PEZHVAKEIRAN.COM جنایات حکومت اسلامی و یاوه گویی های سفیر حکومت رعب و وحشت در استکهلم؟!
 

جنایات حکومت اسلامی و یاوه گویی های سفیر حکومت رعب و وحشت در استکهلم؟!
بهرام رحمانی

سفارتخانه ها و کنسولگری های حکومت اسلامی، به دلیل این که مراکز ترور و جاسوسی هستند باید تعطیل گردند. بنابراین، یکی از مطالبات اصلی اپوزیسیون سرنگونی طلب حکومت اسلامی در خارج کشور، تلاش برای تعطیلی این مراکز و به طور کلی بایکوت سیاسی (نه اقتصادی) این حکومت جانی و تروریست است. این اقدام سیاسی، هیچ خللی در کارهای اداری و رفت و آمد ایرانی ها به داخل و خارج کشور به وجود نمی آورد. زیرا همه کارهای اداری ایرانیان و دیگر مراجعه کنندگان را دفاتر اداری و مصلحت گذاری می توانند انجام دهند.  

پس از تظاهرات نیروهای چپ و آزادی خواه ایرانی در مقابل سفارت حکومت اسلامی در استکهلم و ورود تنی چند از تظاهرکنندگان به این مرکز، رسول اسلامی سفیر حکومت ترور و رعب و وحشت اسلامی در استکهلم، در گفتگو با رسانه های سوئدی و حکومت اسلامی، آن چنان به یاوه گویی افتاده است تا بلکه وحشی گری های حکومت شان را پرده پوشی نماید. او، کسانی را که وارد سفارت شده بودند، «خشونت طلب» و «تروریست» می نامد؟! در حالی که تمام مردم جهان نه امروز، بلکه از سی سال پیش تاکنون همواره از ایران اخبار و گزارشات سرکوب و کشتار، ترور و سنگسار، جهل و خرافات اسلامی از یک سو و مبارزه برای آزادی از سوی دیگر می شوند. جنایاتی که سران و نئوریسن ها و کارشناسان حکومت اسلامی آگاهانه بر علیه بشریت طراحی می کنند و توسط ارگان های سرکوب و ترور خود به مرحله اجراء می گذارند. بنابراین، سران حکومت اسلامی ایران از خمینی تا خامنه ای، از رفسنجانی تا احمدی نژاد، از موسوی تا محسن رضایی و غیره، به دلیل طراحی و سازمان دهی ترور و وحشت، سرکوب و کشتار، شکنجه و اعدام، سرکوب سیستماتیک زنان، سانسور و اختناق، خصومت و دشمنی با آزادی بیان، قلم، اندیشه و تشکل، تحمیل بی حقوقی بر کودکان، استثمار شدید مزدبگیران، و غیره شهرت جهانی دارند. از این رو، یک واقعیت غیرقابل انکار در مورد اعمال سیاست های غیرانسانی و ارتجاعی حکومت اسلامی، این است که هیچ شهروند ایرانی، در زیست و زندگی خود، احساس امنیت نمی کند و همواره حقوق شان توسط نیروهای سرکوبگر حکومتی مورد تعرض قرار می گیرد. 

خبرگزاری حکومتی فارس، 23 تیر 1388 - 14 یولی 2009، گفتگوی مفصلی را با رسول اسلامی، سقیر حکومت اسلامی در استکهلم انجام داده است. وی در این گفتگو، تظاهرکنندگانی را که وارد این مرکز ترور شده بودند، تروریست هایی می نامد که فقط به فکر «منافع خویشند نه منافع ملت ایران»؟!

نیروهای چپ و آزادی خواه ایرانی در تظاهرات مقابل سفارت حکومت اسلامی، که موفق شده بودند با تصاویر ندا، شعارهای سرنگون باد حکومت اسلامی، زنده باد آزادی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد و غیره وارد محوطه این سفارت شوند با یورش وحشیانه تروریست - دیپلمات های حکومت اسلامی روبرو شدند. دست کم دنده های خانمی با باتوم یکی از این جنایت کاران آسیب دید؛ به یک فعال سیاسی چاقو زدند و انگشت دست نفر سوم را شکستند. تظاهرکنندگان اسلحه کمری یکی از مامورین سفارت را که قصد تیراندازی داشت از دستش درآوردند و به خارج از سفارت آوردند. دو روز بعد این کلت که گلوله شوک آور شلیک می کند و کشنده نیست نخست به روزنامه اکسپرسن برده شد و پس از تهیه عکس و گزارش، سپس به پلیس سوئد تحویل داده شد. فعلا هم روزنامه اکسپرسن و هم پلیس سوئد، مساله اسلحه کشیدن مامور امنیتی سفارت به روی تظاهرکنندگان را راکت گذاشته اند. شاید در مورد آن اسلحه بررسی می کنند که آیا سفارت مجاز بود چنین اسلحه ای داشته باشد و یا نه؟ و یا این که مصلحت و منافع اقتصادی و سیاسی بین دو دولت سوئد و ایران، باعث این سکوت شده است؟! به خصوص رسول اسلامی، فرمانده تروریست - دیپلمات - تروریست های مستقر در سفارت، در گفتگوهای خود هیچ اشاره ای به مساله اسحله کشیدن یکی از تروریست هایش به روی تظاهرکنندگانی که تنها سلاح شان شعار دادن علیه حکومت اسلامی و حمل باندرول و پلاکارد بود، نمی کند؟! لابد حکمت مشترکی در امر مخفی کردن این مساله توسط سفیر حکومت اسلامی و پلیس و رسانه سوئدی وجود دارد؟ حکمتی که ریشه آن را باید در منافع اقتصادی و سیاسی دو کشور مورد بحث و بررسی قرار داد. این دولت ها همیشه حاضرند به خاطر منافع اقتصادی و سیاسی خود، به هر جنایت و سازش مخفی و علنی تن دهند!

حتی برای دولت های دمکراتیک غرب، معنی و مفهوم دفاع از حق و حقوق انسانی، اسم رمز پیشبرد رقایت های اقتصادی و سیاسی شان است نه به معنای واقعی دفاع از حقوق بشر!

دولت سوئد، رابطه اقتصادی و سیاسی بسیار نزدیک و تنگاتنگی با حکومت اسلامی دارد. دست کم یکی از نمایندگان ایرانی حزب حاکم «مدرات» در پارلمان این کشور، روابط بسیار حسنه ای با سفارت و مقامات ایرانی دارد و آشکارا نقش دلال اقتصادی و یا احتمالا نقش تبادل اطلاعات با مقامات سیاسی - امنیتی حکومت اسلامی را ایفاء می کند.

در هر صورت فعالین سیاسی ایرانی در استکهلم به ویژه فعالین چپ چاقوکشی و اسلحه کشی تروریست های حکومت اسلامی در سفارت به روی تظاهرکنندگان را از نزدیک دنبال می کنند و در تلاشند که تروریست های ساکن در سفارت ایران در استکهلم و به ویژه فرمانده آن ها رسول اسلامی را در نزد افکار عمومی سوئد، آن چنان رسوا کنند تا دولت سوئد مجبور گردد در این مرکز ترور را ببندد و دیپلمات - تروریست های حکومت اسلامی را اخراج کند و هم چنین به عنوان رییس دوره ای اتحادیه اروپا، بایکوت سیاسی حکومت اسلامی و بستن مراکز ترور آن در کلیه کشورهای اتحادیه اروپا را به تصویب برساند.

سفارت حکومت اسلامی در استکهلم، نه تنها جاسوسی علیه نیروهای مخالف حکومت اسلامی در سوئد را به عهده دارد، بلکه در سطح اروپا نیز در این رابطه نقش مهمی ایفاء می کند. زیرا تروریست و جاسوس های حکومت اسلامی به راحتی به سوئد و از آن جا به کشورهای دیگر رفت و آمد می کنند. تاکنون بارها و بارها پس از این که جاسوسان و تروریست های حکومت اسلامی در سوئد دستگیر و اخراج شده اند فقط خبر کوتاهی از آن در رسانه ها انعکاس یافته است، بدون این که پلیس امنیتی سوئد (سپو)، فعالین سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را که جاسوسان حکومت اسلامی در مورد آن ها اطلاعات جمع آوری می کردند، مطلع سازد.

غلام کشاورز، شهروند سوئد بود که در سال 1389، با وجود این که احساس خطر می کرد عشق دیدن مادر او را به قبرس کشید و در لارناکا ترور شد. هنوز هم دولت سوئد، در مورد این ترور به افکار عمومی جامعه سوئد و به ویژه شهروندان ایرانی توضیحی نداده است.

عفت قاضی، در شهر وستروس سوئد زندگی می کرد که در صندوق پستی اش بمب گذاشتند و هنگامی که وی در صندوق را باز کرد با انفجار شدید آن جان باخت.

به منزل کامران هدایتی در استکهلم، بمب پستی فرستادند که در اثر انفجار آن، چشمان و ریه هایش آسیب سختی دید و چندی بعد درگذشت.

در مورد این ترورها، دولت سوئد هیچ توضیحی به جامعه نداده است. بنابراین، انتظاری چندانی نباید داشت که دولت سوئد و دیگر دولت های به اصطلاح دمکراتیک غرب، در مقابل تروریسم حکومت اسلامی و نقض آشکار و روزانه حقوق بشر در ایران، موضع جدی بگیرند. چرا که معنی واقعی دفاع از حقوق بشر برای این دولت ها، پیشبرد رقابت های اقتصادی و سیاسی شان است و ربط مستقیمی به دفاع جدی از حقوق انسان ها ندارد. اگر واقعا ربطی داشت تاکنون حکومت اسلامی باید توسط همه دولت های غربی بایکوت سیاسی می شد. تروریست های حکومت اسلامی، در اکثر کشورهای جهان از جمله در اتریش، فرانسه، عراق، ترکیه، سوئیس، آلمان، آرژانتین، ایتالیا، سوئد، نروژ، ژاپن، دانمارک، لبنان، و غیره عملیات تروریستی انجام داده اند و پرونده های سنگین تروریستی دارند. آرشیو پلیس مخفی های آن ها، مملو از پرونده های تروریست های حکومت اسلامی است. اما این دولت ها، هرگز در این سی سال حاکمیت خونین حکومت اسلامی، موضع جدی علیه این حکومت اتخاذ نکرده اند. اکنون هم که در سی سالگی این حکومت نکبت و وحشی، میلیون ها نفر از مردم جان به لب رسیده ایران به خیابان ها ریخته اند و نیروهای سرکوبگر این حکومتی در این مدت یک ماهه، صدها نفر را در خیابان ها با گلوله و یا در زندان ها زیر شکنجه کشته اند؛ هنوز تعداد بی شماری مفقوداثر هستند؛ بیمارسنان ها مملو از زخمی ها و زندان ها پر از زندانیان است اما هنوز هم دولت های غربی با این حکومت رعب و وحشت و ترور به مماشات می پردازند. در حالی که اکثریت مردم ایران در خیابان ها، با شعارهایی هم چون «مرگر بر دیکتاتور چه رهبر چه دکتر»، نزنداین سیاسی آزاد باید گرد»، «مرگ بر حکومت اسلامی» و...، سر می دهند و خواهان بایکوت سیاسی (نه اقتصادی) این حکومت جانی هستند تا با مبارزه متحد و مستقل خود، این حکومت جانی را نیز به همان گورستانی روانه کنند که سی سال پیش حکومت شاهنشاهی را فرستاده اند، در حالی که نه تنها هنوز یک سیاست شفاف در رابطه با سرکوب و کشتار وحشیانه مردم ایران، از دولت آمریکا تا دولت های اروپایی و اسکاندیناوی بر علیه حکومت اسلامی اتخاذ نکرده اند، بلکه احتمال این که مانند دولت روسیه، چین، ونزوئلا و غیره رابطه خود را با دولت احمدی نژاد گسترش دهند قابل پیش بینی است. تنها با مبارزه پیگیر مردم ایران و حمایت و همبستگی جهانی از مبارزات آن ها می توان دولت ها را به عقب نشینی وادار کرد تا به جای به رسمیت شناختن دولت آدم کش احمدی نژاد و کل حکومت اسلامی، حقانیت مبارزه مردم ایران را به رسمیت بشناسند.

تا آن جا که به سخنان سفیر جهل و جنایت برگردد ایشان تظاهرکنندگان مقابل سفارت در استکهلم را مشتی تروریست معرفی کرده است: «تعدادی انگشت شمار از اعضای گروه های شناخته شده تروریستی در تاریخ 5 تیر ماه با زور وارد سفارت شده و خساراتی وارد کردند. این متجاوزین از اجتماع مسالمت آمیز در مقابل سفرات حضور یافته بودند  سوء استفاده کرده و در میان جمع مذکور پنهان شده بودند.» اولا، باید خاظرنشان کرد که بزرگ ترین رهبر رسول اسلامی ها، یعنی خمینی بود که تروریسم دولتی را با صدای بلند با صدور فتوای کشتن سلمان رشدی، نویسنده انگلیسی کتاب «آیات شیطانی» اعلام کرد. حکومت اسلامی، در این سی سال حاکمیت وحشیانه خود، ده هزار انسان را در زندان ها اعدام کرده است. قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67، به دستور خمینی، هنگامی صادر شد که علی خامنه ای رییس جمهور و میرحسین موسوی نخست وزیر بودند اوج وحشی گری همه جناح های حکومتی و دم و دستگاه مخوف آن را به جهانیان نشان داد. شکی نیست که رسول اسلامی نیز این مراحل آدمکشی را طی کرده و به همین دلیل نیز به پست دیپلمات - تروریست رسیده است. بنابراین، سازمان دهندگان تظاهرات مقابل سفارت جهل و جنایت، انسان های مبارز و آزادی خواه شناخته شده سیاسی در میان نیروهای چپ هستند که تمام زندگی خود را آگاهانه و عامدانه و شبانه روز وقف مبارزه با حکومت جهل و جنایت و برقراری یک جامعه آزاد و برابر و انسانی در ایران کرده اند طبیعی ست که مورد خشم تروریست - دیپلمات ها قرار گیرند؛ خانواده هایشان در ایران تهدید و تحت فشار واقع شوند و اگر هم تروریست - دیپلمات ها فرصتی گیر بیاورند بی تردید آن ها ترور هم می کنند. اما رسول اسلامی و هم فکرانش مطمئن باشند همان طور که رسانه هایشان نیز اقرار کرده اند استکهلم «پایتخت اپوزیسیون ایرانی» است که همواره حکومت اسلامی را افشاء و رسوا می کنند و برای سرنگونی کلیت آن و برقراری یک جامعه واقعا انسانی و برابر می کوشند.

در حال حاضر نیروهای سیاسی چپ و آزادی خواه در سراسر دنیا، صدای اعتراض و حقاینت مبارزه مردم ایارن را بر علیه حکومت اسلامی، به گوش جهانیان رسانده و عزم و اراده خود را در جهت سرنگونی حکومت اسلامی نشان داده اند. اکنون آن فضای سیاسی و اجتماعی که بر جامعه ایران حاکم است بی شک تا سرنگونی حکومت اسلامی ادامه خواهد یافت. سرکوب ها و جنایات نیروهای سربگر حکومتی، در بهترین حالت می تواند برای دوره ای موقت سقوط آن را به تاخیر بیاندازد  اما نمی تواند مانع سرنگونی ان شود.

تظاهراتی که به دعوت «ستاد دفاع از مبارزات مردم ایران در استکهلم» (متشکل از نیروها و سازمان ها و احزاب چپ و دمکراتیک و فعالین سیاسی کمونیست) برای آزادی فوری کارگران دستگیرشده در اول ماه مه پارک لاله برگزار شده بود، تعدادی موفق شدند وارد مرکز ترور حکومت اسلامی شوند و از این طریق خشم و نفرت اکثریت مردم ایران را نسبت به این حکومت نشان دهند. این اقدام، تاثیر عمیقی در روابط دولت سوئد و حکومت اسلامی داشت، آن هم در شرایطی که دولت سوئد ریاست دوره ای اتحادیه اروپا را تحویل می گرفت اهمیت و جایگاه آن چندین برابر می شد.

دولت سوئد، از روز چهارشنبه 10 تیر 88، ریاست دوره ای اتحادیه اورپا را بعد از جمهوری چک به مدت شش ماه برعهده گرفته است. نیروهای آزادی خواه و چپ در سوئد نباید این فرصت را از دست بدهند؛ از این رو، ضروری است آن چنان مبارزه خود را پیگیر و مداوم و همه جانبه از آکسیون ها خیابانی گرفته تا دیدارهای دیپلماتیک و تبلیغی پیش ببرند تا دولت سوئد را مجبور سازند بایکوت سیاسی حکومت اسلامی را در اتحادیه اروپا پیگیری کند. قطعا نیروهای چپ و آزادی خواه ایرانی در کشورهای دیگر نیز می توانند با برگزاری تظاهرات هایی در مقابل سفارتخانه های سوئد به این امر مهم یاری برسانند. 

در این جا به گوشه هایی از نگرانی و هراس و هم چنین تلاش های مسئولان و ارگان های ذیربط حکومت اسلامی با دولت سوئد، برای خنثی کردن تاثیر سیاسی و اجتماعی ورود تظاهرکنندگان به سفارت حکومت اسلامی در استکهلم و عدم تکرار آن، که از جمله در خبرگزاری حکومتی «مهر» انعکاس یافته است، اشاره می کنیم: 

- «به گزارش خبرگزاری مهر، کارل بیلت وزیر امور خارجه سوئد بعد از ظهر امروز (چهارشنبه 10 تیر) در تماس تلفنی با منوچهر متکی وزیر امور خارجه کشورمان از حادثه حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در استکهلم پایتخت این کشور ابراز تاسف کرد.

وی با تاکید بر این که پلیس از نزدیک در حال پیگیری موضوع می باشد، به عنوان رئیس جدید اتحادیه اروپا ابراز امیدواری کرد که مسائل پیش آمده بین ایران و انگلیس نیز باهمکاری دو کشور حل و فصل گردد.

در ادامه متکی با انتقاد از کوتاهی پلیس سوئد در جلوگیری از حمله مهاجمان به سفارت کشورمان در سوئد خواستار اقدام دولت این کشور در محاکمه مهاجمین شد و تصریح کرد: این افراد تروریست هایی هستند که در روز انتخابات با اقدامات ایذایی سعی در جلوگیری از شرکت ایرانیان در انتخابات ریاست جمهوری داشتند...» 

- «به گزارش خبرگزاری مهر، اداره کل اطلاعات و مطبوعات وزارت امورخارجه در این زمینه اعلام کرد که سفیر سوئد در تهران پس از احضار به وزارت امورخارجه با اظهار تاسف عمیق از وقوع این رخداد زشت اعلام کرد مراتب را فورا به وزارت خارجه کشورش منعکس و نتیجه را گزارش خواهد کرد...

استکلهم، یکی از مراکز تجمع نیروهای مخالف جمهوری اسلامی از طیف های گوناگون اعم ازچپ و مارکسیستی تا سلطنت طلب و منافقین در اروپا است، این تمرکز و تراکم به حدی است که از این شهر به درست یا غلط به عنوان «پایتخت اپوزیسیون ایرانی» نام برده می شود... ۱۳۸۸/۰۴/۰۶» 

- «محمد کاظم انبارلویی، کارشناس مسائل سیاسی و عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: بی تردید سفارت هر کشور به منزله خاک آن کشور است و حمله به سفارت ایران در سوئد نیز باید به معنای حمله به خاک جمهوری اسلامی ایران تفسیر شود، طبعا طبق قوانین بین المللی حراست از سفارت خانه های کشورهای خارجی بر عهده دولت های میزبان است و تهران باید در این خصوص قاطعانه با دولت سوئد برخورد کرده و به آن اخطاری جدی بدهد...۱۳۸۸/۰۴/۰۶» 

- سیدحسین نقوی حسینی، نماینده ورامین در مجلس، در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در استکهلم، اظهار داشت: «البته این پروژه از قبل طراحی شده بود به گونه ای که بخشی از آن در خیابان های تهران جلوه گر شد. نماینده مردم ورامین در مجلس شورای اسلامی با بیان این که قسمت دیگری از این پروژه به مناقشه کشیدن روابط ایران با سایر کشورها به ویژه کشورهای غربی است، خاطرنشان کرد: شاهد این مدعا حمله مذبوحانه منافقین کوردل به سفارتخانه های جمهوری اسلامی ایران در آن کشورها بوده است.

این عضو کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی با بیان این که حمله به سفارتخانه ایران در استکهلم سوئد نیز بخشی از پروژه بحران سازی علیه جمهوری اسلامی است، تصریح کرد: از سوئد قویا می خواهیم که مطابق حقوق بین الملل و حفظ حرمت سفارتخانه یک کشور خارجی در کشور خود با اغتشاشگران برخورد قانونی نماید و از دولت جمهوری اسلامی ایران هم بر اساس عرف بین الملل عذرخواهی کند. ۱۳۸۸/۰۴/۰۷» 

- به گزارش خبرگزاری مهر، «رسول اسلامی سفیر کشورمان ابتدا ابعاد اقدام تجاوزگرانه تعدادی از عناصر گروه های تروریستی در حمله به سفارت کشورمان را تشریح و مجددا مراتب اعتراض شدید وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نسبت به عدم توانایی پلیس سوئد در برخورد موثر با عناصر خشونت طلب متجاوز به سفارت ایران در استهکلم را اعلام کرد.

اسلامی هم چنین خواهان شناسایی سریع عوامل این اقدام مغایر با قوانین و کنوانسیون های بین المللی و مجازات آن ها شد.

تروله مدیر کل تشریفات و ریدبری رئیس دپارتمان خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت خارجه سوئد، در این ملاقات تاکید کردند که پلیس سوئد نسبت به ارزیابی اشتباه خود در رابطه با احتمال هجوم برخی عناصر خشونت طلب حاضر در میان تظاهرات کنندگان به سفارت جمهوری اسلامی ایران اعتراف نموده و معتقد است در زمان بروز واقعه نیروی امنیتی لازم در محل حضور نداشته است.

آنان به نمایندگی از آقای بلفراگ قائم مقام وزیر خارجه سوئد در غیاب مشارالیه قول دادند که عاملین این اقدام با جدیت مورد پیگیری قرار گرفته و مجازات خواهند شد. از این رو پس دولت سوئد به عناصر خشونت طلب اجازه حضور در مقابل سفارت ایران در استکهلم را نخواهد داد و هم چنین خسارات وارده به نمایندگی را به طور کامل جبران خواهد کرد.

ریدبری تاکید کرد: با کسانی که به بهانه بیان دیدگاه های سیاسی به تحریک افراد و گروه ها برای اعمال مجرمانه و خشونت آمیز از جمله ورود بدون مجوز به یک سفارتخانه خارجی مبادرت ورزند، با قاطعیت برخورد خواهد شد... ۱۳۸۸/۰۴/۱۰» 

از اسلامی، این سفیر رعب و وحشت و ترور باید سئوال کرد اگر ورود تنی چند از تظاهرکنندگان به سفارت و شکستن چندین شیشه «خشونت» و «تروریسم« است پس سی سال وحشی گری و تبه کاری و آدم کشی های دسته جمعی حکومت اسلامی چیست؟ آیا سفرای این حکومت جهل و جنایت در خارج کشور فکر می کنند با این یاوه گویی هایشان می توانند افکار عمومی مردم جهان را از جنایاتی که حکومت شان هر روز بر علیه بشریت مرتکب می شود، به مساله دیگری منحرف سازند؟ آیا اسلامی و هم کیشانش نمی دانند که حکومت شان در نزد افکار عمومی مردم مترقی جهان، جانی تر و نفرت انگیزتر از حکومت هیتلر و موسولینی، پینوشه، پولپوت، صدام حسین، بن لادن و غیره است؟!  

در پایین به چند نمونه از وحشی گری های تروریست ها و اراذل و اوباش حکومت اسلامی و در راس همه علی خامنه ای و احمدی نژاد در هفته های اخیر اشاره می کنیم: 

* روزنامه گاردین، چاپ بریتانیا، گزارشی در شرح وقایع حمله پس از حمله اخیر به کوی دانشگاه تهران از زبان شاهدان عینی چاپ کرده است.

این جامع ترین گزارشی است که تاکنون از وقایع ساعات نخست دوشنبه 25 خرداد ماه 88، که طی آن نیروهای امنیتی حکومت ایران به خوابگاه دانشگاه تهران حمله کردند، منتشر می شود.

گاردین می نویسد حمله آن شب در حالی رخ داد که تهران دو روز پس از انتخابات هنوز از خشم بروز «تقلب» آرام نداشت... در داخل خوابگاه در خیابان امیر آباد شمالی دانشجویان برای خواب آماده می شدند، هرچند اعصاب متشنج بود. تنها ساعاتی پیش تر چندین نفر در برابر در اصلی دانشگاه کتک خورده بودند.»

این روزنامه می نویسد: «آنچه بعد از آن اتفاق افتاد به یکی از رویدادهای محوری در ناآرامی های پس از انتخابات بدل شد؛ پلیس با یورشی خشن به داخل خوابگاه ها به شکستن قفل ها و بعد استخوان ها پرداخت، به ده ها دانشجو حمله کرد، بیش از 100 نفر را با خود برد و پنج نفر را کشت... اما شرحی که از مصاحبه با پنج فرد حاضر در حادثه به دست می آید، داستانی متفاوت را بازگو می کند.»

یکی از 133 دانشجویی که آن شب دستگیر شدند به گاردین گفت: «ما آماده خوابیدن می شدیم که ناگهان صدای شکسته شدن قفل ها توسط آن ها که می خواستند وارد اتاق شوند را شنیدیم. پیش تر آن ها را در حال کتک زدن دانشجویان دیده بودم اما تصور نمی کردم داخل بیایند. این حتی خلاف قوانین ایران است.»

پلیس با یورشی خشن به داخل خوابگاه ها به شکستن قفل ها و بعد استخوان ها پرداخت، به ده ها دانشجو حمله کرد، بیش از 100 نفر را با خود برد و پنج نفر را کشت...

به نوشته گاردین، 46 دانشجو از یکی از خوابگاه ها دستگیر و به زیرزمین وزارت کشور در آن نزدیکی در خیابان فاطمی منتقل شدند...

در این گزارش آمده است: «پنج نفر جان باختند: فاطمه براتی، کسری شرفی، مبینا احترامی، کامبیز شعاعی و محسن ایمانی. آن ها روز بعد در بهشت زهرای تهران دفن شدند که گزارش می شود بدون مطلع کردن خانواده های آن ها بود. تحکیم وحدت، یک سازمان دانشجویی، نام آنها را تایید کرده است.»

در ادامه گزارش گاردین آمده است: «شاهدان عینی گفتند که این دو دختر و سه پسر هدف ضربات مکرر باتوم برقی در ناحیه سر قرار گرفتند. به خانواده هایشان اخطار داده شد درباره بچه هایشان صحبت نکنند و مراسم ترحیم برگزار نکنند - مانند والدین ندا آقا سلطان، که چهره اش پس از پخش فیلم کشته شدن او به ضرب گلوله در خیابان، با جنبش اعتراضی مترادف شد.»

یک دانشجو حوادث یک شنبه شب را چنین برای گاردین بازگو کرد: «پلیس به داخل خوابگاه ها گاز اشک آور شلیک کرد، ما را زد، پنجره ها را شکست و مجبورمان کرد بر زمین دراز بکشیم. من حتی تظاهرات هم نکرده بودم اما یکی از آن ها رویم پرید، پشتم نشست و مرا زد. و بعد در حالی که تظاهر می کرد در جستجوی چاقو و تفنگ است، از من سوءاستفاده جنسی کرد. تهدیدمان می کردند که ما را حلق آویز کنند و به ما تجاوز کنند.»

به گزارش گاردین، یک دانشجوی دیگر ماجرا را این طور شرح داد: «پلیس ضدشورش در دو صف ایستادند و با بالا گرفتن سپرهایشان یک تونل تشکیل دادند. آن ها وادارمان کردند بارها از میان آن بدویم. ما را می زدند و بر سپرهایشان می کوبیدند. پای یکی از هم اتاقی هایم شکسته بود اما باز هم وادارش کردند بدود.»

گاردین می نویسد که دیگران رفتار مشابهی را از بسیجی ها دیده بودند. یک دانشجو به این روزنامه گفت: «یک بسیجی که پشتم نشسته بود به من گفت: «پسر خوشگله الان هفت ساله که کسی را... وقتی رسیدم نشونت می دم که چکار می تونم باهات بکنم.» آن ها ما را آزار می دادند و مدعی بودند که به آن ها یا رهبر توهین کرده ایم.»

به نوشته گاردین، یک دانشجوی دیگر در حالی که گریه می کرد گفت: «ظرف یک ثانیه فهمیدم که این ساختمان اصلی وزارت کشور در خیابان فاطمی است. باورم نمی شد، سیاستمداران ارشد، اعضای پارلمان و بازرسان در طبقات بالایی بودند و ما در زیر زمین...»

گاردین می نویسد که به گفته شاهدان عینی پلیس و ماموران زخمی ها را به حال رها کرده بودند و کسی به یک دانشجو که یکی از چشمانش را در اثر اصابت گلوله پلاستیکی از دست داده بود کاری نداشت. یک شاهد گفت: «ما به آن ها تمنا می کردیم کسانی را که بیش از دیگران آسیب دیده بودند به بیمارستان ببرند اما آن ها فقط می گفتند: ولشان کنید تا بمیرند.»

گاردین می نویسد: «این مخمصه 24 ساعت بعد وقتی فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران و علیرضا زاکانی یک نماینده تهران در مجلس، برای بازداشتی ها صحبت کردند تمام شد. رهبر به آن ها گفت که او اجازه ورود پلیس برای کنترل اوضاع خوابگاه را داده بود - اما او چند روز بعد این مساله را تکذیب کرد.»

به نوشته گاردین، پلیس پیش از آزاد کردن دانشجویان لباس های تازه در اختیار آن ها قرار داد. یک دانشجو گفت: «نمی خواستند هیچ شاهدی از آنچه اتفاق افتاده بود وجود داشته باشد. اما چه شاهدی بالاتر از 133 دانشجویی که آن جا بودند و همه چیز را دیدند و عذاب کشیدند؟» 

* سهراب اعرابی، جوان ١٩ ساله ای بود كه در جریان تظاهرات مردم علیه حکومت اسلامی در ٣٠ خرداد 88 دستگیر شده بود. مادر سهراب، هر روز برای پیدا كردن فرزندش به زندان اوین می رفت و با نشان دادن عكس سهراب به كسانی كه آزاد می شدند سراغ او را می گرفت. ویدئوی صحنه هایی كه مادر نگران سهراب را در برابر زندان اوین در حال جستجوی فرزندش نشان می دهد در سایت های اینترنتی منتشر شده است. هنگامی مشخص شد فرزند او در زندان اوین است در كنار مادران سایر دستگیرشدگان هر روز برای آزادی او تلاش می كرد. مقامات مسئول حكومت اسلامی به او وعده دادند كه سهراب را به زودی آزاد خواهند كرد. قرار بود كه سهراب به قید كفالت آزاد شود اما روز شنبه ٢٠ تیر 88، به خانواده او اطلاع می دهند كه سهراب در زندان كشته شده است.

مليحه محمدی، عمه سهراب اعرابی، به راديو فردا گفته است: «سهراب بر اثر اصابت گلوله به زير قلبش کشته شده است.» خانم محمدی افزود: سهراب اعرابی پس از شرکت در راهپيمايی ۲۵ خرداد، ديگر به خانه برنگشته بود. در اين مدت مادر وی هر روز برای کسب اطلاع از سرنوشت فرزندش به مقابل زندان اوين می ‌رفت، ولی مسئولان مربوطه از دادن اطلاعات خودداری می‌ کردند. 

* براساس خبرهای منتشر شده، تحويل جنازه های جانباختگان رویدادهای اخیر در تهران و شهرهای مختلف به خانواده هايشان آغاز شده است. ارگان های امنيتی و قضايی حکومت اسلامی، جنازه جانباختگان را که بيش تر آن ها در ۲۵ خرداد و پس از آن در خيابان ها و يا بر اثر شکنجه در زندان ها جان خود را از دست داده اند، تحويل دهند. برای مثال در آگاهی شاهپور، ۵۰ عکس متعلق به جانباختگان وجود دارد که از خانواده ها می خواهند با مراجعه به آن جا عزيزان خود را شناسايی کنند. سهراب اعرابی که روز ۲۵ خرداد تير خورده و روز ۲۸ خرداد جنازه اش تحويل پزشکی قانونی کهريزک شده بود، تنها يکی از اين ۵۰ نفر بوده است. براساس گزارش ها، يکی ديگر از خانواده ها، جنازه پسرش را در حالی برای دفن تحويل گرفته که تنها صورتش مشخص بوده و تمام بدنش را سيمان گرفته بودند، به همین دلیل، روشن است که ماموران قضايی و امنيتی نمی خواسته اند خانواده متوجه آثار شکنجه شديد شوند.  

* کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران، در تاریخ ۱۳۸۸/۰۴/۲۴ اعلام کرد که تنها در یک روز از ماه گذشته، ۳۴ جسد تحویل سردخانه های سه بیمارستان شده، در حالی که دولت تعداد کشته شدگان حوادث يک ماه اخير را ۲۰ نفر اعلام کرده است.

اين نهاد مدافع حقوق بشر که مقرش در نيویورک است با انتشار بيانيه ای اعلام کرد که «در روز ۳۰ خرداد ماه (۲۰ ژوئن) زمانی که دولت اعلام کرد که ۱۱ نفر در راهپيمايی کشته شده اند، فقط در سه بيمارستان تهران ۳۴ جسد راهپيمايان تحويل سردخانه شده است. طبق گزارش، ۱۹ جسد در بيمارستان امام خمينی،  هشت جسد در بيمارستان رسول اکرم و هفت جسد در بيمارستان لقمان حکيم در همان شب ۳۰ خرداد ماه تحويل سردخانه های اين بيمارستان ها شده است.» 

کمپين بين المللی حقوق بشر هم چنين گفت اين اطلاعات توسط پرسنل اين بيمارستان ها که به اطلاعات سردخانه دسترسی داشتند بدست آمده است.

سایت نوروز که وابسته به اصلاح طلبان است، به نقل از یک شاهد عینی که نخواست نامش فاش شود، نوشته است که وی را به سردخانه ای در جنوب غربی تهران که مخصوص نگهداری میوه و محصولات لبنی بوده است برده اند و آلبومی در اختیارش گذاشته اند که تصویر صدها کشته در آن بوده است و از او خواسته اند تا جنازه فرزندش را بین آن ها پیدا کند. به گفته وی دیدن تصاویر کشته شده ها نزدیک به نیم ساعت طول کشید.

سایت نوروز هم چنین روز سه شنبه خبر داد که  «یعقوب براویه، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمايش در دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران، روز چهارم تير ماه توسط نيروهای بسيج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، از ناحيه سر مجروح شد و بلافاصله توسط دوستانش به بيمارستان لقمان انتقال يافت اما به رغم تلاش پزشکان برای جان وی، در نهايت دچار مرگ مغزی شد و درگذشت.»

دست کم در یک مورد تصاویر ویدئویی‌ای وجود دارد که تیراندازی مستقیم یک عضو نیروی مقاومت بسیج به سوی جمعیت معترض در پایان راهپیمایی مسالمت ‌آمیز ۲۵ خرداد را نشان می دهد.

این تصاویر ویدئویی را معترضان با دوربین‌ های تلفن همراه خود ضبط کرده اند. مقام های حکومت اسلامی در برخی موارد می گویند تیراندازی به این علت انجام شده است که معترضان قصد آتش زدن مسجد یا نیروگاه بسیج را داشته اند. 

* فعالين حقوق بشر و دمکراسی می گویند: بنابه گزارشات رسيده از آگاهی شاپور تهران، از صبح امروز تعدادی از خانواده هايی که از سرنوشت عزيزانشان بی خبر هستند و هنوز نام آن ها جزء دستگيرشدگان در ارگان های رژيم ثبت و تاييد نشده است تجمع کردند.

آن ها بعد شنيدن خبر شهادت سهراب اعرابی و وعده های دروغين که در طی اين مدت که به مادر درد مندش داده بودند و هم چنين شنيدن وجود 50 الی 60 پيکر از شهدای راه آزادی مردم ايران در آن شکنجه گاه مخوف سخت نگران هستند.

امروز سه شنبه 23 تيرماه از ساعت 8 صبح تا 12:30، تعدادی از خانواده با نگرانى زياد به آگاهى شاپور مراجعه كردند و خواستار پيگيرى وضعيت فرزندانشان شدند. اين خانواده ها در روزهاى درگيرى بعد از انتخابات از فرزندانشان هيچ اطلاعى ندارند و چندين بار به دادگاه انقلاب و زندان اوين و پزشكى قانونى مراجعه كرده اند اما تاكنون از طرف هيچ يك از سازمان هاى فوق نام فرزندانشان تأييد نشده است. خانواده ها می گويند فرزندانشان تنها نبودند و همراه با يكى از بستگان و يا دوستانشان در اعتراضات شركت كرده اند و به گفته همراهان آن ها تعدادى توسط نيروهاى گارد و لباس شخصى بازداشت شده اند.

تعدادى از مادران در جلوى آگاهى شاپور فرياد مى زدند اگر فرزندمان را كشته ايد لااقل جنازه آن ها را تحويل دهيد و تعدادى با خشم هر چه تمام تر مرگ بر خامنه اى را فرياد مى زدند كه مورد حمله سربازان جلوى درب آگاهى قرار گرفتند و با دادن وعده رسيدگى مى كنيم سعى مى كردند آن ها را آرام كنند اما پدران و مادران فرياد مى زدند شما همه دروغ مى گوييد ما فرزندمان را مى خواهيم... (23 تیر 1388)  

* کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه در ایران روز یک شنبه گذشته با انتشار اطلاعیه ای اطلاعات و آمار جدیدی را از تعداد و وضعیت بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در ایران منتشر کرد. در این اطلاعیه از جمله آمده است:

علی رغم اظهار نظر رییس پلیس تهران مبنی بر بازداشت تعداد بسیار اندکی در جریان اعتراضات روز 18 تیر 88، مطابق فهرست منتشر شده از سوی مقامات زندان اوین 178 نفر در این روز بازداشت شده ‌اند گرچه بستگان تعداد دیگری از بازداشت شدگان در هجدهم تیرماه اظهار کرده ‌اند که اسامی مورد نظر آن ها در فهرست ‌های ارائه شده نبوده است. هم چنین دادسرای دادگاه انقلاب تهران اعلام کرده که تا هفته آینده به دلیل عدم تشکیل پرونده پاسخگوی مراجعات در خصوص وضعیت این بازداشت شدگان نیست.

گرچه پیش از این کمیته پیگیری تعداد شهروندان بازداشت شده در خیابان ها‌ را در حدود 2000 نفر تخمین زده بود اما اطلاعات جدیدتر نشان می دهد که این عدد احتمالا در حدود 4000 نفر در سراسر کشور است که البته بخشی از آن ها به مرور آزاد شده‌ اند.  

* فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران (24 تیر 1388 برابر با 15 ژولای 2009)، خبر داده اند که تجمع صدها نفر از خانواده های دستگیرشدگان در مقابل زندان اوین و دادگاه انقلاب ادامه دارد.

امروز تعدادی اسامی از طرف دادگاه انقلاب و زندان اوين تاييد شد اگر چه خانواده ها تا اندازه ای اطمينان حاصل می كنند كه فرزند و يا همسرشان دستگير شده اما با نگرانی از همديگر می پرسند آيا عزيزان خود را زنده و سالم تحويل خواهند گرفت؟

اسامی تعدادی از بازداشت شده ها: 1- سحر خرمی 23 ساله ديپلم پنج شنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 2- صديقه خانقاه 36 ساله و متاهل خانه دار پنج شنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 3- مهناز ترابی 29 ساله متاهل ليسانس زبان انگليسی پنج شنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 4- صبا مظاهری 26 ساله دانشجوی هنر پنج شنبه 18 تير در اميرآباد بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 5- الهه كاشفی 23 ساله ديپلم پنج شنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 6- امير سيدكاظمی 21 ساله ديپلم پنج شنبه 18 تير در جمالزاده بازداشت و محل نگهداری وی نامشخص؛ 7- آرمان قنبری 27 ساله فوق ديپلم تراشكاری پنج شنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و محل نگهداری وی نامشخص؛ 8- بهزاد كامرانی 25 ساله ليسانس كامپيوتر شنبه 30 خرداد در خيابان خوش بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 9- نادر قاضی ميرسعيد 24 ساله دانشجوی فوق ليسانس عمران چهارشنبه 27 خرداد در ولی عصر بازداشت و بعد از انتقال به كلانتری 148 انقلاب به اوين منتقل شده؛ 10- محمد كشكولی 42 ساله پنج شنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 11- مهرشاد متين پور 19 ساله ديپلم چهارشنبه 27 خرداد در ونك به طور وحشيانه توسط لباس شخصی ها بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 12- محمد امين اميری 20 ساله ديپلم سه شنبه 26 خرداد در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 13- حامد نيك فر 34 ساله فوق ديپلم ماشين آلات كشاورزی 30 خرداد در يادگار امام بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 14- سعيد قنبری پور 28 ساله ليسانس شيلات شنبه 30 خرداد در آزادی بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 15- اسماعيل قره گزلو 27 ساله ديپلم شغل آزاد پنج شنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و مكان نگهداری وی نامشخص؛ 16- فرهاد بهادری 25 ساله ليسانس حقوق پنج شنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 17- بهمن مداح 35 ساله شغل آزاد پنج شنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 18- ايمان قديانی 27 ساله فوق ديپلم حسابداری پنج شنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداری وی نامشخص؛ 19- صمد قره داغی 30 ساله ديپلم شغل آزاد پنج شنبه 18 تير در كارگر بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 20- رضا مردانی 29 ساله كارمند پنج شنبه 18 تير در خيابان وصال بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 21- مجتبی شهسواری 22 ساله دانشجوی حقوق پنج شنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 22- عليرضا ورمزيار 19 ساله دانشجوی كامپيوتر شنبه 30 خرداد در آزادی بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 23- وحيد خندان 27 ساله ليسانس علوم اجتماعی يك شنبه 31 خرداد در ولی عصر بازداشت و بعد از انتقال به كلانتری 148 انقلاب به اوين منتقل شده؛ 24- عبدالله عزيزی 34 ساله ديپلم شغل آزاد شنبه 30 خرداد در رودكی بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 25- عارف معاون 25 ساله فوق ديپلم عمران چهارشنبه 3 تير در بهارستان بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 26- عليرضا ساعتچی 20 ساله سه شنبه 26 خرداد در صادقيه بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 27- محمد صادق امينی 23 ساله پنج شنبه 18 تير در اميرآباد بازداشت و مكان نگهداری وی نامشخص؛ 28- مجيد طهمورث 24 ساله ليسانس شيمی پنج شنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 29-محسن ابراهيمی 36 ساله فوق ديپلم برق شنبه 30 خرداد در نواب بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 30- مهدی محمدی 26 ساله ديپلم شنبه 30 خرداد در جيحون بازداشت و به اوين منتقل شده 
31- وحيد حسين پور 19 ساله دانشجوی فيزيك پنج شنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده؛ 32- محسن جلاليان 28 ساله ديپلم شغل آزاد پنج شنبه 18 تير در 16 آذر بازداشت و مكان نگهداری وی نامشخص؛ 33- مصطفی آجرلو 29 ساله ديپلم كتابدار پنج شنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداری وی نامشخص.
 

* بنا به گزارش خبرنامه امیرکبیر یکی از افراد بازداشت شده در روز 18 تیر ماه که به کمپ کهریزک منتقل شده بود جان باخت. این فرد که دچار بیماری تنفسی شدید بود پس از چند روز از کمپ کهریزک به بیمارستان منتقل شد اما در بیمارستان به دلیل صدمات شدید جسمانی جان باخت.

تعداد بازداشت شدگان تظاهرات روز 18 تیرماه بیش از 400 نفر اعلام شده است که نزدیک به 140 نفر از آنان به کمپ کهریزک منتقل و به مدت 5 روز در بازداشت بودند که در آن جا بارها مورد ضرب و شتم و بدرفتاری قرار گرفته اند. 

* با اجرای حکم اعدام «یونس آقایان» در زندان مرکزی شهر ارومیه تعداد اعدام شدگان در زندان های حکومت اسلامی، از ابتدای سال جاری تاکنون به 180 تن رسید.

بیش ترین تعداد اعدام ها متعلق به تیرماه می باشد به طوری که در این ماه، 6 تن در زندان اوین، 6 تن در زندان شهر قم و 13 تن در زندان مرکزی زاهدان به دستور دستگاه قضایی حکومت اسلامی اعدام شدند.

لازم به ذکر است در سال گذشته بنا بر آمار موجود 346 فقره اعدام در زندان های حکومت اسلامی و در ملاء عام به مرحله اجرا گذاشته شده است. 

* در یک فیلم کوتاهی جنایت هولناکی دیدم. این قیلم کوتاه نشان می دهد که جنایت کاران حکومتی سه نفر را با دست های بسته یکی پس از دیگری از بالای پشت بام به پایین پرتاب می کنند و در پایین نیز دو نفر سریعا آن ها را به جای دیگری انتقال می دهند. 

* بنا به اظهار گزارشگران بدن مرز، پس از يک ماه اعتراض، ٤١ روزنامه نگار در زندان به سر می برند. گزارشگران بدون مرز در اين باره اعلام می کند که «شرايط زندانيان بسيار نگران کننده است. چهار نفر از روزنامه نگاران بازداشت شده هم چون ديگر زندانيان به محلی نامعلوم منتقل شده‌ اند. خانواده‌ های آن ها از حق ملاقات با عزيزان خود محروم و وکلای اين زندانيان علت بازداشت موکلين خود را نمی ‌دانند، از دسترسی به پرونده محروم شده‌اند. بزرگ ترين زندان روزنامه ‌نگاران در جهان، امروز به خطرناک ترين زندان برای روزنامه نگاران تبديل شده است.»

اسامی روزنامه نگاران و وب نگاران دستگير شده از تاريخ ٢٣ خرداد ١٣٨٨، عبارتند از:

عبدالرضا تاجيک، مهسا امرآبادی، احمد زيدآبادی، کيوان صميمی بهبهانی، بهزاد باشو، سيد خليل ميراشرفی، سميه توحيدلو ، شيوا نظر آهاری، محمد عطريانفر، سعيد حجاريان، محمد علی ابطحی، سعيد ليلاز، محمد قوچانی، ژيلا بنی يعقوب، بهمن احمدی امويی، مجتبا تهرانی، مازيار بهاری، عليرضا بهشتی پور شيرازی، اسماعيل حق پرست، مهدی زابلی، روح اله شهسوار، فريبرز سروش، عيسی سحرخيز، کامبيز نوروزی، مسعود باستانی، محمدرضا يزدان پناه، کاوه مظفری. توحيد بيگی، مجيد سعيدی، هنگامه شهيدی، سميه نصرتی، سعيد متين پور. 

قبل از این نیز عدنان حسن پور، محمدحسن فلاحيه‌زاده، محمد صديق کبودوند، کاوه جوانمرد، مجتبی لطفی، مسعود کردپور، حسين درخشان، بهمن توتونچی، سجاد خاکساری زندانی بودند.

در کشوری که دستگاه های سانسور و سرکوب حکومتی این چنین رفتارهای غیرانسانی با روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان دارند باید تصور کرد که چه رفتارهای هولناک تری با فعالین سیاسی و شهروندان معترض می کنند؟! 

این نمونه ها و صدها نمونه دیگر نشان می دهند که سران و نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی خشونت و وحشی گری خود را به اوج رسانده اند در چنین شرایطی، سفیر چنین حکومتی در استکهلم بی شرمانه تعدادی از تظاهرکنندگان که با عکس ندا و شعارهایی هم چون زندانی سیاسی آزاد باید گردد؛ شکنجه و اعدام لغو باید گردد؛ آپارتاید جنسی لغو باید گردد و غیره به مرکز ترور و جاسوسی حکومت در استکهلم وارد شده بودند را «خشونت طلب» و «تروریسم» می نامد؟!

سران حکومتی اسلامی و عوامل ریز و درشت آن آینده تیرو تاری دارند. در حال حاضر آن ها فقط به زور اسحله و سرکوب و کشتار و ترور حکومت خود را سر پا نگه داشته اند. بنابراین، چنین حکومتی دیر یا زود رفتنی ست و حکم رفتن آن را نیز مردم آزاده در تظاهرات میلیونی اخیر خود صادر کرده و به گوش جهانیان رسانده اند.

تظاهرات میلیونی و اعتراضات وسیع این چند هفته نکات بسیار ارزنده و مهمی را با خود به همراه داشت. یکی از مهم ترین نکاتی که به وضوح در این هفته ها خود را به طور برجسته ای نشان داد مقاومت فوق العاده جوانان دختر و پسر در مقابل نیروهای سرکوبگر تا دندان مسلح بود.

در چنین شرایطی، شیوه مبارزه تغییر یافته و در جهت فرسودگی نیروهای سرکوبگر تمام محلات و خیابان های شهرهای کشور به میدان مبارزه واقعی تبدیل شده اند. اکنون هر شهروند معترض در هر جایی که کار و زندگی می کند با احساس مسئولیت اجتماعی داوطلبانه و آگاهانه و همبستگی انسانی خود را یک فعال سیاسی و مبارز راه آزادی می داند؛ احبار و گزارشات را پحش می کند و سعی دارد مردم را به مسایل روز آگاه و بسیج نماید.

نشریه خیابان، خبرنامه ندا و غیره که در بطن میدان مبارزه اعلام موجودیت کرده اند در سطح وسیعی در شهرهای سراسر کشور و هم چنین خارج کشور منتشر می شوند. طبیعی ست که هر انسان آزادی خواهی این نشریات را تقویت و توزیع و تبلیغ می کند و از آن خود می داند. شعارنویسی علیه حکومت در سطح گسترده ای مرسوم شده است. تلفن های همراه و وبلاگ ها و فیس بوک ها بزرگ ترین رسانه های مدرن امروزی هستند که دایما اخبار و گزارشات و فیلم های اعتراضات و مبارزات مردم در ایران و جهان در سظح میلیونی منتشر می کنند. در واقع یک شبکه وسیع خبری و تبلغی - سیاسی در جامعه ایران راه افتاده است که شاید تاکنون در جهان بی نظیر بوده است.

بدین ترتیب حکومت اسلامی، به لحاظ سیاسی حکومت رعب و وحشت و ترور و آپارتاید است و هم چنین به لحاط اقتصادی نیز اکثریت جامعه را در معرض فقر و انواع و اقسام آسیب های اجتماعی مانند تن فروشی، اعتیاد، خودکشی و غیره قرار داده است.

برای مثال «تورم 30 ‌تا 60‌ درصدی در اثر اجرای طرح اقتصادی دولت»، یکی از گزارشات اخیر روزنامه «آفتاب یزد» بوده است. تامین مایحتاج اولیه زندگی برای کارگران و خانواده آن ها بسیار سخت تر شده است. حتی دست مزد ناچیز بخشی از کارگران به موقع پرداخت نمی گردد و به فروپاشی زندگی و خانواده آن ها منجر می شود.

تهدید و فشار بر روشنفکران مترقی و سانسور آثار آن ها و هم چنین دستگیری روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان در سطح غیرقابل تحملی در جریان است.

مسلما وقایع اخیر ایران، به روشنی نشان می دهد که مردم با هرگونه خشونت مخالفند و این حکومت جانی است که وحشیانه ترین و غیرانسانی ترین خشونت ها را از شکنجه روحی و جسمی تا اعدام و سنگسار و قصاص به کار می گیرد و در خیابان ها مردم معترض را کشتار می کند.

اکنون در خارج کشور، اعتراضات گسترده ای در جریان است و برخی شعارها و خواست های این تظاهرات ها مشترک است مثلا «حکومت اسلامی سرنگون سرنگون»؛ «زندانی سیاسی آزادی باید گردد»؛ «شکنجه و اعدام و سنگسار لغو باید گردد»؛ «آپارتاید جنسی لغو باید گردد»؛ «سانسور و اختناق برچیده شود»؛ «آزادی بیان، اندیشه، قلم و تشکل برقرار باید گردد»؛ «آزادی تجمعات و اعتراضات به رسمیت شناخته شود»؛ «عاملین کشتارهای اخیر معرفی و محاکمه شوند» و هم چنین تلاش برای تعطیلی همه سفارتخانه ها و کنسولگری ها و دیگر مراکز فرهنگی و مذهبی حکومت اسلامی در خارج کشور که به عنوان مراکز ترور و تهدید و جاسیوسی علیه مخالفین و فعالین سیاسی مورد استفاده قرار می گیرند تعطیل و همه تروریست - دیپلمات های حکومت اسلامی از کشورهای غربی اخراج شوند و به طور کلی حکومت اسلامی در بایکوت سیاسی همه جانبه ای قرار گیرد. این امر یک همبستگی بین المللی قوی با مبارزات جاری مردم ایران به وجود می آورد و به پیشبرد مبارزه و رهایی سریع جامعه ایران از شر و نکبت حکومت ستمگر و استثمارگر اسلامی، کمک شایانی می رساند.

در چنین موقعیتی ریاکاری و یاوه گویی های سفیر حکومت اسلامی در استکهلم بر علیه اپوزیسیون سرنگونی طلب چپ و آزادی خواه، هرگز نمی تواند وحشی گری های حکومت شان توجیه و پرده پوشی کند. حکومت اسلامی، رسواترین و جانی ترین و تبه کارترین حکومت جهان است و سابقه سی ساله در تروریسم دولتی و سرکوب و کشتار مردم ایران و هم چنین اصلی ترین حامی تروریسم در سطح بین المللی است. بنابراین، اگر حکومت اسلامی در ایران فعالین سیاسی را دستگیر و شکنجه و اعدام می کند طبیعی ست که در خارج کشور به دلیلی شرایط فعلی تروریست - دیپلمات های آن نمی توانند مانند سابق فعالین سیاسی را ترور کنند بر علیه مبارزان واقعی راه آزادی و سوسیالیسم هر آنچه می توانند به کار می گیرند. اما سئوال این است که چرا رسول اسلامی، این سفیر ده ها هزار اعدام، درباره این مساله که یکی از مامورین سفارت به روی تظاهرکنندگان اسلحه کشید و توسط تظاهرکنندگان خلع سلاح شد، حرفی نمی زند و سکوت مطلق کرده است؟ این اسلحه کمری دو روز بعد نخست به روزنامه اکسپرسن برده شد و سپس تحویل پلیس گردید. اما نه اکسپرسن در مورد آن خبری را درج کرد و نه هنوز پلیس امنیتی سوئد در مرود آن اظهارنظر کرده است؟ آینده نه چندان دور روشن خواهد کرد که این سکوت طرفین به چه دلیل بوده است؟! چرا این سقیر رعب و وحشت ترور از این وحشی گری مامورانش بر علیه تظاهرکنندگان، سخنی به میان نمی آورد؟ لابد از نظر ایشان ترور، جاسوسی، شکنجه، اعدام، قصاص، سنگسار و کشتار مردم بی سلاح در خیابان های تهران و شهرستان ها «خشونت» و «ترور» و «آدم کشی سازمان دهی و طراحی شده توسط دولت» نیست؟ اخراج صدها نفر از تروریست - دیپلمات حکومت اسلامی فقط از سوئد، به دلیل فعالیت های تروریستی و جاسوسی علیه اپوزیسیون سرنگونی طلب، چون حق طبیعی حکومت اسلامی است نباید حرفی در مورد آن ها زد؟ اما ورود تنی چند از معترضین به سفارت و شکستن چند شیشه آن «خشونت» و «تروریسم» است؟!

آیا سفیر حکومت اسلامی در استکهلم، خبرهای واقعی سرکوب و کشتار مردم که خبر و فیلم و تصویر آن ها لحظه به لحظه توسط فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی منتشر می شوند و در بالا به نمونه های کوچکی از آن ها نیز اشاره کردیم، دنبال نمی کند؟ آیا در این یک ماه تظاهرات های هزاران نفری روزانه که در خیابان ها و میادین شهر استکهلم توسط نیروهای اپوزیسیون و مردم آزاده با شعارهای «حکومت اسلامی، سرنگون سرنگون»، «سفارت ایران، این مرکز ترور تعطیل باید گردد»؛ «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»؛ «عاملین سرکوب و کشتار محاکمه باید گردند»؛ «سران حکومت اسلامی به دلیل جنایت علیه بشریت محاکمه باید گردند» و غیره در جریان است را نمی بیند و نمی شوند؟ آیا در مقابل این اعتراض میلیونی مردم ایران و هم چنین تظاهرات های گسترده پناهندگان و مهاجرین ایرانی آزادی خواه در کلیه کشورهای غربی، ذره ای احساس عذاب وجدان انسانی برای وی به وجود نمی آورد، البته اگر یک جو انسانیت در او مانده باشد؟ در اخبار و گزارشات آمده است که سرکوبگران و شکنجه گران حکومت اسلامی، به تجاوز گروهی و فردی، به عنوان ابزار شکنجه برای گرفتن اطلاعات استفاده می کنند. برای نمونه، در خبرهای روز 23 تیر 88 آمده است که ترانه موسوی، از دستگیرشدگان 7 تیر 88، بیهوش به بیمارستان تحویل داده شده است. بر بدن بیهوش او آثار تجاوز مکرر مشاهده می شود. گفته يكی از دوستان ترانه، پس از دو هفته از دستگيری او، فردی ناشناس با منزلش تماس گرفته و به مادر ترانه خبر بستری بودن وی را در بيمارستان امام خمينی كرج می دهد. او پارگی رحم و مقعد را نيز دليل بستری شدن ترانه ذكر می كند. خانواده ترانه به آن بيمارستان مراجعه می كنند اما مسئولان بيمارستان بستری شدن ترانه موسوی را تكذيب می كنند و تنها يكی از پرسنل می گويد كه دختری را با موهای بافته شده ديده است كه چند نفر با ظاهری به گفته او «حزب اللهی» بيهوش می آورند و بيهوش می برند. جملاتي كه اين ناشناس در مكالمه تلفنی با مادر ترانه بيان می كند نشان می دهد كه ماموران وزارت اطلاعات و لباس شخصی ها می خواسته اند ذهن خانواده ترانه را از سياسی بودن قضيه منحرف كنند و به آنان بقبولانند كه دخترشان از نظر اخلاقی مشكلاتی داشته است تا خانواده نيز پس از شنيدن خبر مرگ فرزندشان، از پيگيری و پی جويی درباره چند و چون مرگ وی خودداری كنند... روزنامه گاردین نیز از زبان یک پسر جوان که در تظاهرات خیابانی دستگیر شده، نوشته است که تجاوز گروهی و فردی به او دیگر نه امری به صورت شکنجه و تحقیر، بلکه آدم کشان از این کار به طور روزانه لذت می برند. در حالی که تجاوز به زندانی جرم و جنایت بزرگی است. رسول اسلامی، در استکهلم و دیگر سفرای این حکومت در جهان، سفرای چنین حکومتی هیولایی هستند آیا از این همه وحشی گری حکومت شان، نباید احساس شرم کنند؟!

مسلما دور نیست آن روزی که زنان، کارگران، دانشجویان و مردم تحت ستم داخل کشور و هم چنین نیروهای آزاده سرنگون طلب خارج کشور با جلب همبستگی جهانی با مبارزات بر حق مردم ایران، حکومت اسلامی را سرنگون کنند و به اختناق و سانسور، جهل و خرافات ملی و مذهبی، وحشت و ترور، خشونت و کشتار، شکنجه و اعدام، نابرابری و استثمار حکومتی در این کشور پایان دهند و در سطح منطقه و جهان حامی مبارزات کارگران و مردم آزاده ای باشند که در جهت برقراری آزادی و برابری مبارزه می کنند. قطعا هر تحول مثبت و منفی در جامعه ایران، بلافاصله تاثیر خود را در منطقه و جهان می گذارد از این رو، جلب حمایت و پشتیبانی افکار عمومی مردم آزاده جهان و جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویی و دیگر جنبش های دمکراتیک از مبارزات کنونی مردم ایران، تلاشی ارزنده و گامی مهم در دفاع از آزادی و برابری و حرمت انسانی است. یک نمونه از این همبستگی انسانی، اقدام برخی از وکلای مترقی اروپایی است. به گزارش خبرگزاری های غربی، 9 وکیل برجسته اروپایی قصد دارند در اعتراض به سرکوبی اخیر معترضان در ایران علیه سران حکومت اسلامی اعلام جرم نمایند.«ویلیام بوردون»، حقوقدان فرانسوی در این باره گفته است هدف این گروه از وکلا از این اقدام شکستن مصونیت مطلق رهبران حکومت اسلامی در برابر قانون است. «ژان پیر اسپیتزر»، عضو دیگر این گروه نیز گفت: این وکلا برای متهم کردن رهبران حکومت اسلامی به جنایت علیه بشریت، قصد دارند با دادگاه بین المللی لاهه مشورت کنند.

روز جمعه 26 تير ماه خيابان های تهران بار ديگر شاهد تظاهرات گسترده حدود یک میلیون تن از مردم بود كه در نقاطی درگیری ها بین تظاهرکنندگان و نیروهای سرکوبگر حکومتی روی داد.

روز جمعه موجی از این حمعیت در خيابان های اطراف دانشگاه تهران محل برگزاری مراسم نماز جمعه، با سردادن شعارهایی علیه حکومت اسلامی، از جمله خواستار آزادی زندانيان سياسی شدند.

گزارش ها حاكی ست كه گروه های بزرگی از جوانان معترض، در برخی از خيابان های اطراف دانشگاه تهران، با روشن کردن آتش و شعارهای «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «مرگ بر ديكتاتور» و غیره سردادند و در مفابل یورش ماموران امنيتی و لباس شخصی ایستادند. از شمار احتمالی زخمی ها و بازداشت شدگان خبری در دست نیست.

مسئول وبلاگ گاردين، در مورد انعکاس سریع وقایع ایران، نوشت: «من هرگز شاهد اين همه فيلم از اعتراضات تنها در عرض يک روز نبودم.» او ادامه داد تا ساعتی که خبر را می نوشت يعنی چهار و نيم بعد از ظهر جمعه به وقت لندن، 98 فيلم در Peive17's YouTube  موجود است. چنان که می دانيم تظاهرات ادامه يافته و ارسال خبر و تصوير ادامه داشت. 

همراه با تظاهرات میلیونی مردم روز جمعه در خیابان های تهران، خانواده زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان اعتراضات اخیر در مقابل زندان اوین تجمع کردند. گروه هایی از مردم در مقابل سفارت روسیه در تهران اجتماعی بر پا داشته و با شعار دادن علیه حمایت دولت روسیه از حکومت اسلامی، اعتراض نمودند. در مقابل وزارت کشور نیز تظاهرات بزرگی از مردم بر پا شده بود. در این محل نیروهای سرکوبگر حکومت به مردم تجوم آوردند و مردم در مقابل آن ها دست به مقاومت زدند.

خبرگزارى فرانسه، در گزارشی از تهران نوشت تظاهرات روز جمعه در بى  اعتنائى به ممنوعيت‌ هاى ابلاغ شده در رابطه با گردهمايی های ضددولتی صورت گرفت. رسانه های خارجى از دادن پوشش خبرى به نماز جمعه ممنوع شده بودند. شاهدان گفتند نيروى انتظامى و بسيجى ‌ها در خيابان هاى اطراف دانشگاه مستقر شده بودند، ولى مردم توانستند با گريز از آن ها دست به تظاهرات بزنند. يکی از شاهدان گفت نيروى انتظامى شيشه اتوموبیل هايی كه رانندگانشان بوق می زدند را خرد می کردند. بوق زدن هنگام تظاهرات يک تاكتيک به كار گرفته شده توسط تظاهركنندگان است.

شبکه تلويزيونی سی ان ان نیز در گزارشى از تظاهرات روز گذشته تهران گفت، ده ها هزار نفر و به قول برخى گزارش ها، صدها هزار نفر به خيابان ها آمده بودند. ما در سال 1999 (18 تیر 87) نيز شاهد يک قيام دانشجويى بوديم، ولى آن اعتراضات تنها يک هفته دوام آورد. اين بار اما ما شاهد هفته ها قيام و اعتراض هستيم و صداى مخالفت مردم پايان نمى پذيرد و استمرار دارد.

وقایع قبل و پس از نماز جمعه تهران و شعارهايی كه تظاهركنندگان در خيابان ها سردادند نشان می دهد كه بخش عظیمی از اين مردم نه برای شركت در نماز جمعه، بلكه برای تداوم مبارزه خود به خیابان ها ریخته بودند.

رفسنجانی، این عنصر قدرتمند حکومت اسلامی، در خطبه های نماز جمعه خود تلاش کرد موقعيت خود را به عنوان يك مدافع پيگير حكومت اسلامی و با اعلام وفاداری به آن، موقعیت خود را در میان کمشکش ها و رقابت های جناح های درون حکومت تثبیت كند.

رفسنجانی با سخنان دو پهلوی خود و با تاکید به اين كه اختلافات در محدود درون خانوادگی هستند، سعی كرد نیروهای وفادار و طرفدار حكومت اسلامی را بار ديگر دور هم متحد كند و  در مورد خطراتی را كه كل حكومت اسلامی را تهدید می کند، به آنان هشدار دهد.

سخنان و موضع گیری های رفسنجانی در نماز جمعه اخیر، که همواره بقای حکومت را مدنظر دارد چیز تازه ای نیست و وحشت وی و همه سران ریز و درشت و جناح های درون حکومتی از رشد و گشترش و رادیکال شدن اعتراضات اجتماعی مردم را به نمایش می گذارد. مردمی كه از ستم و سرکوب و استثمار این حکومت جانی صبرشان لبریز شده است و برای تغییر آن به خیابان ها آمده اند.

بنابراین، پرونده و سابقه و عملکردهای رفسنجانی از آغاز حکومت اسلامی تا به امروز، آن چنان سیاه است که توهمی نسبت به سخنان وی در جامعه و مبارزه مردمی به وجود نمی آید. وی یار نزدیک امام خمینی و هشت سال در پست رياست جمهوری و پس از آن تا به امروز در پست مهم رییس شورای تشخیص مصلحت نظام و نهایت سی سال حضور دایمی او در نهادهای رهبری و تصميم گيرنده کلان حکومت، اصولا نباید برای کسی این شبهه را به وجود آورد که او هم طرفدار جنبش اعتراضی مردم شده است. او، هم چون دیگر سران و مدیران رده بالا و فرماندهان و سرداران حکومت اسلامی، در همه جنایات سی ساله این حکومت سهیم بوده است. بر این اساس او، نه برای دلسوزی و همبستگی با مبارزات و خواست های کارگران، زنان، دانشجویان، روشنفکران و مردم محروم و سرکوب شده، بلکه بر عکس در جهت سهم گرفتن از رقابت ها و کمشکش های جناح های درون حکومتی و نجات حکومت، سخنان دو پهلو می زند و اشک تمساح می ریزد.

شواهد و واقعیت های چند هغته اخیر مبارزات مردم ایران، نشان می دهد که اکثریت مردم این کشور، با شهامت و جسارت و سرافرازی و با قامتی استوار در مقابل هارترین حکومت جهان ایستاده اند و بهای آن را نیز آگاهانه می پردازند. این مردم عزم کرده اند که تا سرنگونی این حکومت جانی و برقراری یک جامعه نوین عاری از ستم و نابرابری در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، دست از مبارزه بر حق خود برندارند و چه در داخل و چه خارج کشور در هر جایی از حق طبیعی «دفاع از خود» نیاز داشته باشند، استفاده کنند. پس دور نیست آن روزی که مردم با کوشش و مبارزه متحد و پیگیر و مستقل خود، بساط این حکومت اراذل و اوباش و جنایت کار را برچینند و جامعه ای درخور و شایسته انسان بسازند. 

بیست و هفتم تیر 1388 - هجدهم یولی 2009

 

منبع:پژواک ایران


بهرام رحمانی

فهرست مطالب بهرام رحمانی در سایت پژواک ایران 

*قاسم سلیمانی یک جنایت‌کار حرفه‌ای علیه بشریت بود به‌حدی‌که مراسم‌هایش هم قربانی می‌گیرد!   [2024 Jan] 
*آخرین مجموعه شعر بکتاش آبتین «مرثیه‌ای برای گل‌های پژمرده»  [2023 Dec] 
*رای نهائی دادگاه حمید نوری، ۱۹ دسامبر برابر با ۲۸ آذر اعلام خواهد شد!   [2023 Dec] 
*زینب جلالیان، تنها زن زندانی سیاسی کرد ایرانی‌ست که به حبس ابد محکوم شده است!  [2023 Dec] 
*هنری کیسینجر، وزیر خارجه پیشین آمریکا و طراح «جنگ و صلح» درگذشت!  [2023 Dec] 
*افزایش سن بازنشستگی، نتیجه «سال‌ها غارت صندوق‌های بازنشستگی»!  [2023 Dec] 
*بیست و پنج نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان!  [2023 Nov] 
*ترور و تهدید وکلا و فعالین سیاسی خارج کشور توسط وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران!   [2023 Nov] 
*پاک‌سازی وسیع و همه‌جانبه جامعه ایران از حضور روشنفکران، متخصصان و مخالفان!   [2023 Nov] 
*ادامه بازداشت حمید نوری، یکی از آدم کشان حکومت اسلامی در سوئد!  [2019 Dec] 
*گزارش دومین روز محاکمه جمهوری اسلامی در سالن صلح دادگاه لاهه  [2012 Oct] 
*گزارش کوتاهی از اولین روز محاکمه جمهوری اسلامی در سالن صلح دادگاه لاهه  [2012 Oct] 
*جمهوری اسلامی در دادگاه لاهه، به جنایت علیه بشریت محکوم شد!  [2012 Oct] 
*همکاری حکومت اسلامی و نازیست‌های هیتلری!  [2010 Nov] 
*انتشار اسناد تکان­دهنده اشغال نظامی افعانستان و عراق!  [2010 Nov] 
*تحولات تاریخی ترکیه و همه پرسی قانون اساسی!   [2010 Sep] 
*یک حزب فاشیستی برنده انتخابات سوئد!  [2010 Sep] 
*قوانین ضدزن اسلامی!  [2010 Sep] 
*مسابقه حکومت اسلامی و طالبان در اجرای سنگسار!  [2010 Sep] 
*تیم محمود احمدی نژاد - اسفندیار رحیم مشایی  [2010 Aug] 
*آموزش و پرورش یا آموزش خرافات اسلامی!؟   [2010 Aug] 
*پس لرزه های مهمانی سر سفره خونین حکومت اسلامی!  [2010 Aug] 
*تنش و جدل بر سر میراث خونین خمینی و سرپوش گذاشتن بر جنایات او!  [2010 Jul] 
*همبستگی با اعتراضات و اعتصابات کارگران یونان؟  [2010 May] 
*حکومت اسلامی، دشمن انسان و طبیعت!  [2010 Apr] 
*هیاهویی هیچ و پوچ بر سر پاره کردن عکس خمینی!  [2009 Dec] 
*تجاوز و قتل و گورهای دسته جمعی!   [2009 Sep] 
*خیزش میلیونی مردم آزاده ایران!   [2009 Sep] 
*حکومت اسلامی منفورترین حکومت جهان!   [2009 Sep] 
*ادعاهای اکبر گنجی و همفکرانش؟!   [2009 Aug] 
*یاد و خاطره سالروز 28 مرداد گرامی باد!   [2009 Aug] 
*برای «موج سبز» این هم تئوری بافی و بسترسازی نکنید؟!  [2009 Aug] 
*استفاده ابزاری از حقوق بشر!  [2009 Aug] 
*حکومت جنایت کاران و غارتگران!  [2009 Aug] 
*حمله نیروهای عراقی به قرارگاه اشرف را محکوم کنیم!   [2009 Jul] 
*همبستگی با مبارزات مردم آزاده ایران را گسترش دهیم!   [2009 Jul] 
*جنایات حکومت اسلامی و یاوه گویی های سفیر حکومت رعب و وحشت در استکهلم؟!  [2009 Jul] 
*صدای پای انقلاب می آید!   [2009 Jul] 
*صف بندی ها و شعارهای سیاسی در حرکت های خارج کشور  [2009 Jul] 
*ورود نیروهای چپ و آزادی خواه به سفارت خانه حکومت اسلامی در استکهلم   [2009 Jun] 
*تجارب و دستاوردهای خیزش دو هفته ای مردم ایران!   [2009 Jun] 
*شیوه برخورد مردم به نتیجه «انتخابات» تعادل حکومتیان را بر هم زده است!   [2009 Jun] 
*پروژه ای برای «بدنام» کردن نویسندگان و هنرمندان!  [2009 Jun] 
*فراخوان خانه کارگر به کارگران برای شرکت در نمایش انتخابات؟!   [2009 May] 
*فراخوان دهندگان تجمع اول ماه می پارک لاله «ماجراجویی» کردند؟!   [2009 May] 
*تلاش برای آزادی فوری دستگیرشدگان اول ماه می و نگاهی به دستاوردهای این روز!   [2009 May] 
*کارگران هیچ نفعی در نمایش «انتخابات» حکومت جهل و جنایت ندارند؟!  [2009 Apr] 
*مضحکه انتخابات در اعماق فقر و بی کاری و سانسور و اختناق چه معنی دارد؟!  [2009 Apr] 
*بحران سرمایه داری با تزریق پول بیش تر به بازار حل نمی شود!  [2009 Apr] 
*جواب به چند سئوال «فرهنگ توسعه» در رابطه با مساله فلسطین و امپربالیسم   [2009 Apr] 
*انقلاب ۱۳۵۷، برای آزادی و برابری و رفاه بود نه «اسلام»!   [2009 Feb] 
*نگاهی به وضعیت ایران پس از گذشت سی سال از انقلاب ۱۳۵۷!  [2009 Feb] 
*درگیری لفظی اردوغان و پرس با چه هدف و انگیزه ای؟!   [2009 Feb] 
*تهدید مجاهدین خلق مستقر در عراق ادامه دارد!   [2009 Jan] 
*تحریف واقعیت های تاریخی در فیلم «سرزمین گمشده»؟!   [2009 Jan] 
*بحران سرمایه داری جهانی تاثیری بر سرمایه داری ایران ندارد؟!   [2008 Nov] 
*بحران سرمایه داری و رجعت به مارکس!   [2008 Oct] 
*مروری بر تحولات جنبش دانشجویی در آغاز سال تحصیلی جدید   [2008 Oct] 
*اسمال تیغ کش و علی کردان دو عنصر خبرساز حکومت اسلامی ایران!   [2008 Oct] 
*بازگشایی مدارس و تشدید مبارزه اجتماعی!  [2008 Sep] 
*بحران جهانی سرمایه داری!   [2008 Sep] 
*اقتصاد، کارگران و فجايع اجتماعي؟!  (در گرامی داشت روز جهانی کارگر)  [2008 Apr] 
*دیدگاههای متفاوت در تشکل یابی کارگران!  [2008 Mar] 
*انقلاب ۵۷ و عزاداری سلطنت طلبان  [2008 Feb] 
*توطئه «اصلاح طلبان»، سرکوب «محافظه کاران»؟! (محمد قوچانی و شرکایش) [2008 Feb]