محکوم کردن جنایت پاریس توسط ایران، همزمان با صدور حکم اعدام سهیل عربی به اتهام «سب نبی»
منیژه حبشی
از آسمان فتنه میبارد! آش آنقدر شور است که خان های بزرگ و کوچک هم خود را کنار میکشند. همان خانهائی که بذر ترور و نفرت را خود پراکنده اند. حکومت ایران هم شاید بشود گفت که بزرگترین این خانهاست.
همانهائی که «امام راحلشان» ناراحت بود که برای شکستن قلمها و بریدن زبانها و برپا کردن دارها در میادین (اندکی) تاخیر داشته است ، حال مجبورند بظاهر هم که شده این توحش راکه با آن کاملا همخوان و همجنسند محکوم کنند. آنانی که خود از بزرگترین زندانبانان هواداران آزادی بیان و روزنامه نگارانند، سهیل عربی( ها ) را دقیقا به استدلال قاتلان شارل ابدو به مرگ محکوم کرده اند. سهیل تنها قربانی توحش رژیم جمهوری اسلامی نیست اما این همزمانی شاید با ایجاد کمپین و آگاه کردن جهانیان که جنایت پاریس درحال تکرار در ایران است بتواند به نجات سهیل بیانجامد.
حمله جنایتکارانه افراطیون به دفتر مجله «شارلی ابدو» و کشتار قلم بدستان تحت لوای اهانت به دین و پیغمبر حتی اگر با آن قلم بدستان و عقایدشان مرزبندی داشته باشیم ، بلاشک محکوم است.
از دیرباز تمامی تمامیت خواهان و جزم اندیشان و استبدادیون در مقابله با قلم بدستان تردید بخود راه نداده اند و شکستن قلمها و دوختن لبها را تنها ره رهائی یافته اند. زیرا بقایشان در ناآگاهی توده هاست.
این اعمال ضد انسانی و تنفرانگیز همزمان جناح های راست جنگ طلب در دنیای غرب را هم در پیشبرد مقاصدشان بخوبی یاری میرساند. شاید بشود از هم اکنون ماری ژان لوپن را رئیس جمهور آینده فرانسه دید.
راستگرایان برگ دیگری برای حمله در دست مییابند و نفرت پراکنی از هرسو جو را سنگین و سنگین تر میکند. این دو جناح یکدیگر را بخوبی تغذیه میکنند و در این تقابل چه رنجها که بر آنانی که در این جنگ هیچکاره اند تحمیل نمیشود!
دراین جنگ نفرت و کینه ، بخش عظیمی از مسلمان زاده ها ( میگویم مسلمان زاده چون بسیارند کسانی که مانند خود من مسلمان زاده اند و هیچ دینی جز انسانیت و حرمت انسانها ندارند) بخصوص آنانکه در فرار از همین ترورها و جنایت ها در جهان آواره شده اند، مانند بعد از ۱۱ سپتامبر شدیدا تحت فشار قرار خواهند گرفت. چون مرغان عروسی و عزا.
اما نمیشود که از حکومت ایران و از پایه گزاران تروریسم در منطقه سخن گفت و از «آلترناتیو دموکراتیک » آن سخنی نگفت و از ژست توخالی سازمان مجاهدین و شورایملی مقاومت آن در محکوم کردن این حمله گذشت.
مریم رجوی این حمله را محکوم کرده : «حمله به شهروندان و بيگناهان به ويژه به خبرنگاران به هر دليل و به هر بهانه يي يك جنايت تروريستي است و در تعارض آشكار با تعاليم اسلام است كه از اينگونه جنايات بري است.»
شاید این ادعای آزادی بیان ایشان را نیوکان های آمریکائي بپذیرند اما بیقین برای منتقدین این سازمان که شکنجه و زندان و خفقان حاکم بر منتقدین و مخالفین در درون این سازمان را که بقدرت نرسیده زبان میبرد و دار و درفش بپا میکند و اگر نتواند فیزیکی آنها را ازبین ببرد تهمت و ناسزا و دروغ و توهین برایشان میبارد را دیده اند ، گویای مواضع فرصت طلبانه و دروغین رجویست.
این ژست دروغین همچنین برای مردم ایران نیز که در این دو سال اخیر نه درخفا چون سالهای قبل ، بلکه در فضای روشنی که دنیای مجازی فراهم آورده، رفتار سرکوبگرانه و تلاش رجوی برای ترور شخصیت منتقدین سرشناس و با سابقه بسیار روشن سیاسی خود را شاهد بوده اند ، فقط با یک پوزخند روبروست.
رگهای ورم کرده گردن متعصبین بلاشک با آزادی میانه ندارد. آزادی را پاس بداریم.
منیژه حبشی
۹ ژانویه ۲۰۱۵ برابر با ۱۹ مرداد ۱۳۹۳
منبع:پژواک ایران