PEZHVAKEIRAN.COM «پاک کردن ردّ پاها»
 

«پاک کردن ردّ پاها»
سعید جمالی

"پاک کردن ردّ پاها"

راستش نمیدانم چه باید گفت و بدتر از آن نمیدانم چه باید کرد.

در آغاز نوشته هایم بعد از کشته شدن 52 نفر در اشرف، طی چند نامه از آقای رجوی درخواست کردم که به جان بقیه رحم کرده و اسباب خلاصی و انتقال آنها را به خارج از عراق ـ هر کجا که میسر است ـ را فراهم کند و با شواهد قوی نشان دادم که اینکار شدنی است، هنوز امید داشتم که بعد از آن کشتار و عکس های دلخراش "او" بخود آید و دست از ادامه مسیری که در پیش گرفته بردارد. خواسته این نبود که دست از عقاید و عملکردهایش بردارد، خواسته این بود که با جان انسانها بیش از این بازی نکند چرا که از هر چه که بتوان گذشت اما از جان آدمیان که حرمت دارد و فلسفه خلقت و حضور خدا را در آن می توان دید نمی توان عبور کرد.

زمانی که آمریکاییها قرار بود به عراق حمله کنند، "نهضت" بزرگی در اشرف بر پا شد بنام "تصفیه مدارک". بارها و بارها همه آدمها بخط میشدند و کلیه وسائل شخصی و عمومی آنها چک و کنترل و تصفیه میشد، داخل کمد شخصی افراد لابلای تک تک دفاتر و یادداشتها... امکانات عمومی و کامپیوترها و... که جای خود را داشت. همه چیز باید صد بار کنترل و تصفیه میشد که اثری از آثار "ضد امپریالیستی" بر جا نمانده باشد. البته تصفیه ذهن و عقیده و آرمان سالها بود که شروع شده بود تا "اولاد عمو سام" برادران خونی نشان داده شوند که جز خیر و صلاح مردم ایران را نمیخواهند و باید که زمینه را برای تهاجم آنها از هر نظر آماده کرد.... در جا و بموقع خودش هم که صدامیان برادران خونی و عقیدتی بودند و "خونمان در هم می جوشید"...

بهرحال تصفیه مدارک در منطقه و در کل تشکیلات خارجه انجام شد. حتی دامنه تصفیه به هر کجا می توانست ادامه یابد مثلا به کتابخانه های اروپایی یا آمریکایی که  ممکن بود نشریاتی در آنها یافت شود و یا خانه هواداران که ممکن بود کتابی یا نشریه ای در آن یافت شود و تا جایی که امکان داشت این امر مهم پیگیری شد.

البته این بار اول نبود، داستان تصفیه ها سالهاست که شروع شده بود و اینبار به جای هر چه عمیق تر اندیشیدن در اعمال، پاک کردن "آثار جرم مبارزات ضد امپریالیستی"!! در دستور کار قرار گرفته بود... او حتی بسیاری از جزوات منتشر نشده تئوریک قدیمی را هم ازبین برده ... و تنها چیزی که برایش اهمیت حیاتی داشت و دارد و مثل تخم چشم اش از آنها نگه داری میکند چند تکه کاغذ از هر نفر است... فکر میکنید .... شاخ و دم دارد؟

شاید مقداری احمقانه بنظر رسد که مگر فی المثل آمریکا این مدارک را ندارد و یا مثلا برای تحلیل دم و دستگاه شازده نیازمند چند نشریه و امثالهم است و سوالاتی از این دست .... لطفا اگر روزی شازده را دیدید این سوال را هم علاوه بر سوالات دیگر از او بکنید.

اما داستان چیز دیگری است و تا وقتی که به ماهیت این فرد و دم و دستگاهی که برای خودش ساخته پی نبرده باشید همواره با اینگونه سوالات مواجه خواهید شد.

بزرگترین نمونه و شاهد مثالی که در دنیای ملموس و روزمره می توانم معرفی کنم تا به فهم این "ماهیت" نزدیک شوید دنیای "مافیائی" است. نمیدانم چقدر با این دنیا آشنا هستید، اگر چه بازرترین شکل و سمبل آن همان مافیای ایتالیا و یا پدر خوانده باشد اما این داستان ابعاد بسیار گسترده ای دارد که امروزه در تمام کمپانیها و فروشگاهها هم می توان آنرا دید چه برسد به دنیای سیاست و امثالهم. یعنی اینکه دنیای مافیائی تبدیل به یک شیوه عمل و فراتر از آن تبدیل به یک "عقیده" و "ایدئولوژی" شده، یعنی اینکه آدمهای درون آن در "آن" می لولند، میخورند و میخوابند و کار میکنند و در این روند هر ارزشی را زیر پا میگذارند و ککشان هم نمی گزد.... هر کس بشکلی و بصورتی.

اما داستان شازده بعلت مجموعه "عقب ماندگیها" بیشتر شبیه به همان مافیای داستانی و پدر خوانده است (البته او از پارامترها و عوامل دیگری هم برخوردار است که پدر خوانده به اندازه او نداشت مثل "مبارزه" "سرنگونی" " امام حسین" و... ).

به موضوع تصفیه مدارک اشاره ای کردم. به انبوهی نکات دیگر هم می توان اشاره کرد از سرکوبهای تشکیلاتی تا شستشوی مغزی و شکنجه و کشتار تا ....که در سایر نوشته ها به آن اشاراتی کرده ام.

اما صحبت امروزم بر سر داستان اعتصاب غذای لیبرتی است.

شما میدانید که فی المثل در دادگاه، داشتن چهار شاهد بسیار بهتر از داشتن دو شاهد است، و این تمام داستان است.

شازده به انواع و اقسام شیوه ها (شیوه های مافیائی) تلاش میکند تا پای آدمها از آن "حصار اندر حصار" بیرون نیاید، علاوه بر همه شیوه های شستشوی مغزی که طی این سالیان بکار برده و موثر هم بوده (آخرین آنها : اشرف مرکز عالم است و اگر اشرف بایستد همه دنیا می ایستد و پایداری در لیبرتی معادل سرنگونی است....) تلاش امروزش جلوگیری بهر قیمت از خروج از عراق است و تا آنجا که بتواند بهانه جور میکند تا اینکه یا کسی ازآن خارج نشود و یا در همانجا کشته شود. هنوز داستان 52 نفر تمام نشده بود که داستان اعتصاب غذا را راه انداخت و...

اجازه بدهید به صراحت بگویم: شما شازده را نمی شناسید. حتی دوستانی که انتقادات مختلفی میکنند نیز به عمق این داستان پی نبرده اند... حداقل یکی از دلایل آن این است که در دراز مدت با او "زندگی" نکرده اند...

برای او به کشتن دادن انسانها مثل آب خوردن است و امروزه او در لیبرتی بدنبال هر چه بیشتر "پاک کردن ردّ پاهاست" او بمثابه یک "پدرخوانده" که خود را  همه چیز می بیند و لذا همه باید در پای  او قربانی شوند عمل میکند تا او زنده بماند. او مانند هر جنایتکار دیگری راه حل را در از بین بردن مدارک و شاهدان میداند، او یک جنایتکار تمام عیار است، این را باور کنید. در چنین دنیایی "مفاهیم" دیگر جائی ندارند. او به این نمی اندیشد که بالاخره گذر زمان همه چیز را روشن خواهد کرد گو اینکه امروزه  به نسبت 10 سال پیش بسیاری از چیزها روشن شده. او در مخیله اش فقط "افکار و شیوه" های مافیائی دارد و آنها ملکه ذهن اویند و از آنها خلاصی هم ندارد. او همانند خامنه ای حتی قادر به تشخیص منافع دراز مدت خودش هم نیست.... آری "زندگی" کردن دراز مدت با چنین افکار و توهماتی به چنین سرانجامی نیز منتهی میشود. اما باید به او نشان داد که او را می شناسیم و عنصر لو رفته ای است.

سخن بسیار است اما به همین مختصر اکتفا کنید، قبلا هم نوشته بودم منتظر بودم تا آن انسانها از آن شرایط خلاص شوند و در زمین برابر تری مقابله کنیم اما افسوس که او از جان آنها دست بردار نیست. اگر رژیم هفت تن را به گروگان گرفته او بقیه را در گروگان خود نگه داشته.

هادی افشار

30 آبان 92ـ 21 نوامبر13

منبع:پژواک ایران


سعید جمالی

فهرست مطالب سعید جمالی در سایت پژواک ایران 

*مهدی تقوایی از میان ما رفت  [2020 Mar] 
*«فرزند» شاه  [2019 Dec] 
*نوادگان شعبان بی مخ!‏   [2019 Nov] 
*‏«نهضت» کمک به هموطنان سیل زده فاجعه سیل اخیر در ایران   [2019 Apr] 
*سروش و مشکل بیگانگی نقد خود  [2019 Mar] 
*اقدام به کمک مالی برای افراد جدا شده در آلبانی  [2018 Apr] 
*روحی پلید  [2016 Aug] 
*کودتا و ضد کودتا در ترکیه و فاجعه 30 خرداد سال 60  [2016 Aug] 
*نقدی بر خط مشی جدید حزب دموکرات کردستان ایران  [2016 Jul] 
*زندگی سیاسی و مرگ ؟؟ در بستر اجنبی  [2016 Jul] 
*گرامیداشت رفتگان  [2016 Jan] 
*عباس رحیمی به آرامش رسید و جاودانه شد!  [2016 Jan] 
*نکاتی و درد و دلی با دوستان و افراد جدا شده  [2015 Dec] 
*«شب هفت»  [2015 Nov] 
*هواداران مجاهدین بخوانید!  [2015 Nov] 
*به بی شرفان شورای ملی مقاومت!!!؟؟؟  [2015 Oct] 
*مسئولین محترم سایت پژواک  [2015 Sep] 
*توضیحی بر دسته ای دیگر از قربانیان «جریان حاکم»  [2015 Sep] 
*طور دیگری هم می توان زیست  [2015 Feb] 
*هوشنگ عیسی بیگلو- آقای وکیل - روح انسانی  [2015 Jan] 
*جنون ذلیلانه دیکتاتورک ما!  [2014 Dec] 
*جسارت نوشیدن جام زهر؟؟  [2014 Nov] 
*پیچیدگی موضوع یا «ضعف شخصیتی»  [2014 Nov] 
* مراسمی برای بزرگداشت جعل و دروغ و خیانت؛ (بخشی از: درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران ـ 15)  [2014 Jun] 
*امروز ششم خرداد است ...  [2014 May] 
*به آقایان: ابریشمچی، جابرزاده، محدثین، توحیدی، داوری، براعی و....  [2014 May] 
*رژی دبره، هزار خانی و آن مردک خرفت ؟؟!!  [2014 Feb] 
*«پفیوز می کشمت»!  [2014 Jan] 
*«گزارش» عطف به گذشته رجوی و درخواست گزارش «رو به جلو»  [2014 Jan] 
*« تقلیل زمینه های کشتار اشرف به سناریوئی هالیوودی »  [2013 Dec] 
*خروج از عراق کاملا عملی است  [2013 Dec] 
*به اسماعیل! درباره اسماعیل و مصداقی  [2013 Dec] 
*پایان اعتصاب غذا در لیبرتی و گام بعدی...  [2013 Dec] 
*درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران (15) ـ «تیف» و برشی از «درون»3  توضیحی بر سوالی درباره تیف و آمریکا و... : [2013 Dec] 
*درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران (14) ـ «تیف» و برشی از«درون» 2   [2013 Dec] 
*آقای رجوی مقداری عاقلانه رفتار کنید  [2013 Dec] 
*درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران (13) ـ «تیف» و برشی از «درون»1   [2013 Nov] 
*خدا !! منصور حکمت را بیامرزد.  [2013 Nov] 
*درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران (12) ـ «سرنگونی از نوع آقای رجوی» 2 و فرار «شازده»  [2013 Nov] 
*«چرا انسانها را به ذلتّ می کشانید» ؟  [2013 Nov] 
*«صحنه های رقت انگیز»  [2013 Nov] 
*«پاک کردن ردّ پاها»  [2013 Nov] 
*درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران (11) ـ «سرنگونی از نوع آقای رجوی» 1   [2013 Nov] 
*به هواداران!  [2013 Nov] 
*مسئولیت مسعود رجوی در اعتصاب غذای لیبرتی  [2013 Nov] 
*درباره جریان...10 ـ تشکیلات آهنین یا مشت آهنین؟ و... «رقص رهایی» 4  [2013 Nov] 
*درباره جریان...9 ـ تشکیلات آهنین یا مشت آهنین؟ و مقوله"انقلاب ایدئولوژیک"3  [2013 Nov] 
*درباره جریان...8 ـ تشکیلات آهنین یا مشت آهنین؟ و مقوله"انقلاب ایدئولوژیک"2  [2013 Nov] 
*درباره جریان...7  تشکیلات آهنین یا مشت آهنین؟ و مقوله"انقلاب ایدئولوژیک" [2013 Oct] 
*درباره جریان...6 ـ اشتباه نکنید! اینجا وزارت اطلاعات نیست!  [2013 Oct] 
*درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران ـ 5 «استراتژی آخر الزمانی و ترس اصلاح طلبی» [2013 Oct] 
*درباره جریان حاکم ... ـ قسمت چهارم ـ چرخه معیوب  [2013 Oct] 
*درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران ـ قسمت سوم  [2013 Oct] 
*درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران (2) «تمامی سیاستها بنفع و در خدمت رژیم» [2013 Oct] 
*درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران-قسمت اول  [2013 Oct] 
*مسئولیت تاریخی هواداران مجاهدین برای جلوگیری از ادامه کشتار و نسل کشی کمپ لیبرتی  [2013 Sep] 
*آرزوی سلامتی و تکرار درخواست از آقای رجوی  [2013 Sep] 
*معامله جان انسانها با منافع پست و خودخواهانه در اشرف  [2013 Sep] 
*برادر مسعود! اجازه بدهید مسیر قضایا تغییر کند  [2013 Sep] 
*نامه ای به آقای رجوی و پاسخ غیر مستقیم ایشان  [2013 Sep] 
*آقای رجوی پیشرفت کار نیاز به تصمیم و شهامت دارد  [2013 Sep] 
*درخواست از هموطنان برای حمایت ازخروج مجاهدین از عراق  [2013 Sep]