پیروزی وجدان بر وظیفه. زانو زد اما تسلیم نشد
مهدی اصلانی

به بهانهٔ زادروزِ تولدِ ویلی برانت

بلند‌ترین بنای تاریخی کاربدستانِ حکومت اسلامی چه از جنسِ مرغوب و حکومتی‌-ولایتی‌اش و چه از نوعِ ژنریک و معتدل و اصلاح‌شده‌اش، نه تخت‌جمشید و پاسارگارد، که دیوارِ حاشا می‌باشد. هر مستبدِ از راه رسیده خشتی بر خشت نهاده و بر قطر انکار و درجهٔ شناعت افزوده. هیچ‌کس پاسخ‌گوی جنایاتِ بی‌شمارِ عمرِ تباهِ حکومت اسلامی نبوده و نیست. در نظامی که همه در آن دروغ می‌گویند مگر خلافش ثابت شود. وجدان کالای نایابی است که از بهمن یخ‌زده تا کنون کوپنش اعلام نشده.

بی‌تردید هیچ دورانی ننگین‌تر از بودِ نامبارکِ حکومت اسلامی در تاریخ معاصر ایران نمی‌توان یافت. در کجای این جهان می‌توان جز در کابینهٔ اعتدالی-اسلامی نه به اعترافِ مخالفانِ حکومت که به شهادتِ فردِ دومِ نظام -آیت‌الله منتظری- قاتل از نوع رسمی‌اش (مصطفی پورمحمدی) را به وزارت رساند. یا در فرودگاهِ «امام» بر گردنِ علی ‌وکیلی‌راد که دکتر شاپور بختیار را کارد‌آجین کرد گل انداخت. سعید مرتضوی قاتل زیبا کاظمی راست راست راه برود و به ریشِ همه بخندد. شکنجه‌گر دیروز منادی آزادی شود. و لیست تباهی‌ها چنان بلند است که تکرارش موجب کسالت. از این مقدمهٔ ناگزیر پلی می‌زنم بر سال‌روز تولد ویلی برانت که نماد پیروزی وجدان بر وظیفه بود.

ارنست هربرت کارل فرام، سوسیالیست بیست سالهٔ آلمانی که در سال ۱۹۳۳ تحت تعقیب گشتاپو قرار گرفت، با فرار به نروژ به اجبار نام ویلی برانت را برگزید. وی پس از زمین‌گیر شدن فاشیسم هیتلری و بازگشت به وطن، در سال ۱۹۶۹ نخست‌وزیر کشورش شد. در میان سیاست‌مداران آلمانی مشهور است که ویلی برانت در تمامی عمرش به تعداد انگشتان دستش کسی را در آغوش نگرفت و هماره به سردی‌ی رفتار شهره بود. وی یک سال پس از انتخابش به نخست‌وزیری در هفتم دسامبر ۱۹۷۰ برای ادای احترام به قربانیان «شورش گتوی ورشو» و میلیون‌ها قربانی لهستانی جنگ به ورشو رفت. در آن‌جا قرار بود نطق از پیش آماده ‌شده‌اش را قرائت کند؛ با تاج گلی در دست به رسم مراسمی این‌گونه.

بنای یادبود هفت‌هزار لهستانی که تنها ظرف سه هفته در شورش گتوی ورشو توسط آلمان‌‌ها سلاخی شدند. آلمانی که آن‌روز ویلی برانت نمادی دیگر از آن شده بود.

افزون بر آن هفت‌هزار نفر، استخوان سه میلیون لهستانی نیز بر سنگ‌پشته‌های اردوگاه‌ها و اتاق‌های گاز و گورهای جمعی شیار شده بود.

هفتم دسامبر ۱۹۷۰ ساعاتی مانده به ظهر ویلی برانت، با دسته‌گلی در دست مقابل بنای یادبود می‌ایستد. خم می‌شود، و به یک‌باره کمر می‌شکند و زانو می‌زند و برای دقایقی قامت راست نمی‌کند، و البته هیچ نمی‌گوید.

انتشار تصویر زانو زدن برانت با تی‌تر «عکسی که تاریخ‌ساز شد» به حافظهٔ تاریخ گره می‌خورد.

یک سال بعد جایزهٔ صلح نوبل کمترین پاداشِ کار شجاعانه‌ی او است. پوزش‌خواهی ویلی برانت به خاطر جنایتی که نه تنها خود در آن نقش نداشت، که تحت پی‌گرد نظام هیتلری نیز بود. این اقدام ترجمانی متفاوت از اخلاق در سیاست را در مقابل محکمهٔ وجدان قرار داد. مرد صورت‌سنگی ژرمن‌ها زخم شانه بر زمین نهاد و بر گِل نشست. او شخصاً بدهکار کسی نبود اما به جای تمامی هم‌وطنانش که برای فاشیسم هورا سردادند و ارتشی که سلاخی کرد کمر خم کرد و رسم تکلیف جای آورد.

ویلی برانت در پاسخ به پرسش خبرنگاران و چرایی کارش گفت: «برنامه‌ای برای این کار نداشتم، اما در جایی که انحطاطِ تاریخ آلمان و بارِ میلیون‌ها قربانی جنگ بر دوش سنگینی می‌کند، زبان از حرف زدن عاجز است» امروز، یکی از میادین اصلی ِ ورشو به نام ویلی برانت است و نمای وی، در حالی‌که زانو زده زینت‌بخشِ میدان است.

پوزش‌خواهی از تاریخ توسط ویلی برانت در زمانِ وقوع در جامعهٔ آلمانی توسط هم‌میهنانش مقبولیت چندانی نیافت. ۴۸ درصد آن‌را اغراق‌آمیز و ۴۱ درصد آلمانی‌ها آن‌را مورد تاًیيد قرار دادند. امروز اما اقدام برانت به بخشی از افتخار و حافظهٔ آلمانی بدل شده است.

به راستی در مقابل کدام تصویر می‌‌توان کلاه از سر بر داشت؟

و شرم‌ساری جبران‌ناپذیر نصیب چه کسی است؟

مهدی اصلانی

منبع:پژواک ایران


مهدی اصلانی

فهرست مطالب مهدی اصلانی در سایت پژواک ایران 

*از باکارا تا جمکران؛ از میامی تا جماران  [2023 Dec] 
*شاملو‌زنی! استنفورد، عباس میلانی و دکتر گرامی   [2023 Oct] 
* بهار می‌خواهیم.  متن سخنان تجمع ۱۱ مارس. فرانکفورت [2023 Mar] 
*۲۲ بهمن! خانه در بهشت نداشتیم اما ساکن جهنم شدیم  [2023 Feb] 
*«حصرنامه»‌ی میرحسین یا پایبندی به انقلاب اسلامی   [2023 Feb] 
*آقای بودستروم! به‌راستی این‌گونه از جنایت سخن گفتن سخت شگرف است   [2023 Jan] 
*راه روی مرگ- هزار چلچله‌ی بهارزا، دفن‌شده بر گم‌گورها  [2023 Jan] 
*سیندرلا / توئیتی که آرشیو‌شد لنگه کفش شیشه‌ای که اندازه‌ی پای هیچ‌کس نیست  [2023 Jan] 
*یلدا نوشت/ رد پایی از خون و باریکه‌ای از خاطره   [2022 Dec] 
*سهیلا وحدتی، چوپان خیرخواهی که نفی را نفی می‌کند   [2022 Nov] 
*آقای یوران ببخشید!   [2022 Jul] 
*زن‌ستیزی نه! زن‌زدایی  [2022 Mar] 
*آیت‌آلله‌زاده‌ی مارکسیست، چپ‌کشی یا قتلِ فکرِ مخالف   [2022 Feb] 
*سال‌هاست که آواز قناری شهید قارقار کلاغ است  [2021 Nov] 
*«تلخ چون قرابه‌ی زهری؛ خورشید از خراشِ خونین گلو می‌گذرد»  [2021 Oct] 
*«ابلیس خدای بی‌سروپایی ست؛ انگشت‌نما شده به ناپاکی»*  [2021 Aug] 
*دختر بابام‌ ام، دکتر عباس میلانی و استنفورد   [2021 Jul] 
*زارممد! خودتو ضایع نکن! نرو!  [2021 Jul] 
*خلق کوپن‌فروش  [2021 May] 
*ارتفاع ابتذال   [2021 May] 
*بر کدام مُرده‌ی پنهان می‌گرید این سازِ بی‌زمان؟  [2021 Apr] 
*پوزیسیون و ‌‌اپوزیسیون، آب‌هویج بستنی یا معجون  [2021 Apr] 
*عیدنوشت: جواد وستینگهاوس و جواد یساری   [2021 Mar] 
*سکولاریسم، «فاعتبروا یا اولی‌الابصار» و خانم شیرین عبادی   [2021 Jan] 
*«به جز تصویرِ دوردستِ من نیست.» (نگاهی به «این بامداد خسته»)  [2020 Dec] 
*شاملو و حاج‌سیدجوادی و حکایت ۴ نامه   [2020 Nov] 
*«جانی پُراز زخمِ به‌چرک درنشسته.» (۱) نگاهی به کتاب تابوت زندگان  [2020 Oct] 
*«آواز نگاه از دریچه تاریک»: روایت‌ خانواده زندانیان سیاسی از دهه ۶۰   [2020 Sep] 
*معرفی کتاب: «آواز نگاه از دریچه‌ی تاریک» منتشر شد  [2020 Aug] 
*پری بلنده  [2020 Jul] 
*تنها یک راه دارد   [2020 May] 
*بهر آزادی‌ی قدس از تورنتو باید گذشت  [2019 Dec] 
*صبح به‌خیر عالی‌جناب قاتل!‏   [2019 Nov] 
*هنوز دردناک‌ترین ترانه‌هاشان را نخوانده‌اند *   [2019 Aug] 
*جنون را نشانی از این آشکارتر؟ *   [2019 Aug] 
* نه مُردنِ شمع و‎ ‎‏ نه بازماندنِ ساعت*   [2019 Jul] 
*شغالی که ماهِ بلند را دشنام گفت  [2019 Jun] 
*«باید تماشای خود‌ویرانی انسان را از سکه انداخت»   [2019 Jan] 
*دست‌خط! نه خط‌خوردگی‌ دست. مسئله این است آقای بهکیش   [2018 Dec] 
*«بازماندگان در صف نخست دادخواهی راستین تابستان ۶۷ هستند»   [2018 Dec] 
* قاضی مقیسه سرسپرده‌ی ساطور و دارِ قاتلان است  [2018 Aug] 
*هذیان تابستانی  [2018 Jul] 
*درگذشت امیرانتظام دست‌کاری‌ی حافظه در روایت مخدوش  [2018 Jul] 
*تکثیر زخم، گفتمان توجیه نگاهی به بیست‌و‌نهمین کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان ایرانی. [2018 Jun] 
*فسقلی گز بده  [2018 Mar] 
* فرمون کجایی که حجاریان قیصر را کشت  [2018 Jan] 
*آب‌گوشتِ گربه، واگویی‌ی روایتی مخدوش   [2018 Jan] 
*می‌دانستند دندان برای تبسم نیز هست! تنها بردریدند  [2017 Oct] 
* طوفان خنده‌‌ها، تمیز بمانید آقای بابک داد  [2017 Aug] 
*آقای کروبی من با شما پدرکشته‌گی دارم  [2017 Aug] 
*بچه‌ها بلند شین خمینی مرد!   [2017 Jun] 
* نگاهی به لقب‌سازی‌های اکبر گنجی  [2017 May] 
*کسب و کارش مرگ بود  [2017 Jan] 
*جعبه سیاه  [2016 Aug] 
*به بچه‌های دروازه غار بگین «داش‌عباس» مُرد   [2016 Jan] 
*آقای طاهری‌پور با این کفش‌های لنگه‌ به لنگه راه به جایی نخواهید برد   [2015 Dec] 
*کاپیتان هفتاد ساله شد  [2015 Dec] 
*سازمان اکثریت؛ هم‌صدایی با قدرت و «کمیسیون حقیقت‌یاب» مقام عظما  [2015 Oct] 
*و حاشا این خروس را سرِ بُریدن نیست  [2015 Jul] 
*نقدی بر نحوه‌ی پوزش‌خواهی بی‌بی‌سی از اکبر گنجی  [2015 Jun] 
*نگاش نکن ظریفه؛ شیش نفر رو حریفه و اسکار یواشکی برای مسیح علی‌نژاد  [2015 May] 
*عزیز اصلی هم رفت  [2015 Apr] 
*به جای تبریک نوروزی؛ جواد وستینگ‌هاوس. جواد یساری  [2015 Mar] 
*پيش‌مرگِ بهارم؛ اسفندم، از کوچه دردار تا سرزمين وايکينگ‌ها  [2015 Mar] 
*به کوری‌ چشمِ شاه عکس آقا تو ماه نمایون شده  [2015 Jan] 
*بدرود رفيق لب‌دوخته  [2015 Jan] 
*آقای مهاجرانی ولی افتاد مشکل‌ها  [2014 Dec] 
*آقای بهنود! روشن‌فکر دماسنج جامعه است نه بادنمای آن  [2014 Nov] 
*حالا کو تا بهار بیاید. برویم از برگ‌برگِ پائیز گریه برچینیم  [2014 Oct] 
*همیشه کسی هست تا از دریا بگوید  [2014 Sep] 
*«و هنوز از چشم‌ها خونابه روان است.» آمارِ واقعی کشته‌گان تابستان 67 مهدی اصلانی  [2014 Jul] 
*نام همهٔ فرزندان اسماعيل است، فروغِ جاودان. مرصاد. کشتار تابستان ۶۷  [2014 Jul] 
*از دروازه‌غار تا اشرف؛ از اشرف تا لندن  [2014 Mar] 
*آوازه‌خوان نه آواز؛ شرم رقیه دانشگری و مسئولیت فردی  [2014 Mar] 
*پری بلنده  [2014 Feb] 
*نوزده بهمن؛ موسی خیابانی؛ سیاهکل؛ پایکوبی اکثریت  [2014 Feb] 
*«نشود آن‌که بشود که نشود. امام خمینی» و آن سال وبایی   [2014 Jan] 
*پیروزی وجدان بر وظیفه. زانو زد اما تسلیم نشد  [2013 Dec] 
*شگرف است! این حد خون‌سرد از جنایت گفتن  [2013 Nov] 
*چيدنِ گل سرخ با تبر  [2013 Oct] 
*می‌خواهم ببوسم‌ات! نشانی خانه‌ات کجاست؟  [2013 Aug] 
*یکی از قاتلین رفقایم وزیر شد. تکبیر برادران!   [2013 Aug] 
*اکبر قاتل  [2013 May] 
*فردین و فروردین  [2013 May] 
*اکبر شالگونی هم رفت؛ سفر به خیر مسافرِ جاده‌ی شمشیر   [2013 Jan] 
*هشت عکس فوری از آلبومی خصوصی برای ۶۷ ساله‌گی پرویز قلیچ‌خانی   [2012 Dec] 
*بند هشت، زندان گوهردشت متن سخنان مهدی اصلانی در دادگاه لاهه [2012 Oct] 
*خدا، شاه، ميهن، ابرو‌کمانی سلطنت در دام‌چاله‌ی رژيم اسلامی  [2012 Jul] 
*تبهکارِ تحقير‌کار اعدام بايد گردد! «آی نقی» خودت اصلاح‌طلب‌ها را اصلاح کن  [2012 May] 
*رجبعلی مزروعی را با سیاهکل چه کار  به بهانهٔ حضور رجبعلی مزروعی در مراسم سياهکل سازمان اکثريت [2012 Feb] 
*"تابستان۶٧، پرونده‌ای‌ست هنوز ناگشوده" متن سخنراني در پارلمان اروپا   [2011 Nov] 
*خودشيفته‌گی بدخيم، دير تشريف‌فرما شده‌ايد آقای گنجی! لطفاً ته صف  [2011 Nov] 
*zoroo با خاطره و یادِ بلندِ بهروز سلیمانی  [2011 Nov] 
*کجای این بازی عدالت است؟ برای محمد نصرتی و شیث رضایی  [2011 Nov] 
*ما هنوز زنده‌ایم   [2011 Oct] 
*خاوران، تفاهمِ وجدان‌های زخمی  [2011 Aug] 
*طاقت بیار رفیق به جان‌سوخته‌گی‌های ایرن و محمود معمار‌نژاد [2011 Aug] 
*دروغ می‌فرمایید! شما مخالف اعدام نبودید  [2011 Jun] 
*آقای کروبی هیچ می‌دانید خاوران کجاست؟   [2010 May] 
*سازمان اکثریت، اراده‌ی معطوف به قدرت برخورد با گذشته یا فرار به جلو؟   [2010 Mar] 
*احمد رشیدی‌مطلق کیست؟ علی شعبانی؟ فرهاد نیکو‌خواه؟ محمود احمدی‌نژاد؟ [2010 Jan] 
* در گذشت آیت‌الله منتظری. بازنگرى‌اى نادقیق به یک رخ‌داد تاریخی.  [2009 Dec] 
*رندان سلامت می‌کنند، جان را غلامت می‌کنند   [2009 Sep] 
*پنجم شهريور ۶۷، آغاز چپ‌کُشی در زندان گوهردشت  [2009 Aug] 
*خاکستری  [2008 Sep] 
*اعتراض   [2008 Sep] 
*فرزندان نسل خاکستری   [2008 Sep] 
*شامیت  [2007 Dec]