يادم هست درسالهای شصت تا شصت چهار و پنج خودمان بعد از اينكه رژيم ج .اسلامی به دستگيرهاى گسترده روى آورد، در آن زمان هر كسى را كه دستگير مى كردند ، فورى بدون اينكه از او بپرسند چكاره اى و چكار كرده اى ؟ در سربرگ پذيرش اوليه اوین مى نوشتند " منافق" و در نماز جمعه هايشان ترجيع بند شعارهايشان مرگ بر آمريكا و منافق و اسرائيل بود . اگر از آن افراد مى پرسيد ى منافق ( منظورشان مجاهدين و سازمانهای سیاسی دیگر بود ) يعنى چى؟ خيلى از آنها معنى آنرا نمى دانستند. در همان سالها مزدوران و حقوق بگيران ج. ا هر كسی را كه دلشان مى خواست دستگير مى كردندو با يك مارك"منافق" ممكن بود متهم و يا فرد دستگير شده تا مرز اعدام هم برود ،يادم هست در ميان دستگير شده گان افرادى بودند كه اصلا روحشان هم از سياست و فعاليتهاى سياسى و سازمان و ... خبر نداشت ولى پاسداران بسيجى و سپاه آنها را به بهانه هاى از پيش ساخته ،دستگير مى كردند و به اوين مى آوردند .به چند نمونه اشاره می کنم ، فردى بود كه رفته بود بخاطر اجازه عقب افتاده اش از كيوسك تلفنى به صاحب خانه اش تلفن بزند او را دستگير كرده و به اوين آورده بودند افرادى بودند كه در خانه مثلا تعدادى " دوريالى " داشتند دستگير شده بودند (جالب بود يكى از برنامه هاى تلويزيونى لاجوردى جلاد داشتن دوريالى (در آن زمان برای یک بار تلفن زدن دوریال کافی بود )را جرم متهم قلمداد مى كرد و يا افرادى كه هنوز به سن قانونى نرسیده بود ،آنها را دستگیر و رژيم ضد اسلامى ، آنها را به بهانه از پیش ساخته شده ی منافق به زندان مى انداخت و حتا تعدادى از آنها را به جوخه اعدام برد ه اعدام کرده اند . لاجوردى جلاد برگزيده خمينى بود ، او كسى بود كه در زندان از كلمه " منافق "بیشترین استفاده را مى كرد. درواقع او بود که در اوین این کلمه را از دهان رهبرش گرفته بود و مرتب بکار می برد . چون اين كلمه باب شده ى خمينى در ج. ا بود. در ميان زندانيان كسانى بودند كه فقط روزنامه و ارگان سازمانی را خوانده بودند و يا اينكه بعضى از آنها روزنامه هاى سازمان سياسى و گروه مورد نظرش را فروخته بودند ولى لاجوردى جلاد آنها را با قوانين من در آوردى و با نام اسلام اعدام كرد و به روى ناميمون خود هم نياورد . مى خواهم بگويم اصلا براى رژيم فرقى نمى كرد كه ، چه كسى را دستگير كرده است آيا سن قانونى دارد يا ندارد، آنها بيگناه هستند يا گناهكار ؟ از ديد رژيم فرد دستگير شده بايد بدون دادگاه و بدون هيئت منصفه با مارك منافق اعدام شوند .
همين جريان سركوب و بگير و ببندها و شكنجه و اعدام در طول سى و چهار سال به شكلهاى مختلف ادامه داشته و دارد، در طول اين سالها هراز چندى رژيم دست به ترور شخصيت هاى
سياسى و كشيش هاى مسيحى زده است تا بيشتر بكشد و زنده بماند . نگارنده بعد از همان سال ٦٠ گفتم و نوشتم كه رژيم نخبه كشي و شخصيت كشى را براه مى اندازد و شعار" بكش تا زنده بمانى" را در استراتژى اش قرار خواهد داد. ، انسان کشی ، مسلمان كشى و غير مسلمان كشى با نام كفار و منافق ... را علم كرده تا هر كارى كه در جنايت از او سر مى زنده را توجيه شرعى كند .
خمينى جنگ ايران و عراق را براه انداخت تا با سركوب تمامى نيروها ، (تكرارمى كنم ) ، تمامي نيروها، برايش فرقى نكرده و نمى كند از دم تيغ و تير و طناب دار بگذراند. رژيم(خمينى) از همان شروع جنگ با نعمت خواندن " جنگ " سركوب و اعدام را باب كرد و پا در راهى گذاشت كه برگشت آن برايش خيلى گران تمام مى شود ، آنها نمى توانند حتا يك روز بدون اعدام و شكنجه را سپرى كنند .اگر روزى طنابهاى دار را از ميدانگاهها جمع كنند گور خود را كنده است به همين دليل است كه خودى هاى خود را هم ناچارن نمى توانند تحمل كنند و با ماركهاى جديد ديگر به جو سازى هاى جديد رو آورده اند تا به توانند به استراتژى " بكش تا زنده بمانى" همچنان وفادار بمانند . لازم است يادآورى كنم در سالهاى پيش مارك "منافق "مختص زندانى نبود اين ناندانى در سراسر كشور در همه جا مورد استفاده رژيم قرارگرفته و همچنان ميگيرد. درآموزش و پرورش و در تمامى ادارات و در دانشگاههاى كشور دربيمارستانها و حتا در تمامی محله ها و ... با مارك منافق هزاران هزارنفر را از شغل ويا ادامه تحصيل محروم كردند تا به حكومت انسان کش به جور ستمشان همچنان ادامه دهند .
بعد از اتفاقات سال 88 اصطلاح دگری را علم کردند تا ناندانی تاره ای را بازکنند فتنه و فتنه گر
فتنه چيست ؟ فتنه يعنى مهندسى كردن تمام عيار انتخابات و بر گزيدن رئيس جمهورى كه از نظر فكرى به او ( ولايت فقيه ) نزديك تر است و با در اختيار گرفتن تمام امورات كشور دردست خود و رئيس جمهور بر گزيده اش خون ملت را در شيشه كردن وبه تاراج گذاشتن سرمايه هاى طبيعى و غير طبيعى كشور است .
فتنه گر كيست ؟ كسى كه فقط يك راى دارد ولى يك رئيس جمهور را خود به تنهايى انتخاب مى كند و در مقابل پيش از هفتاد ميليون ايرانى مى ايستد و برعليه ملت در نماز جمعه فرمان شليك را به پاسدارانش صادر مى كند و ملتى را كه به خيابانها آمدند و درخواست انتخابات سالم را كرده بودند وگفتند راى ما كو ؟ را فتنه گر خواند .
فتنه گر كسى است كه كانديد اتورهاى رقيب رئيس جمهور بر گزيده ولايت فقيه را دستگير و به زندان مى برد و رعب و وحشت را در جامعه نهادينه می كند تا رژيم فاشيستى خود را براى مقطعى ديگر به عقب بيندازد .
فتنه گر يعنى ولايت فقيه و دارو دسته اش كه جوانان و دانشجويا ن و زندانيان را در خيابان و زندان قلع و قمه كرده تا فردى بنام احمدى نژاد را براى دو دوره به رياست جمهورى رساند. حال با اين تعاريف به رايج شدن اصطلاح ديگرى بنام " فتنه " مى پردازيم ،تا فتنه گر را بهتر بشناسیم .
بعد از جريان جنبش سبز رژيم، اصطلاح ديگرى را براى خودى ها براه انداختند تا بتوانند همچون سال شصت سران جنبش سبز را كه خود از مارك زنهاى حرفه اى بودند حالا همان مارك زنهاى گذشته را به جريانى بنام " جریان فتنه " نسبت دهند، در واقع فتنه گران اصلى در همان راه گذشته پا نهادند و پاشنه درب را بر همان چرخاندن كه خود مى خواستند . بعد از انتخابات ١٣٨٨ كه خامنه اى از احمدى نژاد حمايت كرد و رئيس جمهور برگزيده اش را براى بار دوم به كاخ رياست جمهورى برد مشخص شد كه فتنه گران و جريان فتنه در كجا لانه دارند دقیقا در بیت عنکبو تی ولایت !
ابتدا ،خامنه اى احمدى نژاد را نزديك تر از هركس ديگر به خودمعرفى كرد او حتا وى را نزديكتر از " رفسنجانى " به خود دانست و در همان نماز جمعه ى معروف (٢٩خرداد ٨٨) در مقابل مردم ايران صف آرايى كرد و شمشيرش را از رو بست و جريان فتنه را براه انداخت تا جهان همچون گذشته ، نظارگر انتخاباتى پوشالى در ايران باشد واقعيتى كه چشم دولتها و مردم جهان را بازتر كرد حالا بعد از هشت سال احمدى نژاد از همين موقعيت باد آورده خود سوء( سود ) استفاده كرده تا بتواند قدرت را در مقابل ولايت فقيه حفظ كند و از هم اکنون با بهار بهار کردن در مقابل ولایت فقیه صف آرایی کرده است . از ديد ذوب شدگان در ولايت او نيز به جريان فتنه پيوند خورده است ، يعنى رژيم تحمل رئيس جمهور برگزيده رهبرى را هم ندارد بطورى كه حالا مشخص شد ه است مزه ى قدرت پاى دندان رئیس جمهوری ولایت فقیه گير كرده است و لاجرم وى را در مقابل خامنه اى سردمدار فتنه قرار داده است و مى خواهد در پايان كارش، كارى را انجام دهد كه پوتين ومدودف درروسيه كردند ، او نمى خواهد براحتى كاخ رياست جمهورى را ترك كند آیا چاقو دسته اش را می برد ؟ حال علاوه بر موسوى و كروبى همان جريان ، احمدى نژاد را هم فتنه گر مى نامند و گاهى مثل برادرش(داود احمدى نژاد) وى را منافق پيچيده مى نامند يعنى از ديد ولايت فقيه و ذوب شدگان درولايت فتنه در فتنه شده است و جریان فتنه را بوجود آورده است با يك بررسى مختصر که در بال رفت مى توان براحتى سران فتنه و بازيگرانجریان فتنه و فتنه گران را شناخت . همان طورى كه ملت تا كنون خود تشخيص داده است . با تعريفى كه در بالا از فتنه شد مشخص است فتنه چيست و فتنه گر كيست حالا به سخنان ذوب شدي ديگر در ولايت فقیه توجه كنيد.
احمد خاتمى معروف به گوريل حوزه كه عنوان "عضو هيات رئيسه مجلس خبرگان " را يدك مى كشد بعد از اينكه سخنان گوهربار رهبرش را در باره اقتصاد باعنوان " حماسه سياسى و حماسه اقتصادى " مطرح مى كند آن سخن را ازابتكارات هوشمندانه ى رهبر مى داند و بعد مى گويد " كشور آنگاه سامان مى يابد كه تك تك مردم كه در جامعه حضور دارند خود و فكر و راى شان را در سرنوشت كشور شريك بدانند ، (بخوانيد درخدمت رهبر )راز تاكيد حكيمانه رهبرى بر حضور مردم و همه سلايق سياسى در همين موضوع نهفته است " يعنى رهبرى ولايت فقيه از مردم مى خواهد فقط در انتخابات شركت كنند تا بتوانند آمار بالا بدهند و لى درپايان ، آراى مردم را مال خود كنند (ملا خور ) و آنها را فتنه گر و ... بنامند ، در جاى ديگرميگويد: " اشتباه برداشت نكنيد فتنه گرانى كه در سال ٨٨ ساختار شكنى كردند و به مصاف كليت نظام اسلامى آمدند ديگر با هيچ نگاه و سليقه اى ، درون چارچوب نظام تعريف نمى شوند و به صورت طبيعى سخن رهبرى در خصوص همه سلايق فكرى و سياسى براى كانديداتورى در انتخابات شامل حال آنها نيست . " احمد خاتمى مى خواهد بگويد ساختار شكنان و همان فتنه گران نمى توانند در انتخابات حضور داشته باشند وباز تاكيد مى كند مردمى كه دلسوز انقلاب هستند خواستار محاكمه سران فتنه هستند او با اينكه مى داند سران فتنه رهبر و اطرافيانش هست باز خود را به كوچه على چپ زده است و از مردم مى خواهد تا فتنه گران را كه در راسش رهبرى ولايت فقيه قراداردتا خواهان محاكمه آنها شوند، عضو هيات رئيسه خبرگان درست ميگويد مردم خواهان محاكمه هرچه سريع تر سران فتنه هستند همان كسى كهبا یک رای رئيس جمهورى خود براى مردم برگزيد وآتش خشم مردم را شعله ور كرد ، همان كسي كه شعله فتنه را با خط ونشان كشيدن براى مردمى كه آمده بودند بگوئيد راى من كو ؟ و راى من كجا رفت و براى چه كسى خوانده شد ؟ فوری دستور حمله به مردم را صادر كرد و همان كسى كه دستور حمله به خانه هاى مردم و تجاوز به زندانيان سياسى و اعدام آنها را صادر كرد و تا آنجا پيش رفت كه يار غار خود هاشمى رفسنجانى را خانه نشين كرد تا جريان فتنه را به او يعنى رهبر نسبت بدهد ، بطورى كه تاكنون چندين بار تكرار كرده است كه نامه نوشته شده به رهبرى تماما درست بوده است يعنى جریان فتنه را با احترام به رهبرى نسبت داده است . سوال اينجاست كسانى كه گفتند راى من (ما) كو ؟ فتنه گرند يا كسى كه راى مردم را براى احمدى نژاد دزديد و مردم را فتنه گر خواند فتنه گر است ؟ با این تعریف ، مردم حاضرند رهبر فتنه گران و سردمدار جریان فتنه را هرچه زودتر محاكمه كنند و آن كسى جز خامنه اى نيست .
منبع:پژواک ایران