نگاهی به تراژدی شيلر و سرنوشت ساير منتقدين رهبر و مردم فريبی علی مطهری!
منیژه حبشی
علی مطهری، نماينده مردم تهران روز يک شنبه در نشست «جمهوری اسلامی از آرمان تا واقعيت» در دانشگاه علامه طباطبايی در پاسخ به سوالات دانشجويان مطالبی را بيان کرده که بروشنی گويای ماهيت ريائی يکی ديگر از اين « مسلمانان معتقد به اسلام واقعی» است.
وی بعد از کلی ضد و نقيض گوئی درباره محدوديتهای آزادی بيان و عدم نظارت مجلس بر زير مجموعه های رهبری که بخش اعظم سرمايه کشور را دراختيار دارد و شعارهای ضد آمريکايی رژيم و حصر موسوی و کروبی و... در مورد امکان انتقاد از رهبری ميگويد: «رهبری خودشان در ديدار با دانشجويان گفته اند که من از انتقاد استقبال می کنم. اما متأسفانه اين هم وجود دارد که عده ای اجازه اظهارنظر مخالف با رهبری را نمی دهند و در واقع کاسه داغ تر از آش شده اند در حالی که نظر رهبری چنين نيست و در واقع ايراد از ولايتمداران است نه از ولايت فقيه.»
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-74504.html
من به شخصه جز وقاحت سياسی در اين پاسخ نمی بينم. نيم نگاهی به سرنوشت کسانی که شهامت انتقادی هرچند کلی و نه مورد به مورد (که سياهه ای بس طولانيست) به ولی فقيه داشته اند، کذب ادعای علی مطهری را بخوبی نشان ميدهد.
برای يادآوری خودمان و انزجار ناگزير از اينهمه خيانت به مردم، آنهم بنام نماينده آنان در «مجلس»، سرنوشت دختر دانشجوی کرمانشاهی، «شيلر» را از زبان آقای محمد نوری زاد مجددا با هم بخوانيم: ”ِشلِر فرهادی“، دانشجوی ترم آخر کارشناسی علوم سياسی در دانشگاه رازی کرمانشاه و اهل روستای ”قلعه گلينه“ از توابع بخش ”کوزران“ در استان کرمانشاه بود که روز ۲۵ مهرماه سال ۹۰ و يک روز پس از سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی در جمع استادان و دانشجويان اين دانشگاه بازداشت شد.
نوری زاد دليل بازداشت ”ِشلِر“ را امضای نامه ای انتقادی به علی خامنه ای از ”وضعيت جامعه و دانشگاه“ عنوان کرده و نوشته که بخش هايی از اين نامه توسط يکی از دانشجويان امضاکننده ی آن در حضور رهبر جمهوری اسلامی خوانده شده بود.
بر اساس روايت محمد نوری زاد، نزديک به پنج ماه هيچ خبری از اين دانشجوی در آن زمان ۲۴ ساله در دست نبود تا اين که «از زندان اوين به پدرش زنگ می زنند که: بيا و دخترت را ببر.» اين روزنامه نگار وضعيت ”ِشلِر“ را در روز آزادی اين چنين توصيف می کند: «پدر سراسيمه به ِ زندان گشوده می شود. بانوانی زير بغل شلر در تهران می رود. به زندان اوين. بعد از کلی معطلی، را گرفته اند. روی پايش بند نيست. ای خدا، اينکه شلر نيست. شلر بر و رويی داشت. چالاک و ورزشکار و کمی حتی تپل بود. اين دختر که چهل-پنجاه کيلو بيشتر وزن ندارد. پدر، شلر را تحويل می گيرد. به شرطی که هر وقت زنگ زدند و گفتند: بياورش، بياوردش. شلر اما مرده ای بود. لاغر و ناتوان. با پاهايی لرزان.
او را لای پتويی می پيچند و به کرمانشاه و از آنجا به روستا می برند.» اما آن گونه که آقای نوری زاد می نويسد، اين پايان کار نبود چرا که دختر دانشجو تا چهار ماه، بدون گرفتن زير بغلش، توان جابجا شدن نداشت و در اين مدت «کارش سکوت بوده و سکوت و بُهت و بُهت». بر اساس اين گزارش، نيروهای اطلاعاتی در دی ماه ۹۱ به پدر شلر فرهادی تلفن می زنند و به او سه روز مهلت می دهند تا دخترش را نزد آن ها ببرد. و سرانجام توصيف داستان گونه ی محمد نوری زاد از خودکشی دردناک اين دختر جوان: «شلر دو روز در خود فرو می شود.
باز همان سکوت و بُهت و زانوان لرزان. در انتهای روز دوم، که فردايش بايد حرکت می کرده اند، شلر را می بينند که خوابيده. اين چه وقت خواب است؟ پدربزرگ، از سال های دور، يک تفنگ شکاری داشته که در خانه ی آن ها نگهداری می شده است. يک حوله ی خيس، ِ لوله ی تفنگ، انگشت بر ماشه، و: شليک!» پيچيده بر سر آقای مطهری با کدامين صداقت ادعائيش می تواند اين فاجعه را در کنار ميل رهبر به شنيدن انتقاد از خودش توجيه کند؟ احمد قابِل مومن مسلمان، مگر به جرم نوشتن نامه انتقادی به رهبر محاکمه نشد؟
علی مطهری در حالی اين ادعا را ميکند که حتی منتقدين احمدی نژاد (که فساد و سياستهای ايران برباد ده او ديگر اظهر من الشمس بوده و منتخب مستقيم خامنه ای و يک مسئول اجرائی مملکت بود) با زندان روبرو شدند. همه ميدانند که بهمن احمدی امويی پنج سال و چهارماه به خاطر نوشتن مقالاتی در انتقاد از سياستهای اقتصادی احمدی نژاد زندانی شد.
حتی عناصر داخل خود رژيم مانند عباس سليمی نمين به ۶ ماه حبس تعزيری به دنبال متوهم خواندن احمدی نژاد رئيس جمهور وقت محکوم ميشود! و باز ايشان در تلاش پاک کردن دامن خامنه ای از اينهمه فساد و جنايت، به چنين دروغ و ريای آشکاری متوسل می شود. آيا اين پرده پوشی بر اعمال خامنه ای که در جزئی ترين مسائل کشور دخالت ميکند و دامن او را از استبداد عريانش پاک نماياندن و ادعای اينکه او خود مايل به شنيدن انتقاد از خود است و «ديگران» نمی گذارند، غير از فحشای سياسی است؟
هرچند ذکر چند نمونه در اينجا، خطای من است چون استبداد ولی فقيه و انتقاد ناپذيری او امری بديهی برای همگان است هرچند که آقای مطهری منکر آن باشد. تباهکار است و بی نياز از توصيف. ولی دليل نوشتن اين ِ او نيز چون ساير دست اندر کاران اين رژيم چند سطر اين است که مواضع « اپوزيسيون مانند» او و حمله و لغو سخنرانی او در شيراز ، در برخی از جوانان می تواند ايجاد شبهه کرده و او را چهره ای مردمی و در جهت منافع مردم نشان دهد. فراموش نکنيم که جنگ، جنگ گرگهاست.
منيژه حبشی
شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۴ برابر با ۱۲ دسامبر ۲۰۱۵
manijeh.habashi@gmail.com
منبع:پژواک ایران