«نه زیستن نه مرگ» زبان میگشاید
مختار شلالوند
بی تردید خود ایرج مصداقی هم چنین تصوری را نداشت.
اگر چه هنوز تمامی زوایای قتل عام 67 روشن نشده، هنوز رازهای زیاد و سخنان نا گفته فراوانی در ضمیر تاریکِ تاریک اندیشانِ مرتجع پنهان است اما این کتاب می تواند نوری به آن همه تاریکی بتاباند.
متاسفانه بخشی از این رازها که در حقیقت متعلق به تمامی مردم بویژه خانواده های داغدار است اینجا و آنجا به همراه برخی از شاهدان در دل خاک پنهان شد و به ابدیت پیوست.
اما آنجا که هیچ رازی تا ابد پنهان نمی ماند، امروز حمید نوری، یکی از آنهایی که بعد از هر سری اعدام، جشن شیرینی خوران راه می انداخت، قهقهه مستانه سر می داد و به قاتلانی که هنوز چشم بندهای به جا مانده از قربانیان را در دست داشتند و یا فرغونن های طناب دار و دمپایی اعدامی ها را حمل می کردند، نان خامه ای و کیک تعارف می کرد، با تلاشِ سترگ و ستونی ایرج مصداقی، دستگیر و مقابل عدالت قرار گرفته است.
ایرج مصداقی در صحن دادگاه، در حضور قاضی، دادستان، و وکلای این پرونده با چشمانی اشک آلود و حافظه ای بُرنا، همه چیز را به خوبی و با ذکر جزئیات بیاد می آورد و نام تک تک بچه ها را با تاریخ اعدام آنان چشم در چشم دژخیم، که در کنار وکلای خود در سمت چپ ایرج نشسته بیان می کند، درحالیکه بغض خود را فرو می خورد با صدای بلند می گوید: «خوشحالم، خوشحالم که امروز در اینجا می توانم پژواک صدای آنان باشم، آنانی که اکنون دیگر نیستند. خوشحالم برای این لحظه»
در سوی دیگر اما «دوال پاهائی» صف گرفته و در رویاهای خود آرزوی به «صلابه» کشیدن ایرج مصداقی و یاران «مزدور» وی را دارند، که بیانگر اوج فرو مایگی و ورشکستگی این جریان است که همسو و مماس با ارتجاع غالب و سفارتخانه بدنام جمهوری اسلامی در سوئد خودزنی می کنند. دادگاه اما خارج از هیاهوی های این و آن روال عادی خود را طی می کند و باین لاف و گزاف ها بی توجه است.
«صلابه کشان» هنوز نمی دانند دوره این تبهکاری ها طی شده؟ شعار «حزب چماق بدستان» باید بره قبرستان را فراموش کرده اید؟ شعار آن موقع میلیشیا بود و بر سر آن چه جان های جوانی که فدا نشد.
حمید نوری، هم آنموقع چماقدار بود که در مراحل تکوین دگردیسی خود به دژخیم زندان گوهر دشت، تبدیل شد. راستی این همه واژگونی از کجا می آید؟
زنده یاد کمال رفعت صفائی، به درستی می گفت:
بر زمینِ سیاست،
ادعا درخت نیست که گذشت زمان بر آن گل بنشاند-
خشت خام است که به غبار تبدیل می شود.
https://www.facebook.com/mokhtar.shalalvand/videos/610638373428663
بایستی گفت، دادگاه حمید نوری، تنها دادگاه یک فرد و به صفت یک قاتل نیست، محاکمه تمامی رژیم و مرگ فروشانی همچو نیری، ابراهیم رئیسی، مصطفی پور محمدی، اشراقی معروف به هیئت است
دادگاه حمید نوری، در حقیقت نوکِ کوهِ یخِ نظامی سرکوبگر است که با محاکمه او آغاز شده و به هیئت مرگ و در انتها به خود خمینی سفاک و میراث خواران او و زیر بنای اصلی این رژیم می رسد.
منبع:پژواک ایران