PEZHVAKEIRAN.COM «پیرامون اعتراف به خر نشدن مهدی خزعلی در اوین و حضور خامنه ای در نماز جمعه ی تهران»
 

«پیرامون اعتراف به خر نشدن مهدی خزعلی در اوین و حضور خامنه ای در نماز جمعه ی تهران»
هوشنگ بهداد

اکنون با اعتراف به خر نشدن مهدی خزعلی درون زندان اوین البته که با پشتوانه پدرش ابو القاسم خزعلی  وی توانست درون زندان اوین در برابر بازجویش خر نشود. چونکه پدرش از پاسدار گماشته احمدی نژاد دفاع می کند . بنابراین وی به اتکای این پشتوانه توانسته این شهامت را هم داشته باشد تا که در اوین هم خر نشود، هم اینکه  ریسک کرده و دروبلاگ خودش این خر نشدن را باز گوو علنی  کند . همین اعتراف ثابت می کند که دژخیمان درون زندان اوین و سایر سیاه چال ها چه  بر سر سایر متهمان و دگر اندیشان می آورند؟
 
 از سوی دیگر اثباتگر این واقعیت می باشد که آنچه برای فرمالیته و پاک کردن چنگال خونین لوطی جماران خامنه ای  و پاسداران کودتاگر و بسیجیان و نیروی انتظامی و مأموران و باز جویان وزارت بد نام اطلاعات و به ویژه آدمکشان و آدمربان حرفه ای بخش اطلاعات سپاه فاشیستی � تروریستی � کودتائی پاسداران  با وکیل الدوله هائی همچون فدائی و سروری و... در باز داشتگاه ها از جمله بازداشتگاه کهریزک تدارک دیده شده چه اندازه مضحک و دروغ می باشد که بصورت  شوی نمایشی پیرامون این باز داشتگاه تهیه و از تلویزیون پخش شد تا نشان داده شود که عامل و مقصر جنایات اتفاق افتاده شده در این باز داشتگاه که  خود یک سند انکار نا پذیر جنایت علیه ی بشریت است که  مشغول  تزریق بطری و باتوم و ... به مقعد بازداشتی ها بودند و مرتکب سایر شکنجه های جسمی دیگر شدند که منجر به چندین مورد مرگ شد فقط یک قاضی دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض قضائیه است که هنوز آزادانه می گردد و یک سرهنگ و ستوان و دوسه درجه دار نیروی انتظامی  بودند که خود سر نامیده شده اند .
 
 یعنی از قماش همان نیروهای خودسر وابسته به وزارت بد نام اطلاعات هستند که  تا رده ی معاونت امنیت این وزارتخانه آدمکش همچون سعید امامی  نفوذ کرده بودند  و دست به جنایات قتل های زنجیره ای و انفجار حرم امام رضا زدند که خاتمی مدعی کور کردن این چشم فتنه وجراحی این غده ی سرطانی شده بود . ولی شاهد بودیم که چگونه این غده ی رشد یابنده ی سرطانی که مقرش بیت جماران بود موفق شد در دو نوبت طرح کودتای 4 تیرماه 84 و 22 خرداد 84  را اجرا کند وقدرت را قبضه و انحصار نمایند و رقیب مغلوب دوم خردادی ها را نه اینکه از صحنه حذف کرد، بلکه مورد بدترین شکنجه و توهین ها قرار داد که یک موردش را اکنون مهدی خزعلی باز گو کرده است.
 
اما در این شرایط اپوزیسیون می بایست هشیار باشد که جای امام جمعه ی موقت تهران رفسنجانی را خامنه ای لوطی جماران گرفته است  که نوعی فرار به جلو از ترس می باشد  . برای اینکه پس از نمایش شوی تلویزیونی بازداشگاه کهریزک شرایط مناسب برای دست به توجیکاری زدن و پاک نمودن انگشتان خونین خود و پاسداران کودتاگر و سایر دژخیمان حامی کودتا و پاسدار احمدی نژاد  رئیس جمهور تقلبی و نا مشروع به وجود آمده است.  همچنین زمان مساعد اخطار علنی یا تلویحی  دادن و بستن و مسدود و محدود کردن حیطه ی مانور رفسنجانی در روز قدس می باشد تا که نکند صحنه نماز جمعه ی 26 تیر تکرار شود . مهمتر اینکه  زمان صحه مجدد گذاشتن و مشروعیت دادن بر نتایج نمایش خیمه شب بازی انتصاباتی 22 خرداد و مراسم  تنفیذ  وتحلیف رئیس جمهور شدن گماشته اش احمدی نژادفراهم شده  است  بالاخره تأئید و حمایت کردن از رأی اعتماد دادن به 18 وزیر دولت دهم نا مشروع می باشد.
 
البته که هدف  دفاع از پروژه ی هسته ای و دشمنی با مذاکرات صلح منطقه با دفاع تاکتیکی از فلسطین وحماس کردن و همینطور بی ارزش و اعتبار کردن نامه های افشاگر و مستند کروبی نیز در دستور کار می باشد . زیرا که به عنوان پیش در آمد هم به دفتر کمیته پیگیری آسیب دیدگان اخیر حمله شد و اسناد و مدارکش برده شد که از سوی علی بهشتی فرزند سید حسین بهشتی سر پرستی می شد . هم اینکه به دفتر کروبی تهاجم مشابه شد و اسناد و مدارکش ربوده شد تا که هشدار تهدید آمیز و کار شکنی آشکار به کروبی داده شود تا که مجبور شود دست  از پیگیری پرونده ی جنایات و فجایع اتفاق افتاده شده اخیر  بردارد که پس از نمایش خیمه شب بازی 22 خرداد به وقوع پیوست. البته که واکنشی هم نسبت به بیانیه شماره ی 11 موسوی هم نشان داده خواهد شد . زیرا که پیرو آن حسین هاشمیان رئیس فراکسیون اقلیت مجلس ارتجاعی هشتم خواهان پیگرد قضائی رئیس گزمکان و کودتا گران پاسدار محمد علی جعفری شده است .
 
از طرف دیگر گفته می شود که از سوی  تعدادی از مراجع  دینی از جمله آقای منتظری و آخوندهای سرشناس حوزه ی علیمه قم  در شرف تکوین موضع گیری مشترک انتقادی علیه ی لوطی جماران بدلیل حمایت و پشتیبانی وی از رئیس جمهور نامشروع احمدی نژاد می باشند که همین موضوع بد جوری کک بر توی تنبان لوطی جماران انداخته است . آنگونه که وی مجبور شده برای دفعع خطر شتاب زده به عنوان امام جمعه تهران وارد صحنه شود.
  
در خاتمه اینکه در چنین شرایطی  اکنون  اپوزیسیون نمی بایست با سکوت خود اجازه دهد که فریاد مطالبات روز مردم ایران که مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای است بفراموشی سپرده شود و نقش محوری لوطی جماران و آقا زاده اش مجتبی و سایر کودتا گران از جمله پاسداران و بسیج نا دیده گرفته شود . مهمتر اینکه با بازگو و تکرار  گزارشات  جنایات اخیر درون بازاشتگاه ها و سیاه چال ها که همچنان ادامه دارد و هرروز سند جنایت جدیدی بر کارنامه ی ننگین کودتاگران افزوده می گردد باید بطور جد از سوی مقامات سازمان ملل و به خصوص آمریکا درخواست شود تا که اجازه داده نشود که رئیس جمهور نامشروع تقلبی کودتائی احمدی نژاد ویزای ورود به آمریکا در یافت کند و اجازه ی حضور در مجمع عمومی سالیانه سازمان ملل داشته باشد و صحنه ی تدارک شده ی لابی های پشت صحنه در آمریکا اجرا وعملی گردد که برنامه ترسیم کرده اند اوبا ما و قذافی و احمدی نژاد در یک صحنه امکان رو در روئی با م دیگر داشته باشند تا تبدیل به مقدمه ی تبلیغاتی ادامه ی سیاست خائنانه ی مماشات گرایانه ی تجارت خون و نفت و پایمال  شدن هر چه بیشتر حقوق بشر در ایران و تقویت و تثبیت رژیم  کودتا گردد گردد.
 
هوشنگ � بهداد
18 شهریور ماه سال 1388
 
اوين :  بجای این همه نماز شب خواندن، هزار بار بنویس (من خَرم( !!

وبلاگ مهدی خزعلی : بارها با خودکلنجار رفتم، بنویسم؟ ننویسم؟ این برگی از خاطرات سلول انفرادی است، می دانم تحمل آن را ندارند، با انتشار این مطلب دوباره بر من سخت می گیرند، چه بسا به سلول انفرادی بازگردم، اما دردی جانکاه عذابم می دهد، اگر ننویسم و با مردم - که جان خویش برای آزادی آنها در طبق اخلاص قرار داده ام - در میان نگذارم، دق می کنم! از روزی که با مردم همدم و همراه شده ام، آنها را محرم خویش دانسته و غم و شادی خود را با آنان قسمت کرده ام، آنها می خواهند بنویسم، آنها می گویند: اگر ننویسی خیانت کرده ای! آنها هوشیارند، بیدارند، نیک و بد را می شناسند، اگر ننویسم، چه پاسخی برای آنان دارم؟ در محضر یار چه خواهم گفت؟    محبوب من؛ خود را به تو می سپارم، امرم را به تو تفویض می کنم، هر چه تو می خواهی، همان شود، معبودا؛ همسر و فرزندانم نگرانند، خودت آنها را کفایت کن.
  روزهای واپسین سلول انفرادی بود، جلسات طاقت فرسا با حاج حسن،حاج محمود و ملا ممد سپری شده، اما از نظر آنها بازجویی ها رضایت بخش نبود، نه مصاحبه ای، نه پاسخ دندان گیری! حمله ددمنشانه به منزل و محل کار حاصلی نداشت، هر چند فیلمبرداری ماموران از اطاق خواب دختر جوانم آزارم می داد، این خبر که حتی لباس زیر همسر و دخترانم را از کمد ها بیرون کشیده و وسط اتاق ریخته بودند،سخت رنجم می داد،  می گفتم: آنها چه گناهی دارند؟ جز این که همسر و فرزند من هستند چه تقصیری دارند؟  پاسخ این بود: تو سر موضع هستی ما هم مجبوریم فشار را زیاد کنیم!  نمی دانم این توجیه درستی است که اگر من بر اعتقاد خویش استوار باشم، باید همسر و فرزندم تاوان پس دهند، تا من از موضع خویش عدول کنم!  می گفتند: خودت باعث شدی، ما نمی خواستیم منزل و محل کارت را تفتیش کنیم، سر موضع هستی، باید بگویی اشتباه کرده ای!
  آنروز حاج صادق - از مدیران ارشد وزارت - آمده بود، بسیار تند وخشن سخن می گفت، بارها مرا دروغگو خطاب کرد! نمی دانم دروغم چه بود! حتی یکبار دهانش را نزدیک گوش من آورد، گمان کردم می خواهد مطلبی را در گوشم نجوا کند، سپس با تمام قدرت فریاد زد: " دروغ می گویی!" من که پرده گوشم صوت می کشید و استخوانچه ها در حیرت بودند با تعجب و بهت فقط نگاه کردم!  چه می توانستم بگویم؟ او برای خرد کردن شخصیت من آمده بود، به من می گفت: " بجای این همه نماز شب خواندن، هزار بار بنویس (من خَرم!)
  او برای شکستن من آمده بود، اما من او را نمی دیدم، حس می کردماو ناخواسته مامور الهی است، آقازاده ای که چشم باز کرده پدررا بالای منبر مشغول وعظ دیده و هماره تکریم و تعظیم شده است، حتی در تبعیدگاه دوران شاه، بخاطر دارم در کوچه های دامغان - تبعیدگاه آخر - بچه ها مرا نشان می دادند و می گفتند: " پدرش دانشمند است" برای نوجوان محصل شنیدن این جملات افتخار آمیز و غرور آفرین بود. با پدر به شهربانی می رفتم تا دفتر حضور و غیاب تبعیدی ها را امضاء کنند، سرهنگ شهربانی و مامورین با احترام تمام برخورد می کردند! معلم و مدیر جور دیگری رفتار می کردند، قبل از انقلاب احترام بخاطر روحانیت و علم و مبارزه بود و بعد از انقلاب تقرب به قدرت نیز مزید بر علت شده و تملق و چاپلوسی ارباب حاجت نیز افزوده شد، گاهی طلب دستبوسی طمعکاران آن چنان مرا می لرزاند، دست خویش می کشیدم و احساس می کردم دست دردست شیطان داشتم، می دیدم می خواهد با بوسه ای بر دست، مرا تا قعر جهنم بکشاند! اینها، همه و همه، می توانست شخصیت کاذبی برایم درست کند، تا آن روز هیچ کس این چنین در صدد شکستن من بر نیامده بود، آنروز بازجوی محترم ماموریت الهی داشت تا شخصیت کاذبی که چهل و اندی در من ریشه دوانده بود را در هم شکند، من او را نمی دیدم، ماموری الهی می دیدم که منِ من را می شکند، خود را نمی دیدم، نفس اماره را می دیدم که در حال شکستن است و خدای را سپاس می گفتم، شاید او خطاکار بود، شاید چنین خواسته ای خلاف شرع بود، شاید اهانت بود، شاید او کرامت انسانی را ذبح می کرد، اما من نفس خویش می کشتم، من خویشتن خویش به مسلخ برده بودم، از حملات او سود می بردم ، گوییا تازیانه هایی است که بر نفس شیطانی فرود می آید و نفس لوامه بیدار می شود تا دستت را بگیرد و به سوی نفس مطمئنه رهنمونت سازد.
  جلسه بازجویی به آخر رسید، حاج صادق پنج برگه بازجویی شمارشکرد( مبادا که باز از برگه های بازجویی کش رفته و مقاله بنویسم!) و سئوالی به عنوان مشق شب مطرح تا در سلول انفرادی بنویسم و گفت: فردا صبح می آیم جواب بگیرم! و من چشم بسته به سلول برگشتم.
  شب در خلوت خویش فکر کردم، راست می گوید، من هزار و یک دلیل برخریت خویش سراغ داشتم و در سلول انفرادی هر روز یک دلیل تازه می یافتم! اول این که با پای خود به دام افتادم که حق تعالی فرمود: " لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه"، الباقی بماند ...
  حاشیه نروم، برگه های بازجویی یکرو بود، نباید پشت برگه چیزی مینوشتیم، مشق شب را نوشتم، دیدم پشت صفحه سفید است و به قول اصفهانی ها " اسرافِس!" پس در بالای صفحات نوشتم، " نسخه طبیب حاج صادق " و تمام پنج صفحه را پر کردم از ذکر مقدس و جایگزین نماز شب یعنی " من خرم " !
  فرداصبح حاج صادق آمد،مرا با چشم بند به اتاق بازجویی بردند، مشق خویش عرضه کردم، صفحه را برگرداند و پرسید : این چیست؟    عرض کردم نسخه شماست!    گفت : خودتی!  من نیز نوشته بودم خودمم!  پس مرا مجبور کرد پنج صفحه را پاکنویس کنم
  بعدها در صفحه 70بازجویی این خواسته که هزار بار بنویسید " من خرم" را نقد کرده و آن را مغایر کرامت انسانی دانسته و البته نوشتم که من با اعتقاد این را نوشتم! چون هزار و یک دلیل بر خریت خود سراغ داشتم و در سلول انفرادی هر روز یک دلیل تازه می یافتم ، اول این که با پای خود آمدم، الباقی بماند...!
  حاج صادق گفت: دیدیباز هم دروغ می گویی! اولاً: من صد بار گفتم نه هزاربار !     ثانیاً : تو هم هزار بار ننوشتی و کمتر نوشتی!   
    در پاسخ باید بگویم:
   اولاً :  در آن شرایطانفرادی من هزار بار شنیدم، اگر اشتباه شنیدم مرا عفو بفرمایید، آب که از سر گذشت چه یک  نی، چه صد نی، چه هزار نی
   ثانیاً :من بقدر پنج صفحه سفید که داشتم نوشتم، اگر کم است و منقصتی در اذکار است، بفرمایید با قلم و کاغذ شخصی کتابت و ارسال دارم، نمی خواهم مشغول ذمه باشم! ، باز هم عذر تقصیر مرا بپذیرید، هرچه در تعداد این ذکر مقدس کاستی دارد، بفرمایید با کمال میل جبران می کنم!
   ثالثاً :هزار که سهل است، اگر هزار هزار کرور هم بنویسم، خر نمی شوم! و این دلیل و حجتی است بر هر چه در زندان از متهمین می گیرید، من نوشتم تا بدانید با این نوشته ها و گفته ها کسی خر نمی شود!!!

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب هوشنگ بهداد در سایت پژواک ایران 

*"وحشت از تظاهرات ضد حکومتی روز 22 بهمن با مداحی گری و وارونه گوئی و تحریف تاریخ برای گنده کردن خمینی" نقد و برر سی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " فتح الفتوح امت - امامت " [2010 Feb] 
*اين خبر و پاسخ مختصرش را به خاطر بسپاريد !  (خبر ويژه دروغ نامه ی کیهان) [2010 Jan] 
*" دلایل تأکید خامنه ای مبنی بر پرهیز از دو پهلو گوئی و تسلیم خواص و وظایف ما "  [2010 Jan] 
*" پیرامون بیداد گاه نمایشی محاکمه ی برخی از متهمان تظاهرات روزعاشورا "  [2010 Jan] 
*توطئه ی مشترک استعمار وار تجاع در عراق برای لغو نامزدان انتخابات پارلمانی   [2010 Jan] 
*" تنظیم کیفرخواست 7 بند ولایه ای علیه ی پیشنهاد دهنگان طرح آشتی ملی " نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " 7بطن فتنه " [2010 Jan] 
*"سناریو سازی ربط دادن قیام 6 دی عاشورا به یک کاردار دستگیرشده ی یک کشوراروپائی "  [2010 Jan] 
*" یک دیوانه یک سنگی را بر توی چاه می اندازد که 100 تا عاقل هم نمی توانند بیرونش آورند"  [2010 Jan] 
*"کینه و خشم و نفرت شعله ور شده مردم ناراضی علیه ی حاکمان بطور وارونه خشم مقدس علیه ی خودشان نا میده شده است " نقد و بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " خشم مقدس "  [2009 Dec] 
*" گزارش تحلیلی وارونه از تظاهرات گسترده ی ضد حکومتی عاشورا "  [2009 Dec] 
*" نگاهی به وضعیت کنونی فراموش شدگان باز ماندگان زلزله ی بم پس ا ز 6 سال "  [2009 Dec] 
*" پیرامون فوت آیت الله منتظری و دلیل تسلیت لوطی جماران "   [2009 Dec] 
*نقدو بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " آغاز و انجام انحراف"   [2009 Dec] 
*" پیرامون 16 آذر و برخی از گزارشات خبری و رخداد و وقایع مربوط به آن"  [2009 Dec] 
*باید در روز 16 آذر همصدا وهمآهنگ با مردم ودانشجویان فریادمرگ بر دیکتاتور همه جا زده شود "  [2009 Dec] 
*نقد و بررسی سرمقاله‌های روزنامه‌های جمهوری اسلامی و کیهان  [2009 Dec] 
*اسامي بيش از 70فعال دانشجويي دربند  [2009 Nov] 
*فاطمه رجبی در مورد علی مطهری و آقازاده های رفسنجانی و... چه گفته است؟  [2009 Nov] 
*نقد و بررسی سرمقاله روزنامه‌های جمهوری اسلامی و کیهان   [2009 Nov] 
*" رجزخوانی و مانوردادن تبلیغاتی و تهدید آمیز با حزب الله لبنان در کابینه ی جدیدید لبنان علیه ی عربستان و اسرائیل "  [2009 Nov] 
*" محسنات و مزایای گوناگون پیاز "  [2009 Nov] 
* پیرامون فرافکنی جدید ایرج شکری در سایت پژواک ایران  [2009 Nov] 
*نقد چند خبر و سرمقاله‌های روزنامه‌های کیهان و جمهوری اسلامی   [2009 Nov] 
*تو اگر بیل زنی اول باغچه ی خانه ی خودت را بیل بزن  [2009 Nov] 
*دو یادداشت سیاسی در ارتباط با سیزده آبان   [2009 Nov] 
*گزارشی از حضور در یک محفل یا مهمانی "  [2009 Oct] 
*سرنخ اصلی انفجارات و اقدامات تروریستی در بغداد کجاست؟!  [2009 Oct] 
*درآمدن تق مبارزه 30 ساله با آمریکا و گلاب و گند زن فریاد نابود کردن اسرائیل   [2009 Oct] 
*حضور اعتراضی در 13 آبان سالروز اشغال سفارت آمریکا و نگرانی ازتکرار تظاهرات روز قدس   [2009 Oct] 
*وارونه گوئی و آدرس غلط دادن برای منحرف نمودن اذهان عمومی از زد و بندهای پشت پرده نقد و بررسی سر مقاله " دومين ابرقدرت شكست خورده" [2009 Oct] 
*علت تهاجم به اشرف وگروگان گرفتن36مجاهد وآزادکردن شان  [2009 Oct] 
*رابطه ی سیاست خائنانه تجارت نفت و خون مذاکرات هسته ای با تهاجم به مجاهدین اشرف  [2009 Oct] 
*ربط دادن اعتراضات دانشجوئی اخیر به بیانیه شماره ی 13 موسوی نقد و بر رسی " گويا تر از اين ؟ ! "(يادداشت روز) [2009 Sep] 
*قطعنامه ی پایانی ششمین اجلاس خبرگان تکرار پیآمدآن از سوی خامنه ای  [2009 Sep] 
*چگونه برداشت های غلط تصحیح و نا گفته های سخرانی خامنه ای در نماز عید فطر بیان شده است؟  [2009 Sep] 
*نقد و بررسی «مذاكره براي مذاكره»  [2009 Sep] 
*«پیرامون اعتراف به خر نشدن مهدی خزعلی در اوین و حضور خامنه ای در نماز جمعه ی تهران»  [2009 Sep] 
*«تدارک انقلاب ضد فرهنگی دوم با عنوان طرح افسران جوان دانشجویان بسیجی» نقد و بررسی «عبور از نقش تدافعي به تهاجمي »(يادداشت روز) [2009 Sep] 
*نقد و بررسی «پرده ها افتاد ! »  "اعتراف به زمان بری 10 ساله ، برای پیگیری طرح کودتا و به اعتراف کشانیدن و طلب بخشش کردن رقیب مغلوب" [2009 Aug] 
*«پهن کردن بساط مار بازی برای زدن جیب تماشاگران از سوی جیب بران»  [2009 Aug] 
*چگونه رژیم کودتائی می تواند مشروعت داشته باشد که رئیس شورای عالی امنیتش دروغ تجویزو تحمیل می کند؟  [2009 Aug] 
*«شیوه ی برخورد با وکیل مدافع و عضو کانون مدافعان حقوق بشر و کاربرد عدالت»  [2009 Aug] 
*نتیجه ی اعمال نفوذ سیاست 30 ساله ی لابی های رژیم در وزارت امور خارجه ی آمریکا  [2009 Aug]