ربط دادن اعتراضات دانشجوئی اخیر به بیانیه شماره ی 13 موسوی
نقد و بر رسی " گويا تر از اين ؟ ! "(يادداشت روز)
هوشنگ بهداد
به نظر می رسد با نتایج شکست آمیز سفر پاسدار گماشته احمدی نژاد به آمریکا و سخنرانی سفارشی و نمایشی در سازمان ملل که با سوء استفاده کردن از 3 برابر زمان تعیین شده برای سخنرانی و با گریز به صحرای کربلا زدن و عدم پاسخگوئی به طرح پروژه ی هسته ای که مرکز تأسیسات غنی سازی دیگر در جاده ی تهران و قم فاش شده و مورد اعتراض جهانی واقع شده است . اما پاسدار گماشته احمدی نژاد با دفاع کردن تاکتیکی از فلسطین و دشمنی با اسرائیل نمودن که این مخ زنی ترجمان سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در خاور میانه و دشمنی کردن با روند مذاکرات صلح در خاور میانه است . به خصوص اینکه پس از باز گشت با ترفند اقدام خود جوش فقط مورد توجه 100 بسیجی دانشجو در فرود گاه مورد استقبال واقع شد تا در آستانه ی باز گشائی دانشجویان اینگونه پیام تهدید آمیز به دانشجویان داده شود که چماقداران بسیج دانشجوئی آماده ی نقش سرکوبگری در دانشگاه ها هستند .
ولی بر خلاف انتظار پس ازورود کا مران دانشجو به عنوان وزیر علوم دولت کودتائی و نا مشروع دهم به دانشگاه تهران که همزمانی با حضور غلامعلی حداد عادل هم منقلی و فامیلی لوطی جمارانداشت که وی بعنوان دلال و میانجی دولت و مجلس فعال شده است و در بستر ادامه ی مقدمه ی پاک سازی اساتید علوم انسانی یا انقلاب ضد فرهنگی دوم که وارد دانشگاه شد. اما هر دو مأموران دولتی و وکیل الدوله از سوی دانشجویان معترض با هو کشیدن و فیاد مرگ بر دیکتاتور و حکومت کودتا استعفا استعفا ، حکومت کودتائی هسته ای ، بگیر بخواب خسته ای ، سید علی پینوشه ، ایران شیلی نمیشه و ... مورد استقبل دانشجویان معترض و آزادیخواه واقع شدند . جالب است که به جز اعتراض دانشگاه تهران و شیراز و هجوم شبانه به کوی دانشگاه تهران و دستگیری دانشجویان معترض شناسائی شده ولی با این وجود شاهد می باشیم که روز بعد دامنه ی اعتراضات دانشجوئی بسط داده شد و به دانشگاه شریف و غیرو کشانیده شد .
بهمین دلیل موجب شده است که پاسدارسربازجو حسین شریعتمداری دستپاچه و سراسیمه شده با نام و امضای خودش وارد صحنه شود و در طول دوسه روز دو یادداشت روز در این ورق پاره ی کیهان تهیه کند و دست به تحلیل و تحریف ووارونه گوئی وتهدید کردن رهبران رقیب به خصوص موسوی بزند تا که لو دهد که چگونه در ستون گفت و شنود این ورق پاره علیه ی نامه ی سرگشاده ی اخیر کروبی به رفسنجانی با لودگی موضع گیری انتقادی پرخاشگرانه با لغز خوانی کرده است . همچنین شراکت خود در تهیه و تنظیم کردن نامه ی درد و دل یک مادر را ثابت کند که در خبر گزاری پاسداران کودتاگر فارس علیه ی موسوی امروز بازتاب داده شده است که وی مقصر ومتهم اغتشاش در دانشگاه ها شده است تا پیش مقدمه و چاشنی تحلیل و تفسیر این یادداشت روز امروزش علیه ی موسوی شود که از موضع باز جوئی گیر به بیانیه ی شماره 13 موسوی مورخ 6 مهر و روز تولد 7 مهر وی داده است. از سوی دیگر ضمن ادعاهای خلاف و لاف و گزاف خواندن این بیانیه، موسوی را متهم به عدم ارائه ی شاهد و سند و مدارک کرده است . یعنی تکرار الگو برداری مشابهی که در برابر نامه های افشا گرانه ی کروبی بکار برده شده است .سپس موسوی را مورد استنطاق قرار داده است و پرسش کرده که هدف و منظور موسوی و اطرافیانش از صدور اینگونه بیانیه ها چیست؟ آنگاه در ادامه در پاسخ به سئوال مطرح شده به کالبد شکافی فتنه د دو هفته قبل از باز گشائی دانشگاه ها پرداخته است و بدون آنکه به اعتراضات دانشجوئی 6 مهر دانشگاه تهران اشاره کند که بدلیل حضر کامران دانشجو وزیر علوم مدرک قلبی و مقاله علمی دزد دیگران که به جای پاسدار گماشته احمدی نژاد به دانشگاه تهران رفت . همینطور بگوید که غلامعلی عادل عادل نیز برای مقد مه سازی پاک سازی اساتید علوم انسانی در همین روز به دانشگاه تهران رفت تا فرمان لوطی جماران را دنبال کند که با انفجار فریاد اعتراضی مرگ بر دیکتاتور دانشجویان مواجه شدند . اما اکنون برای اینکه ادامه ی تجمع اعتراضات دانشجوئی را به خاطر بر گزاری روز تولد موسوی نسبت داده باشد و وی را مقصر و متهم به تحریک اغتشاش گری در دانشگاه کرده باشد با استناد کردن به بیانیه شماره ی 13 موسوی و پرونده سازی کردن برایش اینگونه ادعا کرده است:
طي نزديك به 2 هفته اخير، رسانه هاي بيگانه و سايت هاي وابسته به جريان فتنه، با آب و تاب از هواداران مي خواستند روز 7مهرماه كه مصادف با سالروز تولد مهندس موسوي است در دانشگاه تهران حضور يافته و ضمن برپايي جشن تولد وي، عليه بازگشايي دانشگاهها دست به اعتراض بزنند.اما، حضور تعداد كم شمار آنان در دانشگاه تهران و همزمان با مراسم بازگشايي دانشگاهها كه با بي اعتنايي دانشجويان روبرو شد، براي طراحان داخلي و بيروني اين پروژه كمترين ترديدي باقي نگذاشت كه تير اغتشاش در دانشگاهها به سنگ خورده است. و بعد از اين ناكامي است كه مهندس موسوي با صدور بيانيه اي اعلام مي كند تاريخ تولدش مهرماه نيست! و اين در حالي است كه اعلام مهرماه به عنوان تاريخ تولد مهندس موسوي طي روزهاي اخير به تيتر اول برخي از روزنامه هاي زنجيره اي، رسانه هاي بيگانه و سايت هاي همسو با وي تبديل شده بود و موسوي مي توانست و بايد همان وقت اعلام مي كرد، كه تاريخ تولدش مهرماه نيست ولي چرا چنين نكرد؟ تنها به اين علت كه آقايان �راستگو�! اوائل مهرماه را كه همزمان با مراسم بازگشايي دانشگاههاست به عنوان روز تولد او انتخاب كرده بودند تا به اصطلاح و به زعم خود، توجيه و بهانه اي براي اغتشاش در آغاز سال تحصيلي دانشگاهها داشته باشند. و البته اين احتمال خوش بينانه را هم نبايد از نظر دور داشت كه آقاي مهندس موسوي تازه متوجه شده تاريخ تولدش مهرماه نيست!. موسوي در اين بيانيه به گونه اي ناشيانه- كه شايد به زعم تهيه كنندگان بيانيه نوعي زرنگي! تلقي شود- به حمايت از كينه توزي قدرت هاي بيگانه عليه مردم ايران برخاسته است. موسوي مي داند- و همه مي دانند- كه تحريم ها عليه ايران اسلامي از سوي دولت هاي آمريكا و اروپا اعمال شده است و ربطي به ملت هاي آنها ندارد، بنابراين چرا اصرار دارد كه تحريم ها را ناشي از خواست و تصميم ملت هاي آمريكا و اروپا قلمداد كند؟ در اين باره تنها يك انگيزه قابل ذكر است و آن، اين كه سران فتنه براي خوش خدمتي به آمريكا، اروپا و اسرائيل، در مقابل كمك هاي مالي و تبليغاتي آنها، تلاش كرده اند افرادي مثل باراك اوباما، ساركوزي، آنگلا مركل، براون، هيلاري كلينتون و بسياري ديگر از سران كينه توز آمريكا و اروپا را، مردمي جلوه داده و خواست آنان را خواست ملت هايشان قلمداد كنند! سران فتنه در اين بيانيه به گونه اي تلويحي- كه بارها از تصريح گوياتر است- به حمايت آمريكا و متحدانش از فتنه انگيزان اعتراف كرده اند. دقت كنيد! سران فتنه مي دانند كه تحريم ها از سوي دولت هاي آمريكا و اروپا بوده است ولي ابتدا آن را به �ملت ها� نسبت مي دهند و سپس انگيزه تحريم ها را حمايت از فتنه و آشوب اخير، معرفي مي كنند و سپس مي نويسند �با سپاسگزاري از حمايت ملت ها- بخوانيد همان دولت هاي آمريكا و اروپا- از آنها مي خواهيم ديگر در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند.�د: و اين نكته نيز گفتني است كه بيانيه ياد شده، با شرحي كه گذشت، حمايت آشكار و ابراز خشنودي سران فتنه از تحريم هاي خارجي عليه ملت مظلوم ايران است كه البته در مقابل ضربه محكمي كه سران فتنه و حاميان بيروني آنها از ملت شريف ايران دريافت كرده اند، چندان هم دور از انتظار نبوده و نيست. بالاخره در هيچ جاي اين بيانيه كه ظاهراً به بهانه روز قدس صادر شده است- البته 10 روز بعد از روز قدس!- رژيم اشغالگر و خونريز اسرائيل محكوم نشده است و حال آن كه سران فتنه بعد از رسوايي حمايت هوادارانشان از اسرائيل در روز قدس، براي حفظ ظاهر هم كه شده مي بايستي ميان خود و آنها مرزبندي كنند ولي چنين نكردند، چرا؟!... به نطق هاي انتخاباتي موسوي مراجعه كنيد، شعارهايي كه طرفداران سران فتنه در روز قدس به حمايت از اسرائيل سر داده بودند، دقيقاً ترجمان ديدگاه اعلام شده مهندس موسوي است"
درخاتمه اینکه با وجود اینکه جنبش آزادیخوای دانشجوئی ومبارزه با استعمار و ارتجاع حاکم سابقه ی بیش از نیم قرن دارد و در شرایطی که گفته می شود مطبوعات رکن چهارم دمکراسی می باشد که بیش از 30 سال است در ایران در محاق سانسور و ممیز گری گزمکان رفتهاست که در خدمت دین فروشان و مستبدان مرتجع حاکم می باشند.از سوی دیگر وقتی که در حکومت استبدادی و دیکتا توری که آزادی بیان وجود ندارد و احزاب و تشکل های سیاسی و حقوق بشری و کارگری نمی توانند آزادانه فعالیت داشته باشند . طبیعی است کهاین خلاء د را می بایست جنبش آزادیخواهی دانشجوئی جبران وپر کند .برای همین است که موجب افزایش ضریب حساسیت زیاد ارگان های سر کوبگر و تفتیش عقاید در خدمت کودتا گران و مستبدان حاکم علیه ی جنبش دانشجوئیشده است. بنا براین پس از اینکه پاسداران کودتا گر موفق شده اند رقیب مغلوب را از صحنه حذف کنند تا قدرت و انباشت ثروت را بطور انحصاری در اختیار خودشان داشته باشند ولی چون وحشت از جنبش دانشجوئی دارند لذا ضمن پیگیری طرح شکست خورده ی ارتجاعی جدا سازی دختر و پسر دانشجو یان از هم دیگر و پادگانی وگورستانی کردن دانشگاه ها که در 4 سال گذشته دنبال ولی بی نتتیجه مانده است . اکنون مکمل آن با اعتراف گیری کردن بازجویان پاسداران کودتا گر در شوی تلویزیونی از سعید حجاریان طرح پاک سازی اساتید علوم انسانی در دانشگاه ها آغاز شده است که در حقیقت انقلاب دوم ضد فرهنگی برای کنترل دانشجویان مخالف و دگر اندیش و معترض می باشد که برای شتاب دادن به این طرح حوزه و پادگانی کردن دانشگاه ها بیانیه ی شماره 13 موسوی بهانه و دست آویز سرباز جو حسین شریعتمداری شده است که نماینده ی لوطی جماران و سخنگوی پاسداران کودتا گر است. آنهم همزمان با این تیتر خبری که چنین در این ورق پاره بازتاب داده شده است "آوايي خبر داد حكم 20 متهم حوادث پس از انتخابات صادر شده است" که نشان دهنده ی وحشت متزلزل بون موقعیت پاسداران کودتاگر از ادامه ی واکنش اعتراضات دانشجوئی و سایر اقشارناراضی می باشد"
هوشنگ � بهداد
برای دسترسی به سایر مطالب لطفا ً به این لینک رجوع شود:
naghdematboat.blogspot.com
روزنامه ی کیهان چهارشنبه 8 مهر ماه سال 1388
گويا تر از اين ؟ ! (يادداشت روز)
در آخرين ساعات روز دوشنبه 6/7/88 آقاي مهندس موسوي بيانيه شماره 13 خود را صادر كرد. متن اين بيانيه تكرار مكررات و طرح چندباره ادعاهاي خلاف و لاف هاي گزافي است كه مهندس موسوي هيچگاه حاضر به پاسخگويي و يا ارائه كمترين شاهد و سندي براي اثبات آن نبوده است. از اين روي در نگاه اول اين پرسش به ذهن خطور مي كند كه انگيزه موسوي و اطرافيانش از صدور اين بيانيه چيست؟ ابراز وجود در شرايط كنوني و بعد از ناكامي در فتنه انگيزي، اگرچه مي تواند بخشي از انگيزه ايشان باشد ولي با دقت بيشتر مي توان انگيزه اصلي تهيه كنندگان اين بيانيه را كشف كرد. اين معما در متن بيانيه نيست، بلكه در حواشي آن نهفته است از جمله اين كه؛
1- مهندس موسوي در اين بيانيه اعلام مي كند تاريخ تولدش برخلاف آنچه طي دو هفته اخير از سوي هوادارانش مطرح شده است، مهرماه نيست. خب! ممكن است بگوئيد اين كه نيازي به صدور بيانيه نداشت! ولي اشتباه مي كنيد و بايد گفت يكي از اصلي ترين انگيزه ها در صدور بيانيه شماره 13 همين نكته بوده است. چرا؟!
طي نزديك به 2 هفته اخير، رسانه هاي بيگانه و سايت هاي وابسته به جريان فتنه، با آب و تاب از هواداران مي خواستند روز 7مهرماه كه مصادف با سالروز تولد مهندس موسوي است در دانشگاه تهران حضور يافته و ضمن برپايي جشن تولد وي، عليه بازگشايي دانشگاهها دست به اعتراض بزنند.
اما، حضور تعداد كم شمار آنان در دانشگاه تهران و همزمان با مراسم بازگشايي دانشگاهها كه با بي اعتنايي دانشجويان روبرو شد، براي طراحان داخلي و بيروني اين پروژه كمترين ترديدي باقي نگذاشت كه تير اغتشاش در دانشگاهها به سنگ خورده است. و بعد از اين ناكامي است كه مهندس موسوي با صدور بيانيه اي اعلام مي كند تاريخ تولدش مهرماه نيست! و اين در حالي است كه اعلام مهرماه به عنوان تاريخ تولد مهندس موسوي طي روزهاي اخير به تيتر اول برخي از روزنامه هاي زنجيره اي، رسانه هاي بيگانه و سايت هاي همسو با وي تبديل شده بود و موسوي مي توانست و بايد همان وقت اعلام مي كرد، كه تاريخ تولدش مهرماه نيست ولي چرا چنين نكرد؟ تنها به اين علت كه آقايان �راستگو�! اوائل مهرماه را كه همزمان با مراسم بازگشايي دانشگاههاست به عنوان روز تولد او انتخاب كرده بودند تا به اصطلاح و به زعم خود، توجيه و بهانه اي براي اغتشاش در آغاز سال تحصيلي دانشگاهها داشته باشند. و البته اين احتمال خوش بينانه را هم نبايد از نظر دور داشت كه آقاي مهندس موسوي تازه متوجه شده تاريخ تولدش مهرماه نيست!
2- موسوي در اين بيانيه به گونه اي ناشيانه- كه شايد به زعم تهيه كنندگان بيانيه نوعي زرنگي! تلقي شود- به حمايت از كينه توزي قدرت هاي بيگانه عليه مردم ايران برخاسته است. او در بخشي از بيانيه ياد شده، تحريم ايران اسلامي از سوي آمريكا و متحدانش را به ملت هاي آمريكا و اروپا نسبت داده! و انگيزه آنها را حمايت از آشوبگران قلمداد كرده و مي نويسد: �با سپاسگزاري از حمايت ملت هاي ديگر ظرف اين چندماه از آنها مي خواهم ديگر در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند.�! در اين باره گفتني است؛
الف: آمريكا، اروپا و اسرائيل اگرچه بارها حمايت گسترده مالي، تداركاتي و تبليغاتي خود از فتنه انگيزان اخير را به صراحت اعلام داشته و عملياتي نيز كرده اند ولي تحريم ها عليه جمهوري اسلامي ايران از چند سال قبل شروع گرديده و هدف اعلام شده آن نيز وادار كردن جمهوري اسلامي ايران به دست كشيدن از حق مسلم و قانوني خود در فعاليت ها و دستاوردهاي هسته اي است و حمايت آمريكا و متحدانش از موسوي و ساير فتنه انگيزان نيز به علت همسويي اين جريان با خواست و اهداف دشمنان است. به بيان ديگر، سران فتنه از ميانه راه به آمريكا و اسرائيل پيوسته اند، نه اين كه آنها در حمايت از سران فتنه، دست به تحريم ايران اسلامي زده باشند.
ب: موسوي مي داند- و همه مي دانند- كه تحريم ها عليه ايران اسلامي از سوي دولت هاي آمريكا و اروپا اعمال شده است و ربطي به ملت هاي آنها ندارد، بنابراين چرا اصرار دارد كه تحريم ها را ناشي از خواست و تصميم ملت هاي آمريكا و اروپا قلمداد كند؟ در اين باره تنها يك انگيزه قابل ذكر است و آن، اين كه سران فتنه براي خوش خدمتي به آمريكا، اروپا و اسرائيل، در مقابل كمك هاي مالي و تبليغاتي آنها، تلاش كرده اند افرادي مثل باراك اوباما، ساركوزي، آنگلا مركل، براون، هيلاري كلينتون و بسياري ديگر از سران كينه توز آمريكا و اروپا را، مردمي جلوه داده و خواست آنان را خواست ملت هايشان قلمداد كنند!
ج: سران فتنه در اين بيانيه به گونه اي تلويحي- كه بارها از تصريح گوياتر است- به حمايت آمريكا و متحدانش از فتنه انگيزان اعتراف كرده اند. دقت كنيد! سران فتنه مي دانند كه تحريم ها از سوي دولت هاي آمريكا و اروپا بوده است ولي ابتدا آن را به �ملت ها� نسبت مي دهند و سپس انگيزه تحريم ها را حمايت از فتنه و آشوب اخير، معرفي مي كنند و سپس مي نويسند �با سپاسگزاري از حمايت ملت ها- بخوانيد همان دولت هاي آمريكا و اروپا- از آنها مي خواهيم ديگر در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند.�
د: و اين نكته نيز گفتني است كه بيانيه ياد شده، با شرحي كه گذشت، حمايت آشكار و ابراز خشنودي سران فتنه از تحريم هاي خارجي عليه ملت مظلوم ايران است كه البته در مقابل ضربه محكمي كه سران فتنه و حاميان بيروني آنها از ملت شريف ايران دريافت كرده اند، چندان هم دور از انتظار نبوده و نيست.
3- و بالاخره در هيچ جاي اين بيانيه كه ظاهراً به بهانه روز قدس صادر شده است- البته 10 روز بعد از روز قدس!- رژيم اشغالگر و خونريز اسرائيل محكوم نشده است و حال آن كه سران فتنه بعد از رسوايي حمايت هوادارانشان از اسرائيل در روز قدس، براي حفظ ظاهر هم كه شده مي بايستي ميان خود و آنها مرزبندي كنند ولي چنين نكردند، چرا؟!... به نطق هاي انتخاباتي موسوي مراجعه كنيد، شعارهايي كه طرفداران سران فتنه در روز قدس به حمايت از اسرائيل سر داده بودند، دقيقاً ترجمان ديدگاه اعلام شده مهندس موسوي است، و اما، طي ده روز گذشته- از روز قدس تاكنون- اقدام رسواي شماري از هواداران فتنه اخير، در حمايت از اسرائيل با اعلام نفرت و انزجار ملت و بسياري از هواداران قبلي سران فتنه روبرو شده و جريان فتنه در تنگناي شديد هويتي قرار گرفته بود. از اين روي وقتي موسوي به بهانه روز قدس بيانيه مي دهد و در آن نه فقط اسرائيل را محكوم نمي كند بلكه به شعار هواداران خود در آن روز هم كمترين اعتراضي نمي كند، آيا برداشت و تصوري جز اين مي توان داشت، كه بيانيه ياد شده اعلام حمايت از كساني بوده است كه روز قدس به نفع اسرائيل شعار داده اند؟!
حسين شريعتمداري
منبع:پژواک ایران