قلبم ترک برداشت
ثریا پاستور
قلبم ترک بر داشت
ثریا پاستور
از نردبان کشیده شده
تا بام آسمان ها
بالا رفتم
بالا و بالاتر
به تماشا نشستم
*آدم هایی را دیدم
خشم می جویدند
نفرت می خوردند و
در مزرعه مرگ
جنون می کاشتند
*پسرکی را دیدم
بجای توپ بازی های کودکانه اش
با گلوله بازی می کرد
* پیر زنی را دیدم
بجای اشک
خون می بارید از چشم هایش
نردبان فکرم فرو افتاد
قلبم ترک بر داشت
*زنی را دیدم
حلقه ازدواجش را
به جویی می فروخت و
حماقت , به خروار می خرید
* مادری را دیدم
به حمام می رفت
و دلاکان را که
با آیه های خرافات
مغز شویی می کردند
*زن بارداری را دیدم
کودکی به دنیا آورد
بر صورتش نقش یک تفنگ
به جای بند نافش
ریسمان بمب گزاران انتحاری
* عاشقانی را دیدم
عاشقانه
بر لبان بمب ها بوسه می زدند
نردبان فکرم فرو افتاد
قلبم ترک بر داشت
باده افسوس را
جرعه جرعه سر کشیدم
* بمب ها را دیدم
سوار بر سفینه سینه ها
انسان ها را به بهشت می بردند
* جوانانی را دیدم
ایستاده در صف انتظار
از بهر هماغوشی با حوریان بهشتی
* دکانی را دیدم
خون می فروخت
به قیمت خون ریخته شده بی گناهان
* در جاده بی خبری ها
مردی را دیدم
جار می زد
جنون می فروشم
*زن بدکاره ای را دیدم
فریاد می زد
تن می فروشم به بهای کلیه فرزندم
* مادرانی را دیدم از برای سیر شدن
فرزند می فروختند
به بهای تکه نانی
* تشنگانی را دیدم
به جای آب
خون بی گناهان را سر می کشیدند
نردبان فکرم فرو افتاد
قلبم ترک بر داشت
*گرسنه ای را دیدم , دیوانه وار
زمین می خورد
باد هوا می بلعید
*نوزادی را دیدم
بجای آواز مرغ سحری
با صدای گلوله
از خواب بیدار می شد
*انسان هایی را دیدم
چتر جهالت بر سر
زیر باران حماقت می دویدند
*فراریانی را دیدم
از تبعید گریخته
به دنبال خورشید
از بهر روشنی اندیشه هاشان
* کودکی را دیدم
قلب شکسته اش را می فروخت
به بهای خرده نانی
* در خیابان ها
چراغ هایی را دیدم
به جرم روشنایی
تیرباران می شدند
نردبان فکرم فرو افتاد
قلبم ترک بر داشت
ثریا پاستور
منبع:پژواک ایران