد و جريان ها امروز در قبال بزرگترين و با اهميت ترين رويداد تاريخي  یعنی موضوع دخالت هاي شيطان بزرگ و جنايتکارانه آمريكاي جهانخوار قرار گرفته که باید پاسخگو باشند که  برای چه اینان دچار چنين گنگي بزرگ و سكوت سنگيني شده  اند؟  در ادامه  سر مقاله نویس افزوده  است  که چرا اكنون بيش از هر زمان ديگري احساس مي شود تا که نيروهاي به حساب خط انقلاب ( بخوان صدور  تروریسم و ارتجاع به منطقه و دخالت گری تروریستی در برون مرز  ) باید در مسائل اصلي و كليدي همچون اتخاذ مواضع  ضد آمریکائی خمینی شیاد  و دفاع از نظام فاشیستی مذهبی و کودتائی پاسداری  پافشاري كرده و خط خود شان  را از جريانات سرسپرده و تسلیم طلب  در مقابل آمریکا جدا كنند.  

 

آری سر مقاله نویس در پایان با زهم بیشتر بر موضع ضد آمریکائی  جریانات  ونيروهاي سياسي همسوی مدعی پیرو خمینی شیاد  تأکید کرده و برای شان تعیین تکلیف نموده است که می بایست موضع خود را نسبت به آمريكا مشخص كرده و حساب خود را با  این دشمن اصلي  روشن كنند و متقابلاً روی سخن به رقبای در حال زد و بند در پشت پرده با آمریکا  گفته عده اي تصور  می كنند که  با مبهم گذاشتن موضوع و عدم اعلام نظر خود نسبت به آمريكا مي توانند از بازي يارگيري سياسي در داخل و خارج بهره مند شوند . اینان با ید بدانند که بزرگترين خسارت را متحمل شده اند. زيرا که  آمريكا به دنبال طعمه گيري سياسي از گروه هاست و در اين بازي احتمال پيروزي براي هيچيك از جناح هاي سياسي در تعامل با آمريكا وجود ندارد.

 

 در  خاتمه اینکه سر مقاله نویس  مردم را مخاطب خود قرار داده  است و با صراحت به همه گروه هاي معتقد و وفادار به  رژیم پاسداری کودتائی و فاشیستی مذهبی  و پیرو خمینی شیاد گوشزد  کرده است  که باید مواضع خود شان را شفاف كنند و پاي بندي خود را نسبت به رويكرد استكبارستيزي برجسته کنند. چون كه این ترفند  30 سال است که شاخص اصلي منحرف کردن اذهان عمومی و حذف همه مخالفان و منتقدان و دگر اندیشان بوده است . همچنین عامل تضمین بقای رژیم  ضد بشری عوامفریب و دین فروش  بوده است .  لذا اینان موظف هستند تا که اعلام نمايند و اجازه ندهند اين خط تحت الشعاع مسيرهاي انحرافي و سياست هاي حيله گرانه استكبار جهاني  آمریکا قرار گيرد. بهر حال قابل پیش بینی است همانگونه که گفته شد دیگر توهمی وجود ندارد که  دیگر اینگونه پند و اندرز و توصیه ها با پسوندهای ضد آمریکائی به پیروان خمینی شیاد دادن محال است  توی کت  مردم معترض برود و در دام شعار تاکتیکی ضد آمریکائی 30 سال آزمون شده بی افتند  که عاقبتش تحمیل شرایط کنونی شده است و  در روز 13 آبان دست به همان حرکت اعتراضی نزنند و پژواک  مرگ بر دیکتا تور و خامنه ای را در سراسر ایران طنین انداز  نکنند تاکه تداعی کننده و  تکرار  مشابه ی  همان روز تظاهرات قدس باشد.

 

هوشنگ � بهداد

برای باز دید سایر مقالات و مطالب به این آدرس لطفاً رجوع شود:

http://naghdematboat.blogspot.com/

 

هوشنگ - بهداد

برای بازدید سایر مطالب و مقالات لطفاً به این آدرس رجوع شود:

http://naghdematboat.blogspot.com/

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب هوشنگ بهداد در سایت پژواک ایران 

*"وحشت از تظاهرات ضد حکومتی روز 22 بهمن با مداحی گری و وارونه گوئی و تحریف تاریخ برای گنده کردن خمینی" نقد و برر سی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " فتح الفتوح امت - امامت " [2010 Feb] 
*اين خبر و پاسخ مختصرش را به خاطر بسپاريد !  (خبر ويژه دروغ نامه ی کیهان) [2010 Jan] 
*" دلایل تأکید خامنه ای مبنی بر پرهیز از دو پهلو گوئی و تسلیم خواص و وظایف ما "  [2010 Jan] 
*" پیرامون بیداد گاه نمایشی محاکمه ی برخی از متهمان تظاهرات روزعاشورا "  [2010 Jan] 
*توطئه ی مشترک استعمار وار تجاع در عراق برای لغو نامزدان انتخابات پارلمانی   [2010 Jan] 
*" تنظیم کیفرخواست 7 بند ولایه ای علیه ی پیشنهاد دهنگان طرح آشتی ملی " نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " 7بطن فتنه " [2010 Jan] 
*"سناریو سازی ربط دادن قیام 6 دی عاشورا به یک کاردار دستگیرشده ی یک کشوراروپائی "  [2010 Jan] 
*" یک دیوانه یک سنگی را بر توی چاه می اندازد که 100 تا عاقل هم نمی توانند بیرونش آورند"  [2010 Jan] 
*"کینه و خشم و نفرت شعله ور شده مردم ناراضی علیه ی حاکمان بطور وارونه خشم مقدس علیه ی خودشان نا میده شده است " نقد و بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " خشم مقدس "  [2009 Dec] 
*" گزارش تحلیلی وارونه از تظاهرات گسترده ی ضد حکومتی عاشورا "  [2009 Dec] 
*" نگاهی به وضعیت کنونی فراموش شدگان باز ماندگان زلزله ی بم پس ا ز 6 سال "  [2009 Dec] 
*" پیرامون فوت آیت الله منتظری و دلیل تسلیت لوطی جماران "   [2009 Dec] 
*نقدو بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " آغاز و انجام انحراف"   [2009 Dec] 
*" پیرامون 16 آذر و برخی از گزارشات خبری و رخداد و وقایع مربوط به آن"  [2009 Dec] 
*باید در روز 16 آذر همصدا وهمآهنگ با مردم ودانشجویان فریادمرگ بر دیکتاتور همه جا زده شود "  [2009 Dec] 
*نقد و بررسی سرمقاله‌های روزنامه‌های جمهوری اسلامی و کیهان  [2009 Dec] 
*اسامي بيش از 70فعال دانشجويي دربند  [2009 Nov] 
*فاطمه رجبی در مورد علی مطهری و آقازاده های رفسنجانی و... چه گفته است؟  [2009 Nov] 
*نقد و بررسی سرمقاله روزنامه‌های جمهوری اسلامی و کیهان   [2009 Nov] 
*" رجزخوانی و مانوردادن تبلیغاتی و تهدید آمیز با حزب الله لبنان در کابینه ی جدیدید لبنان علیه ی عربستان و اسرائیل "  [2009 Nov] 
*" محسنات و مزایای گوناگون پیاز "  [2009 Nov] 
* پیرامون فرافکنی جدید ایرج شکری در سایت پژواک ایران  [2009 Nov] 
*نقد چند خبر و سرمقاله‌های روزنامه‌های کیهان و جمهوری اسلامی   [2009 Nov] 
*تو اگر بیل زنی اول باغچه ی خانه ی خودت را بیل بزن  [2009 Nov] 
*دو یادداشت سیاسی در ارتباط با سیزده آبان   [2009 Nov] 
*گزارشی از حضور در یک محفل یا مهمانی "  [2009 Oct] 
*سرنخ اصلی انفجارات و اقدامات تروریستی در بغداد کجاست؟!  [2009 Oct] 
*درآمدن تق مبارزه 30 ساله با آمریکا و گلاب و گند زن فریاد نابود کردن اسرائیل   [2009 Oct] 
*حضور اعتراضی در 13 آبان سالروز اشغال سفارت آمریکا و نگرانی ازتکرار تظاهرات روز قدس   [2009 Oct] 
*وارونه گوئی و آدرس غلط دادن برای منحرف نمودن اذهان عمومی از زد و بندهای پشت پرده نقد و بررسی سر مقاله " دومين ابرقدرت شكست خورده" [2009 Oct] 
*علت تهاجم به اشرف وگروگان گرفتن36مجاهد وآزادکردن شان  [2009 Oct] 
*رابطه ی سیاست خائنانه تجارت نفت و خون مذاکرات هسته ای با تهاجم به مجاهدین اشرف  [2009 Oct] 
*ربط دادن اعتراضات دانشجوئی اخیر به بیانیه شماره ی 13 موسوی نقد و بر رسی " گويا تر از اين ؟ ! "(يادداشت روز) [2009 Sep] 
*قطعنامه ی پایانی ششمین اجلاس خبرگان تکرار پیآمدآن از سوی خامنه ای  [2009 Sep] 
*چگونه برداشت های غلط تصحیح و نا گفته های سخرانی خامنه ای در نماز عید فطر بیان شده است؟  [2009 Sep] 
*نقد و بررسی «مذاكره براي مذاكره»  [2009 Sep] 
*«پیرامون اعتراف به خر نشدن مهدی خزعلی در اوین و حضور خامنه ای در نماز جمعه ی تهران»  [2009 Sep] 
*«تدارک انقلاب ضد فرهنگی دوم با عنوان طرح افسران جوان دانشجویان بسیجی» نقد و بررسی «عبور از نقش تدافعي به تهاجمي »(يادداشت روز) [2009 Sep] 
*نقد و بررسی «پرده ها افتاد ! »  "اعتراف به زمان بری 10 ساله ، برای پیگیری طرح کودتا و به اعتراف کشانیدن و طلب بخشش کردن رقیب مغلوب" [2009 Aug] 
*«پهن کردن بساط مار بازی برای زدن جیب تماشاگران از سوی جیب بران»  [2009 Aug] 
*چگونه رژیم کودتائی می تواند مشروعت داشته باشد که رئیس شورای عالی امنیتش دروغ تجویزو تحمیل می کند؟  [2009 Aug] 
*«شیوه ی برخورد با وکیل مدافع و عضو کانون مدافعان حقوق بشر و کاربرد عدالت»  [2009 Aug] 
*نتیجه ی اعمال نفوذ سیاست 30 ساله ی لابی های رژیم در وزارت امور خارجه ی آمریکا  [2009 Aug]