اما راجع به کیش کاسیان- از آثار مکتوب به طور کلی به جز نام خدایان ایشان چیز مهمی دستگیر نمیشود. از آن جمله خدای کاشَو به تلفظ اکدی است (شاید خدای دونیاش و کاشو یکی باشد) که ظاهراَ خدای قبیله ای و نیای کاسیان شمرده می شده است (برای کاشو زوجه ای مؤنث به نام کاشیتو یا کاسیتو قائل بوده اند که به عقیده دایمل با الهه مشروب مستی آور سومری یعنی گشتینانا یکی شمرده میشد، در اوروک پرستش آن رواج گرفته بوده است). دیگر شیمالی الهه قلل کوهستان که نام دیگر آن شیبارو بود (الهه کوههای روشن و ساکن ارتفاعات و گام زن بر قلل). و دیگر شوکامون یا شومو خدای آتش زیر زمینی بود (با نرگال نوسکو دارای سمبل شیر و مشعل یکی گرفته شده است)، حامی سلسله شاهی بود. هاربه (هوربی عیلامی؟) و شیحو (شیپاک) از خدایان بسیار معزز و محترم بودند که با خدایان بابل انلیل (سلطان خدایان و خدای آسمان و زمین) و خدای دولت بابل یکسان بودند. شاید هردو نام به خدای واحدی تعلق داشته اند. خدایانی به نامهای شوگورا و شی-حو؟ با مردوک و خدای ماه مقایسه شده است. خدای خورشید ساخ یا شوریاش نامیده میشده. نام اخیر نام هندواروپایی خدای خورشید است. چنین رابطه ای (هندواروپایی) بین نامهای هوتها (هودها) و اوبریاش (بوریاش) همچنین بین نامهای گیدار و ماراطاش (ماروطاش)-دونام خدای جنگ-وجود دارد. کامول و الهه میریزیر (الهه جهان زیرین؟) و دور (که با خدای تیرو عیلامی مقایسه میشود) را باید خدایان حاصلخیزی شمرد. کامولا را با اِآ ی بابلی خدای آبهای زمینی و خرد و میریزیر را با الهه مادر نین لیل (زوجه انلیل) یکی می دانند. خدای حامی خاندان شاهی ایمّیریا نام داشت.
ملاحظاتی که در باره نام برخی از خدایان کاسی داشته ام، از این قرار است:
۱- به نظر می رسد در میان نام خدایان کاسی نامهای شوکامون، شوگال،شوگاب و شوگورا از ریشه سئوکَ اوستایی (روشن و نورانی و سفید) و شوکرای سانسکریت به معنی سفید و نورانی هستند.
۲- میری یاش در لغت کاسی به معنی زمین صحرایی است، لذا نام الهه میریزیر صاحب زمین صحرایی است. مَرو در سانسکریت به معنی صحرا و ایشیر (ایزیر) در لغت سانسکریت به معنی صاحب است.
۳- بوریاش به معنی ایزد باران و رعد است. از ریشه باران و بوران فارسی بعلاوه پسوند یاش که پسوند حالت اسمی است.
۴- گیدار. این نام به صورت گَدار در سانسکریت به معنی دارنده سر گاوی شکل است.
۵- نام ایمیریا را به شکل ای-مار-یا در زبانهای قدیم ایرانی می توان به معنی دانای سرنوشت گرفت.
۶- نام کامول را به شکل کا-آمول می توان در زبانهای ایرانی به معنی سرور آبهای نیرومند دانست.
۷- نام ایزد هوتها (هودها) در سانسکریت به معنی خدایی است که برایش مراسم قربانی و فدیه به جای آورده میشود.
۸- شیپاک (شیحو) در زبانهای قدیم ایرانی به معنی مار و اژدها است.
۹- شیمالیا (شیبارو) در زبانهای سانسکریت و ایرانی به معنی الهه منسوب به مکانهای برفی و بلند کوهستانی است.
۱۰- نام مروتاش را می توان از ریشه سانسکریتی ماروت به معنی درخشنده بعلاوه پسوند کاسی اش (یاش) گرفت.
۱۱- نام دونیاش را می توان در زبانهای قدیم ایرانی به معنی خدای مار شکل زمین دانست.
۱۲- شوریاش را علی القاعده با سوریای سانسکریت به معنی ایزد خورشید مربوط دانسته اند. نام کاسی دیگر وی یعنی ساخ را به سادگی می توان با ساکهیه sakhya درسانسکریت به معنی مهر و دوستی سنجید که به وضوح نشانگر نام اوستایی ایزد خورشید ایرانیان یعنی ایزد میثره (مهر) است.
۱۳- نام ایزد دور که آن را ایزد حاصلخیزی به شمار آورده اند، به سادگی از ریشه دائورو اوستایی به معنی درخت و گیاه گرفت.
۱۴- نام ایزد کاسی هاربه را می توان با هئورو اوستایی به معنی کامل و رسا سنجید.
۱۵- نام ایزد کاشّو و الهه کاسیتو را که با نام الهه شراب مستی آور و تاک سومری یعنی گشتی نانا ربط داده اند٬ می توان در زبان کُردی به صورت کاژاو به معنی کاجستان و تاک انگور سیاه (درخت مقدس) دانست. نام اعقاب کاسیان یعنی لُر نیز در زبان کُردی و لُری به معنی دارستان آمده است. نام بینابینی بودین ایشان بودین هم که قبیله ای از مادها به شمار رفته به معنی منسوبین به درخت مقدس معرفت است. می دانیم نام لور هم در نواحی جنوبی ایران نام درخت تناور و پر عمری به موسوم به انجیر معابد است.
تصویر ایزد کاشّو
سپاس گزار میشوم اگر من را راهنمایی کنید؟
نگاره روی ظرف مفرغی لرستان که از نزدیک سه هزار سال پیش به جا مانده چیست و چه معنایی دارد؟ (عکس خود جام را هم در زیر می آورم).
Formulärets nederkant
تصور می کنم این ایزد همان کاشّو (ایزد قبیله ای کاسیان، اسلاف لُران) است و پاها در واقع نشانگر ساقه های درخت دانش هستند: چون از دو دهه پیش بدین نتیجه رسیده ام که نام لُر (افشره، لَرد، درد شراب) از نام همین خدای قبیله ای کاسیان اخذ شده است. به دلیل اینکه همزاد کاشّو به صورت الهه کاشیتو معادل الهه سومری گشتی نانا (بانوی تاک) به شمار می رفته است. از سوی دیگر نام کاسیان در شمار قبایل ماد که هرودوت نقل می نماید به صورت بودین آمده است که به لغت سانسکریت به صورت بودهی به معنی انجیر و درخت دانش است. در مجموع بدین نتیجه می رسیم که این ایزد همان کاشّو (بودهی) ایزد شراب مقدس هوم کاسیان بوده است که در اوستا و وداها تحت نام هئومه معرفی گردیده است. واژه کاشّو در هیئت کشایه در سانسکریت به معنی عصاره و افشره است. کاشّو به صورت کاژاو در کُردی به معنی کاجستان و نوعی انگور سیاه است.
دوستمان جناب ماجد کردستانی گویند "لور یا لوێر یا لێر در كوردی به معنی دارستان و جنگل است." و می دانیم لُر در زبان لُری را نیز به معنی کوه پر درخت آورده اند. این یاد آور نام خدای درختی کاشّو ایشان و نام باستانی بودین آنان است که در سانسکریت به معنی منسوبین به درخت معرفت است. می دانیم لور در نواحی جنوبی ایران نام درخت تناور و پر عمری به موسوم به انجیر معابد است.
آیا این نیز کاشّو است؟
جناب اسفندیاری به نظر می آید این ایزدی بوده باشد که بر تختی با دو سر اژدها بر درفشی نشسته باشد. بیست و پنج سال پیش خدایی کاسی را که بر یک تختی از یک مار چنبره زده نشسته است دونیاش (خدای زمین کاسیان) دانسته بودم. چون خدا-پادشاه زمین تحت نام تموز در بین النهرین به شکل مار تجسم میشد. ولی اینجا ایزد بر ماری دوسر یا زوج ماری نشسته است. این می تواند همان شیپاک (شیحو) باشد که نامش به زبانهای کهن ایرانی به معنی افعی است و با مردوک سلطان نیرومند خدایان و دارای سمبل مار موش هوشو معادل گرفته میشده است. استاد پور داود در باره بوری و کویرینت اوستا یعنی محلهای آژی دهاک ( ضحاک) معتقد است "اولی همان بابل و دومی همان کرینتاش (کرند در سرزمین کاسیان) است" که مقرهای فرمانروایان کاسی بوده اند. لذا به نظر می آید که اژی دهاک ماردوش یا ضحاک ماردوش کاسیان همان شیپاک-مردوک بوده باشد که طبق شاهنامه هزارسال حکومت نموده است.
تصویر ایزدان کاسی، ایمیریا و گیدار (ماراطاش)
یک شیر سرسپرده و زیر پای این خدای لرستان است!!!! آیا این خدا را میشناسید؟
تصویر ایزدی را که شیری در پای وی خوابیده است می توان با ایمیریا (ایزد حامی خاندان شاهی و ایزد جهان زیرین) ربط داد چه ایزد جهان زیرین در سمت کافرهای سمت هندوستان ایمرو نام داشته است وی را با یمه اساطیر هند سنجیده اند که ایزد جهان زیرین به حساب می آمده است و همراه با سگ نگهبان جهان زیرین اش تجسم میشده است.
سپاس فراوان جناب مفرد. تصویر کامنت بالاتر، بر پایه نوشته خط میخی آن، در مقاله آقای گودار خدای نگهبان شهر و در نوشته گیرشمن ورثرغنه یا همان بهرام دانسته شده و در اینجا عکس تندیس دیگری را می آورم که همانند تندیس یادداشت خط بالاتر است. خوشحال میشوم نظر شما را بدانم.
نظرتون در باره این خدا چیست؟
خدا-پهلوان نیمه گاو سیمایی است که با اژدهای دوسری می جنگد. یکی از سیماهایی ایزد ورثرغنه (کشنده دشمن) یا همان بهرام/ایندره تحت آن ظاهر میشود همین شکل است و این با گیدار-ماراطاش ایزد جنگ و طوفان کاسی همخوانی دارد. بدین ترتیب آن تصویری که گودار حافظ شهر و متعلق به ورثرغنه دانسته نمی توان متعلق به خدای جنگ و توفان دانست. شاید متعلق به فرمانروای جنگاور کاسی (با کلاه و لباس کاسی) بوده باشد.
در میان مفرغ های لرستان، تندیسها و نگاره های بسیاری از خدایان و خدابانوان آن روزگار دیده ام که میخواهم آنها را در اینجا به اشتراک بگذارم تا دوستانی که از آنها بی خبر هستند با آنها اشنا شوند و دوستانی که میدانند در باره آنها برایمان بنویسند.
به نظر میرسد الهه ای کاسی مراد بوده است. از الهه های کاسی نامهای کاشیتو (الهه شراب و تاک)، شیمالی (شیبارو، الهه قلل کوهستان) و میریزیر (معادل هوا-بانو نین لیل) شناخته شده هستند. نظر به تاج نیلوفری وی او را می توان با الهه لکشمی (الهه ثروت و زیبایی) یا همان پادمه (نیلوفر آبی) هندوان مقایسه کرد. لذا نام آن در فرهنگ خود ایران با نامهای همسر گائوماته مغ یعنی ایشتار و فیدیمه (دارای رخسار پر، نیلوفر= پادمه سانسکریت) و همچنین با نام الهه اناهیتای اوستا (یعنی پاک و مقدس) قابل قیاس است.
د
منبع:پژواک ایران