PEZHVAKEIRAN.COM حیدر عمو اوغلو، کمونیست برجسته ایران در دستگاه تبليغاتی جمهوری اسلامی!
 

حیدر عمو اوغلو، کمونیست برجسته ایران در دستگاه تبليغاتی جمهوری اسلامی!
عبد‌الله باوی

اخيرا نشريه مهرنامه( شماره 36) جهت خدشه دار نمودن چهره يکی از رهبران انقلاب مشروطيت و يکی از برجسته ترين کمونيستهای ايران یعنی حیدر عمو اوغلو، با درج مطلبی او را با وقاحتی که تنها از چنين قلم به مزدانی بر می آيد يک تروريست قلمداد نموده است. واقعیت این است که حيدرعمواوغلو  نه تروريست بلکه کمونيست راستينی بود که همه وجود خود را وقف رهائی کارگران و توده های ستمديده از زير بار ظلم و ستم نموده بود.

      حيدرخان عمواوغلو (مهندس تاروردی يوف) که از 6 سالگی همراه خانواده به روسیه مهاجرت کرده بود(1886) از شانزده سالگی به مبارزات سياسی روی آورده و در همین زمان بنا به یادداشتهای خودش در محفل مارکسیستی آمایاک آوانسیان که بازرس دبیرستان بود به مطالعه متون مارکسیستی و از جمله کاپیتال مارکس پرداخت و در ادامه با کمونیستهای بزرگی چون ژوزف جوگاشوویلی (استالین)، میخاشکایا، سرگواورژه نیکیدزه و غیره در ارتباط قرار گرفت. در همین ایام یعنی 1905 از شرکت در محافل مارکسیستی و بحث و تبادل نظر قدم فراتر نهاده و وارد حزب سوسیال دمکرات روسیه گردید. او با نريمانوف که از انقلابیون روس بود شروع به همکاری کرده و بعد از تشکیل "اجتماعيون ــ عاميون" در میان کارگران ایرانی که در روسیه کار میکردند شروع به فعاليت نمود و با رهنمود همين تشکيلات، با کمک انقلابیونی چون علی مسیو، "اجتماعيون ــ عاميون" تبريز را تشکيل داد. با همکاری مستقيم او بود که "اجتماعيون ــ عاميون" دسته مجاهدان را در تبريز پديد آوردند و انجمن سری به نام "مرکز غيبی" برپا کردند که رشته‌ی رهبری اين جريان را در دست داشته باشد.  

       نگاهی به  دوران سیاسی‌ای که حیدر عمواوغلو عليه استبداد و برای آزادی رنجبران شروع به مبارزه کرد خود نشان دهنده دوره خاصی از تاريخ اين کشور می باشد. در شرايطی که سرمایه‌داری در اروپا وارد مرحله گندیدگی خود یعنی امپریالیسم شده بود، جنبش کارگری گام‌های بزرگی در راستای سازمانيابی کارگران برداشته و جنبشهای آزادیبخش در چندین کشور آسیایی و آفریقایی شکل گرفته بود. در این دوره بود که حیدرعمواوغلو همچون یک کمونیست صدیق و راستین با آگاهی براینکه یگانه شیوه شایسته و معقول در مبارزه با ارتجاع، سازمان دادن انقلاب است به مبارزه دست زد. درک اين نکته حائز اهميت خاصی است چرا که در آن زمان سازمانها و احزاب کمونیست در اروپا وارد مرحله جدیدی از مبارزات شده بودند که به دو دستگی انقلابیون و سازشکاران منتج شده بود و سازشکاری موقعيت مسلطی در اين جنبش کسب نموده و در همه جا شاهد تاثير اين روند بر فعاليت احزاب کمونيست بوديم.  آری در چنين دورانی حيدرعمواوغلو با پايداری بر اصول مارکسيسم بر امر انقلاب پای می‌فشرد. در چنین شرايطی مردم ایران در چهارچوب مناسبات فئودالی  و زير سرنيزه استبداد شاهان قاجار در فقر و نداری دست و پا می‌زدند و نمایندگان فئودالیسم از ترس انقلاب، خود را به امپریالیسم فروخته بودند. چنين شرايط خود ويژه ای، مبارزه قطعی برای پایان دادن به  استبداد و نابودی فئوداليسم را می طلبید. حیدر عمواوغلی در چنين اوضاعی میخواست که اکثریت توده‌ها بر آشتی ناپذیری منافع خود با منافع طبقه ملاکان و در راس آنها دستگاه حاکمه آگاه شده و برای انهدام این طبقه بکوشند و در پی این هدف لحظه‌ای از مبارزه باز نماند.  رفیق حیدر عمواوغلو میدانست که درشرايط فقر و عقب ماندگی توده‌ها که از ضروریات بقای استبداد بود، طبقه کارگر نمیتواند بصورت یک طبقه آگاه درآید مگر اینکه یک گروه پیشاهنگ با آگاهی طبقاتی وجود داشته باشد تا آنها را به اسلحه سوسیالیسم مجهز نموده، آنها را متحد کرده و در مبارزه رهبری نماید. و به همين دليل وی در حاليکه در جنبش ضد فئودالی مشرو طيت فعالانه شرکت می کرد لحظه ای از تلاش برای تشکيل حزب کمونيست باز نمی ماند.

       او مبارز خستگی ناپذيری بود که به اهميت عظيم تئورى انقلابى مارکسیسم واقف بوده و وظیفه انقلابی خود را با فعالیت در میان توده‌ها و تشکیل حزب کمونیست ایران (اجتماعیون ــ عامیون) بدون وقفه انجام داده بود. حیدر عمواوغلو با کار در کارخانه‌های مختلف با هدف تماس با کارگران ، فعاليت های مبارزاتی خود را پيش می برد. اوهمچنين  در جنبش برای مشروطیت کوشا بوده و يکی از انقلابيونی بود که با تلاشهايشان شاه قاجار (مظفرالدین شاه) را مجبور به امضای فرمان مشروطیت کردند.  حیدرعمواوغلو همچنين يکی از آغازگران جنبش کمونیستی در ایران بود که  وظیفه انقلابی‌اش را در اين زمينه با کمال حسن نیت به انجام میرسانید و در مبارزات توده‌ها در شهرها و مناطق مختلف بعنوان یک انقلابی شرکت میکرد.

       با توجه به اين واقعيت که ارتجاع از فعالیتهای او غافل نبوده و هر لحظه زندگی او در خطر بود اما هرگز هيچ وقفه ای در فعاليتهای او ايجاد نشد. او بارها مجبور شد که از ایران خارج شود ولی دست از مبارزه نکشید تا آنکه سرانجام در ملاسرای گیلان در حاليکه برای حل اختلافات و تضادهای کمونيستها و طرفداران ميرزا کوچک خان در جنبش گيلان در تلاش بود و می کوشيد بين احسان الله خان و ميرزا کوچک خان و عناصر دور و بر وی اتحادی ايجاد کند ولی متاسفانه  در محل نشست توسط نيروهای ميرزا کوچک خان  محاصره شد و علیرغم مبارزه دستگیر و در مسجد قریه زندانی و سپس تیرباران شد. 

       آنچه که امروز بيش از هر چيزدستگاه دروغ پرداز جمهوری اسلامی را واداشته تا این چنین زبونانه و نفرت انگیز با این انقلابی بزرگ برخورد کنند نه تنها شخصيت انقلابی و آوازه اش در پيگيری امر انقلاب می‌باشد بلکه همچنين اشکال و تاکتيکهای مبارزاتی است که رفيق حيدر مبتکر آنها بود.  حیدر عمواوغلو در مبارزه‌اش، در آن شرایط خاص، به مبارزه مسلحانه نه بعنوان خشم و غضب آتشین یک روشنفکر بلکه بعنوان شکلی از مبارزه که راهگشای امر انقلاب بود می‌نگريست امری که  پیوند فعالیت انقلابی با نهضت کارگری نو پای آن زمان را مستحکمتر می نمود؛ و این همان چیزی است که جمهوری اسلامی را به خشم آورده و و دستگاه تبليغاتی وی را واداشته با تروريست خطاب کردن اين کمونيست بزرگ وی را به خيال خود بی‌اعتبار کند. این رژیم تروريست و تروريست پرور در شرايطی مبارزات و تاکتيکهای حيدر عمواوغلو را تروریستی میخواند که اين تاکتيکها ضرورت زمان و جزئی از روند انقلابی بود که عليرغم همه فراز و نشيبهايش سرانجام شاه قاجار را مجبور به پذيرش مشروطيت نمود. دستگاه تبليغاتی سراپا دروغ پرداز جمهوری اسلامی به جای اينکه تاثيرتلاش انقلابيون مشروطه دررساندن  اتابک اعظم (امین السلطان) به سزای اعمالش در روند انقلاب را نشان دهد که با سرکوبگری شدید، منفور توده‌ها بوده و آنها آرزوی نابودی او را داشتند و مرگش در صفوف ضد انقلاب ترس و وحشت بسيار ايجاد نمود انقلابيون مشروطه را تروريست خطاب می کند تا با توجه به بار منفی ای که تروريسم به خصوص در اين دوران پيدا نموده چهره انقلابيون مشروطه را خدشه دار نمايد. یا در مورد شجاع نظام حاکم مرند که یکی از ظالم ترین فئودالهای محل و از مخالفین سرسخت مشروطه و يکی از دژخيمان توده‌های آذربایجان بود که به دست انقلابيون آن دوران به سزای اعمالش رسيد، مبلغین جمهوری اسلامی به دفاع از چنان جنايتکارانی بر می‌خيزند  تا همچون هميشه نشان دهند که يار و ياور ستمگران و جلادان بوده و می باشند. در حالی که مجازات آن دژخیم توسط انقلابیون تأثیر به سزائی در بالا بردن روحیه مبارزاتی مردم داشت.  

       واقعيت اين است که جمهوری اسلامی که از همان بدو شکل گيری ننگینش برای به شکست کشاندن انقلاب و روحیه مبارزاتی کارگران ، زحمتکشان و انقلابیون، به شدیدترین شیوه‌های سرکوب و شکنجه روی آورده و ترورها و کشتارهای دهه 60 اش هرگز از حافظه مردم ما پاک نخواهد شد و مردم ما هرگز اين جنايات و اين ترورها  را فراموش نخواهند کرد، برای تطهير چهره جنايتکار خود پز مخالفت با خشونت  هم به نام جناح به اصطلاح اصلاح طلب به خود گرفته و در چنين قالبی می‌کوشد همه چهره ها و انقلابيون تاريخ کشور ما را تخطئه نموده و محبوبيت‌شان را در نزد جوانان و تاثير گذاری آنها بر روی نسل جوان را کم رنگ سازد.

       در چنين چهارچوبی است که دستگاه تبليغاتی رژيم برای درهم شکستن و نابودی هر امیدی به مبارزه، به دروغ پردازی و لجن پراکنی علیه کمونیستهای انقلابی و مبارزات آنها پرداخته و می پردازد. در پی این سیاست ارتجاعی است که این رژیم توسط خودفروخته‌گان خود، گروهی از مرتجعین هم آوازی که نوکر صفتانه از این رژیم دفاع میکنند به رفیق حیدر عمواوغلو این انقلابی کبير و افتخار خلق ترک و کارگران و زحمتکشان ایران، لقب تروریست می‌دهد،عنوانی که در نظر هر فرد انقلابی چیزی جز بروز منتهای فرومایگی و جبن این رژیم جلوه نمیکند.

        روشن است که چنین برخوردی با حیدر عمواوغلو فقط در چارچوب سیاستهای ارتجاعی این رژیم می‌گنجد که برای بقای نامیمون‌اش دست به هر فریبی میزند. اگر سیاستهای این رژیم به نحو واقعی تفسیر شوند آنگاه فاجعه‌هایی که زندگی توده‌ها را در برگرفته است آشکار میشود که از حد بیرون است و عاملین این فجایع که بنوبه خود فاجعه‌ای هستند، عاملینی هستند که با نفرت انگیزترین و پلیدترین و سنگدلانه‌ترین و رذیلانه ترین وسائل به حکومت خود ادامه میدهند، عاملینی که ميليونها نفر را به وحشيانه ترين شکل استثمارنموده و به وسیله بیکاری به ورطه فقر کشانده‌ و در زير ظلم و ستم  محبوس ساخته اند.

     عاملینی که جز از راه ریشه کندن آنها، چاره‌ای برای توده‌ها جهت رسيدن به آزادی باقی نمانده است.

 

 

اوت 2014

عبداله باوی

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب عبد‌الله باوی در سایت پژواک ایران 

*از صلح می‌گویند، ولی در نهان کاری دیگر می‌کنند ‏   [2016 Nov] 
*بنياد گرائی اسلامی وسيله‌ای در دست امپرياليستها برای توجيه جنگ!  [2015 Jul] 
*ریاکاری‌های یک سياستمدار بورژوا!  [2015 Jun] 
*تصوير صمد بهرنگی در اعتراضات معلمين کشور!   [2015 May] 
*دوازده فروردین سالروز تاسيس جمهوری دار و شکنجه!  [2015 Apr] 
*دموکراسی بورژوازی در واقع برای آزادی در جنایت است!   [2015 Mar] 
*کنفرانس گوادالوپ خالق جمهوری اسلامی   [2015 Jan] 
*اقلیت و استراتژی منطقه‌ای جمهوری اسلامی!  [2014 Dec] 
* آبان با دو جلوه متضاد در تاریخ ایران!  [2014 Nov] 
*13 آبان با دو جلوه متضاد در تاريخ ايران!  [2014 Nov] 
*در گراميداشت انقلاب اکتبر  [2014 Oct] 
*11 سپتامبر سالگرد کودتای "سيا" عليه سالوادور آلنده!  [2014 Sep] 
*نام هائی که در حافظه توده‌ها ماندگار اند!  [2014 Sep] 
*حیدر عمو اوغلو، کمونیست برجسته ایران در دستگاه تبليغاتی جمهوری اسلامی!  [2014 Aug] 
*بقای اسرائیل به جنایت وابسته است!  [2014 Jul] 
*انتقاد دژخیمان از همدیگر !  [2014 Jul] 
*انتقاد دژخیمان از همدیگر!   [2014 Jul] 
*جنگ افروزی در لباس صلح خواهی!  [2014 Jul] 
*زندگی در جمهوری اسلامی یا زندگی در زشتی‌ها  [2014 Jun] 
*تحقیر زحمتکشان، درخدمت تحکيم سلطه ارتجاع است!  [2014 Apr] 
*چهره زشت بورژوازی!   [2014 Mar] 
*سیاهکل آمد  [2014 Feb] 
*آريل شارون جلاد مردم فلسطين  [2014 Jan] 
*«توافقنامه امنیتی» زنجیر دیگری بر پای توده‌های ستمديده افغانستان!  [2013 Dec] 
*حمله به سوریه، نشانی دیگر از گندیدگی امپریالیسم!  [2013 Sep] 
*از هیتلر دیوانه تا احمدی نژاد بیسواد!   [2013 Aug] 
*ستمگری دیگر انتخاب شده است تا...!  [2013 Jul] 
*راه کارگر و انتخابات   [2013 Jul] 
*مضحکه انتخاباتی دیگری در جمهوری اسلامی!  [2013 Jun] 
*به ادعای سازمان اقليت، مردم تاوان باورهای مذهبی خود را پس می دهند!  [2013 Jun] 
*مضحکه انتخاباتی ديگری در جمهوری اسلامی!  [2013 Jun] 
*امپرياليسم و بازی با حق تعیین سرنوشت خلقها!  [2013 Mar] 
*سیاهکل  [2013 Feb] 
*تنها راه رهائی از سلطه دشمن همبستگی خلقهاست!  [2013 Jan] 
*آلترناتیوهای امپرياليستی راه نجات مردم ما نيستند !  [2012 Dec] 
*سرکوب توده‌ها برای حفظ وضع ظالمانه موجود!   [2012 Dec] 
*آیا جمهوری اسلامی از نظر سیاسی مستقل است؟  [2012 Oct] 
*در باره مواضع رسوای سازمان توفان در تحليل اوضاع کنونی!  [2012 Sep] 
*دوباره تابستان آمد  [2012 Aug] 
*آلترناتیو دلخواه امپریالیستها يا آلترناتيو مردمی، مساله اين است ؟  [2012 Aug] 
*اعدام در جمهوری اسلامی  [2012 Jul] 
*ایران، جزیره گنج حاکمان  [2012 Jul] 
*مروری بر کتاب "چریکهای فدائی خلق و بختک حزب توده خائن"  [2012 Jul] 
*فقر و فریبکاری برای لاپوشانی دلائل آن!  [2012 Jun] 
*افغانی ستيزی جلوه ای از سياستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی!  [2012 Apr] 
*اکثریت و سیاهکل!  [2012 Mar] 
*سازشکاران و دیکتاتوری های غیروابسته!  [2012 Feb] 
*ليبی، ميدانی برای سنجش ادعاهای فريبکارانه امپرياليسم !  [2011 Oct] 
*تظاهرات در استکهلم تحت نام «اشغال استکهلم»!  [2011 Oct] 
*اتوپی «انتخابات دمکراتيک» آنهم در جمهوری اسلامی!  [2011 Aug]