سه شعر کوتاه
خالد بایزیدی
1-
گاه که مادرم
دلتنگ می شد
گلهای پیرهن اش را
بااشکهایش آب می داد
2-
دیروز بهار!
برای گلی اش گریست
که بریقه ی زنی
زردشده بود
3-
گاه!
درمجلس ترحیم خود
به سوگ می نشینم
هق هق می گریم
توبگوئید:
کسی ازمرگ من
اطلاع پیداکند
درین ازدحام گورستان
منبع:پژواک ایران