چهل سال جنايت و ترور سركوب و عقبگرد كامل (شماره يك)
عباس رحمتی
امروز ديگر جمهوري اسلامي چهل ساله شده است ، شايد اولين نظام جمهوري است كه فقط نامي از جمهوري را يدك ميكشد.نظامي كاملن اسلامي و دو آتشه از نوع داعشي / طالباني كه نمامش را جمهوري گذاشته است ! از اعدامهاي ژنرالهاي رژيم پهلوي برروي پشت بام مدرسه رفاه تا دادگاه هاي چند دقيقه اي در تركمنستان و كردستان و بمب باران شهرهاي كردستان شروع شد ،كه همه نشان از جمهوري اسلامي خشن و بي رحمي داشت ، هر عاقلي از همان روزها كه در جريان بود مي توانست ، جمهوري ( اسلامي) خود ساخته خميني را پيش بيني كند . جمهوري اسلامي كه از همان اولين انتخاباتش تقلبات به وضوع در آن موج مي زد[١] جمهوري اسلامي در كوتاهترين زمان پس از سرنگوني نظام پيشين ( پهلوي) با يك آري و نه شكل گرفت . ابتدا ، صحبت از حكومت اسلامي بود ولي بعد جمهوري اسلامي مطرح شد كه در اين ميان خميني سفسطه كرد و همه چيز را به مسئولين ديكته كرده و بازي را خودش در دست گرفت . وقتي خبرنگاران از او پرسيدن چه حكومتي را مي خواهيد جايگزين كنيد مرتب مي گفت هرچي مردم گفتن ! ولي در نهايت هرچي او خواست ، همان شد. اينجا خميني ديگر تصميم خودش را گرفته بود . به همين دليل بود كه قبل از انتخابات (رفراندوم اول براي نوع حكومت)، گفته بود :جمهوري اسلامي نه يك كلمه بيشتر نه يك كلمه كمتر! ولي مردم از اين معجوني كه در پيش رو برايشان درست كرده بودند، چيزي نمي دانستند و در ١٢ بهمن ١٣٥٧مردم را فقط با همين يك نوع حكومت به پاي صندوق هاي راي بردند. بنيان رژيمي بنام جمهوري اسلامي كه بعدها قانون ولايت فقيه مطلقه ، تمام اختيارات را بدست يك تن سپردکه همه كاره اش رهبري ولايت فقيه مطلقه شد(اين قانون هم بعدن به قانون اساسي راه يافت كه باز مردم اصلن خبري از آن نداشتن و چيزي از ولايت فقيه نمي دانستند. ) مردم واقعن نمي دانستن چه هيولايي در آستين برايشان پرورانده اند ، اين ولايت فقيه چه بود كه مطلقه هم شد؟!البته حالا بعد از چهل سال اكثر مردم، خصوصن نسل جوانان فهميده اند ،چه كلاه گشادي بر سر پدرانشان رفته است، نسلي كه خود نيز بهايش را پرداخته است و مي پردازد!
جمهوري اسلامي و ولايت مطلقه چه معجوني بود؟!
زماني كهدر ايران قيام ٥٧ رخ داد حكومتي اسلامي تر از عربستان و كويت قطر ، عمان و کل امارات و...نداشتيم ولي هيچكدام آنها جمهوري از نوع اسلامي اش نبود ه و صحبتي از اين واژه نمي كردند. اين جمهوري ابداعي خميني و اطرافيانش بود كه نيمي را از غرب گرفته بود و نيم ديگرش را از مكتب اسلامي وگرنه نه در صدر اسلام ونه در هيچ كشور اسلامي چنين معجوني وجود ندارد حكومتي نداريم كه اسلامي باشد و سيستم آن دموكراتيك باشد! در هيچ كتابي از جمهوري اسلامي نامي برده نشده است و در هيچ دانشگاهي از اين نوع حكومت تدريس نشده بود . اين حكومتي بود كه خميني در كتاب" كشف الاسرار "خود اشاره به آين نوع حكومت كرده بودو بعد از بقدرت رسيدن به كمك رفسنجاني و آخوندهاي فسيل شده شوراي نگهبان و مجلسي هاي انتصابي آنرا تكميل كردند! اصول اين جمهوري كدام بود ؟ قوانين اسلامي و قانون اساسي اين جمهوري اسلامي از كجا سرچشمه گرفته شده بود؟قوانيني كه ابتدا گفتن از قانون فرانسوي ها پيرويي ميكرد ولي بعد مشخص شد همين قوانين را از قرآن و احاديث ( جمع حديث يعني گفته هاي امامان و ...) برداشته و با قوانين غربي تركيب ميكنند و همانطوريكه خودشان مي خواهند عمل مي كنند! درست همانطوريكه خميني در "نوفل لوشاتو" اطراف پاريس زير درخت سيب نشسته و از دموكراسي مي گفت ولي همينكه قدرت را در دست گرفت كلمه دموكراسي را غربي مي دانست ، بعدها خميني گفته بود؛ "خدعه" ( دروغ گفتن ) كردم!و تا آنجا پيش رفت كه دستور قتل عام زندانياني كه بر مواضع خود پافشاري مي كردن و ترور نويسندگان راصادر كرد[٢] ( فتواي قتل نويسنده آيات شيطاني و افراد زيادي را صادركرد. بي شرمي آيات اعظام و سران رژيم جمهوري اسلامي آنجا بود كه دستور تجاوز به دختران و حتا دست در رَحم بانوان را صادر كردند و بعضي تحليل گران هميشه برعكس تحليل كردن كه با كتمان كردن فرقي نداشت .راستي چرا گفتارهاي خميني همچون افيوني شد كه بعضي ها پيرو من در آوردي خط امام شدند ، همه چيز را بر عكس فهميدند و چون او بد فهمي و يا تقيه را ترويج مي كردند؟ اين همان جمهوري است كه از پايه و اساس به انحراف رفت و خميني. با خدعه و نيرنگ / تقيه ، تمامي راه را به پيروانش نشان داد و با اين جمله كه " حفظ نظام از اوعجب واجبات است " دست تمامي سرمدارانش را براي هر جنايتي باز گذاشت. جمهوري اسلامي كه بنيانگذارش دروغ و دروغ را اساس آن مي دانست .بقول حسينعلي منتظري جانشين خميني ، روي شاه را سفيد كرد.در طول اين چهل سال ، سوالات وابهامات بسياري وجود داشته است كه هيچكدام از سردمداران به آنها پاسخ نگفته اند، ولي منتظري كه خود ولايت فقيه را كه عنوان كرده بود دل را به دريا زد و گفت من اين زلايت فقيه را نگفته بودم و حرفهاي گذشته اش را اصلاح كرد اما ديگر دير شده بود.
بايد گفت ابهامات زيادي از بدو تاسيس جمهوري اسلامي وجود داشت ، خيلي مسائل براي مردم نا مشخص بود و مردم مي دانستند چه چيزي را نمي خواهند ولي نمي دانستند چه چيزي را مي خواهند و بايد گفت مردم نمي دانستند به چه كسي اعتماد كرده بودن به آخوندي كه فقط نامي از آن شنيده بودند حتا بعضي ها در آن زمان، نمي دانستند خميني كيست ( بعضي ها به آن "هميني "مي گفتند) نمي دانستند همين جمهوري اسلامي از كتاب كذا و تفكرات اوست كه تراوش كرده است و بزودي به قوانيني براي كشورداري تبديل خواهد شد! مردم اگر در آن زمان كتاب كشف الااسرار او را خوانده بودن شاهد نه تنها به جمهوري اسلامي ساختگي راي نميدادند بلكه به دنبال خميني و به نفع او شعاري نمي دادند! خميني ، دروغ بزرگ ديگري به مردم گفته بود و آن اينكه ،من يك طلبه ساده اي هستم ، به ايران آمديم به حوزه علميه قم خواهم رفت و روحانيون ( آخوندها و طلبه ) مقام و پستي نخواهند گرفت و باز مي گفت ما در سياست دخالت نخواهيم كرد امما ديديم حداقل پنج آخوند در ايران رئيس جمهور شدند وبقيه هم ملاهاي كت و شلواري بودند.
جواب احمد كسروي به آخوندها:
پاسخ و سوالات و دروغهايي كه خميني و اطرافيانش براي مردم بافته است به كتابهاي احمد كسروي كه خود مدتي را در حوزه علميه درس طلبگي خوانده بود مراجعه كردم چون بهترين جواب ها را داده است، او خود به زير و بم تفكرات آخوندها آشنايي كامل دارد و در رساله خود نوشته است ؛ اينكه گفته اند: فقيان در سياست دخالت كنند سوالي بود كه براي هيچيك از روشنفكران مطرح نشده بود، چون روشنفكران هيچكدام كتابهاي خميني را نمي خواندند، فكر ميكردن كه او بدنبال حكومت كردن بر مردم نيست ولي خميني در كتاب " كشف الاسرار" خود بر اين نكته تاكيد دارد. او نوشته است : ما در ايران نمي توانيم حكومتي شبيه اروپا داشته باشيم ! البته در جاهايي كه منافع اش ايحاب مي كرد و همان طور كه خود مي خواسته سلطنت را تائيد هم ميكرده است . در جايي كسروي مي نويسد: خميني طوري بوده است كه سلطنت را با قدرت فقيهان در تضاد نمي دانسته است قسمتي از اين نوشته ها را مياورد: با آنكه جزئي از سلطنت خدايي، همه سلطنت ها بر خلاف (منافع)مردم ِ موجود است و جور است و جزء قانون خدائي همه بيخود است( نيست) ولي آنها ( فقيهان ) بيهوده را هم محترم مي شمارد ( تا زماني كه نظامي پيدا نشود) لعن هم نمي كنند.
كسروي ، در ادامه مي نويسد: علما اگر مخالفتي داشته اند با شخص (شاه) بوده است نه با اصل سلطنت ! با اين طبقه مخالفتي ابراز نشده بلكه بسياري از علما همكاري هم كرده اند در ١٣٢٣ خميني نوشته است ؛ كسي كه بعدها گفته بوداين سلطنت از ذات با دين در تضاد است ! او در جاي ديگر نوشته است؛ آنها( فقيهان ) همين بيهوده را هم با (كه )نظامي، نشد تاسيس كرد را محترم مي شمارد، يعني اينكه از اين قبيله فقيهان با اصل سلطنت مخالفتي نداشتند ( كشف الاسرار خميني را بخوانيد در آنجا به اين موضوع اشاره كرده است ) .[٣]
خميني درنو شته هايش اشاره به دخالت فقه در سياست و امور كشور مي پردازد.[٤]
احمد كسروي كسي بود كه در طول تاريخ ايران پس از مشروطه دريافته بود، حالا كه ما در آستانه تجدد قرار گرفته ايم ، آخوندها هم مي خواهند وارد حوزه سياست شوند! گوئيا بخوبي مي دانست آخوندها از چه جنسي هستند كه اگر كشور را به آنها بسپاري جهنمي ديگري از آن خواهند ساخت در همين مورد در كتاب پيرامون اسلام بويژه شيعه گري خطاب به اخوندها نوشته است : شما اهل كشورداري نيستيد و نبايد وارد اين كار شويد. بسياري هم به كسروي ايراد ميگرفتند كه چرا وارد اين بحث سررشته داري با آخوندها شده است؟ تا آن زمان هنوز كسي وارد چنين بحثهاي تخصصي و اسلامي (سررشته اي) نشده بود ولي او دريافته بود كه خطر در كجاست ؟ اگر روشنفكران و دانشجويان ما در آنزمان فهميده بودن كه خميني و حكومت ولائي چه خطراتي براي ايران دارد، در مقابل خميني مي ايستادن و با چنين بلايي ، چهل سال عقبگرد نمي كرديم ولي شوربختانه هيچيك از روشنفكران در آن زمان معجون كشف الاسرار را نخوانده بودند و شايد خبري از كتابهاي كسروي نداشتند! اين در حالي است كه كمال سبزواري در شهريور ١٣٢٠ بحث حقوق سياسي را مطرح ميكند در سال ١٣٢٢ هم در "رساله ايرانيان " نوشت ؛ درد ايرانيان دوا نمي شود مگر با انقلاب فكري او مي گفت ؛ قوانين اسلامي بقدري ماهرانه تنظيم شده است كه با طبيعت بشر سازشي ندارد ، مانند ذات انسان كه نو گراست و" سنخيتي با كهنه گرايي ندارد." كمال سبزواري راه سعادت را فقط در اسلامي شدن همه دولتها در جهان مي دانست وگرنه سعادت مند نمي شويد! داعشي ها هم همه چيز را اسلامي مي خواستن ،حكومت اسلامي كه براي همه مفيد باشد وجود ندارد و امروز شاهديم كه نه طالبان و نه داعشِ تهران را ديگر كسي تحمل نمي كند. "خالصي زاده" قبل از كشف الاسرار هم قوانين اسلامي را فقط براي حقوق انساني مي داند كه بايد رعايت شود ! ( روزنامه رعد امروز) خوب ، مردم اگر اين نظرات را خوانده بودن خميني ، هرگز نمي توانست رهبر كاريسماتيك ايراني ها شود! شوربختانه بعداز مرگش (خميني) هنوز به خاك سپرده نشده بود كه ناگهان رفسنجاني دوست ديرينه خود يعني خامنه اي را يك شبه به رهبري رساند خامنه اي كه در قدرت طلبي از رهبرش پيشي گرفت. جالب است كه همين قدرت طلبي خامنه اي بود كه سر رفسنجاني را زير آب مي كند كه حالا بعد از گذشت دو سال از مرگش، فرزندان او مشكوك بودن مرگ پدرشان را مطرح ميكنند!كه به ماجراي مرگ او خواهيم پرداخت .چهل سال حكومت فاشيستي مذهبي كه ارمغاني جز ترور و كشتار و و انزوا و محكوميتهاي بين الملي ، عقبگرد كشور چيز ديگري براي ما ايرانيان نداشته است از همان روزهاي اول انقلاب تمامي كشورها را عليه ايران كردند . دانشجويان پيرو خميني ( خط امامي ها )با حمله به سفارتخانه آمريكا در تهران و گروگان گيري آمريكايي ها به مدت ٤٤٤ روز و دخالت كردن در مسائل داخلي عراق و صدور اسلام به آن طرف مرزها باعث حمله عراق به ايران شدند و هشت سال جنگ و آوارگي و خرابي استانهاي مرزي و كشتار مرزنشينان و خرابي و ويراني استانها و اعزام دانش آموزان به جبهه هاي جنگ ، بنيان رژيم اسلامي را پي ريزي كرد كه تا امروز پس از چهل سال به شكلهاي ديگري ادامه دارد. جنگ ، عاملي شد تا رژيم براحتي گروه ها و احزاب سياسي را براحتي سركوب كند بطوريكه خميني، جنگ را نعمت دانست و براستي كه نعمتي براي ادامه رژيمي شد كه مي خواست در آشوب ادامه دهد جنگ باعث شد تا مخالفان را از دانشگاه اخراج كنند ،با وجود جنگ بود كه دانشگاهها براحتي دو تا سه سالى به تعطيلي كشانده شد، به بهانه جنگ جوانان سياسي را دستگير مي كردن وگاهن با دادگاههاي چند دقيقه اي آنها را اعدام مي كردند بطوري كه دهه شصت اولين دهه كشتار بود كه جنگ را براي خميني شيرين تر كرده بود مارهاي كوچك و بزرگ از آستين رژيم بيرون آمد و آنچه در توانشان بود كشتار كردند.اعدام كردند و وحشت و كشتار و ترور را گسترش دادند بطوريكه دنيا را تكان داد و بعدها در طول سالهاي بعد از خميني هم ادامه پيدا كردو، دهه هفتاد و هشتاد تا امروز ادامه يافت و هنوز هم زندانها پر از زنداني سياسي است .امروز رژيم فاشيستي اسلامي كه ربطي هم به ما ايراني ها ندارد در صدر كشورهايي قرار گرفته است كه بعد از چين بالاترين تعداد اعدامي را درجهان دارد!راستي چگونه رژيم پهلوي كه وابسته به آمريكا بود،آمريكا و انگليس بيشترين سهم را در بركناري و يا سرنگوني آن داشتند؟ اين سوالي است كه بايد به آن جواب دهيم ! دومين سوالي كه مطرح است است ،اينكه چگونه است كه ساواك ( وزارت اطلاعات ) از آمدن خميني مطلع بود و حتا به او پيشنهاد اتي را از طريق "منتظري" مطرح ميكند؟ مرحوم حسینعلی منتظری، از روحانیون بلند پایه جمهوری اسلامی در مصاحبه منتشر نشدهای گفته بود که رئیس ساواک در آستانه انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ برای آیت الله روح الله خمینی پیغام فرستاده و از او درخواستهایی کرده بود.مي خواهيم درسهايي از اين نوشته ها بگيريم به اين سه درخواستي كه در پيغام رئيس ساواك براي خميني فرستاده است توجه كنيد:
آیت الله منتظری میگوید که در پاسخ گفته شب پیش از سفرش در منزل آیت الله مرتضی مطهری خواهد بود و اگر آقای مقدم میخواهد با او دیدار کند، به آنجا بیاید.
در این ملاقات سه نفره سپهبد مقدم پیامی سهگانه از طریق آقای منتظری برای آیت الله خمینی میفرستد.
به گفته آیت الله منتظری این پیام سه گانه به شرح زیر بوده است:
"۱. ایشان (آیت الله خمینی) دستور داده اند [کارکنان] شرکت نفت اعتصاب کنند و نفت استخراج نشود. فردا زمستان می شود و [مردم در] دهات ایران و جاهای دور از سرما تلف می شوند. پس ایشان دستور بدهند اقلا به اندازه مصرف داخلی نفت و گاز تولید بشود.آقای منتظری میگوید: "بعد که من پاریس رفتم پیغام [رئیس ساواک را] گفتم. ایشان (آیت الله خمینی) تعجب کرد گفت عجب. تیمسار مقدم این جور نظر داد؟ گفتم بله. همان وقت ایشان به دکتر (ابراهیم) یزدی گفت به مهندس (مهدی) بازرگان تلفن کنند که بروند شرکت نفت را در اختیار بگیرند و به اندازه مصرف داخلی تولید بشود و مهندس بازرگان هم گویا با آقای (اکبر) هاشمی (رفسنجانی) رفته بودند خوزستان و این کارها را انجام داده بودند."
۲. "ما (حکومت پهلوی) از کمونیستها خاطرههای سوء داریم. ایشان سعی کنند که کمونیستها را به [اطراف] خود راه ندهند.يكي از خواسته هاي آمريكا هم اين مورد بوده است ."لازم است كه يادآوري كنم، درست با همين موضع آمريكايي ها به ويتنام هم حمله كردند كه به يك جنگ ٢٠ ساله كشيده شد. (بی بی سی)
۳. شما روحانیون پولها و وجوهات را تقسیم بین افراد میکنید که به نظر ما (حکومت پهلوی) اشتباه است. شما با این پول میتوانید کارخانه های تولیدی در کشور احداث کنید و آن وقت از درآمدش به طلاب وجوهات بدهید که در ضمن کارخانه ها در کشور زیاد بشود، تولیدات صنعتی زیاد و کشور آباد بشود."
در اينجا بايد نوشت ، در اسناد از رده خارج شده سياCIA رابطه آمريكايي ها با خميني و بازرگان نخست وزير موقت انقلاب و آمدن ژنرال هايزر به تهران درست در بحبويه انقلاب و رابطه سوليوان با نمايندگان خميني سوالات زيادي را مطرح ميكند كه به آنها مي پردازيم . به خيلي مسائلِ پشت پرده بايد پرداخت، چه جرياناتي ديگري كه در اين انقلاب دست داشته اندبايد اشاره كرد. در شماره بعدي به اين سوالات مي پردازيم .
___________________________________________________________________________________________
[١] نگارنده در همان روز ها كه انتخابات مجلس اول بود ، يكي از حوزه هاي انتخاباتي در منطقه فرح آباد تهران برگزار ميشد كه شاهد تقلبات گسترده بوده ام . در شمارش آراء هم شاهد حذف كانديد هاي گروه هاي سياسي بودم.
[٢] خميني بخاطركتابي ( آيات شيطاني)كه توسط سلمان رشديِ هندي تبار فتواي قتل او راصادر كرد. تروريستهاي صادراتي اش مترجم او را تروركردند.
[٣] سخن ديگر در اين كتاب يعني رساله كسروي و يا كتاب شكست از نورالدين شيرازي اشاره به مرام و تفكرات فقيهان پرداخته است.
[٤] شش تا هفت نوشته تا كنون ازسال ١٣٢٣-٢٦ به چاپ سيده است كه بيشتر آماج حملات احمد كسروي است!
منبع:پژواک ایران