PEZHVAKEIRAN.COM پرویز شهریاری، استاد ریاضی و معلم انسانیت در تهران درگذشت
 

پرویز شهریاری، استاد ریاضی و معلم انسانیت در تهران درگذشت
فاضل غیبی

معلم، نویسنده، مترجم و روزنامه نگار برجسته و زندانی سیاسی روز جمعه در پی حمله قلبی در تهران درگذشت.

پرویز شهریاری درگذشت. بر اثر بیماری قلبی در یبمارستان جم در تهران . تولدش روز دوم آذر ۱۳۰۵ بود و مرگش ۲۲ اردی بهشت ۱۳۹۱. ۸۵ سال زندگی کرد و  میراثی نامیرا و گنجینه ای گران بها از خود به جا گذاشت. گنجینه ای از  انسان هایی که تربیت کرد. و میراثی از کتاب هایی که تالیف و ترجمه کرد.  

زندگی در کرمان

کودکی و نوجوانی اش در کرمان با سختی و فقر گذشت. پدرش را که با کارگری  بر زمین های اربابی زندگی شان را می گذراند وقتی کودکی دبستانی بود از دست  داد و پسر بچه را با پرسشی که تا آخرین روزهای پیری دست از سرش برنداشت،  تنها گذاشت. وقتی پدر به خانه بازمی گردد، درد دارد. دراز می کشد و پرویز  را صدا می زند و می گوید می خواهد با او حرفی بزند. اما مادر از پرویز می  خواهد اول برود نان بخرد. وقتی پرویز به خانه برمی گردد، پدر فوت کرده است . :«و من هنوز در این فکرم که پدرم آن روز چه می خواست به من بگوید».

دوران پس از جنگ جهانی اول است و دوره قحطی و دشواری. آنهم برای خانواده  ای کارگری و نسبتا پرجمعیت با چهار بچه کوچک. و مرگ پدر زندگی را برای او و  خواهر و برادران و خردسال و مادر جوانش سخت تر می کند. مادر با کار در  کارخانه پنبه پاک کنی خرج زندگی را در می آورد و پرویز با کارهایی که گاه  کار هرکسی نیست، چون باز کردن چاه های آب و نظیر آن کمک خرجی می شود برای  مادر. اما در کرمان آن روز اگر فقر حکومت می کرد و چنان از نظر اقتصادی عقب  افتاده بود که حتی یک پزشک در آن نبود، اما از نظر فرهنگی چه بسا پیش رفته  تر از امروز بود. پرویز که در خانواده ای زرتشتی به دنیا آمده، با کودکان  مسلمان و یهودی هم بازی ست و آنچه در بازی هایشان جایی ندارد، مذهب شان  است. شاید اولین درس های مروت و مدارا را در همان بازی ها می آموخت.

سال های تهران

دوران مدرسه را تا ۱۸ سالگی در کرمان می گذراند و در سال ۱۳۲۳ به تهران  می رود. عشق و استعدادش به ریاضی او را به تحصیل در رشته ریاضی و سپس در  دانشکده علوم می کشاند و هم زمان در دانشسرای عالی ثبت نام می کند و هر دو  لیسانس را با هم می گیرد. یکی در رشته ریاضی و دیگری برای دبیری.

اما عشق دیگر او معلمی بود. می گویددر تمام عمرم معلم بودم. حتی وقتی در زندان بودم.» اما به تصدیق شاگردانش معلمی برای او تنها تدریس  نبود: «او در درجه اول معلم انسانیت و تقوا، بود. معلم زیستنی سزاوار  انسان بودن بود».

کلاس هایش معمولا به شاگردان خودش محدود نمی شد. شیوه تدریسش که بر اساس  انسان سازی بود چنان بود که پس از یک دوهفته از آغاز سال تحصیلی بناگزیر  کلاس هایش را در سالن های مدرسه می گذاشتند. شاگردان کلاس ها و رشته های  دیگر نیمکت های کلاس را پر می کردند تا آنچه را در کلاس های دیگر نمی  آموختند، از او بیاموزند. درس احترام به انسان و تفکر منطقی و روحیه  بردباری و مدارا.

شاگردانش می گویند که از همان آغاز کلاس تکلیفشان با نمره معلوم بود. می  گفت هر نمره ای که بخواهید به شما می دهم. و مسئله نمره گرفتن را که در  نظام آموزش ایران همواره برای محصل ایرانی چه در مدرسه و چه دانشگاه مهم  ترین و حیاتی ترین امر و حتی هدف از تحصیل است، برای آنها حل شده می  نمایاند تا توجه دانش آموزان را به خود درس بکشاند. با آن که معلم ریاضی  بود و انتزاعی ترین علم بشری را تدریس می کرد اما هرگز از آموزش مسائل  انسانی و واداشتن شاگردان به تفکر در باره چرایی چیزها غفلت نمی کرد. در  درسهایش نیز مانند همه کتاب هایی که تالیف و ترجمه کرده است توجه به تاریخ  علم و پیدایش علوم و شیوه کاربرد علوم در راه سعادت انسان جایی مهم داشت.

آرمان خواهی و زندان

در تهران سال های بیست، جوان کرمانی زرتشتی شیفته ریاضی و آموزش که از  هجده سالگی در کلاس های شبانه تدریس می کرده و دغدغه سعادت انسان ها و  عدالت خواهی دارد به کار سیاسی و فعالیت در حزب توده ایران روی می آورددغدغه من زندگی آدم هاست و هرکاری که می کنم در حول و حوش آن است». مبارزه سیاسی اش با کار فرهنگی هم عنان است. مسئول حزب در کرمان می شود . اما در عین حال  در مجلات حزبی قلم میزند. در ۲۰ سالگی( ۱۳۲۵) عضو هیئت  تحریریه قیام ایران است. یک سال بعد  سردبیر نشریه وهومن است که  در ۲۸  مرداد تعطیل می شود.  پیش از آن، پس از اعلام انحلال حزب توده و اغاز  دستگیری اعضای آن در سال ۱۳۲۸زندانی شده .  پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۳ و آغاز دور  دوم بگیر و ببند های توده ای ها پرویز مخفی می شود. در مدت زندگی مخفی با  نام مستعار به تدریس در دبیرستان و آموزشگاهی شبانه می پردازد. خانواده و  بویژه برادرانش برای لودادن محل اختفای او زندانی و شکنجه می شوند. سرانجام  در سال ۱۳۳۵ پیدایش می کنند.۴۰ روز با خانواده اش در تهران در خانه ای در  بازداشت به سر می برد و پس از آن به زندان قصر و سپس به قزل قلعه می افتد . در ۱۳۳۷ با قید کفالت ازاد می شود و از مهرماه ۱۳۳۸ کار تدریس را به صورت  معلم حق التدریسی از سر می گیرد.

هفت بار زندان می رود. مدت بازداشت هایش از سه سال تا سه ماه. و یادگار  سال های زندانش درد شانه و دست که از دست بند قپانی برایش مانده. در فواصل  زندان با محرومیت های اجتماعی و ممنوعیت از ندریس و تالیف، کاری که عاشق  آنست، روبروست.

اما سال های زندان را به بطالت نمی گذراند. با آن که زبان فرانسه می  داند و نخستین ترجمه هایش از فرانسه است، اما زبان روسی را زبان علم می  داند. پس با استفاده از کتاب های اموزش روسی که برادرش در ملاقات ها می  آورد و با استفاده از راهنمایی های زندانیان سیاسی دیگر که اکثرا تحصیل  کرده و فرهیخته و زبان دان بودند، روسی می آموزد.  

تدریس، تالیف و ترجمه

در زندان در سال ۱۳۲۹ است که دوره کتابهای درسی آموزش ریاضیات را تالیف می کند و در عین حال کتاب تاریخ حساب را ترجمه می کند.

راه اندازی نخستین کلاس کنکور در ایران، تاسیس گروه فرهنگی خوارزمی،  دبیرستان پسرانه خوارزمی، دبیرستان دخترانه مرجان (به نام دخترش مرجان که  در تصادف رانندگی کشته شد)، گروه فرهنگی مرجان که به گفته او «وقتی به سود  آوری رسید برایش گرفتاری پیدا شد»، انتشارات توکا (هم نام یکی از پسرانش ) ،  تاسیس مدرسه عالی علوم اراک (که بعد از انقلاب به صورت دانشکده دولتی  درآمد) بخش دیگری از تلاشهای او در زمینه جاانداختن نهادهای آموزشی بود . فشارهای سال های پس از انقلاب سبب می شود که کار مدرسه داری را رها کند.

او در آموزش صاحب نظر بود. معتقد بود که مدارس باید همه دولتی باشند و  از وجود مدارس انتفاعی و مدرسه تیزهوشان و غیره بشدت انتقاد می کرد و درعین  حال آن را خلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی می دانست. در زمینه آموزش با  نظام آموزش یک سره و یک سان برای همه در مدارس مخالف بود. می گفت باید  مدارس در دو سطح باشند. یکی در سطح عمومی برای کسانی که طالب تحصیلات عالی  نیستند. و دیگر کلاس های خاص در رشته های خاص و در حد لیسانس دانشگاهی. به  طوری که دانش آموزانی که خواستار راه یابی به دانشگاه و تحصیلات عالی  بالاتر از لیسانس هستند، در آنها شرکت کنند.  

از او بیش از ۲۰۰ کتاب تالیف و ترجمه بازمانده است. اما بسیاری از این  کتاب ها با خون دل مولفش پدید آمده. برخی در زندان، شماری در سال های  محرومیت های اجتماعی و گروهی نیز در دست ناشران دولتی پس از انقلاب مانند  امیرکبیر. تا جایی که یا کتاب هایش را چاپ نمی کردند و یا بی خبر از او و  بدون دادن حق تالیف منتشر می کردند. تالیفاتش از کتاب های درسی و آموزش  ریاضیات تا داستان های علمی و تالیفات تاریخی را در بر می گیرد. همه در  زمینه ساختن انسان و ارتقای اخلاق انسانی.

روزنامه نگاری

پرویز شهریاری علاوه بر کار تدریس و تالیف و ترجمه در سطحی عظیم و  باورنکردنی که بیرون از عهده یک فرد می نماید، در کار روزنامه نگاری نیز  بشدت فعال بود و سردبیری چند ین نشریه وزین علمی و فرهنگی را برعهده داشت . سخن علمی و فنی، وهومن، چیستا، فصلنامه شورای نویسندگان و هنرمندان ایران،  آشنایی با دانش، آشتی با ریاضیات – (که در دوران جنگ  وزارت ارشاد او را  احضار می کند و وادار به تغییر نام مجله می کند. زیرا به عقیده مسئولان،  زمان زمان جنگ بود و نباید از «آشتی» سخن به میان می آمد. حتی اگر آن آشتی،  آشتی با ریاضیات باشد و پرویز شهریاری بناگزیر نام مجله را به آشنایی با  ریاضیات تغییر می دهد)، و مجله دانش و مردم. اما در عرصه  روزنامه نگاری  نیز به خاطر سوابق و آرمان هایش ناگزیر از تحمل محرومیت ها و دشواری ها  بود. با آن که همواره آرزو داشت صاحب امتیاز نشریه ای باشد، اما دولت ها چه  پیش و چه پس از انقلاب،  به او امتیاز نشریه نمی دادند. پس از آشنایی با  پرویز ملک پور، نماینده زرتشتیان در مجلس، از او می خواهد امتیاز نشریه ای  را بگیرد و نشریه چیستا، که مجله ای فرهنگی، ادبی و اجتماعی با تاکید بر  مقولات ایران شناختی و فرهنگی ایران است، متولد می شود. نشریه ای که از  شهریور ۱۳۶۰ تاکنون بی وقفه به زندگی ادامه داده است. هرچند که حدود یک سال  و نیم از عمر این نشریه، از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۳ در دوری از سردبیرش گذشت.

پیرانه سر: از زندان تا تجلیل در جمهوری اسلامی

پرویز شهریاری با آن که پس از انقلاب رسما به حزب توده نپیوست، اما در  اردیبهشت سال ۱۳۶۲، در آستانه شصت سالگی، همراه با گروهی دیگر از اعضا و  هواداران حزب دستگیر و بازداشت شد. مدت یک سال و نیم با تن خسته و قلب  بیمار و دردهای ناشی از محبس های پیشین در زندان گذراند بی آن که در پرونده  اش اتهامی علیه او باشد. پس از آزادی نیز همه حقوق بازنشستگی اش قطع شد . اما طبع بلندش او را از طلب آن باز می داشت: «خبر ندارم بازنشستگی من چه  شد. دنبالش نرفتم چون [این کار] وظیفه دولت است. الان زندگیم را ازراه حق  تالیف کتاب هایم می گذرانم».

با این حال آخرین سال های عمر این استاد بی نظیر با رنج کمتری همراه  بود. در ۱۳۷۴ در بیست و ششمین کنفرانس ریاضی کشور که در کرمان برگزار شد،  برای نخستین بار از استاد پرویز شهریاری به پاس یک عمر تلاش و خدمت علمی و  آموزشی اش در مقام پیش کسوت ریاضی تجلیل شد. در سال های ۱۳۷۶ و ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹  نیز در کنفرانس ها و مراکز آموزشی ریاضیات از او قدردانی به عمل آمد. در   ۱۳۸۱  دکترای افتخاری ریاضی به او تقدیم شد و در آبان ۱۳۸۴ به عنوان چهره  ماندگار آموزش ریاضیات مورد سپاس و تقدیر قرار گرفت. در همان سال در پی  تاسیس «بنیاد پرویز شهریاری»، استاد همه کتابخانه نفیس خود را به این بنیاد  تقدیم کرد.

این تقدیرهای به تأخیر آمده تا چه حد توانست  مرهمی بر زخم های دیرین او  باشد؟ « در زندگی ام همیشه در بیم و امید به سر برده ام. همیشه حتی حالا  نمی توانم خودم را به معنای واقعی آزاد احساس کنم. همیشه (این احساس را  دارم که انگار) یک کسی، یک چیزی دارد مرا می پاید.»  

و مرگ  ...

ریاضیدان ۸۵ ساله ما روز جمعه صبح ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ با هفت هزار سالگان  هم سال شد. او دیگر در میان زندگان نیست. اما آیا با مرگ روبرو شده است؟  «به قول فیلسوف آلمانی، من با مرگ هیچوقت روبرو نمی شوم. چون تا وقتی زنده  ام مرگ نیست. وقتی مرگ آمد، من نیستم که آن را ببینم.» پرویز شهریاری به  مرگ نمی اندیشید. مرگ را چیز لازمی می دانست که همه به آن دچار می شوند . اما آنی از مهلت عمرش از تلاش و تکاپو برای آن که جهان جایی بهتر و شایسته  شأن انسان  باشد دست نکشید. زیرا برای او: «مرگ یعنی سکون. و من هنوز به  مرگ نرسیده ام.». آیا پرویز شهریاری همه حرف هایش را زده بود یا مانند پدرش  هنوز حرفی ناگفته داشت؟  

پیکر استاد را بعد از ظهر روز جمعه در آرامگاه زرتشتیان تهران در قصر فیروزه به خاک می سپارند.

 

منبع:پژواک ایران


فاضل غیبی

فهرست مطالب فاضل غیبی در سایت پژواک ایران 

*چرا چپ‌گرایی از میان نمی‌رود؟  [2024 Apr] 
*نه، لایق رستاخیز مهسا نبودیم!  [2024 Feb] 
*لایق رستاخیز مهسا نبودیم؟  [2024 Jan] 
*حملۀ خارجی به مراکز نظامی حکومت اسلامی؛ آری یا نه؟   [2023 Nov] 
* توهم دربارۀ «کشور مستقل فلسطین» را به دور افکنیم!  [2023 Nov] 
* حافظ، «دیوانۀ سرسامی» یا «فرزانۀ جاودانی»*  [2023 Nov] 
*مرز میان انقلاب و ضد انقلاب در انقلاب مشروطه  [2023 Aug] 
*دوچهرگی، بلای جان ایران  [2023 Jul] 
*رستاخیز مهسا زنده است  [2023 Jun] 
*میانه‌روی دمکراتیک، تنها راه نجات ایران  [2023 May] 
*جای بهائیان در رستاخیز نوین ایران خالی است!  [2023 Apr] 
*منشور مهسا و «کارناوال منیّت»  [2023 Mar] 
*رستاخیز همۀ ایران‌دوستان  [2023 Mar] 
*رستاخیز زن زندگی آزادی، اتوبوس نیست!  [2023 Feb] 
*رستاخیز زن زندگی آزادی را دریابیم!  [2023 Jan] 
*از «سلطنت» تا «پادشاهی»؛ تفاوت از زمین تا آسمان  [2023 Jan] 
*ایران «تاریخی» را پس می‌گیریم!  [2023 Jan] 
*دین «خدای رنگین کمان» !  [2022 Dec] 
*ترس از که و باک از چه؟  [2022 Nov] 
*آقای «هالو»، از جوانان ایران بیاموزید!  [2022 Oct] 
*ویژگی‌های رستاخیز نوین ایران کدامند؟  [2022 Oct] 
*پایان اسلام در ایران  [2022 Sep] 
*با اندیشه به سوی همبستگی  [2022 Sep] 
*چرا ملاها کمر به نابودی بهائیان بسته‌اند؟  [2022 Aug] 
*الفبای انقلاب  [2022 Jun] 
*بزرگ‌ترین دروغ قرن بیستم  [2022 May] 
*آیا می‌توانیم اقتدار ملاها را درهم بشکنیم؟  [2022 Apr] 
*اوکرائین و نبرد برای دمکراسی  [2022 Apr] 
*چرا «جریان چپ» هوادار پوتین است؟  [2022 Mar] 
*یونانیان همسایۀ «بربرها»   [2022 Feb] 
*کالبدشناسی یک پندار  [2022 Jan] 
*منطق‌گریزی اسلامی، عامل سقوط ایران   [2021 Dec] 
*من از اسلام می‌ترسم!‏  [2021 Sep] 
*با شادی به سوی آزادی  [2021 Aug] 
*فلسفه سیاسی ازلیان و بهائیان/ بخش دوم  [2021 Jul] 
*فلسفه سیاسی ازلیان و بهائیان بخش نخست  [2021 Jun] 
*خطر پوپولیسم و پایان دمکراسی   [2021 Jun] 
*رهبر انقلاب مشروطه که بود؟   [2021 May] 
*نقدی بر کتاب «مشروطه نوین»  [2021 Apr] 
*در جستجوی راه‌ نوین برای گذار از حکومت اسلامی  [2021 Mar] 
* ویژگی‌های «چپ نوین» کدامند؟  [2021 Mar] 
*به سوی آینده  [2021 Feb] 
*بهائیان بر سر دوراهی  [2020 Dec] 
*در ستایش ناسیونالیسم و ملّی‌گرایی  [2020 Dec] 
*بارکشان غول بیابان   [2020 Nov] 
*مقایسه‌ی رضاشاه با آتاتورک نابجاست زیرا…   [2020 Nov] 
*از ترامپ بیاموزیم!   [2020 Oct] 
*موانع مبارزه با حکومت اسلامی   [2020 Sep] 
*ْ چرا شاهان معاصر ایران خودکامه شدند؟   [2020 Aug] 
*سخنی با شاهزاده رضا پهلوی  [2020 Jul] 
*ملی‌گرایی تنها راه نجات ایران   [2020 Jul] 
*هیچکس ناموس هیچکس نیست!  [2020 Jun] 
*رسانه‌ها در خدمت بحران‌آفرینی   [2020 Jun] 
*دربارۀ انگیزه و راهکار جنبش چپ   [2020 Apr] 
*دربارۀ آزادی عمل پادشاهان ایران در دوران اشکانی و ساسانی مداومت در دگرگونی [2020 Mar] 
*تا فرصت از دست نرود!  [2020 Mar] 
*شرکت در «انتخابات» مخالف سرافرازی انسانی است  [2020 Feb] 
*فلسطین خوشبخت!  [2020 Feb] 
*پیشنهاد؛ اخراج حکومت اسلامی از سازمان ملل متحد   [2020 Jan] 
*چرا بهائی هستم؟   [2020 Jan] 
*درباره فرهنگ مبارزه با حکومت اسلامی  [2019 Dec] 
*نقدی بر کتاب «تأملات دیرهنگام» نوشته محمود صباحی  [2019 Oct] 
*آیا می‌توان بر «دینخویی» ایرانی غلبه کرد؟   [2019 Aug] 
*نامۀ محفل ملی بهائیان آمریکا و کانادا خطاب به رضا شاه  [2019 Jul] 
*فشار گازنبری بر رژیم دو بُنی ‎  [2019 Jun] 
*خود را از آمریکا‌ستیزی برهانیم   [2019 Jun] 
* نُتردام ما کجاست؟   [2019 May] 
*آیا ایران آینده بهائی خواهد بود؟  [2019 Apr] 
*چرا اپوزیسیون برنمی خیزد؟   [2019 Apr] 
*چپ‌گرایی، شیشۀ عمر حکومت اسلامی  [2019 Mar] 
*پس از چهل سال کجای کاریم؟   [2019 Feb] 
*«راست ملّی» در برابر «چپ ضد ملّی»  [2018 Dec] 
*پادشاه انتخابی، ضرورت تاریخی  [2018 Dec] 
*منتظر چه هستیم؟  [2018 Nov] 
*پیشنهادی به فَرَشگرد  [2018 Nov] 
*بحران سیاسی اروپا از کجا می آید؟  [2018 Oct] 
*آشتی ملی را نمی‌توان دور زد!   [2018 Oct] 
*ملایان، برندگان سه انقلاب  [2018 Sep] 
*غول‌های رسانه‌ای و حکومت اسلامی  [2018 Sep] 
*چرا ایران را دوست دارم؟   [2018 Aug] 
*کجا ایستاده‌ایم؟   [2018 Aug] 
*اگر صبر کنیم و امید داشته باشیم…   [2018 Aug] 
*«انقلاب مسلحانه، افسانه‌ای بیش نیست!»  [2018 Jul] 
*چرا، اثر می‌کند!  [2018 Jun] 
*چه زمانی آمریکا به ایران حمله خواهد کرد؟   [2018 Jun] 
*توقعات ملی ما کدامند؟ ‏   [2018 Jun] 
*تاریک اندیشان ایرانی‎ ‎‏ و اسرائیل   [2018 May] 
*چپ‌ها و برجام  [2018 May] 
*‏«جنبش ملی برای دمکراسی در ایران» و دیگر هیچ   [2018 May] 
* ایران به کجا می رود؟   [2018 Apr] 
*دوستان چپ، لطفاً دیگر مبارزه نکنید!  [2018 Mar] 
*نظام حکومت ایران چگونه باشد؟  [2018 Feb] 
*سرمایه‌داری یا توحش  [2018 Jan] 
*چنین باید کرد!   [2018 Jan] 
*چه باید کرد؟   [2017 Dec] 
*از هگل توتالیتر تا مارکس ضدانقلابی   [2017 Nov] 
*به مناسبت دویستمین سالگرد تولد بهاءالله   [2017 Oct] 
*آیا فلسفه یهودی است؟   [2017 Sep] 
*آیا سیاست می تواند اخلاقی باشد؟  [2017 Sep] 
* چرا حکومت ایران رفرم پذیر نیست؟   [2017 Aug] 
*زرین‌کوب، نمونۀ فرهنگ پرداز شرقی ‏   [2017 May] 
*هانا آرنت، نمونۀ فرهنگ‌پرداز غربی ‏(1)‏   [2017 Apr] 
*مردی که نباید شناخت!‏  [2017 Feb] 
*پیاده ها در نبرد ملایان ‏  [2017 Feb] 
*«جنبش چپ»، دشمن ایران  [2016 Jun] 
*«نسبیت فرهنگی»، بلای ایران  [2016 May] 
*پاسخ به «انتقاد دوستانه‌ای از مردم ایران»   [2016 Apr] 
* راز بقای حکومت اسلامی  [2016 Jan] 
*مصطفی‌ملکیان، متوهّم ملّی  [2015 Oct] 
*خردورزی حق ماست!  [2015 Oct] 
*28مرداد، نه «کودتا» نه «قیام»!  [2015 Jul] 
*زنده باد آمریکا!  [2015 May] 
*«اسلام ناب» یا «اسلام مهربان»   [2015 Apr] 
*مؤثرترین شخصیت تاریخ معاصر  [2015 Mar] 
* ما موش‌ها!  [2015 Jan] 
*سید جواد طباطبائی، لوتر ایران؟  [2015 Jan] 
*چه شد که چنین شد؟  [2014 Nov] 
*خدایان ایرانیان  [2014 Nov] 
*اعلام جرم  [2014 Oct] 
*گذار از ملّیت ایرانی به مدرنیته*  [2014 Sep] 
*«سرنوشت ایران چه خواهد بود»  [2014 Jun] 
*«بلای دین»(۱)  [2014 May] 
*اجازه ندهیم به ایرانیان توهین کنند!  [2014 Mar] 
*«حلقۀ مفقودۀ» انقلاب ۵۷  [2014 Mar] 
*تراژدی 35 سالۀ ایران  [2014 Feb] 
*موانع آشنایی با فلسفه متن سخنرانی در گردهمایی 8 دسامبر 2014 به دعوت "انجمن ادبی هزار و یک شب"، فرانکفورت [2013 Dec] 
*زوال هویت ایرانی؟  [2013 Nov] 
*فلسفه‌ی تاریخ  [2013 Oct] 
*اندیشه گاندی  [2013 Aug] 
*پرویز شهریاری، استاد ریاضی و معلم انسانیت در تهران درگذشت  [2012 May] 
*نگاه دیگر درآمدی بر کتاب "راهنمای سرگشتگان" اثر موسی ابن میمون یا Moses Maimonides  [2012 Mar]