ولایت فقیه بدتر از فرعونیت !
عباس رحمتی
نزدیک به سی دوسال است که درایران قدرت مطلق با حاکمیت ولایت فقیه گره خورده است آیت اله ها بدتر از فرعون بر مردم خدایی می کنند ،بدون تردید در طول این مدت حاکمیت آنها هیچگاه خالی از بحران نبوده است ، گاهی اوقات در سر فصل ها یی این بحرانها چنان عمیق بوده است که رژیم را در سراشیبی سقوط قرار داده است و با ماشین سرکوب و کشتار و دستگیری های گسترده بحران ها را بطور موقت به نفع خود مهار کرده اند ولی درسر فصل هایی بحرانهای بعدی از جای دیگر سر باز کرده است .
با حاکمیت مطلق خمینی ، دولت موقت با نخست وزیری مهندس بازرگان تشکیل شد از همان روزهای اول خمینی با بلند کردن پرچم رهبری ، با نام مستعار اسلام ، خود را همچون فرعونیان ، برتر از همه می دانست و در تمام تصمیم گیری ها بدون کوچکترین آگاهی دخالت می کرد . بطوری که مرحوم بازرگان اولین نخست وزیر بعد از انقلاب مرتب با مطرح کردن داستانهای ملانصرالدین در لفافه موضوع دخالتهای او را در گزارشات هفتگی اش با مردم در میان می گذاشت او یک بار بطور روشن گفت : « آقای خمینی دسته چاقو را به من داده و تیغه آنرا خودش در دست گرفته است . » و این به معنی آن بود که دولت موقت هیچکاره است . بار دیگر خمینی در رابطه با استعفای دکتر کاظم سامی ( وزیر بهداشت و درمان ) به مهندس بارزگان (چندین بار) گفته بود : بگو وزیرت استعفاء بدهد وگرنه خودم حکم می دهم و بارزگان این کار را نکرد تا خود شهید دکتر سامی این کار راکرد . مرحوم بارزگان درطول نه ماه صدارتش سه بار استعفاء داد .
خمینی که در بدو ورودش به ایران ،« گفته بود من یک طلبه هستم و بلافاصله به قم می روم و در سیاست هم دخالت نمی کنم »، مجددا در زمان بنی صدر اولین رئیس جمهور کشور همان کاری را کرد که با دولت بازرگان انجام داد ، در این دوره هم خمینی خود را فراتر از خدا و قرآن و قانون می دانست و فراقانونی را بصورت یک سنت در آورد . بنی صدر در ابتداء برعکس مهندس بازرگان انتقادات و دخالت های خمینی را با مردم مطرح نمی کرد ولی تمامی آنها را طبق گفته های خودش در پشت پرده با خمینی در میان می گذاشت واین درحالی بود که اگر بنی صدر خود محوری های خمینی را از همان روزهای اول به مردم گزارش می داد وتکیه بر مردم می زد هیچگاه خمینی نمی توانست اتورتیه ی ارتجاعی خود را در همه جا بگستراند همین کوتاه آمدن های آقای رئیس جمهور باعث شد تا کار به جایی برسد که خمینی دستور عزل او را به مجلس صادر کند و مجلس هم بیدرنگ او را عزل کند . بنی صدر بعد ها در خارج از کشور به مردم گفت : « در جلسات خصوصی به خمینی می گفتم شما به قانون اساسی تجاوز می کنید » باید گفت ولایت فقیه غیر از این نیست یعنی مردم باید مطیع وفرمانبردار او باشند و نه قانون اساسی ! در نظام جمهوری بر عکس مردم حاکم هستند ، در حاکمیت ولایت فقیه ، رئیس جمهوری منتخب مردم نیست بلکه ولایت فقیه او را بر گزیده است یعنی ولایت فقیه همه کاره است و چیزی بیشتر از فرعونیت نیست .
اکبر هاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوری اول خود به طور نسبی اقتدار داشت و عملا اعتنایی به نظرات رهبری نداشت ، اما در دوره دوم که شکاف بین آنان گسترش یافت در اکثر مواقع تسلیم نظر رهبری شد. این تسلیم از سر رضایت نبود، بلکه به ناچار و از سر اجبار به آن تن داد .
در زمان خاتمی ، دولت باصطلاح صلح طلب ، باز هم حاکمیت با ولایت فقیه بود و نه حاکمیت رئیس جمهور مردم ، خاتمی در بحرانی ترین وضیعیت خود را به ولایت فقیه نزدیک می دید بطوریکه بارها اعلام کرده بود که در زیر چتر ولایت فقیه هستم ، خاتمی بدون اجازه ولایت فقیه یک لیوان آب هم نمی خورد و این یک فاجعه ای بود که امروز شاهد و ناظر قدرت مطلقه ولایت فقیه هستیم آنهایی که قدرت ولایت فقیه را مطلقه کردند می باید امروز ایران را هم می دیدند( استبداد نعلین) همانطوری که آقای طالقانی گفت ، استبداد نعلین (زیر پرچم دین ) خطرناک تر از استبداد چکمه است !
در زمان ریاست جمهوری خامنه ای هم با اینکه خامنه ای نمی خواست نخست وزیری را به میر حسین موسوی بدهد با فرمان ولایت فقیه ، وی ناچار شد که به صدارت موسوی در آن زمان تن در دهد درواقع آن زمان هم ولایت فقیه بالاتر از قانون اساسی عمل می کرد . چنانچه سید مرتضی نبوی مدیر مسئول روزی نامه رسالت می گوید در دوره دوم ریاست جمهوری خا منه ای اختلافاتی با موسوی داشت. خامنه ای می گفت موسوی را معرفی نمی کنم ، اما سرانجام نامه ی شماری از نمایندگان به خمینی ثابت کرد که ولایت مدار، مهندس موسوی را به عنوان نخست وزیر قبول کرده است . در این میان مهندس بازرگان و بنی صدر تا اندازه ای در مقابل ولایت فقیه ایستادگی کردند که اولی را به استعفاء و دومی را عزل کرد . رفسنجانی – خامنه ای و خاتمی کاری جز ذوب در ولایت نکردند و تسلیم اوامر مطلقه شدند و در قدرت ولایی شریک شدند با وجود نهاد های پیچ در پیچ قدرت اگر هر کدام از ریاست جمهوری ها کمی در مقابل ولایت فقیه مطلق مقاومت می کردند وضعیت کنونی ایران شاید طوری دیگری می شد و کار به اینجا کشیده نمی شد که ریئس جمهوری را ولایت فقیه انتخاب (انتصاب ) کند، آنها در واقع همگی در قدرت مطلقه شریک شدند و لب بر نیاوردند و شریک دزد غافله شدند بعد از چندین سال کناره گیری میر حسین موسوی از سیاست خلاصه وی فهمید که حاکمیت ولایت فقیه بدتر از فرعونیت است که گریبان خود او را فرعون زمان گرفته است.
فرعون اول و دوم زمان :
ماجرا از این شروع شد که بعد از مرگ خمینی فرعون اول خامنه ای را یک شبه رنگ کردند تا ردای آیت الله ای بر
او بپو شانند. شاید اگر خمینی عمرش به درازا کشیده می شد خامنه ای شرنوشت دیگری پیدا می کرد در همان زمان از خامنه ای پرسیده بودند بعد از ریاست جمهوری ات چکار خواهی کرد در جواب می گوید : « من رئیس عقیدتی سیاسی نیروی هوایی چابهار خواهم شد » حالا همین فرد بدون اینکه حتا صلاحیت رهبری را داشته باشد در راس امورات کشور قرار گرفته است و کار را به جایی رسانده است که خودش رئیس جمهور تعیین می کند و هرگاه هم خواست تو دهان دولتش می زند تا کشور را در بحران دیگری فرو ببرد و این یعنی فرعونیت مطلق که فراتر از قانون عمل می کند!
هزار تیر رئیس جمهور می شود :
احمدی نژاد که مرد هزار تیر نام گرفته است خود یکی از پاسداران دبش ( اصصلاحی است که حزب اللهی ها در آورده اند ) رژیم بود که با کمک باند ارومیه از استانداری اردبیل تا شهرداری تهران بالایش می آورند تا رئیس جمهورش کنند ، در جریان نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوی او را همچون رهبرش یک شبه واین بار با کمک باند مجتبی / خامنه ای به ریاست جمهوری می رسانند .
دوره نهم ریاست جمهوری :
دوره نهم ریاست جمهوری را با دست بردن در آرای مردم و با کمک باند مذکور و سپاه پاسداران مهندسی می کنند که رقبای او را با دستور ولایت فقیه کنار می زنند و رقبا هر کدام به نوبه خود اعتراف کردند، آن یکی (کروبی ) گفته بود : من در خواب بودم که رای های مرا دزدیدند و رفسنجانی هم در نهایت به خدا پناه برد و به سادگی احمدی نژاد را یک شبه ، برای چهار سال به صدارت نشاندند .
هنوز این دوره تمام نشده بود که یکسال قبل از انتخابات دوره دهم خامنه ای باز احمدی نژاد را برای پنج سال آینده رئیس جمهوری انتصابی خود معرفی کرد و بعد ها در نماز جمعه (خرداد88) هم اعلام کرد نظرات من با آن یکی (آقای رئیس جمهوری ) نزدیکتر از سایرین است و اگر کسی مخالف آن باشد با اسلام و ولایت و قرآن مخالفت کرده است و با خشم فرعون مواجه خواهد شد و دستور کشتار وسرکوب را در همان نماز جمعه صادر کرد .(29 خرداد 1388) در واقع ولایت فقیه بد تر از فرعون یک بار دیگر دزدی در روز روشن را بخوبی به مردم نشان داد و با این کارش همان نطق فرعون را به اثبات رساند « ان ربکم العلاء » احمدی نژاد حال که بهترین موقعیت را از آن خود کرده است از همان دوره نهم همچون یاران غارش پوتین و چاوز خود را برای بدست گرفتن قدرت بیشتر در دوره های بعد آماده میکند او که طعم قدرت را لای دندانهایش احساس کرده است ، قصد آن دارد تا " اسفندیار رحیم مشایی " معاون و مشاور اول خود را بر مسند قدرت بنشاند و خود در پشت پرده به صدارتش ادامه دهد . برای این کار می بایست به تعویض هایی در بعضی وزارتخانه دست می زد او ابتداء از وزیر خارجه شروع کرد . متکی وزیر خارجه خود را بدون اطلاع خامنه ای بشکل مفتضحی در سنگال بر کنار می کند . او در حالی که در کنار رئیس جمهوری آن کشور قرار داشت استعفای خود را از طریق وی دریافت می کند این بار خامنه ای که در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفته بود دم بر نیاورد . دومین وزیرش در وزارت اطلاعات لانه کرده بود که احمدی نژاد قصد برکناری اش را کرده بود ولی این بار با دخالت ولایت فقیه مواجه شد و تیر رئیس جمهور به سنگ خورد و با قعر وناز یازده روزه وی هم جواب خوبی گرفته نشد ، احمدی نژاد بعد از 11 روز در خانه ماندن به اعتصاب خود پایان می دهد او نه تنها خواسته های اولیه خود را نگرفت (خواسته اوبرکناری سعید جلیلی – حیدر مصلحی و ابقاع مشایی بوده است )که این بار با دستمال ابریشمی بزرگتر وارد میدان شد .وی گفت : ولایت فقیه ادامه راه امام زمان است و باید ولایت فقیه را در جامعه جا بیندازیم ولایت فقیه ای که درخدمت مردم باشد ! ولی اطرافیان خامنه ای که همان حرف خامنه ای را می زنند ، می گویند این کافی نیست و رئیس جمهور باید با پرداخت بیشتر سر سپردگی خود را به ولایت فقیه نشان دهد . طرفداران و سر سپردگان به ولایت فقیه تا آنجا پیش رفته اند که می گویند ولایت فقیه می تواند زن رئیس جمهور را بر آن حرام کند ( صدیقی امام جمعه موقت تهران ) و یا حجت الاسلام آقاتهرانی نماینده مجلس و استاد اخلاق هیئت دولت می گوید : « ولایت فقیه هرچی تجویز کرده همان است ولی طرفداران احمدی نژاد( خصوصا مشایی ) می خواهند با تکیه بر ولایت فقیه و تکیه بر مکتب ایرانیت بجای اسلامیت البته با کمک کورش از نوع بسیجی شده اش و با کمک رمالان و جن گیران درون دولت این گره حکومتی را باز کنند[2] او با ساختن فیلم " ظهور امام زمان نزدیک است " هم نه تنها نتوانست سرسپردگی خود را به ولایت فقیه نشان دهد که باعث شد افرادی مثل مصباح یزدی و جوادی آملی را هم از خود برانند وآنها که تا دیروز از احمدی نژاد حمایت می کردند حال با دودوزه بازی به سمت ولایت فقیه کشیده شده ا ند.
احمدی نژاد که اوضاع را به روی خود هر روز تنگتر می بیند هربار با چفنگیاتی می خواهد سرسپردگی خود را به ولایت فرعونی بیشتری نشان دهد او در جایی می گوید : من می خواهم ولایت فقیه را در جامعه جا بیندازم گویی در طول این سی ودو سال ولایت فقیه در همه چیز مردم دخالت نداشته است و یا مشایی معاون اولش می گوید : « چنانكه بارها گفته ایم ما زندگی در سایه ولایت فقیه را تمرین زندگی در حكومت جهانی امام زمان(عج) می دانیم و تبعیت از ولی فقیه از لوازم به غیبت امام عصر(عج) است » . یعنی ما از شیر ولایت فقیه تغذیه می کنیم، بقول مرحرم بازرگان، بعضی ها را هنوز از شیر ولایت نگرفته اند .
آنها می خواهند برای پیش بردن برنامه های آینده اشان با تکیه بر ولایت مداری و ورد های جن گیری و سر در چاه جمکران کردن و... راه قدرت را همچنان باز نگه دارند ، این تاکتیکی است که احمدی نژاد اتخاذ کرده است که تا کنون مورد قبول ولایت مدار ها قرار نگرفته است و منجر به دستگیری طرفداران دولت شده است و می رود تا مشایی و سایر جن گیر ها و رمالان دیگر را هم دستگیر کنند، از طرفی چون احمدی نژاد خود را در سرمایه گذاری و قدرت در آینده سهیم می داند و قرار و مدارهایی با ولایت فقیه گذاشته است لذا دراین درگیری نه او کوتاه می آید و نه ولایت فقیه ! خامنه ای .به دلایل جنایاتی که انجام داد ه است دستش زیر سنگ قرار دارد و براختی هم نمی تواند احمدی نژاد را بر کنار کند زیرا با هم و همراه یکدیگر این جنایات را انجام داده اند از طرفی به قول خودشان(باند خامنه ای ) او دهانش بی فقل و زنجیر است و براحتی نمی توانند حذفش کنند مگر با خذف فیزیکی که نمونه ناموفقش را در انفجار شرکت نفت دیدیم .
ولی تازه سر این دمل چرکین باز شده است ، خامنه ای که تا دیروز می گفت : « من ، با این یکی نزدیکی عجیبی احساس می کنم و تفکر آقای رئیس جمهور از سایرین به من نزدیک تر است !» در واقع آن زمان این حرف خامنه ای آیه نازله از طرف خدا بود ولی حالا رئیس جمهور برگزیده ولایت فقیه و اطرافیانش را جن گیر و فالگیر و رمال و... می دانند و یکی پس از دیگری توسط باند ولایت فقیه دستگیر می شوند و این قصه سر دراز دارد ! حال باید دید چه نقشه ای را برای حذف احمدی نژاد در پیش می گیرند ، باند خامنه ای حالا می خواهد یک جراحی ظریف دیگری البته با تبر انجام دهد . آنها سعی بر آن دارند در صورت امکان احمدی نژاد را از یارانش جدا کنند[3] چون معتقدند که مشایی ویروسی است که باعث انحراف او از مسیر شده است و او را از تاب و توان پیروی از ولایت فقیه انداخته است .وقتی که او را از اطرافیانش جدا کردند احمدی نژاد را وادار به استعفاء می کنند ( در حال حاضر استعفا خود را تقدیم رهبری کرده است ولی هنوز اعدام علنی نشده است ) همانطور که در بالا آمد ، رژیم در رابطه با حذف و عزل افراد ید طولانی دارد[4] حذف منتظری واعدام بعضی از یارانش مثل سید مهدی هاشمی / عزل بنی صدر (اولین رئیس جمهور ایران ) /حذف سعید امامی (مجری قتل های زنجیره ای ) با داروی نظافت / اعدام قطب زاده دست راست خمینی هنگام ورود با ایران و... حال باید دید رئیس جمهور برگزیده ولایت فقیه که بخاطرش هزاران نفر را راهی شکنجه گاههای فرعونی ایران کرده و صدها نفر را در زیر شکنجه برده و کشته و ده ها نفر را اعدام کرده اند به چه صورتی این بر گزیده عریز ولایت فقیه و حال دمل چرکین را حذف خواهند کرد ؟
آینده تیر وتار ولایت فقیه:
دایناسور حوزه قم اخیرا (آیت الله مصباح یزدی ) در مقالۀ هشدار آمیزی که به تازگی در نشریه "پاسدار اسلام" منتشر کرده مدعی شده است که نظام اسلامی ایران با بزرگترین خطر و تهدید تاریخ سی و دو سالۀ خود روبرو شده است. آ یت الله مصباح یزدی در این مقاله بیش از همه از بی اعتقادی عمومی نسبت به ولایت فقیه در جامعه انتقاد کرده و سپس با استناد به قراین و شواهد گفته است که حتا عالیترین مقامات کشور دیگر اعتقادی به ولایت فقیه ندارند و تردید و پرسش های جدی نیز دربارۀ ولایت فقیه به طور نسبتاً گسترده در تمام حوزه های علوم دینی رسوخ کرده است. آیت الله مصباح یزدی در جایی از سخنانش تصریح می کند که تلقی عالیترین مقامات اسلامی نسبت به ولایت فقیه این است که آیت الله خمینی با بهره گیری از فرصت انقلاب "دکانی به اسم ولایت فقیه برای آخوندهای کشور ایجاد کرد." آیت الله مصباح یزدی در جای دیگری از سخنانش تلقی جامعه و فرهنگ اجتماعی را نسبت به ولایت فقیه، روحانیت و اسلام بمراتب بدتر و منفی تر دانسته و گفته است : از این پس تا فرهنگ جامعه اسلامی نشود دیگر حتا نباید یک قانون شیعه اسلامی به تصویب برسد، زیرا، در صورت تصویب هم اجرا نخواهد شد. آیت الله مصباح یزدی عُرف رایج در جامعۀ کنونی ایران را نقطه مقابل ارزش های اسلامی نظام حاکم دانسته و آیندۀ روحانیت را در یکی دو سال آینده بسیار تیره و تار دیده است.
حاکمیت ولایت فقیه اگرچه سودی برای مردم نداشته است ولی یک مسئله را نباید فراموش کرد که فرعونیت او باعث شده که دایناسورهای قم به مردم بگویند: ولایت فقیه با عملکردش ثابت کرد که دیگر نباید در قوانین اسلامی دخالت کند زیرا درصورت دخالت کسی آنرا اجرا نمی کند و این همان فراقانونی عمل کردن ولایت فقیه را به زیر سوال می برد ، معنی دیگرش این است که در واقع ولایت فقیه برای همیشه به زباله دان تاریخ سپرده می شود و دیگر سر برون نخواهد آورد و این یک پیروزی برای مردم محسوب می شود .
http://www.iranpressnews.com/source/098410.htm
http://www.iranpressnews.com/source/098573.htm [2]
http://www.iranpressnews.com/source/099750.htm[3]
.
منبع:پژواک ایران