با شادی به سوی آزادی
فاضل غیبی

رژیم جهل و جنایت روزهای واپسین خود را سپری می‌کند و دیری نخواهد پایید که گوی قدرت را از دست بدهد. اما نه تنها نشانه‌ای از سازمان‌یابی مخالفان به چشم نمی‌خورد، ‏بلکه هنوز توافقی دربارۀ راه و روشی کارساز نیز در میان نیست. بدین ‌جهت جای شگفتی نیست که نفوذ «رهبران» و شمار هواداران «سازمان‌های اپوزیسیون» به موازات ‏تزلزل رژیم کاهش می‌یابد! در رسانه‌ها نیز هرچند اوضاع دهشتناک ایران و دامنۀ جنایات حاکمان اسلامی بخوبی توصیف می‌شود، اما جز تکرار سیاه‌کاری‌های رژیم در ابعادی ‏جدید نیست.

نگاهی به رسانه‌ها و جهتی که به اخبار روز می‌دهند به قدر کافی گویاست: اغلب آنها پس از تأکید بر «دمکراسی‌خواهی»، «مردم رنجدیده» را به تظاهرات خیابانی فرامی‌خوانند و ‏منتظرند تا «هم‌میهنان مبارز» با «اعتراضات شجاعانه»(۱) پایگاه‌های رژیم یعنی نیروهای امنیتی و انتظامی را عقب‌برانند، تا در نهایت، ارتش به «انقلاب مردمی» بپیوندد‎!‎‏ ‏دراین‌باره نوشته‌های اینترنتی هم‌رأی هستند: ‏

‏«با تسخیر خیابان توسط مردم است که می‌توان بر چرخه خشونت حکومتی غلبه کرد و راه را برای اصلاحات واقعی و آزادی گشود»(۲)‏

توجیه فراخوان به شورش خیابانی این است که گویا جنبش‌های دمکراسی‌طلب در دیگر کشورها با رژیمی چنین سفّاک روبرو نبوده‌اند،که حاضر است برای حفظ قدرت خود به هر ‏جنایت و کشتاری دست بزند؛ مردم ایران تا بحال هر نوع شیوۀ مسالمت‌آمیز را بکار برده، اما دریغ از سرسوزنی از دادرسی حاکمان اسلامی و یا گامی در جهت جوابگویی به ‏منافع ملی. بنابراین هرچند مسالمت‌جویی و رفتار مدنی نیکوست، اما «مبارزۀ مدنی این نیست که شما سیخ بایستید و مهاجم هر بلایی را که خواست سر شما دربیاورد.» به حدی که ‏مظلومیت و مسالمت‌جویی مردم ایران خود باعث گستاخی و بی‌باکی هرچه بیشتر عمّال رژیم شده است. آری، «ترحم بر پلنگ تیز دندان، ستمکاری بوَد بر گوسفندان.» ‏از اینرو مبارزان ناچارند «در طرح و نقشه دفاع» بکوشند تا دستکم از شمار قربانیان مبارزه با رژیم بکاهند! (۳)‏

صرفنظر از فسیل‌های سیاسی که واقعاً هنوز امیدوارند بسیج صنفی کارگران به انقلاب سوسیالیستی بیانجامد، اگر کسانی که چنین شعارهایی می‌دهند کمی می‌اندیشیدند باید درک می‌کردند که ‏‏«شیوۀ» مبارزه با «هدف» آن رابطه دارد و روش برکناری هر حکومتی، نشانگر ماهیت حکومت جانشین است.

بدین معنی، راه و روش «رهبران» اپوزیسیون بطور یقین بسوی برقراری نسخۀ دومی از انقلاب ۵۷ می‌رود. زیرا «کف خیابان» هیچگاه نمی‌تواند قدرت سیاسی را در ‏دست گیرد و ناچار دیری نخواهد پایید که «شورایی انقلابی» برخوردار از نیرویی منسجم، قدرت را در دست گرفته، برای تحکیم حاکمیت خود دیگر کانون‌های قدرت را از ‏میان می‌برد. اگر بدین هدف برسد حاکمیت توتالیتر دیگری برخواهد آمد، وگرنه به جنگ داخلی مهلکی دامن زده می‌شود.

این روش بدوی که همان دفاع غریزی است در سده‌های گذشته تنها از سوی مسلمانان مورد استفاده بود، تا آنکه چپ‌ها آن را با واژه‌هایی فریبنده به «فرهنگ سیاسی» کشوری ‏افزودند که از «خیزش کاوه» تا «انقلاب مشروطه» در استفاده از روش‌های مدنی پیشوای جهانیان بود!

شوربختانه شیوۀ چپ اسلامی امروزه چنان رواج یافته که حتی شاهزاده رضا پهلوی نیز به «شورش کف‌خیابان» دلبسته و خواستار گذار از نظام اسلامی از راه «شورش مردمی» و ‏پیوستن ارتشیان به تودۀ انقلابی است. بدین ترتیب کل اپوزیسیون خودخوانده، از چپ و اسلامی تا جمهوریخواه و سلطنت‌طلب در واقع بازماندگان انقلاب ۵۷ هستند و با ‏همان مقولات و شیوه‌ها در راه سرنگونی رژیمی می‌کوشند که خود به قدرت‌یابی‌اش کمک کرده‌اند (۴) و علت بی‌توجهی نسل جوان به این «اپوزیسیون» و رهبرانش را در همین ‏عقب‌ماندگی باید جستجو کرد.‏

تجربۀ آبان ۹۸ نشان داد که استفاده از هرگونه شیوۀ مبارزه در راستای چپ اسلامی (مانند تظاهرات خیابانی) بازی کردن در زمین دشمن است و به نیروهای سرکوبگر رژیم ‏فرصت می‌دهد آزادیخواهی جوانان ایران را در آتش و خون خفه کنند و چرخۀ «شهیدپروری» و «انتقام‌جویی» را در حرکت نگهدارند. بنابراین باید به شیوه‌ و ابتکارات نوینی ‏در راستای فرهنگ والای ایرانی روی آورد و به همۀ مخالفان حکومت اسلامی فرصت داد تا با جنبش گستردۀ میهنی همراهی کنند.

بحران اپوزیسیون ناشی از بحران فکری رهبرانی است که هنوز در دهۀ پنجاه درمانده‌اند و تصور می‌کنند که با کنار رفتن ملایان از قدرت سیاسی، ایران روی سعادت خواهد ‏دید. درحالیکه نسل جوان ایران دریافته که ملایان یکشبه و به تصادف بر قدرت سیاسی دست نیافته‌اند، بلکه راهی را می‌روند که گذشتگان‌شان با تهاجم مداوم به ایران‌دوستان ‏هموار کرده بودند. آخوندها در تاریخ معاصر ایران همواره چرخۀ خشونت و بلاهت را در حرکت نگاه داشته‌ و به روش «از هر طرف که کشته شود، به سود اسلام است» از خونخواهی و ‏‏«عدالت‌طلبی» تجارتی پرسود داشته‌اند و این روش را در صورت سقوط از مسند قدرت نیز ادامه خواهند داد.‏

نسل امروز ایرانیان در داخل و خارج از کشور تجربیاتی را از سرگذرانده که به دگرگونی‌های بنیادین در نگاه و خواست او انجامیده و با شناخت تجربی و واقعی از اسلام (نه فقط ‏بعنوان دین، بلکه بعنوان ضدفرهنگ) ارزش‌هایی را ارج می‌نهد که در جهت کاملاً مخالف انقلابیون ۵۷ است. ایرانیان نسل امروز خواستار پایان چرخۀ خشونت و ‏خونریزی‌اند و در حسرت فرصت‌های از دست رفته زیر فشار «مبارزه‌طلبی» چپ اسلامی، مشتاق زندگی شاد و سرافراز در ایرانی مرفه و ایمن هستند؛ به میهن خویش مهر ‏می‌ورزند و به دستاوردهای فرهنگی و تاریخی گذشتگان دلبسته‌اند و همین سمتگیری فرهنگی بزرگترین سرمایۀ مبارزه با رژیم اسلامی است.‏

جنایات و آسیب‌های ملایان بر منافع ملی ایران بسادگی جبران‌پذیر نیست. نسل جوان ایران بخوبی می‌داند که پیش‌شرط نجات ایران ریشه‌کن شدن نفوذ «فرهنگی» ‏ملایان و بازیافت خودآگاهی متفاوتی است و این از «رهبرانی» که فکرشان از تغییر قدرت سیاسی فراتر نمی‌رود، برنمی‌آید.

نارسایی بزرگ تئوری‌های انقلابی گذشته وعده‌هایی است که گویا پس از برقراری نظام نوین تحقق خواهند یافت، درحالیکه ما ایرانیان بنا به تجربیات تلخ گذشته، فقط از گام‌هایی ‏هرچند کوچک اما برگشت‌ناپذیر در جهت خواسته‌های خود پشتیبانی خواهیم کرد. بنابراین پرسش بنیادین این است که چگونه می‌توان به دستاوردی در جهت سست کردن ‏حکومت اسلامی دست یافت؟

پاسخ این است که ماهیت حکومت اسلامی دیگر برای اکثریت مردم ایران روشن شده و تضاد ذاتی‌اش با ارزش‌های زندگی در خور آدمی و مظاهر فرهنگ والای ایرانی ‏افشا گشته است. با توجه به مطالب بالا وسیلۀ کارساز در مقابله با حکومت جهل و جنون، گسترش خودآگاهی فرهنگی است. بدین منظور باید خواسته‌هایی آزادیخواهانه (مانند آزادی ‏پوشش) مطرح شود که برآوردن آنها نه تنها به گسترش همبستگی و خودآگاهی دامن می‌زند، بلکه پایه‌های زور و خشونت رژیم را سست می‌کند. وگرنه «خواستۀ آب و نان» حتی اگر ‏برآورده شود در جهت تحکیم رژیم است.

شگفت‌انگیز است که نمونۀ چنین وسیله‌ای، گسترش آهنگ و ترانه است، چنانکه در هر کوی و برزن و خانه و روزن، نوای شاد آهنگ و پایکوبی بگوش رسد و زن و مرد از ‏هر فرصتی برای دست افشانی و شادی‌آفرینی در گروه‌های هرچه بزرگتر بهره برند. در این راه جوانان می‌توانند نغمه‌های خوش و برانگیزندۀ دیگر کشورها را نیز رواج دهند و ‏روشن‌اندیشان و هنرمندان، آفرینش هنری را به خدمتی میهن‌دوستانه بدل سازند.

اگر چنین کارزاری در مبارزه با غول وحشی حکومت اسلامی ناچیز و یا «تحصیل حاصل» بنماید، باید توجه داشت که چنین روشی در طرف مقابل نیز ترس از دگرگونی و ‏انتقام‌جویی را مهار می‌کند؛ به خشونت و ستیزه‌جویی مجال نمی‌دهد و وسیلۀ کارایی برای بازیافت خودآگاهی فرهنگی و مرزبندی سیاسی است. ملت هند برای به زانو درآوردن ‏امپراتوری انگلیس از حق هرکس بر گرفتن نمک از آب دریا آغازید و توانست با گسترش خودآگاهی میهنی در کارزار «رژه نمک» به پیروزی دست یابد.

‏ در برابر فوران چنین انرژی زندگی‌بخشی هیچ نیروی سرکوبگری نمی‌تواند تاب آورد و از گسترش نواهای خوش و پایکوبی کوچک و بزرگ جلوگیری کند، زیرا نغمه‌های شاد، ‏آدمیان را به هم پیوند می زند. نواهای سرخوش و والا را اندیشمندان «نوای اندیشه» دانسته‌اند، که به «زیبایی حقیقت»(۵) راه می‌گشاید و این راز پوشیده‌ای نیست که ‏بزرگترین نارسایی جامعۀ امروز ایران نیندیشیدن است.

ویژگی مهم کارزار نوین ایرانیان، رسیدن از هدف خُرد به آماج کلان خواهد بود. در این راستا، با تکیه بر خودآگاهی و همبستگی مردمی می‌توان گامی دیگر و بازگشت‌ناپذیر ‏برداشت. سخن از حجاب اجباری بعنوان نماد اسارت زن و از پایه‌های مهم حاکمیت اسلامی است. شوربختانه تاریک اندیشان توانستند با استفاده از غفلت مردان ایرانی ‏‏«روسری یا توسری» را بعنوان نماد تسلط اسلام بر زن ومرد ایرانی تحمیل کنند. غلبه بر این ننگ تاریخی و توهین به هر ایران‌دوستی، امروزه با پشتیبانی جهانی ممکن شده ‏است. زمینۀ آن نیز گردهمایی شادمانه و پایکوبانه در هر جمعه در گردشگاه‌ها است و دیری نخواهد پایید که شمارشان چنان فزونی یابد که انبوه زنان و دختران در نگاهداشت ‏جوانمردان ایرانی و در برابر دیدگان جهانیان، نکبت اسلامی را برافکنند. ‏

‏(۱) بیانیه مشترک ۱۳ سازمان و تشکل سیاسی خطاب به ملت ایران
‏(۲) نیکروز اعظمی، مقاله: «حرکت از این بیش شتابان کنیم»، فیسبوک، ۲۷/۷/۲۰۲۱‏
‏(۳) ایرج یاسینی، «چند نکته اساسی در مبارزات و ستیز مدنی»، فیسیوک، ۲۶/۷/۲۰۲۱‏
‏(۴) سلطنت‌طلبان نیز بدانکه پشتیبان دیکتاتوری شاه بودند به برآمدن انقلاب ۵۷ کمک کردند.‏
‏(۵) «‏aesthetic truth‎‏»،«‏sounding philosophy‏»، تئودور آدورنو، Fragmente und Philosophie der Musik:

منبع:پژواک ایران


فاضل غیبی

فهرست مطالب فاضل غیبی در سایت پژواک ایران 

*نه، لایق رستاخیز مهسا نبودیم!  [2024 Feb] 
*لایق رستاخیز مهسا نبودیم؟  [2024 Jan] 
*حملۀ خارجی به مراکز نظامی حکومت اسلامی؛ آری یا نه؟   [2023 Nov] 
* توهم دربارۀ «کشور مستقل فلسطین» را به دور افکنیم!  [2023 Nov] 
* حافظ، «دیوانۀ سرسامی» یا «فرزانۀ جاودانی»*  [2023 Nov] 
*مرز میان انقلاب و ضد انقلاب در انقلاب مشروطه  [2023 Aug] 
*دوچهرگی، بلای جان ایران  [2023 Jul] 
*رستاخیز مهسا زنده است  [2023 Jun] 
*میانه‌روی دمکراتیک، تنها راه نجات ایران  [2023 May] 
*جای بهائیان در رستاخیز نوین ایران خالی است!  [2023 Apr] 
*منشور مهسا و «کارناوال منیّت»  [2023 Mar] 
*رستاخیز همۀ ایران‌دوستان  [2023 Mar] 
*رستاخیز زن زندگی آزادی، اتوبوس نیست!  [2023 Feb] 
*رستاخیز زن زندگی آزادی را دریابیم!  [2023 Jan] 
*از «سلطنت» تا «پادشاهی»؛ تفاوت از زمین تا آسمان  [2023 Jan] 
*ایران «تاریخی» را پس می‌گیریم!  [2023 Jan] 
*دین «خدای رنگین کمان» !  [2022 Dec] 
*ترس از که و باک از چه؟  [2022 Nov] 
*آقای «هالو»، از جوانان ایران بیاموزید!  [2022 Oct] 
*ویژگی‌های رستاخیز نوین ایران کدامند؟  [2022 Oct] 
*پایان اسلام در ایران  [2022 Sep] 
*با اندیشه به سوی همبستگی  [2022 Sep] 
*چرا ملاها کمر به نابودی بهائیان بسته‌اند؟  [2022 Aug] 
*الفبای انقلاب  [2022 Jun] 
*بزرگ‌ترین دروغ قرن بیستم  [2022 May] 
*آیا می‌توانیم اقتدار ملاها را درهم بشکنیم؟  [2022 Apr] 
*اوکرائین و نبرد برای دمکراسی  [2022 Apr] 
*چرا «جریان چپ» هوادار پوتین است؟  [2022 Mar] 
*یونانیان همسایۀ «بربرها»   [2022 Feb] 
*کالبدشناسی یک پندار  [2022 Jan] 
*منطق‌گریزی اسلامی، عامل سقوط ایران   [2021 Dec] 
*من از اسلام می‌ترسم!‏  [2021 Sep] 
*با شادی به سوی آزادی  [2021 Aug] 
*فلسفه سیاسی ازلیان و بهائیان/ بخش دوم  [2021 Jul] 
*فلسفه سیاسی ازلیان و بهائیان بخش نخست  [2021 Jun] 
*خطر پوپولیسم و پایان دمکراسی   [2021 Jun] 
*رهبر انقلاب مشروطه که بود؟   [2021 May] 
*نقدی بر کتاب «مشروطه نوین»  [2021 Apr] 
*در جستجوی راه‌ نوین برای گذار از حکومت اسلامی  [2021 Mar] 
* ویژگی‌های «چپ نوین» کدامند؟  [2021 Mar] 
*به سوی آینده  [2021 Feb] 
*بهائیان بر سر دوراهی  [2020 Dec] 
*در ستایش ناسیونالیسم و ملّی‌گرایی  [2020 Dec] 
*بارکشان غول بیابان   [2020 Nov] 
*مقایسه‌ی رضاشاه با آتاتورک نابجاست زیرا…   [2020 Nov] 
*از ترامپ بیاموزیم!   [2020 Oct] 
*موانع مبارزه با حکومت اسلامی   [2020 Sep] 
*ْ چرا شاهان معاصر ایران خودکامه شدند؟   [2020 Aug] 
*سخنی با شاهزاده رضا پهلوی  [2020 Jul] 
*ملی‌گرایی تنها راه نجات ایران   [2020 Jul] 
*هیچکس ناموس هیچکس نیست!  [2020 Jun] 
*رسانه‌ها در خدمت بحران‌آفرینی   [2020 Jun] 
*دربارۀ انگیزه و راهکار جنبش چپ   [2020 Apr] 
*دربارۀ آزادی عمل پادشاهان ایران در دوران اشکانی و ساسانی مداومت در دگرگونی [2020 Mar] 
*تا فرصت از دست نرود!  [2020 Mar] 
*شرکت در «انتخابات» مخالف سرافرازی انسانی است  [2020 Feb] 
*فلسطین خوشبخت!  [2020 Feb] 
*پیشنهاد؛ اخراج حکومت اسلامی از سازمان ملل متحد   [2020 Jan] 
*چرا بهائی هستم؟   [2020 Jan] 
*درباره فرهنگ مبارزه با حکومت اسلامی  [2019 Dec] 
*نقدی بر کتاب «تأملات دیرهنگام» نوشته محمود صباحی  [2019 Oct] 
*آیا می‌توان بر «دینخویی» ایرانی غلبه کرد؟   [2019 Aug] 
*نامۀ محفل ملی بهائیان آمریکا و کانادا خطاب به رضا شاه  [2019 Jul] 
*فشار گازنبری بر رژیم دو بُنی ‎  [2019 Jun] 
*خود را از آمریکا‌ستیزی برهانیم   [2019 Jun] 
* نُتردام ما کجاست؟   [2019 May] 
*آیا ایران آینده بهائی خواهد بود؟  [2019 Apr] 
*چرا اپوزیسیون برنمی خیزد؟   [2019 Apr] 
*چپ‌گرایی، شیشۀ عمر حکومت اسلامی  [2019 Mar] 
*پس از چهل سال کجای کاریم؟   [2019 Feb] 
*«راست ملّی» در برابر «چپ ضد ملّی»  [2018 Dec] 
*پادشاه انتخابی، ضرورت تاریخی  [2018 Dec] 
*منتظر چه هستیم؟  [2018 Nov] 
*پیشنهادی به فَرَشگرد  [2018 Nov] 
*بحران سیاسی اروپا از کجا می آید؟  [2018 Oct] 
*آشتی ملی را نمی‌توان دور زد!   [2018 Oct] 
*ملایان، برندگان سه انقلاب  [2018 Sep] 
*غول‌های رسانه‌ای و حکومت اسلامی  [2018 Sep] 
*چرا ایران را دوست دارم؟   [2018 Aug] 
*کجا ایستاده‌ایم؟   [2018 Aug] 
*اگر صبر کنیم و امید داشته باشیم…   [2018 Aug] 
*«انقلاب مسلحانه، افسانه‌ای بیش نیست!»  [2018 Jul] 
*چرا، اثر می‌کند!  [2018 Jun] 
*چه زمانی آمریکا به ایران حمله خواهد کرد؟   [2018 Jun] 
*توقعات ملی ما کدامند؟ ‏   [2018 Jun] 
*تاریک اندیشان ایرانی‎ ‎‏ و اسرائیل   [2018 May] 
*چپ‌ها و برجام  [2018 May] 
*‏«جنبش ملی برای دمکراسی در ایران» و دیگر هیچ   [2018 May] 
* ایران به کجا می رود؟   [2018 Apr] 
*دوستان چپ، لطفاً دیگر مبارزه نکنید!  [2018 Mar] 
*نظام حکومت ایران چگونه باشد؟  [2018 Feb] 
*سرمایه‌داری یا توحش  [2018 Jan] 
*چنین باید کرد!   [2018 Jan] 
*چه باید کرد؟   [2017 Dec] 
*از هگل توتالیتر تا مارکس ضدانقلابی   [2017 Nov] 
*به مناسبت دویستمین سالگرد تولد بهاءالله   [2017 Oct] 
*آیا فلسفه یهودی است؟   [2017 Sep] 
*آیا سیاست می تواند اخلاقی باشد؟  [2017 Sep] 
* چرا حکومت ایران رفرم پذیر نیست؟   [2017 Aug] 
*زرین‌کوب، نمونۀ فرهنگ پرداز شرقی ‏   [2017 May] 
*هانا آرنت، نمونۀ فرهنگ‌پرداز غربی ‏(1)‏   [2017 Apr] 
*مردی که نباید شناخت!‏  [2017 Feb] 
*پیاده ها در نبرد ملایان ‏  [2017 Feb] 
*«جنبش چپ»، دشمن ایران  [2016 Jun] 
*«نسبیت فرهنگی»، بلای ایران  [2016 May] 
*پاسخ به «انتقاد دوستانه‌ای از مردم ایران»   [2016 Apr] 
* راز بقای حکومت اسلامی  [2016 Jan] 
*مصطفی‌ملکیان، متوهّم ملّی  [2015 Oct] 
*خردورزی حق ماست!  [2015 Oct] 
*28مرداد، نه «کودتا» نه «قیام»!  [2015 Jul] 
*زنده باد آمریکا!  [2015 May] 
*«اسلام ناب» یا «اسلام مهربان»   [2015 Apr] 
*مؤثرترین شخصیت تاریخ معاصر  [2015 Mar] 
* ما موش‌ها!  [2015 Jan] 
*سید جواد طباطبائی، لوتر ایران؟  [2015 Jan] 
*چه شد که چنین شد؟  [2014 Nov] 
*خدایان ایرانیان  [2014 Nov] 
*اعلام جرم  [2014 Oct] 
*گذار از ملّیت ایرانی به مدرنیته*  [2014 Sep] 
*«سرنوشت ایران چه خواهد بود»  [2014 Jun] 
*«بلای دین»(۱)  [2014 May] 
*اجازه ندهیم به ایرانیان توهین کنند!  [2014 Mar] 
*«حلقۀ مفقودۀ» انقلاب ۵۷  [2014 Mar] 
*تراژدی 35 سالۀ ایران  [2014 Feb] 
*موانع آشنایی با فلسفه متن سخنرانی در گردهمایی 8 دسامبر 2014 به دعوت "انجمن ادبی هزار و یک شب"، فرانکفورت [2013 Dec] 
*زوال هویت ایرانی؟  [2013 Nov] 
*فلسفه‌ی تاریخ  [2013 Oct] 
*اندیشه گاندی  [2013 Aug] 
*پرویز شهریاری، استاد ریاضی و معلم انسانیت در تهران درگذشت  [2012 May] 
*نگاه دیگر درآمدی بر کتاب "راهنمای سرگشتگان" اثر موسی ابن میمون یا Moses Maimonides  [2012 Mar]