PEZHVAKEIRAN.COM آقای مهاجرانی هنوز هم اشتباه می کنید
 

آقای مهاجرانی هنوز هم اشتباه می کنید
احمد پناهنده

بی گفتگو در این زمانه ی سکوت و سیاه دلی همین اندازه که گذشته ی ظلم و جنایت حکومت اسلامی را به اندازه ی رفع تشنگی بر زبان آوردید، مطمئنن قابل قدردانی است اما به هیچ وجه کافی نیست.

زیرا شما خود از نزدیک در همه ی جنایت ها ی حکومت اسلامی دستی در آتش داشتید و چند سالی هم وزیر ارشاد همین حکومت بودید و انتظار می رود در این باره بیشتر جنایات حکومت اسلامی و سپس اسلام را بر ملا کنید تا ملت ایران بداند که چه ظلم ها در گذشته به نیاکانشان رفته است و امروز بر ایشان می رود.

من مطمئن هستم که اگر در دیروز ِ دور آقای منتظری به این عمل جنایت کارانه ی امام شما و خودشان اعتراض نمی کرد امروز شما حتی در این مکان امن و بدور از دار و درفش ِ حکومت اسلامی، همین یک قطره را از درون ِ خود به بیرون نمی باریدید. زیرا به تقیه باور دارید.

حال که چنین شد و شما ملجایی یافتید تا در پشت و یا در کنار آقای منتظری، بسیار اندک تر از ایشان از این خط قرمز حکومت اسلامی عبور کنید، بهتر و پسندیده تر آن است که پرده ها را بیشتر بدرید و چهره ی حکومت اسلامی و اسلام را آنچنان که هست بر مردم بنمایانید نه آنکه برای رضای دلتان پاک و منزه اش جلوه دهید.

فراموش نکنید شما و طیف شما و همه ی عاشقان همین حکومت اسلامی در دیروز و امروز، چه آنهاییکه هم اکنون در قدرت و یا در کنار قدرت، به جنایت های دیروز در ابعاد نجومی در همین امروز ادامه می دهند و چه آنهاییکه دستشان به هر دلیلی از قدرت کوتاه شده و بعضن فرار را بر قرار و ماندن در ام القرای اسلام ترجیح دادند، نه فقط در فاجعه ی کشتار تابستان سال 67 سکوت کردید و کردند بلکه در همان آغاز وقتیکه امیران و پایوران نظام پادشاهی را بی هیچ رحم و مروتی قامت های سرو گونشان را با تَبَر جهالت خم و سپس تکه تکه کردید و یا بدن های پاک ایراندوستان ِ قیام ِ نوژه را که آمده بودند ایران را از ایلغار آخوندی و نوکران توده ای صفت و مجاهدین بیگانه پرست رها سازند، پاره پاره نمودید، هم سکوت کردید.

شما در برابر جنایات اندازه نا گرفتنی ِ خلخالی ِ وحشی صفت، آنزمانی که جوانان را دسته دسته بدون هیچ محاکمه ای در خیابان، صحرا، جنگل، کوه و یا جای جای ِ سرزمین اهورایی ایران سر می برید، تا امروز سکوت کردید.

شما حتی تا امروز نسبت به قانون جنایتکارانه ی قصاص که جان ِ زنده ی ملت ایران و بویژه زنان نگونبخت در حکومت اسلامی را زیر بار سنگباران، تکه تکه، لخته ی خون در گودالها پر کرده و می کند، نه اینکه سکوت کردید بلکه تاییدش کردید و حتمن ستایشش می کنید.

می گویید نه؟

می گویم به سخنان خودتان نگاهی دوباره کنید.

عطاالله مهاجرانی در مصاحبه با روزنامه فردا، 19 فروردین 1377:

"در مورد نحوه اجرای سنگسار، دو نظریه وجود دارد، یکی اینکه میتوان حکم را در یک محیط بسته و محدود اجرا کرد و دیگر اینکه حکم را میتوان در یک فضای باز انجام داد، حالا باید دید حکمی که در فضای باز اجرا شد و بعد آمدند و از آن فیلمبرداری کردند و سپس در خارج پخش شد، خوب است یا خیر؟"

عطاالله مهاجرانی در مصاحبه با روزنامه رسالت، 18 فروردین 1377:

"ما باید مصلحت کشور را در یک فضای باز تبلیغات جهانی در نظر بگیریم، و اگر فیلمی از سنگسار در تلویزیونهای دنیا نشان داده شد به مصلحت ماست؟ و اگر به مصلحت نیست میتوانیم همان شهادت طایفه یی محدود از مومنان را در نظر گرفته و حکم را اجرا کنیم و از آسیبهای تبلیغاتی در امان بمانیم."

ملاحظه می کنید. شما مشکلی با اجرا حکم قصاص ندارید بلکه می خواهید در پنهانکاری این عمل جنایتکارانه همچنان ادامه یابد. زیرا صلاح نظام را در این می بینید که مخفیانه آدم بکشد. معنی اش این است که شما با زنده کُشی و یا زنده کش کردن زنان و مردان نگونبخت توسط حکومت اسلامی از مجرای قانون ضد انسانی ِ جزایی ِ قصاص مخالفتی ندارید. کما اینکه تا امروز هم سخنی مبنی بر رد و یا نکوهشش بر زبان نیاوردید.

اما کیست که نداند حکومت اسلامی بیشتر مخفیانه جان ملت ایران را می گیرد و اگر هم دست به چنین جنایاتی در ملاء عام می زند، فقط به خاطر رواج دادن هر چه بیشتر ترس و هراس در جامعه و دلهای مردم است تا بیشتر بتواند از ملت ایران سواری بگیرد.

همین روزها حکم اعدام محمد رضا علی زمانی از هواداران انجمن پادشاهی در بیدادگاه حکومت اسلامی شما صادر شده است. آیا چنین حکم شنیع و تبعیض آمیز، وجدانتان را از خواب غفلت بیدار کرده است تا سکوتتان را بشکنید و بر علیه چنین حکم بی رحمانه ی اسلامی از دل و جان بشورید؟

فراموش نکنید محمد رضا علی زمانی تمامی هستی اش را برای نجات ایران از ایلغار آخوندی و اسلام سیاسی گذاشته است نه برای اسلام. بنا براین جایگاه محمد رضا علی زمانی سدها بار عزیز تر و شور انگیز تر و با ارزشتر از دوستان " اصلاح طلبتان " است که برای حفظ همین حکومت وحشی و آدمکش ِ اسلامی تلاش می کنند و در این راه حاضر هستند چون امام جنایتکارشان ایران را به پای اسلام فدا کنند.

آیا با این عقیده و مرامتان می توانیم نتیجه بگیریم که اگر در دیروز ِ دور آقای منتظری نسبت به فاجعه ی کشتار تابستان سال 67 موضع گیری نمی کرد شما امروز هم نسبت به این فاجعه ی ملت کشی سکوت می کردید؟

البته بد نیست بدانید که سکوت شما فقط در مقابل یک فاجعه یا دو فاجعه نیست. بلکه سکوت شما در مقابل کل تاریخ جنایات حکومت اسلامی در این سی سال و سپس اسلام تا کنون است.

شما اگر قرار است و یا تصمیم گرفتید سکوت خودتان را بشکنید باید از تمامیت این حکومت اسلامی از آغاز تا کنون تبرّی بجویید و در حد توان و سواد خود پرونده ی جنایات و آدمکشی این حکومت را ورق ورق بر مردم بگشایید.

نه اینکه به خامنه ای و یا احمدی نژاد چون عبدالکریم سروش حمله ور شوید و بقیه را مبرا بدارید.

شما باید اول تیغ انتقاد را بر روی امامتان بگیرید که بنیانگذار جنایت و خباثت در این سی ساله ی ایران است.

باید این تیغ را بر روی همین منتظری برگردانید که ولایت فقیه را تئوریزه کرد و در قانون گنجاند.

باید به آقای منتظری انتقاد کنید که هنوز معتقد است باید ولی فقیه حاکم باشد البته با " انتخابات ".

یعنی هنوز معتقد است باید دین با حکومت یکی باشد و یک جامعه ی دینی حاکم باشد.

شما به جای اینکه مردم را تشویق کنید که صدا و اعتراض خودشان را به خیابانها و دانشگاهها و مدارس و ادارت بکشانند از مردم شریف شیراز می خواهید به مسجد آتشی ها در شیراز بروند و بازار مسجد سالاری را دوباره داغ کنند.

آیا فکر می کنید اگر به جای خامنه ای ولی فقیه دیگری بیاید مسئله ی ملت ایران حل می شود؟

فکر می کنید آقای منتظری یا آقای دستغیب بیاید، جنایات حکومت اسلامی پایان می گیرد؟

اینقدر ظاهر بین نباشید و فقط این را نبینید که امروز چند کلمه حرف دل مردم از زبان این شیوخ بیرون می آید و بعد پشتش سینه بزنید و سپس آنها را بر فرق و شانه ی مردم بنشانید تا فردا بگویند که "خدعه" کردند.

مگر امام شما قبل از اینکه حکومت خون و جنون را بر پا دارد، حرف های مردم پسند و جهان خر کن نمی زد.

اما چه شد؟ همینکه پایش به ایران رسید و هنگام حساب پس دادن پیش آمد، گفت "خدعه" کردم.

آری تا آنجا که تاریخ گواهی می دهد اسلام از آغاز تا کنون در هر شکل و شمایلش و یا هر نوع فرقه و گرایشی همیشه و همواره حرکت و نیتش را بر کشتار و کشتن مخالفین گذاشته است.

می گویید نه؟

می گویم به قرآن خودتان رجوع کنید که چگونه حکم خدای ِ محمد مبنی بر آدمکشی از زبان محمد در جای جای قرآن فوران کرده است.

می گویید نه؟

می گویم به عملکرد بینان گذار ِ همین دین مورد علاقه تان بنگرید که چگونه بدون عذاب وجدانی قبایل یهودی ِ بنی قینقاع، بنی قریظه و بنی النضیر را در صدر اسلام گردن زد و یا جنایت ِ به طول ِ عرض تاریخ ِ ایران ِ همین مرادتان، خمینی را نگاه کنید که چگونه طی ده سال ِ اول ِ انقلاب ِ منحوس ِ شما هزاران ایرانی را قتل ِ عام کرد.


«...اگر ما از اول كه رژيم فاسد را شكستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب كرديم به طور انقلابي عمل كرده بوديم و قلم تمام مطبوعات مزدور را شكستته بوديم و تمام مجلات فاسد را تعطيل كرده بوديم و رؤساي آنها را به محاكمه كشيده بوديم و حزبهاي فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم و رؤساي آنها را به جزاي خودشان رسانده بوديم، چوبه هاي دار در ميدانهاي بزرگ بر پا كرده بوديم و مفسدين وفاسدين را درو كرده بوديم اين زحمتها پيش نمي آمد. من از پيشگاه خداي متعال و ملت عزيز عذر مي خواهم[...]
دولت ما انقلابي نيست، ارتش ما انقلابي نيست، ژاندارمري ما انقلابي نيست، شهرباني ما انقلابي نيست پاسداران ما هم انقلابي نيستند، من هم انقلابي نيستم. اگر ما انقلابي بوديم اجازه نمي داديم اينها اظهار وجود كننند. تمام احزاب را ممنوع اعلام مي كرديم، تمام جبهه ها را ممنوع اعلام مي كرديم و يك حزب و آن حزب الله، حزب مستضعفين تشكيل مي داديم و من توبه مي كنم از اين اشتباهي كه كردم و من اعلام مي كنم به اين قشرهاي فاسد در سرتاسر ايران كه اگر سر جاي خود ننشينند ما به طور انقلابي با آنها عمل مي كنيم. مولاي ما اميرالمؤمنين سلام الله عليه، مرد نمونهً عالم، آن انسان به تمام معنا، ...در عبادت آنطور بود، در برابر مستكبرين و كساني كه توطئه مي كردند شمشير را مي كشيد و هفتصد نفر را در يك روز چنانكه نقل مي كنند از يهود بني قريظه كه نظير اسرائيليها بودند و شايد اينها از نسل انها باشند، از دم شمشير مي گذراند ما نمي خواهيم در ايران ، در دنياي اسلام و در خارج كشور، وجاهت پيدا كنيم ما مي خواهيم به امر خدا عمل كنيم و خواهيم كرد. «اشدا علي الكفار و رحمابينهم». اين توطئه گرها در كردستان و در غير آن در صف كفار هستند، با آنها بايد با شدت رفتار كرد. دولت بايد با شدت رفتار كند،ارتش بايد باشدت رفتار كند. ژندارمري بايد با شدت رفتار كند، اگر مسامحه كنند ما با خود همين مسامحه گرها با شدت رفتار مي كنيم … دادستان انقلاب موظف است تمام مجلاتي را كه برضد مسير ملت است و توطئه گر است توقيف كند و نويسدگان آنها را دعوت كند به دادگاه و محاكمه كند، موظف است كساني را كه توطئه مي كنند و اسم حزب روي خودشان مي گذارند، رؤساي آنها را بخواهند وآنها را محاكمه كنند. فاسدها را سركوب كنيد. عذرها را كنار بگذاريد. برويد توطئه گرها را سركوب كنيد. دولت مسامحه نكند. ارتش مسامحه نكند. پاسداران مسامحه نكنند...»

 (كيهان27مرداد1358)

باز می گویید نه؟

می گویم تاریخ جنایت صدر اسلام را که گوشه ای از آن در زیر می آید، بخوانید:

" اما باید بدانیم که درکنار آن کشتار فجیع بنی قریظه،  در بازار مدینه چندین گودال کنده شده بود و هفصد یهودی تسلیم شده و امان خواسته را یکی پس از دیگری گردن زدند.  از میان این مقتولین علی رغم اینکه در حکمیت سعدبن معاذ که گفته بود زنان را  به بردگی ببرند، یک زن را هم گردن زدند. و آن زن َ حسن القرظی بود که تا هنگام مرگ نزد عایشه نشسته و گفتگو می کرد. هنگامی که نام او را بردند با گشاده روئی و خنده بسوی قتلگاه رفت. جرمش این بود که هنگام محاصره کوی بنی قریظه سنگی پرتاب کرده بود. عایشه می گوید تا کنون زنی بدین خوش روئی و خوش خوئی و نیک نفسی ندیده بودم. وقتی که بر خاست تا به قتلگاه برود به او گفتم: می خواهند ترا بکشند. با خنده جواب داد " برای من زندگی ارزشی ندارد."

باز انکار می کنید؟

می گویم پاراگراف زیر را بخوانید:

پس از فتح مکه و طائف " محمد در نامه ای به سال ششم یا هفتم هجری (1)، نزد خسرو پرویز فرستاد و او را به آیین خویش فرا خواند و هم بیم داد که اگر آیین خدا را نپذیرد با او به جنگ برخواهد خاست." ( بر گرقته از کتاب دو قرن سکوت اثر دکتر عبدالحسین زرین کوب، صفحه 60 ).

معنی اش این است که اگر به تاریکی و تیره گی تسلیم نشوید با شما می جنگیم و وحشیانه شما را گردن می زنیم. زیرا ما مخالف نور و روشنایی و آتش هستیم و از هر چه که بوی شادی، شادمانی و شادابی بدهد، متنفر هستیم.

ما با عزا و ناله و مصیبت و گریه و جِرِ دادن خود همساز و با شاد خواری، شادگویی، شاد خوانی و شاد رقصی بیگانه و زیبایی سالاری را دشمن هستیم.

ملاحظه می کنید آقای مهاجرانی؟

مشکل امروز نه فقط خامنه ای و احمدی نژاد بلکه تمامیت حکومت اسلامی است که شما هنوز خواب خوش به اصطلاح اصلاحات را در این حکومت می بینید.

مشکل همین دین اسلام و مذهب شیعه است که تمامیت طلب است. بنا براین اگر می خواهید سکوت خودتان را بشکنید، بهتر است سر منشاء این جنایات تاریخی و سی سال حکومت اسلامی در ایران را هدف قرار دهید.

اگر این ادعایم را نمی پذیرید و یا اینگونه می اندیشید که من از حکومت دموکراتیک و عدل اسلامی بی خبر هستم از شما می خواهم از صدر اسلام تا کنون حکومتی اسلامی را به من نشان دهید که آدمکش نبوده باشد.

مطمئن باشید که ملت ایران نه مخالف ادیان هستند و نه مخالف ِ مروجان ادیان. بلکه چون پدر تاریخی شان کورش چنین می اندیشند که هر عقیده و مرام در جامعه باید آزاد باشد و هیچ مرامی را بر مرام دیگر برتری نیست.

اما این مرام ها جایشان در حکومت سیاسی نیست بلکه وظیفه شان کیفیت بخشیدن به اخلاق جامعه است.

معنی اش این است که هر جا دین خودش را در حکومت ادغام کرد فاجعه ای اندازه نا گرفتنی ایجاد کرد که هم ملت و جامعه را آلوده به فساد کرد و کشتار را رواج داد و هم دین را لجن مال و امروز جمکرانی کرد.

بنا بر این بهتر این است ردای اسلام سیاسی را از تن خود و منتظری و دستغیب و یا هر شیخ و شیوخ دیگر بیرون بیاورید و چون شهروندان ایرانی دین را در جای سزاوار خود که همان مسجد است، بنشانید که به ترویج اخلاق بپردازد نه اینکه در زندگانی زمینی و عرفی ملت ایران که دوست دارند چون نیاکانشان شاد باشند، شاد بنوشند، شاد برقصند و شاد بگویند، شاد بخوانند و از زیبایی در همه رنگش لذت ببرند، دخالت کند.

در پایان مایل هستم با توضیحاتی که در این نوشته رفت، به شما بگویم که هنوز هم اشتباه می کنید که نسبت به طول و عرض همه ی جنایات حکومت اسلامی طی این سی سال و سپس اسلام از آغاز تا کنون سکوت می کنید.

منبع:پژواک ایران