PEZHVAKEIRAN.COM سازشکاران و دیکتاتوری های غیروابسته!
 

سازشکاران و دیکتاتوری های غیروابسته!
عبد‌الله باوی

     آقای شالگونی از سازمان راه کارگر یک سری مقالاتی را با عنوان "انقلاب عليه ديکتاتوری های غير وابسته " در رابطه با کشورهای عربی نوشته و در "تجزیه و تحلیل" خود سعی کرده است که این نتیجه را القاء کند که دیکتاتوری در این کشورها (عراق، لیبی، سوریه) ربطی به وابستگی اقتصادی نداشته و از شخصيت و خصلت رهبران بقدرت رسیده نشات گرفته است و به همين دليل هم آنها برای پيشبرد کارهايشان  آنرا اعمال میکنند. به اين ترتيب شالگونی حرفهایش را از آنجا آغاز میکند که سیاست پردازان امپریالیست تمام کرده اند. اگر آنها صدام حسین و معمر قذافی را نیمه دیوانگانی نشان میدهند که جز دیکتاتوری عمل دیگری را نمیدانند شالگونی نیز از آنجا آغاز میکند و به این ترتیب دست طبقه استثمارگر را می شوید. "تجزيه و تحليل" شالگونی هم درست در همين راستا ديکتاتوری حاکم در اين رژيم ها را نه از الزام طبقه حاکمه بلکه حاصل خصوصيات ديکتاتور جلوه می دهد.

     وقتيکه ديکتاتوری را به خصوصيات فلان شخص و يا رهبر نسبت دهيم بطور طبيعی آنرا به مثابه نياز و عملکرد طبقه از اذهان دور می سازيم. و به چنين توهمی دامن می زنيم که با وجود اين طبقه مشخص و در اينجا بورژوازی وابسته امکان برقراری دمکراسی هم وجود دارد!

     در این سری مقالات شالگونی سعی کرده  نشان دهد که وابستگی اقتصادی، وابستگی سیاسی را بدنبال نمی آورد. حال باید پرسید که چگونه  این بورژوازی وابسته، که دارای روابط محکم با انحصارات امپریالیستی است و منافع اش در حفظ و تحکیم سیادت همين انحصارات بوده و با آنها تنيده شده است ، می تواند از سیاست داخلی و خارجی مستقل برخوردار باشد؟ آقای شالگونی همه چيز می گويد جز اينکه چطور امکان پذير است که این بورژوازی وابسته همان نقش بورژوازی ملی را بازی کند؟ البته روشن است که چرا نامبرده در اين زمينه سکوت اختيار می کند و قادر به دادن هيچ  توضیحی نيست چون میداند که این دو جنبه متضاد را نمی شود در یک ظرف جمع کرد.(1 (

     در شرايطی که هرنوآموز مارکسيسم هم می داند که سیاست در حقیقت ادامه اقتصاد است بايد از شالگونی پرسيد که چگونه ممکن است که بورژوازیوابسته  طبقه حاکمه کشوری باشد و آن کشور سياست مستقل داشته باشد. آنهم در شرايطی  که اين طبقه از عوامل مهم وابستگی اقتصادی و الزاما سیاسی کشورهای تحت سلطه به کشورهای امپریالیستی و از پایگاه های عمده طبقاتی امپرياليسم بوده ومی باشد. روشن است که اعتراف به رابطه بین وابستگی اقتصادی و وابستگی سیاسی که در یک رابطه تنيده با هم می باشند و در اين کشور ها بدون اعمال قهرعريان  قادر به جکومت نمی باشند تعیین کننده نوع دیگری از مبارزه برای خلاصی از امپریالیسم، یعنی مبارزه قهرآمیز است نه مبارزه ای که شالگونی و دیگر هم فکرانش سالهاست بر آن پای میکوبند یعنی مبارزه مسالمت آمیز.

     برعکس آنچه شالگونی ادعا می کند، مطالعه تاريخ کشورهای وابسته نشان میدهد که امپریالیسم برای حاکمیت بر سرزمینهای بیگانه که باید محلی برای صدور سرمایه و فروش کالاهای او باشد در رقابت با دیگر کشورهای امپریالیستی، به پشتیبانی از طبقه حاکمه موجود در آن کشور ها برخاسته و به شیوه سیاسی یا نظامی اين طبقات فرتوت را تقويت کرده و برای این جوامع راهی نمیگذارد جز آنکه طبق قانونمندی حرکت سرمایه امپریالیستی و در جهت تامین منافع امپریالیسم حرکت نمایند که طبيعتا  این امر از رشد و شکوفایی این جوامع جلوگیری کرده، مسیر رشد آنها را مختل نموده واقتصاد آنها را در جهت سيستم طفیلی گرانه امپریالیسم کانالیزه می نمايد.

     آقای شالگونی در رابطه با سوریه می گويد: " رژيم اسد در تمام چهار دهۀ گذشته از نظر امريکا حکومتی نامطلوب بوده است.... بعلاوه اين رژيم تنها حکومت عربی خط مقدم رويارويی با اسرائيل است که هرگز نخواسته ( يا نتوانسته ) با آن کنار بيايد و تقريباً با همه دشمنان اسرائيل دوستی داشته است. " .

از آنجا که اسرائیل متحد نزدیک آمریکا و دشمن خلق فلسطین است، رابطه رژیم اسد با این دو را نگاه میکنیم:

 اسرائیل در جنگ 1967 بلندیهای جولان را اشغال کرد و بعد از جنگ 1973 کماکان تحت اشغال نگاه داشت. از آن زمان تا کنون سوریه حتی یک درگیری مسلحانه با اسرائیل نداشته است و حتی یک گلوله به طرف اسرائیل شلیک نکرده است. جالب است که بدانيم حافظ اسد در سال 1968 قبل از کودتایش، سعی میکرد بگوید که حزب بعث مارکسیست است و عوامفریبانه قول کمک به فلسطینیها را میداد. اما در واقع اسد که هنگام اشغال بلندیهای جولان در سال 1967 ژنرال ارتش و وزیر دفاع بود، کمک به فلسطینیها را قطع کرد. در سپتامبر سیاه زمانيکه اردن  فلسطينيان را قتل عام کرد ارتش سوریه کنار ایستاد و این قتل عام را نظاره کرد. بعد از کودتا و به قدرت رسيدن اسد  يکی از اولين اقدامات وی دستگيری همۀ چپیها و به اصطلاح «رهبری مارکسیست» حزب بعث و  زندانی کردن آنها بود . در سال 1975 ارتش سوریه وارد لبنان شد و آمریکا و اسرائیل با این دخالت موافق بودند تا ارتش سوریه بتواند جنبش های ملی لبنان و فلسطین را سرکوب کند. جنایت ارتش سوری در تل الزعتر بر علیه خلق فلسطین و پس از آن کشتار در اردوگاههای صیرا و شاتیلا که در محدوده تحت کنترل نیروهای دفاعی اسرائیل بوقوع پیوست هنوز در تاریخ ثبت است. بر هيچ عنصر آگاهی  پوشيده نيست که هم اسد و هم پسرش بشار، هر دوی آنها با اسرائیل مذاکرات مخفی داشتند. حتی از طریق ترکیه مذاکرات نیمه بازی را با اسرائیل شروع کردند و حاضر بودند در ازای تضمین امنیت از سوی قدرت های بین المللی به خصوص آمریکا، روابط خود را با  جمهوری اسلامی  و حزب الله و حماس دگرگون نمايند. براستی کدام رژیم در منطقه خاورمیانه است که در عمل دشمن اسرائیل است، و به غیر از آن، آیا حکومتی "مطلوبتر" از این برای ارتجاع در منطقه قابل تصور است؟

     در نگاه ژورناليستی شالگونی به رويدادهای سياسی و روندهای طبقاتی همه چيز واژگونه جلوه داده می شود برای نمونه   در مقاله شالگونی ذکر شده است که " غرب و در رهبری آن امريکا بدون توجه به نظر اسرائيل و محاسبات استراتژيک آن ، به هيچ مداخله نظامی يا غير نظامی در سوريه دست نخواهد زد" ادعائی سراپا کذب که به هيچ وجه حقيقت را در مقابل ديد توده ها قرار نمی دهد چرا که بر عکس این اسرائیل است که بدون نظر غرب وامپریالیسم آمریکا به هیچ مداخله نظامی یا غیر نظامی در منطقه دست نخواهد زد. و اساسا آنچنان دست نشانده آمريکاست که بدون نظر آنها آب هم نمی خورد. شالگونی با چنين نظراتی خاک به چشم توده ها می پاشد تا نفهمند که اتفاقا آمريکا هر سال ميليارد ها دلار خرج اسرائيل می کند تا از  وجود آن در منطقه ده برابر سود به جيب بزند. جدا از اينکه همچون چماقی برای سرکوب توده ها همواره در دسترس است و سياستهای تجاوزگرانه اش هر ساله سود سرشاری به جیب صاحبان کارخانجات اسلحه سازی می ريزد و به همین جهت وجودش برای امپریالیستها برای ایجاد بحران در منطقه ضروری است و به همين دليل هم هست که برخی اسرائيل را ايالت پنجاه ويکم (51) آمريکا نام گذاشته اند. در همين جا بد نيست به يکی ديگر ازتحلیل های  ژورنالیستی در همین مقاله اش شالگونی اشاره کنيم. آقای شالگونی در ادامه مطلب می گويد " اکنون که چنين رژيمی (سوریه) با بزرگ ترين چالش دوران موجوديت اش روبرو شده ، آيا امريکا برای سرنگونی آن وارد ميدان نخواهد شد؟"  و در جواب مدعی می شود که از قرار" آمریکا پاسخ روشنی برای این سوال ندار" ! در حاليکه از هر شاگرد دبستانی هم بپرسيد در پاسخ خواهد گفت که اتفاقا آمريکا هم پاسخ دارد و هم دارد شرايط را برای اجرای "پاسخ" هايش آماده می کند. اگر هنوز امپریالیستها در سوريه مثل ليبی حمله نکرده اند برای آن است که رژیم اسد برخلاف رژیم قذافی در لیبی هنوز توانایی سرکوب مخالفین خود را دارد و در ثانی برای چنين کاری با توجه به تضاد های فی مابين امپرياليستها به تدارک نياز هست تا بشود تصميم قطعی گرفت. و دیگر آنکه اگر آمریکا رژیم هایی همچون رژیم سوریه را در چشم جهانیان رژیمی "نامطلوب" نشان میدهد نه بخاطر اعمال ديکتاتوری آنها و نه به خاطر مردم اين کشورهاست، بلکه به خاطر مصالح سیاست خارجی خود آمریکاست تا سیاستهای تجاوزگرانه اش در منطقه را پيش ببرد.

عليرغم اين همه آشفته فکری اما نباید فراموش کرد که شالگونی طوری می نویسد که برای هر سوالی، جوابی دارد.

     در این سری مقالات، شالگونی از ترکیبهای قومی و مذهبی هر کشوری نوشته است ولی کمونیستها میدانند که این نه ترکیب قومی و نژادی و مذهبی، بلکه قبل از هر چيز اين جایگاه طبقاتی توده های زحمتکش است که آنها را به مقاومت و مبارزه برای حصول خواسته هایشان به میدان میکشاند.

    همانطور که گفته شد شالگونی طوری مینویسد که برای هر سوالی، جوابی دارد. اما مطالعه نوشته های وی نشان می دهد که تنها چيزی که در اين سلسله مقالات ديده نمی شود پاسخی انقلابی به رويدادهای جاری در اين کشورهاست.

عبداله باوی

16 فوریه  2012

 

1ـ این نظریه را  سازمان توفان(حزب کار) نیز دارد، مقاله " موضع حزب ما و تحولات سوریه"

 

 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب عبد‌الله باوی در سایت پژواک ایران 

*از صلح می‌گویند، ولی در نهان کاری دیگر می‌کنند ‏   [2016 Nov] 
*بنياد گرائی اسلامی وسيله‌ای در دست امپرياليستها برای توجيه جنگ!  [2015 Jul] 
*ریاکاری‌های یک سياستمدار بورژوا!  [2015 Jun] 
*تصوير صمد بهرنگی در اعتراضات معلمين کشور!   [2015 May] 
*دوازده فروردین سالروز تاسيس جمهوری دار و شکنجه!  [2015 Apr] 
*دموکراسی بورژوازی در واقع برای آزادی در جنایت است!   [2015 Mar] 
*کنفرانس گوادالوپ خالق جمهوری اسلامی   [2015 Jan] 
*اقلیت و استراتژی منطقه‌ای جمهوری اسلامی!  [2014 Dec] 
* آبان با دو جلوه متضاد در تاریخ ایران!  [2014 Nov] 
*13 آبان با دو جلوه متضاد در تاريخ ايران!  [2014 Nov] 
*در گراميداشت انقلاب اکتبر  [2014 Oct] 
*11 سپتامبر سالگرد کودتای "سيا" عليه سالوادور آلنده!  [2014 Sep] 
*نام هائی که در حافظه توده‌ها ماندگار اند!  [2014 Sep] 
*حیدر عمو اوغلو، کمونیست برجسته ایران در دستگاه تبليغاتی جمهوری اسلامی!  [2014 Aug] 
*بقای اسرائیل به جنایت وابسته است!  [2014 Jul] 
*انتقاد دژخیمان از همدیگر !  [2014 Jul] 
*انتقاد دژخیمان از همدیگر!   [2014 Jul] 
*جنگ افروزی در لباس صلح خواهی!  [2014 Jul] 
*زندگی در جمهوری اسلامی یا زندگی در زشتی‌ها  [2014 Jun] 
*تحقیر زحمتکشان، درخدمت تحکيم سلطه ارتجاع است!  [2014 Apr] 
*چهره زشت بورژوازی!   [2014 Mar] 
*سیاهکل آمد  [2014 Feb] 
*آريل شارون جلاد مردم فلسطين  [2014 Jan] 
*«توافقنامه امنیتی» زنجیر دیگری بر پای توده‌های ستمديده افغانستان!  [2013 Dec] 
*حمله به سوریه، نشانی دیگر از گندیدگی امپریالیسم!  [2013 Sep] 
*از هیتلر دیوانه تا احمدی نژاد بیسواد!   [2013 Aug] 
*ستمگری دیگر انتخاب شده است تا...!  [2013 Jul] 
*راه کارگر و انتخابات   [2013 Jul] 
*مضحکه انتخاباتی دیگری در جمهوری اسلامی!  [2013 Jun] 
*به ادعای سازمان اقليت، مردم تاوان باورهای مذهبی خود را پس می دهند!  [2013 Jun] 
*مضحکه انتخاباتی ديگری در جمهوری اسلامی!  [2013 Jun] 
*امپرياليسم و بازی با حق تعیین سرنوشت خلقها!  [2013 Mar] 
*سیاهکل  [2013 Feb] 
*تنها راه رهائی از سلطه دشمن همبستگی خلقهاست!  [2013 Jan] 
*آلترناتیوهای امپرياليستی راه نجات مردم ما نيستند !  [2012 Dec] 
*سرکوب توده‌ها برای حفظ وضع ظالمانه موجود!   [2012 Dec] 
*آیا جمهوری اسلامی از نظر سیاسی مستقل است؟  [2012 Oct] 
*در باره مواضع رسوای سازمان توفان در تحليل اوضاع کنونی!  [2012 Sep] 
*دوباره تابستان آمد  [2012 Aug] 
*آلترناتیو دلخواه امپریالیستها يا آلترناتيو مردمی، مساله اين است ؟  [2012 Aug] 
*اعدام در جمهوری اسلامی  [2012 Jul] 
*ایران، جزیره گنج حاکمان  [2012 Jul] 
*مروری بر کتاب "چریکهای فدائی خلق و بختک حزب توده خائن"  [2012 Jul] 
*فقر و فریبکاری برای لاپوشانی دلائل آن!  [2012 Jun] 
*افغانی ستيزی جلوه ای از سياستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی!  [2012 Apr] 
*اکثریت و سیاهکل!  [2012 Mar] 
*سازشکاران و دیکتاتوری های غیروابسته!  [2012 Feb] 
*ليبی، ميدانی برای سنجش ادعاهای فريبکارانه امپرياليسم !  [2011 Oct] 
*تظاهرات در استکهلم تحت نام «اشغال استکهلم»!  [2011 Oct] 
*اتوپی «انتخابات دمکراتيک» آنهم در جمهوری اسلامی!  [2011 Aug]