ورشکستگی ایدئولوژیکی رهبری مجاهدین
مختار شلالوند
سخنرانی اخیر ابوالقاسم (محسن رضائی) از رهبران مجاهدین در جمع هواداران این سازمان در کشور سوئد نشان بارزی از ورشکستگی ائدیولوژیکی رهبری مجاهدین است که طی سی و پنج سال گذشته نه تنها دردی را دوا نکرد بلکه کینه کشی را به جائی رسانده که، دشمن خود را نویسنده کتاب « نه زیستن نه مرگ» می بیند، که زندانیِ سیاسیِ جان به دربرده ایست که ده سال از جوانی خود را در زندان های رژیم سپری کرده و هنوز از تبعات آن رنج می کشد ونیز سالهاست تمام تلاش خود را علیه تبه کاران حاکم بکار می برد.
کارنامه وی در عمل و نه عالم ذهن و تئوری های صد من یه غاز و وعده های متوهمانه، بر کسی پوشیده نیست و حجم عظیمی از کتاب و مقاله و گفتگو را تشکیل می دهد.
اما این ردیه نویسی مزمن و همراه با تهمت و کینه ورزی با دشمنان نظامِ تبه کار، که ناظر بر هیچ، هیچ حقیقتی نیست ظاهراً از دست آوردهای انقلاب «شکوهمندی» است که به مجاهدین اجازه می دهد ادعا کند « مصداقی که طرح دستگیری و محاکمه حمید نوری را پیش برده در صدد منحرف کردن پرونده و به در بردن حمید نوری است ».
این واژگونی ها مرا یاد روحانی و ظریف می اندازد که چگونه چشم در چشم میلیون ها ایرانی حقایق را وارونه جلوه می دهند و اصلاً احساس شرم نمی کنند.
البته این هم جای تعجب نیست، وقتی که گفتمان حاکم بر رهبری، کسی را عامل اطلاعات معرفی می کنید که همه گان می بینند چگونه یکی از خونخوار ترین دژخیمان نظام را به دام انداخته تا برابر عدالت قرار دهد، حالا که با این اقدام همه تهمت ها و تئوری های شما نقش بر آب شده و در توجیه این تناقض و جهت پاسخ به نیروهای خود نا چارید بگوئید مصداقی در صدد بدر بردن حمید نوری از این دادخواهی است.
خنده دار نیست که فردی اطلاعاتی، دژخیم اطلاعاتی دیگری را اول به دام بیندازد و بعد از آن در صدد رهانیدن او بر آید؟
آیا این بلاهت مطلق نیست که بپذیریم فردی اطلاعاتی، یکی از دژخیمان گوهر دشت را به زندان افکنده و دوباره در صدد رهائی وی بر آید؟ آیا این عمل معطوف به هیچ منطقی می باشد؟ آیا این اتهام افکنی آشکار نیست.
منبع:پژواک ایران