PEZHVAKEIRAN.COM به بهانه روز زن
 

به بهانه روز زن
شاهین مهران

روز زن در کشورهای سوسیالیستی ، دمکرات و پیرو قانون خصوصاً معنی دارد.  امّا در سرزمین های قانون ستیز مثل ایران، لزومی ندارد که معنایی داشته باشد.  بهر روی مردم و آزادی طلبان دست بردار نیستند و حقّ زن را نیز در این سرزمین ها مثل حقوق دیگر به کرسی خواهند نشاند.

 

  از آغاز مشروطیت روشنگران و مصلحان ایرانی حقوق جدید اجتماعی را مطرح ساختند،  و در عوض محدود کردن قدرت و کم کم بستن دست مستبّدان را پیشنهاد دادند.  رضا شاه ناگهان با یک کودتای انگلیسی،  شد همه کاره.  نخست مُهر ابطال بر مردم و حقوق ایشان زد،  قلم ها را شکست،  قلمزنان را یا کشت یا سرکوب کرد یا خرید.  و بعد شروع کرد به اجرای بعضی از همان طرحهای پیشنهادی روشنفکران، امّا با زور و قُلدری.  مثلاً چادر را به زور از سر زنها برداشت،  در حالیکه اگر فرهنگ و نهادهای فرهنگی و دمکراسی را فعّال میکرد، زن خود نه تنها چادر را به زباله دان تاریخ می انداخت، بلکه با چشم باز حقوق خود را مطالبه میکرد.

انگلیس ها گرچه رضاشاه را به مزبله انداختند، امّا اهدافشان را در ایران کاملاً بدست آوردند.  یعنی ملّت ایران را اسیر نگه داشتند و نفت را بردند.  پس از کودتای ۲۸ مرداد بر ضد حکومت ملّی،  شاه نخست آنچه ملّی و مردمی بود،  نابود کرد.  بعد شروع کرد به ادای قانون در آوردن.  شش مادّه انقلاب سفید او خواسته و مطلوب مردم در طول سالیان بسیار بود.  مثلاً قانون اصلاحات ارضی از همان آغاز مشروطه مطرح بود.  حزب توده در باره آن شعار داد.  نیروی سوم و خلیل ملکی به جدّ پیگیر آن بودند، حسین ملک برادر خلیل ملکی طرح اجرای اصلاحات ارضی را ارائه کرد.  شاه آنرا قاپید و در وزارت حسن ارسنجانی بطور ناقص و ابتری به اجرا در آورد.  کجرویهای شاه در اجرای آن و نیز همراه با تعدّیها و کجرویهای دیگر، دامنگیر حکومت او شد،  و سرانجام چون حبابی بر باد شد. گرچه آمریکایی ها حکومت او را نابود کردند، امّا به اهداف خود در ایران دست یافتند،  یعنی ایران را اسیر نگه داشتند و نفت را بردند.

 

جمهوری اسلامی که از همان آغاز کوک کرده بود که بساط آزادی و حقّ و قانون را برچیند، بموازات قتل عام روشنفکران و آزادی خواهان زن و مرد،  سالها زور زد تا یک یا چند زن را بعنوان «سمبل» عرضه کند.  سرانجام یکی دو وزیر و معاون زن را در کابینه هایش چپاند،  که حرکات و چهره هاشان بیشتر به زنان جادوگر قرون وسطای اروپا یا شیخه های عرب و آفریقایی یکی دو قرن گذشته شبیه بود،  که تخصّص شان جنبل و جادو یا ختنه کردن دختربچه ها بود.  شاهکار دیگر زن اسلامی که رژیم برای گرفتن جایزه نوبل با سلام و صلوات به اروپا فرستاد،  در همان آغاز جلسه اعلام کرد:  من یک زن مسلمانم 

نخست باید بگویم،  دکّان نوبل یک دکّه سویدی – نروژی است، برای تعارفات و بده بستانها بین خود غربی ها،  و جنبه فرمالیستی و بازیهای سیاسی – اقتصادی آن، بر جنبه علمی و حقیقی غلبه دارد.  این را اروپایی ها خود میدانند.  از این جایزه ها که هر ساله پخش میشود، چرا سهمی نصیب دانشمندان هندی و چینی و بقیه مردم دنیا نمیشود!  جز موارد استثنایی که آنهم به علت، یا شیطنتی خاص است.   جایزه ای که گاه به یک عرب یا ایرانی داده اند،  بیشتر برای منافع سیاسی زود گذر و گول زدنی و تحمیقی و تحقیری است.

یادتان نیست، همان سال که جایزه صلح را به عرفات دادند، همان را به رئیس اسرائیل نیز دادند؟  یعنی که جایزه ای بی معنی است.

وانگهی کدام مخ خر خورده ای را دیده اید که برود جایزه نوبل بگیرد،  و در معرفی خود بگوید:  من یک زن مسلمانم.

خانم محترم اگر جایزه به تو داده اند بنام «صلح»  داده اند ،  نه برای زن بودن یا مسلمان بودن !  یعنی لابد کاری برای صلح انجام داده ای،  یا تنبانی پای یک بچه بی شلوار کرده ای،  یا از این قبیل!   این همه مرد و زن از همه جهان آمده اند و جایزه گرفته اند، هیچ یک را دیده ای که بگوید، من یک زن یا مرد بودایی ام یا مسیحیم یا یهودیم یا کمونیستم؟

وانگهی آنچه میگویی خود  دُم خروس جمهوری اسلامی است،  که میخواهد  زن طراز نوین اسلامی رو کند!!  یعنی این جایزه را در حقیقت خمینی و خامنه ای است که دریافت کرده اند.  دکّان نوبل برای دین به کسی جایزه نمیدهد،  بلکه برای فیزیک، شیمی یا صلح و از اینگونه عناوین میدهد.

این عنصر که اکنون برای رژیم جمهوری اسلامی دلّالی و نمایندگی میکند،  همان روز که گفت «من یک زن مسلمانم»  در حقیقت اعلام کرد که نماینده رژیم آخوند است.

این عنصر را یک زن ایرانی دانستن، در حقیقت بزرگترین توهین به زن شریف و آزاده ایرانی است،  که هزارها نمونه او را در بالای صلیبها یا بسته به چوبه های تیر باران با بدنهای آبکش شده از گلوله های آمریکایی و اروپایی دیده ایم.

وقتی می بینیم که این گونه افراد آلوده دامن، بعنوان ایرانی و نمایندگانی از ایران، در محافل جهانی قر حقوق بشری میدهند، و مردم ایران انعکاسی جدّی به این امور از خود نشان نمیدهند، غم وجودمان را میگیرد.  این نوع زنان و مردان را به روسپی خانه تاریخ بسپریم، سزاوارتر است.

اکنون به خودمان و زنان خودمان برگردیم

چند سال پیش جمهوری اسلامی نویسنده یا ژورنالیستی را بعلت گفتن حرف حقّّی،  میخواست شلّاق بزند. ناگهان چهره شاعره نامداری در صفحه های خبری ظاهر شد.  خانم سیمین بهبهانی، مردانه پا به میدان نهاده و پیشنهاد داده بود،  که آخوندها بجای آنکه نویسنده مزبور را شلّاق کش کنند،  شلاقها را به ایشان بنوازند!  این پیشنهاد شوری در محافل شعری ایران برانگیخت!   امّا من متحّیر شدم و البته نفهمیدم چراچنین پیشنهادی؟  و چه معنایی دارد؟  آیا مقصود شاعره آنست که همه جهانیان ایثار و فداکاری او را بدانند؟  یا خواسته است آخوند و جلّاد را از رو ببرد؟  یا چیزهای دیگر؟

تنها پاسخ به جلّاد،  قطع کردن دست او و ریشه اوست.  اگر نمیتوانی،  پس انکار او و تقبیح او و افشاگری بر ضدّ او، و اینگونه کارها.  واگر باز هم هیچکدام اینها از دستت بر نمی آید،   پس خاموش!  از جلّاد شلّاق خوردن را گدایی کردن،  نشان دهنده حضیض ذلّت یک انسان و یک فرهنگ است

وانگهی خانم بهبهانی اگر میخواهید صلح دوستی خود را در سطح جهان جلوه گر کنید – شاید هوس کرده اید بشما هم جایزه نوبل بدهند – و از بچه های بی ادب فلسطینی انتقاد میکنید که،  به اشغالگران اسرائیلی سنگ پرت میکنند،  بد نیست لا اقل اشغالگری و خونریزی و تجاوز ایشان را نیز محکوم کنید، که بچه های بیگناه را با گلوله آبکش میکنند

پس از همه اینها سرکار خانم بهبهانی شما بهرحال مشهور هستید و دوستداران دارید،  لزومی ندارد برای کسب شهرت بیشتر خود را مضحکه عام و خاصّ کنید. این مظلوم است که ظالم و گرگ می پرورد

 

شنیدم من ز مرغان  بهاری                      به گلبانگ طرب  بر شاخساری

 

دو هفته شادی  و آزادی  و عشق                 در آغوش  بُتان  با میگساری

 

از آن بهتر که صد سال و فزون تر             به شلّاق  و  ریا  و خاکساری

 

 

شاهین مهران

 

روز زن  2014

منبع:پژواک ایران