PEZHVAKEIRAN.COM بازگشایی مدارس و تشدید مبارزه اجتماعی!
 

بازگشایی مدارس و تشدید مبارزه اجتماعی!
بهرام رحمانی

مهر ماه دیگری از راه رسید و سال تحصیلی 8813 - 8713، جان و تحرک تازه ای گرفته است. یک بار دیگر، شادی و سرور، یاس اندوه به مشغله عمده و مهم خانواده های ایرانی در رابطه با آینده تحصیل و سرنوشت فرزندانشان تبدیل شده است. آموزش و پرورش، در حالی فعالیت خود را آغاز کرد که فقر و فلاکت اقتصادی از یک سو و سرکوب های سیاسی و اجتماعی از سوی دیگر، نسبت به گذشته، شدت بیش تری یافته است.

با وجود فقر و گرانی فزاینده، فراهم کردن پرداخت شهریه، قلم و دفتر، كيف و كتاب، مقنعه و مانتو براى دختران و...، برای بسیاری از خانواده های ایرانی کار چندان ساده ای نیست.

آموزش و پرورش ایران، چهارده میلیون دانش‌آموز و حدود یک میلیون و دویست هزار پرسنل دارد. کمبود بودجه، سیستم اداری ارتجاعی و عقب مانده، سیستم آموزشی خرافی اسلامی، فشارهای اقتصادی بر خانواده های دانش آموزان و دانشجویان برای تامین نیازهای آموزشی، مساله آزادی بین و قلم و تشکل، دست مزد ناچیز معلمان و اساتید دانشگاه ها و... از جمله معضلات و مشکلات مهمی هستند که بر سر راه آموزش و پرورش ایران قرار دارد.

بیش از 3 میلیون و 600 هزار کودک نیز از تحصیل محروم شده اند. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1385، میانگین سنی ایرانیان به نسبت سال 1385، چهار سال افزایش داشته است. این آمار نشان می دهد که تعداد افراد زیر ده سال در این فاصله 4 میلیون و 400 هزار نفر کاهش داشته و به ده میلیون نفر رسیده است. پیرتر شدن جمعیت در یک دهه گذشته، به تنزل چشم گیر دانش آموزان انجامیده است. این تعداد که در دهه هفتاد به حدود 20 میلیون رسیده بود، در سال تحصیلی 1388 - 1387، حدود 14 میلیون است. به جز پیرتر شدن جمعیت، افزایش سرسام آور هزینه ها و فقیرتر شدن بخش وسیعی از مردم ایران، مهم ترین عاملی است که هر سال از شمار دانش آموزان کاسته می شود.

از سویی، مدیر عامل انجمن حمایت از کودکان، سی و یکم تیر ماه اعلام کرد در سال ۷۵، ده درصد از کودکان بین ۱۰ تا ۱۸ سال مشغول کار بوده ‌اند اما مطابق آمار سال ۸۵ این تعداد به ۱۲ و ۷ دهم درصد رسیده که یک میلیون و ۶۶۰ هزار کودک را شامل می شود.

تعداد کودکان کار و خیابانی در ایران، دقیقا مشخص نیست. چرا که ارگان های و نهادهای مسئول دولتی این آمارها را هر چه بیش تر جزئی نشان می دهند تا بی عملی ها و بی توجهی ها و به طور کلی ماهیت ارتجاعی و غیرانسانی حکومت را پرده پوشی کنند.

یونیسف، فروردین امسال تعداد کودکان خیابانی در ایران را بین ۴۰۰ هزار تا یک میلیون نفر برآورد کرده است. مطابق آمار رسمی حکومتی، این تعداد در کل کشور از ۲۰۰ هزار نفر تجاوز نمی ‌کند. گذشته از تمایل مسئولان به کوچک نشان دادن ابعاد کار کودکان، یکی از مشکلات مهم در این زمینه به ابهام در تعریف کودک و کار مربوط است. به گفته‌ مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودکان، در ایران بیش از ۹۰۰ هزار دختر خانه‌ دار وجود دارند که با تعریف یونیسف کودک محسوب می ‌شوند. یزدانی، سی و یکم تیر ماه 1387، در این مورد به خبرگزاری حکومتی «ایسنا» گفت: با افزودن این تعداد به کودکان کار، تعداد آن ها از  دو و نیم میلیون فراتر می‌رود.

با درآمدهای کلان نفتی و کاهش تعداد دانش ‌آموزان، این احتمال می ‌رفت دولت در بهبود وضعيت آموزش گام های اساسی بردارد، اما اکنون وزارت آموزش و پرورش حتا قادر به پرداخت طلب معلمان نيست. علی ‌احمدی، وزير آموزش و پرورش، اول شهريور ماه به خبرگزاری فارس گفت با بررسی کسری ‌های سال های قبل و نيازهای سال ۸۷ کسری بودجه‌ اين وزارتخانه ۶ هزار و ۷۵۰ ميليارد تومان برآورد شده است.

قرار است دولت برای تامین این بودجه لایحه ‌ای را به مجلس بدهد که در صورت تصویب، بخشی از سهام کارخانجات بر اساس اصل ۴۴ قانون اساسی فروخته شود تا این کسری بودجه آموزش و پرورش تامین گردد؟!

به گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، اعتبارات تامين شده برای وزارت آموزش و پرورش در سال گذشته، از ۷ هزار ميليارد تومان تجاوز نمی ‌کند. ظاهرا در واکنش به وضعيت بحرانی آموزش، حتا ۸۰ نماينده‌ مجلس شورای اسلامی، سيزدهم شهريور ماه، طرحی را برای استيضاح علی ‌احمدی هيات رييسه تسلیم کردند. اما استيضاح وزير آموزش و پرورش به توصيه‌ رييس مجلس، علی لاريجانی، با دخالت برخی از اعضای هيات رييسه، مباحث پشت پرده و... منتفی شد، در حالی که مشکلات آموزش و پرورش هم چنان ادامه دارد.

از سوی دیگر، مدیران مدارس، برای پرداخت هزینه های اجازه مدارس اجاره ای، آب، برق، تعمیرات، میز و نیمکت، کاغذ و دیگر هزینه ‌های جاری مدرسه شدیدا تحت فشار و در مضیقه هستند. بنابراین، آموزش و پرورش به لحاظ اقتصادی سال سختی را در پیش دارد.

آموزش و پرورش ایران حدود ۹۰ هزار ساختمان در اختیار دارد که از این تعداد،  ۶۰ درصدشان، یعنی حدود ۵۴ هزار ساختمان، قدیمی و فرسوده هستند و نیاز فوری به نوسازی دارند. از تعداد مدارس فعال نيز ۸ هزار مدرسه نسبت به سال گذشته کاسته شده است.

یکی دیگر از مشکلات مهم در عرصه آموزش و پرورش، ممنوعیت زبان مادری غیر از فارسی زبان هاست. بخشی از کودکان ایرانی که در خانه به زبان ‌های غیرفارسی صحبت می کنند، به ویژه دانش آموزان ابتدایی با تبعیض و تحقیر و مشکلات زیادی سال تحصیلی را آغاز می کنند. بررسی کارشناسان عرصه آموزش و پرورش، نشان می دهد که افت تحصیلی و درصد بی سوادی در مناطق زندگی اقلیت ‌های «ملی»، بیش تر از نقاطی است که کودکان به زبان فارسی صحبت می کنند. ایران کشوری است که در آن زبان ها و گویش های مختلفی وجود دارد اما، همه موظفند به زبان فارسی تحصیل کنند و آموزش رسمی زبان های دیگر ممنوع است. این کودکان که در محیط خانواده به زبان های مادری خود سخن گفته اند در مدارس مجبورند به زبان دیگری تعلیم و تربیت ببینند، دچار آسیب های زیادی می شوند.  

حکومت را باید وادار کرد تا همان سیاستی را که با زبان فارسی در پیش گرفته با زبان های دیگر هم داشته باشد؛ این حداقل گامی در جهت رفع تبعیض بین زبان ‌ها است.

معلمان ایران، به عنوان بخشی از طبقه کارگر این کشور، زندگی خود را یا به سختی می گذرانند و یا برای تامین هزینه های زندگی خود مجبورند به کار دومی روی بیاورند. این وضعیت و ساعات کار طولانی دو شغله معلمان و کمبودهای مدارس، سبب شده است که کیفیت آموزشی ایران افت فوق العاده ای پیدا کند. در چنین وضعیتی تخصص و حرفه معلمی به شدت تنزل یافته و عرصه آموزش و یادگیری علمی و هنری دانش ‌آموزان لطمه دیده است. این شرایط را حکومت اسلامی بر معلمان کشور تحمیل کرده است. 

در شرایط کنونی ایران، کلیه تحقیقات و بررسی های علمی و اقتصادی و آماری نشان می دهند که یک خانوار چهار نفره با درآمدی کم تر از ششصد هزار تومان در شهرهای بزرگ زیر خط فقر زندگی می کنند، در حالی که بسیاری از معلمان ایران، حقوق شان بین صد تا سیصد هزار تومان در نوسان است. بنابراین، وضعیت معیشتی معلمان کشور، روزبروز بدتر و رو به وخامت می گذارد و اعترضات آن ها نیز شدیدا سرکوب می گردد.

بخشی از این کسری بودجه آموزش و پرورش، شامل مطالبات معلمان و بدهی دولت به معلمان که به تعویق افتاده است و اعتراض معلمان نیز در جهت مطالبات بر حق شان شدیدا توسط مامورین انتطامی حکومت اسلامی سرکوب می شود و فعالین اعتراضات معلمان تهدید و تبعید و زندانی می گردند. دولت حتی پاداش پایان خدمت امسال بیش از 70 هزار نفر از بازنشستگان آموزش و پرورش را پرداخت نکرده است.

لازم به یادآوری است که قبل از بازگشایی مدارس، روز سه شنبه، ۲۶ شهريور ماه، مامورین اطلاعاتی و امنیتی حکومت اسلامی، با هدف زهر چشم گرفتن از فعالین اعتراضات معلمان، ۴۰ تن از اعضای کانون های صنفی معلمان را در تهران بازداشت کردند. تعدادی از معلمان بازداشت شده تا صبح روز چهارشنبه ۲۷ شهريور آزاد شدند.

قرار بود نشست سالانه شورای هماهنگی تشکلات صنفی سراسری معلمان ايران، پس از ماه ها تاخير در ساعت ۹ و نيم روز سه شنبه ۲۶ شهريور ماه در تهران برگزار شود. نمايندگان کانون های صنفی معلمان از شهرهای گوناگون به تهران سفر کرده ‌بودند تا يکديگر را ملاقات کنند. قصد معلمان اين بود که تدارک برگزاری روز جهانی معلم را ببينند که روز ۱۴ مهر ماه است.

اما حدود ساعت ۹ صبح که گروهی از معلمان در محل قرار اوليه خود در ايستگاه مترو علم و صنعت جمع شدند تا سپس با هم به سمت محل جلسه بروند، با هجوم نيروهای امنيتی روبرو گشتند که منتظر ايستاده بودند و معلمان را در گروه های سه يا چهار نفره دستگير کرده، با خود بردند. به گفته محمود دهقان آزاد، معلم ساکن کرج، که خود جزو بازداشت شدگان روز سه شنبه بود، ماموران امنيتی در مجموع ۴۰ نفر را دستگير کردند.

آخرين نشست شورای هماهنگی کانون های صنفی معلمان سراسر کشور حدود يک سال و نيم پيش، در ارديبهشت ماه سال ۱۳۸۶ برگزار شده بود. از آن زمان به بعد نیروهای اطلاعاتی و امنیتی حکومت اسلامی، جلوی برگزاری جلسه‌ های سالانه اين تشکل را گرفته ‌اند.

فعالان صنفی معلمان ايران، به ويژه از زمستان سال ۱۳۸۵ که خواست های خود را طی تظاهراتی وسيع به آگاهی عموم رساندند، زير فشار بوده ‌اند. جمعی از آنان روانه زندان شده و برخی از مدارس اخراج گشتند يا به شهرهای دور از زادگاه شان تبعيد شدند.

از سوی دیگر، دانشگاه ها، همواره كانون كشمكش هاى سياسى و اجتماعی است. تاريخ ۷۰ ساله دانشگاه، اثبات کرده است كه دانشگاه، هميشه بالنده و پوياست. دانشگاه هميشه سنگر آزادى و برابری و عدالت اجتماعی بوده و هست.

دانشگاه ها و جنبش دانشجویی همواره به عنوان جنبش اجتماعی آزادی خواه و برابری طلب و عدالت خواه، محل تجمع و تمرکز نیروهایی با درجات آگاهی بالاتر از میان نسل جوان و دارای پتانسیل اعتراضی در سطح جامعه مطرح هستند. در سال 1357، ایران دارای 160 هزار دانشجو بود که اکنون این آمار به  یک میلیون و پانصد هزار دانشجو بالغ گردیده است. حکومت اسلامی، علاوه بر تهدید و تعقیب و زندانی کردن دانشجویان آزادی خواه و کمونیست، به شکلی برنامه ریزی شده و هدفمند  با اجرای طرح هایی هم چون «ستاره دار کردن دانشجویان»، «سهمیه بندی جنسیتی»، «بومی سازی دانشگاه ها»، «مدیریت اسکان دانشجویان در خوابگاه ها»، «احضار پی در پی فعالین جنبش دانشجویی به اداره حراست دانشگاه و تهدید آن ها»  و ...، سعی در مقابله با جنبش دانشجویی دارد که برای خنثی کردن این تهدیدها و طرح ها و توطئه های حکومت، فعالین دانشجویی می بایست برخوردی متقابل و اجتماعی  و آگاهانه و هدفمندی اتخاذ کنند.

سال گذشته، فشار بر «بهائیان» افزایش یافت و دانشجویان بهایی از ادامه تحصیل محروم ماندند. گفته می شود سال گذشته،  وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران، طی نامه ای محرمانه، دستور اخراج دانشجویان بهایی از دانشگاه را صادر کرده است. به گفته جامعه بین المللی بهایی، نیمی از دانشجویان «بهایی» که در پاییز سال گذشته در دانشگاه های ایران ثبت نام کردند به طور تدریجی در طول سال تحصیلی ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۶ از دانشگاه ها اخراج شدند. این سازمان تعداد دانشجویان بهایی اخراج شده از دانشگاه های ایران را تنها در سال تحصیلی ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۶، حدود ۱۲۸نفر بر شمرده است.

سال تحصيلی جديد در حالی آغاز شد که تعداد زيادی از دانشجويان بر اساس طرح ستاره دار شدن دانشجويان از تحصيل محروم شده اند، تعدادی از اساتيد مستقل و سکولار به اجبار بازنشسته شده اند، بسیاری از تشکل های دانشجویی و نشريات دانشجويی تعطيل شده است.

بر اساس طرح «بومى گزينى» كه مصوبه شوراى عالى انقلاب فرهنگى است، سازمان سنجش موظف مى شود ۶۵ درصد از ميزان پذيرش دوره هاى روزانه دانشگاه ها و موسسات آموزش عالى را به داوطلبان بومى اختصاص دهد. اين مساله اعتراض گسترده اى را در ميان قبول شدگان دانشگاه  هاى سراسرى به وجود آورده است.

نتيجه اعمال رسمی سهميه بندی جنسيتی با اعلام معاون سازمان سنجش، حاکی از آن است مقامات دولتی ميزان قبول شدگان در کنکور که سال گذشته ۶۵ درصد آن را دختران تشکيل می دادند، به ۶۴ درصد کاهش داده اند. کاهش يک درصدی ورود دختران به دانشگاه ها با اعمال سهميه بندی جنسيتی با توجه به آمار نزديک به ۵۰۰ هزار نفری قبول شدگان در کنکور امسال، به معنای جلوگيری از ورود پنج هزار تن از دختران به دانشگاه ها است.

از هنگام تاسيس دانشگاه در ايران که تاريخی ۷۴ ساله دارد، تا سال ۱۳۷۷، همواره ميزان ورود پسران به دانشگاه ها بيش از دختران بود. در اين سال، برای اولين بار دختران با اختصاص ۵۲ درصد از قبولی کنکور، نسبت ورود به دانشگاه را به نفع خود تغيير دادند.

در ماه های گذشته، برخی از مقام های حکومت اسلامی نيز خواستار انجام انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها شده اند.

از جمله، معاون فرهنگی وزارت علوم روز ۲۶ دی ماه، فضای دانشگاه ها را با فضای سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱ مشابه دانست و خواستار اقدام بسيج دانشجويی برای حاکم کردن فضای شهادت در دانشگاه ها شد.

سردار حسن فيروز آبادی، رييس ستاد کل نيرو های مسلح جمهوری اسلامی ايران، گفته است: «با وجود تشکيل کميسيون ها و کميته های انقلاب فرهنگی، هنوز انقلاب فرهنگی به معنای واقعی انجام نشده است.»

۲8 سال از نخستين انقلاب فرهنگی ارتجاعی در ايران می گذرد. در رويدادهای سال ۱۳۵۹، گروه های حزب اللهی، با حمايت مقام های حکومت اسلامی، به دانشگاه ها هجوم بردند و با ضرب و شتم و کشتار دانشجویان انقلابی و چپ و سکولار دانشگاه ها را تعطیل کردند. در حدود دو سالی که دانشگاه ها تعطيل بودند، هم زمان با تصفیه ده ها هزار دانشجو و هزاران استاد دانشگاه از دانشگاه های سراسر کشور که افکار انقلابی چپ و سکولار و آزادی خواه داشتند، واحدهای درسی اسلامی با هدف تغيير محتوای آموزشی و در نتيجه، تعميق انقلاب فرهنگی در اين مراکز تعيين شدند که تاکنون دانشجويان موظف به گذراندن آن ها بوده اند. هر چند که حکومت اسلامی توانست برای دوره ای جنبش دانشجویی را وادار به سکوت نماید اما در سال های اخیر، جنبش دانشجویی بار دیگر قد علم کرده و رهبری آن نیز با دانشجویان آزادی خواه و چپ و کمونیست است.

در آذر ماه سال تحصیلی گذشته، در جنبش دانشجویی روی داد و ده ها نفر از چهره های چپ و کمونیست جنبش دانشجویی دستگیر و زندانی شدند و هنوز هم تعدادی از آن ها در زندان هستند و تحت فشارها و شکنجه های گوناگون قرار دارند. در این میان برخی از گروه های سیاسی چپ در خارج کشور، فرصت را غنمیت شمردند و به اختلافات درون جنبش دانشجویی از موضع فرقه گرایی دامن زدند. این فرقه ها و جریانات هوچی گر، به تحلیل های غیرواقعی متوسل شدند و حتا مسایل امنیتی دانشجویان زندانی را نیز رعایت نکردند. مسلما است که این واقعه به عنوان یک تجربه تلخ مورد ارزیابی و حمع بندی دقیق فعالین جنبش دانشجویی قرار گیرد تا در آینده این جنبش، از چنین ضرباتی مصون بماند. بنابراین، اگر جنبش دانشجویی با رعایت موازین امنیتی، مبارزات خود را هر چه بیش تر اجتماعی کند، و هر چه بیش تر بر پیوند عملی و اتحاد و همبستگی با جنبش کارگری و جنبش زنان تاکید نماید، به همان نسبت نیز در مقابل نیروهای سرکوبگر حکومت قوی تر و قدرت مندتر ظاهر می گردد. هم چنین فعالین و رهبران جنبش دانشجویی، همواره فرقه گرایی «چپ و راست» را عمیقا مورد نقد قرار دهند تا این جنبش از این زاویه نیز آسیب پذیر نباشد. علاوه بر این، جنبش دانشجویی باید رابطه نزدیک تری با فعالین عرصه مبارزه دانش آموزان و معلمان برقرار کرده و در تبادل نظر دایمی با همدیگر، مطالبات و مبارزات مشترکی را سازمان دهند.

حکومت اسلامی، در سال تحصیلی جدید به دلیل ترس از گسترش اعتراضات دانشجویان، کنترل در دانشگاه ها را تشدید کرده است. روزنامه حکومتی کيهان، روز چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۸۷، با انتقاد از اعتراضات تشکل های دانشجويی به کنترل ورودی و خروجی دانشگاه تهران، برای اولين بار نصب گيت های تشخيص هويت دانشجويان در دانشگاه تهران را تاييد کرده است. به نوشته کيهان، «در آستانه درب های ورودی دانشگاه تهران گيت هايی نصب شده که هنگام ورود با قرار دادن کارت دانشجويی بر روی آن، چهره صاحب کارت نشان داده می شود.» اين روزنامه در عین حال نوشته است: «به نظر می رسد اعمال کنترل بر ورودی های دانشگاه ها، عامل خطری برای حيات جريانات غوغازيستی است.»   

آن چه که مسلم است آموزش و پرورش با چهارده میلیون دانش ‌آموز با مدیریت ارتجاعی و ناکارآمد، دروس مذهبی خرافی و...، درگیر مشکلات زیادی ا‌ست. و هیچ امیدی هم وجود ندارد که در حاکمیت موجود، بهبود اساسی در عرصه آموزش ایجاد گردد. همه شواهد و قرائن برآنند که وضعیت روزبروز بیش تر وخیم تر و غیرقابل تحمل تر می گردد. حکومت اسلامی ایران، علاوه بر غارت و چپاول منابع طبیعی کشور و بلعیدن درآمدهای ده ها میلیارد دلاری از منبع فروش نفت، بودجه های کلانی به عرصه میلیتاریسم اختصاص داده است. خیرها حاکی از آن است که مثلا بودجه نیروهای سرکوبگر بسیج در سال جاری دویست درصد افزایش داشته و صنایع مادر کشور نیز به سپاه پاسداران منتقل شده است. در حالی که وزارت خانه هایی نظیر آموزش و پرورش و بهداشت و درمان، با کسر بودجه زیادی روبرو هستند.

در چنین شرایطی، طبیعی ست که دانش آموزان مدارس، معلمان، اساتید دانشگاه ها، خانواده دانش آموزان و دانشجویان، اعتراضات مشترکی را فراخوان دهند و مبارزه همدیگر را تقویت نمایند.

در این میان، یک فاکتور مهم این است که بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان فرزندان کارگران هستند که فقر و استثمار را روزانه با پوست و گوشت خود احساس می کنند. بنابراین، پیوند جنبش دانشجویی و دانش آموزی با جنبش کارگری، امری مهم و حیاتی است. مسلما بدون استراتژی طبقاتی و مبارزه در جهت برقراری جامعه آزاد و برابر و انسانی کمونیستی، نه تنها احتمالا این مبارزه از مسیر اصلی و اصولی خود منحرف بشود، بلکه در صورت پیروزی نیز طبقات محروم، به سیاهی لشکر طبقات دارا و حاکم تبدیل شوند.

یک فاکتور مهم دیگر در مبارزه اجتماعی این است که تشکل های اجتماعی مستقل نباید به سکتاریسم و فرقه گرایی میدان بدهند. از این رو، این تشکل های اجتماعی باید نسبت به گروه هایی که تحت عنوان شبه سوسیالیست در خارج کشور به نام «جمعی از کارگران» و به نام های مستعار بعضا یک بار مصرف، که دم خروس شان پیداست بیانیه و مطلب و تحلیل منتشر می کنند قبل از این که به مبارزه طبقاتی یاری برسانند جان فشانی و تلاش و مبارزه کارگران و دانشجویان و... را فدای فرقه گرایی خود می کنند باید حساسیت بیش تری به خرج دهند و دچار توهم نشوند. از این رو، فعالین کمونیست جنبش ها و تشکل های اجتماعی، باید به اعتبار خود و فعالین اش مبارزه خود را با تلفیق مبارزه مخفی و نیمه مخفی و علنی سازمان دهند؛ و سیاست ها و تحلیل های خود را نه با اتکاء به تئوریسن های شکست خورده و پاسیف شبه سوسیالیست، بلکه با رجعت مستقیم به مارکس و با استفاده از تجارب مبارزه طبقاتی طولانی طبقه کارگر جهانی و انقلابات در کشورهای مختلف بیان نمایند.

مسلما، حکومت اسلامی ایران، با تشدید سرکوب های سیاسی و اجتماعی و برقراری خفقان و سانسور بیش تر، ضعف و ناتوانی خود و ترس از گسترش جنبش های اجتماعی را به نمایش می گذارد. حکومت اسلامی، با کلیه جناح هایش در این سی سال حاکمیت خود، نشان داده اند که جز تحمیل فقر، تبعیض، ترور، سرکوب و کشتار به جامعه، هنر دیگری ندارد. اکنون اکثریت مردم آزادی خواه ایران، از این حکومت و سران و جناح ها و ارگان های قضایی، اجرایی و نظامی و... آن، نفرت دارند. این مردم، تجربه تلخ حکومت پهلوی و اسلامی را از سر گذرانده اند و به این نتیجه طبیعی رسیده اند که کلیه گرایشات بورژوازی به ویژه ناسیونالیسم و مذهب، این گرایشات عقب مانده و خرافی بورژواژی برای جوامع بشری خطرناک هستند. از این رو، اکثریت مردم ایران و در پیشاپیش همه نیروهای کارگری کمونیستی، خواهان برپایی جامعه دیگری هستند؛ جامعه ای که در آن، به هیچ سازمان و حزب و دولتی اجازه داده نمی شود تبعیض و ستم جنسی، اقتصادی و ملی، کودک آزاری، شکنجه های روحی و جسمی و اعدام را بر این جامعه تحمیل کند. جامعه ای که در آن، همه شهروندان بدون توجه به ملیت و جنیست و باورهایشان در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دخالت فعالی دارند و از حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی یکسان و برابری برخوردار می شوند.

روشن است که مبارزه دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و اساتید دانشگاه ها، مبارزه ای علنی و بر حق است. خواست و مطالبات زیادی در عرصه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مطرح است. این بخش آگاه و با سواد جامعه، علاوه براین که طبیعتا از مطالبات کارگران، زنان، کودکان و مردم محروم دفاع می کنند؛ مبارزه در عرصه هایی هم چون جدایی دین از دولت و آموزش و پرورش، غیر دینی و علمی کردن دروس درسی، تامین خواب ها، توجه به کیفیت تغذیه، عدم دخالت دولت و ارگان های سرکوب آن در امور مدارس و دانشگاه ها، خروج نیروهای سرکوبگر از کلیه مراکز آموزشی، لغو آپارتاید جنسی در مدارس و دانشگاه ها و جامعه، لغو کار کودکان، سامان دهی کودکان خیابانی و کارتن خواب ها، اختصاص دادن بودجه مکفی به آموزش و پرورش، آموزش عالی و تحقیقات علمی، بهداشت و درمان، آزادی تشکل ها و نشریات دانش آموزی و دانشجویی، و هم چنین معلمان و اساتید دانشگاه ها، آزادی تدریس زبان مادری، آزادی همه دانشجویان و معلمان زندانی و همه زندانیان سیاسی، لغو سانسور و شکنجه و اعدام و... امر مستقیم دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و اساتید دانشگاه ها نیز است.

نباید فراموش کنیم که ما هم زمانی دانش آموز بودیم و تمام آرزوی پدر و مادرها، معلم ها و مربی های دلسوز و آگاه و بزرگ ترین آرزوی همه ما، این است که دانش آموزان امروز، صاحبان جامعه فردا و هم چنین پدر و مادرانی شوند با ارزش های انسانی عمیق تر و بهتر از ما! همواره موفق شوید و زنده باشید بچه ها! 

سوم مهر 1387 - بیست و چهارم سپتامبر 2008

 

bamdadpress@ownit.nu 

 

منبع:پژواک ایران


بهرام رحمانی

فهرست مطالب بهرام رحمانی در سایت پژواک ایران 

*قاسم سلیمانی یک جنایت‌کار حرفه‌ای علیه بشریت بود به‌حدی‌که مراسم‌هایش هم قربانی می‌گیرد!   [2024 Jan] 
*آخرین مجموعه شعر بکتاش آبتین «مرثیه‌ای برای گل‌های پژمرده»  [2023 Dec] 
*رای نهائی دادگاه حمید نوری، ۱۹ دسامبر برابر با ۲۸ آذر اعلام خواهد شد!   [2023 Dec] 
*زینب جلالیان، تنها زن زندانی سیاسی کرد ایرانی‌ست که به حبس ابد محکوم شده است!  [2023 Dec] 
*هنری کیسینجر، وزیر خارجه پیشین آمریکا و طراح «جنگ و صلح» درگذشت!  [2023 Dec] 
*افزایش سن بازنشستگی، نتیجه «سال‌ها غارت صندوق‌های بازنشستگی»!  [2023 Dec] 
*بیست و پنج نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان!  [2023 Nov] 
*ترور و تهدید وکلا و فعالین سیاسی خارج کشور توسط وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران!   [2023 Nov] 
*پاک‌سازی وسیع و همه‌جانبه جامعه ایران از حضور روشنفکران، متخصصان و مخالفان!   [2023 Nov] 
*ادامه بازداشت حمید نوری، یکی از آدم کشان حکومت اسلامی در سوئد!  [2019 Dec] 
*گزارش دومین روز محاکمه جمهوری اسلامی در سالن صلح دادگاه لاهه  [2012 Oct] 
*گزارش کوتاهی از اولین روز محاکمه جمهوری اسلامی در سالن صلح دادگاه لاهه  [2012 Oct] 
*جمهوری اسلامی در دادگاه لاهه، به جنایت علیه بشریت محکوم شد!  [2012 Oct] 
*همکاری حکومت اسلامی و نازیست‌های هیتلری!  [2010 Nov] 
*انتشار اسناد تکان­دهنده اشغال نظامی افعانستان و عراق!  [2010 Nov] 
*تحولات تاریخی ترکیه و همه پرسی قانون اساسی!   [2010 Sep] 
*یک حزب فاشیستی برنده انتخابات سوئد!  [2010 Sep] 
*قوانین ضدزن اسلامی!  [2010 Sep] 
*مسابقه حکومت اسلامی و طالبان در اجرای سنگسار!  [2010 Sep] 
*تیم محمود احمدی نژاد - اسفندیار رحیم مشایی  [2010 Aug] 
*آموزش و پرورش یا آموزش خرافات اسلامی!؟   [2010 Aug] 
*پس لرزه های مهمانی سر سفره خونین حکومت اسلامی!  [2010 Aug] 
*تنش و جدل بر سر میراث خونین خمینی و سرپوش گذاشتن بر جنایات او!  [2010 Jul] 
*همبستگی با اعتراضات و اعتصابات کارگران یونان؟  [2010 May] 
*حکومت اسلامی، دشمن انسان و طبیعت!  [2010 Apr] 
*هیاهویی هیچ و پوچ بر سر پاره کردن عکس خمینی!  [2009 Dec] 
*تجاوز و قتل و گورهای دسته جمعی!   [2009 Sep] 
*خیزش میلیونی مردم آزاده ایران!   [2009 Sep] 
*حکومت اسلامی منفورترین حکومت جهان!   [2009 Sep] 
*ادعاهای اکبر گنجی و همفکرانش؟!   [2009 Aug] 
*یاد و خاطره سالروز 28 مرداد گرامی باد!   [2009 Aug] 
*برای «موج سبز» این هم تئوری بافی و بسترسازی نکنید؟!  [2009 Aug] 
*استفاده ابزاری از حقوق بشر!  [2009 Aug] 
*حکومت جنایت کاران و غارتگران!  [2009 Aug] 
*حمله نیروهای عراقی به قرارگاه اشرف را محکوم کنیم!   [2009 Jul] 
*همبستگی با مبارزات مردم آزاده ایران را گسترش دهیم!   [2009 Jul] 
*جنایات حکومت اسلامی و یاوه گویی های سفیر حکومت رعب و وحشت در استکهلم؟!  [2009 Jul] 
*صدای پای انقلاب می آید!   [2009 Jul] 
*صف بندی ها و شعارهای سیاسی در حرکت های خارج کشور  [2009 Jul] 
*ورود نیروهای چپ و آزادی خواه به سفارت خانه حکومت اسلامی در استکهلم   [2009 Jun] 
*تجارب و دستاوردهای خیزش دو هفته ای مردم ایران!   [2009 Jun] 
*شیوه برخورد مردم به نتیجه «انتخابات» تعادل حکومتیان را بر هم زده است!   [2009 Jun] 
*پروژه ای برای «بدنام» کردن نویسندگان و هنرمندان!  [2009 Jun] 
*فراخوان خانه کارگر به کارگران برای شرکت در نمایش انتخابات؟!   [2009 May] 
*فراخوان دهندگان تجمع اول ماه می پارک لاله «ماجراجویی» کردند؟!   [2009 May] 
*تلاش برای آزادی فوری دستگیرشدگان اول ماه می و نگاهی به دستاوردهای این روز!   [2009 May] 
*کارگران هیچ نفعی در نمایش «انتخابات» حکومت جهل و جنایت ندارند؟!  [2009 Apr] 
*مضحکه انتخابات در اعماق فقر و بی کاری و سانسور و اختناق چه معنی دارد؟!  [2009 Apr] 
*بحران سرمایه داری با تزریق پول بیش تر به بازار حل نمی شود!  [2009 Apr] 
*جواب به چند سئوال «فرهنگ توسعه» در رابطه با مساله فلسطین و امپربالیسم   [2009 Apr] 
*انقلاب ۱۳۵۷، برای آزادی و برابری و رفاه بود نه «اسلام»!   [2009 Feb] 
*نگاهی به وضعیت ایران پس از گذشت سی سال از انقلاب ۱۳۵۷!  [2009 Feb] 
*درگیری لفظی اردوغان و پرس با چه هدف و انگیزه ای؟!   [2009 Feb] 
*تهدید مجاهدین خلق مستقر در عراق ادامه دارد!   [2009 Jan] 
*تحریف واقعیت های تاریخی در فیلم «سرزمین گمشده»؟!   [2009 Jan] 
*بحران سرمایه داری جهانی تاثیری بر سرمایه داری ایران ندارد؟!   [2008 Nov] 
*بحران سرمایه داری و رجعت به مارکس!   [2008 Oct] 
*مروری بر تحولات جنبش دانشجویی در آغاز سال تحصیلی جدید   [2008 Oct] 
*اسمال تیغ کش و علی کردان دو عنصر خبرساز حکومت اسلامی ایران!   [2008 Oct] 
*بازگشایی مدارس و تشدید مبارزه اجتماعی!  [2008 Sep] 
*بحران جهانی سرمایه داری!   [2008 Sep] 
*اقتصاد، کارگران و فجايع اجتماعي؟!  (در گرامی داشت روز جهانی کارگر)  [2008 Apr] 
*دیدگاههای متفاوت در تشکل یابی کارگران!  [2008 Mar] 
*انقلاب ۵۷ و عزاداری سلطنت طلبان  [2008 Feb] 
*توطئه «اصلاح طلبان»، سرکوب «محافظه کاران»؟! (محمد قوچانی و شرکایش) [2008 Feb]