احیاءِ «عظمت گذشته ی» امپراتوری روس؟
کدام عظمت؟  

علی شاکری زند

روسیه ی پوتین می گوید حقانیت زورگو همیشه برتر از حقانیت قربانی اوست؛ یا: حق زورگو «حق‌تر» است !  
عیناً همانگونه که گرگ، در داستان معروف «گرگ و بره» اثر لافونتن شاعر بزرگ فرانسوی، استدلال می کند. لافونتن از قول گرگ می گوید استدلال قویتر همانا استدلال طرف قویتر است! در پاسخ بره هم که همه ی بهانه های او را رد می‌کند هر بار بهانه ی جدیدی می تراشد.
اما ژان ژاک روسو در قرارداد اجتماعی این استدلال را به این صورت رد می کند که: اگر دلیل طرف قویتر واقعاً دلیلی قوی تر بود این دلیل با از دست رفتن قدرت او ضعیف تر یا باطل نمی شد ! موضوع این است که در مسابقه ی اقتصادی و اجتماعی، شوروی در برابر سیستم لیبرال غرب شکست خورد؛ یعنی بازی را باخت. این اگرچه به معنی بی عیب بودن سیستم لیبرال کنونی غرب نبود، اما نشان داد که سیستم توتالیتر شوروی فقط معیوب نبود؛ بد مطلق و ضدانسانی بود، زیرا هم توتالیتر بود و هم عظمت طلبی تاریخی تزارها ی روسی را نیز تداوم می بخشید! پوتین این حادثه را بزرگترین فاجعه ی تاریخ معاصر نامید!  
در ۲۰۱۴ پوتین، پس از چند تجاوز نظامی به همسایگانی دیگر، ابتدا شبه جزیره ی کریمه را بصورت غافلگیرانه اشغال و ضمیمه ی روسیه کرد. عدم برخورد جدی با این زورگویی سبب تشویق او در پیگیری نقشه‌ی کاملش برای انضمام سیاسی  کل خاک اوکرایین با این تئوری من‌درآوردی و خلاف تاریخ و حقوق بین المللی شد که «اوکرایین و روسیه یکی بیشتر نیستند». او بخود اجازه می داد که بجای ملت اوکرایین تصمیم بگیرد.
اما انگیزه ها و دلائل روسیه ی پوتین برای عملی کردن این نقشه دو چیز بیشتر نیست:
ـ یک: عظمت طلبی جنون آمیز او که از این حیث دنباله ی روحیه ی همه ی بنیانگذاران این امپراتوری دویست ساله (۱۹۱۷ـ۱۷۲۱) و فرمانروایان آن است؛ فرمانروایانی همگی بیگانه با ارزشی بنام آزادی و حقوق انسان.   
ـ دو: نفرت او از دموکراسی و آزادی ملت ها که مردم اوکرایین با نگاه به اروپای غربی خواهان آن هستند و برای کسب آن دولت های دست نشانده ی روسیه را در کشور خود از میان برداشتند.
عظمت طلبی تزارهای روس از زمان پتر اول که خود را «پتر بزرگ» نامید آغازشد. پیش از پتر اول، سرزمین روسیه، که تزار جلاد، ایوان چهارم، معروف به «ایوان مخوف» (۱۵۸۴ـ ۱۵۰۳)، اولین «تزار» آن بود، منطقه ای مرکب از چند شاهزاده نشین خرد حوالی مسکوا بود که پس از تحمل چند قرن سلطه ی مغول ها، در جایی به حساب نمی آمد. پتر اول، نخستین تزاری که خود را امپراتور نامید تا به تصور خویش جانشین امپراتوران بیزانس گردد، که به دست عثمانی ها برچیده شده بود، تصور می کرد که  قدرت بیزانس، یعنی تمدنی وارث دو تمدن ظریف و غنی یونان و رم، در نیروی نظامی آن بوده، و با این پندار کوته نظرانه دست به ایجاد نیروی دریایی و تأسیس برخی صنایع نظامی زد. از سوی دیگر، پس از شکست هایی از عثمانی و دانستن این که از آن طرف راهی نیست، برای توسعه ی کشور کوچک خود به جنگ با پادشاه سوئد شارل دوم پرداخت تا به دریای بالتیک راه یابد. پس از این که سرانجام بدنبال چندین شکست به پیروزی دست یافت توسعه طلبی را ادامه داد و در ۱۷۲۱، دو قرن پیش از سرنگونی وارثانش، رومانوف ها، که در ۱۹۱۷ رخداد، خود را امپراتور نامید.
عظمت این امپراتوری که پوتین به تصور خود در صدد احیاءِ آن است، و از ابتدا بر اساس خشونت به ارث رسیده از پانصد سال سلطه ی امپراتوری مغول ها بر طوایف پراکنده ی روس، بنا شده بود جز در وسعت سرزمین های بیشتر خالی از سکنه ای که در قاره ی آسیا پیوسته به آن اضافه شد و تقویت روزافزون قدرت جنگی خود، در چیز دیگری نبود.
آغاز روسیه ی کنونی، چنان که اشاره شد به عنوان پرطمطراق امپراتوری، از سال ۱۷۲۱، دو قرن پیش از سقوط آن در انقلاب ۱۹۱۷، بوده است. پیش از آن شاهزاده نشین مُسکُوا (یا شاهزاده نشین های کوچک دیگری که مسکوا جانشین آنها شد) بود که تا سده ی ۱۶ میلادی سرزمینی از حیث جمعیت و قدرت کوچک بود، و در هر حال از چند شهر کوچک که یکسره در حال جنگ با هم بودند تجاوزنمی کرد. در تمام طول این قرن ها نیز این شهرها دست نشانده ی خانات مغول موسوم به «خانات زرین» بودند.
شاهزاده نشین کوچکی که، پیش از همه ی آنها، از حدود پایان سده ی نهم در ناحیه ی کی‌یِف و اطراف آن با عنوان روتنی یا رُس (به معنی پاروزن یا دریانورد) از سران طوایفی از تبار ویکینگ ها و موسوم به وارگ ها تشکیل شده بود، سه قرن پس از تأسیس و پیش از آن که بتواند به قدرت قابل ملاحظه ای تبدیل گردد،یعنی از میانه ی قرن سیزده، دچار جنگ های داخلی میان اجزاءِ خاندان حاکم شد و چند دهه پس از آن، یعنی در حدود ۱۲۹۰ به دست مهاجمان مغول ازهم پاشید. از این پس، به مدت پانصد سال، یعنی تا ۱۷۹۰، زمان کاترین دوم، موسوم به «کاترین بزرگ»، همه ی شاهزاده نشین هایی که تشکیل می شدند دست نشانده ی «خانات زرین» مغول بودند و به آن خراج می پرداختند.    
روسیه ی تزاری از تمدن مدرن غرب که گوهر اصلی آن حاکمیت ملت، آزادی اندیشه، و مرام و دموکراسی و حقوق اجتماعی و سیاسی بود، تنها ابعاد سلطه جویانه ی آن را اخذکرده بود. طوایف پراکنده ی روس پیش از تشکیل اولین دولت خود در کی‌یِف از راه تجارت یا غارت روزگار می گذراندند. در مقاله ی دیگری درباره ی حملات آنها به شهرهای مرزی ایران و به اسارت بردن زنان ایرانی برای فروش در بازارهای برده فروشی اروپای شرقی نکاتی نوشته بودم۱. این خوی غارتگری و خشونت با پانصد سال سلطه ی مغول ها بر این طوایف شدیدتر شد۲.
پس از تشکیل امپراتوری که قدرت نظامی تازه نفسی بود خاک روسیه هر روز بیشتر به سوی شرق گسترش یافت و سرزمین های خالی در شمال و شمال شرقی و سرزمین های آسیای مرکزی که با ضعف ایران مدافعی نداشتند به آن ضمیمه شد. شهرهای قدیمی ایرانی و پرجمعیت قفقاز نیز، بی آنکه کمترین قرابت فرهنگی و تاریخی با روسها داشته باشند، در قرن سیزدهم هجری در جنگهای ایران و روس به این امپراتوری ضمیمه شدند.
اما برخلاف تصور رایج، همه ی این فتوحات چیزی بر عظمت امپراتوری نیافزود. روسیه تا قرن بیستم همچنان کشوری کشاورزی باقی ماند که اکثریت بزرگ جمعیت آن دهقانان فقیری بودند؛ کشاورزانی که در رژیم وابستگی به زمین کار و زندگی می کردند. این وابستگی به زمین تا پایان قرن نوزدهم که الکساندر دوم آن را لغو کرد برجا بود. ثروت اشراف حاکم نه نتیجه ی یک اقتصاد پیشرفته بل حاصل مالیات های فراوانی بود که در سرزمینی وسیع از آن دهقانان فقیر گرفته می شد. پیشرفت های روسیه به سوی تمدن جدید غرب به تأسیس چند دانشگاه و مؤسساتی علمی و هنری، که به دسترسی قشرهای نخبه ی بخش غربی به علوم جدید و هنرهایی مانند موسیقی کمک می کرد، محدود بود. زبان جوان روسی که از لحاظ واژگان بسیار فقیر بود در دوران کاترین با اقتباس واژگانی از زبان لهستانی که خود اقتباس شده از زبانهای غربی مانند فرانسه بودند رو به گسترش نهاد و دستور آن تا قرن نوزدهم از قواعد مطمئن برخوردار نبود۳. و از اندیشه های آزادی و دموکراسی در میان نخبگان نامبرده در بالا هنوز خبری نبود. تأسیسات پتر اول و کاترین دوم با تقلید از تجملات و قدرت طلبی های دربارهای اروپای غربی پیش از انقلاب فرانسه آغازشده بود و، به رغم دگرگونی های ژرفی که در فرانسه در سایه ی انقلاب بزرگ ۱۷۸۹ و در انگلستان در ادامه ی درگیری های انقلابی قرن هفدهم، و پس از آن در بیشتر کشورهای اروپای غربی در زندگی سیاسی و اندیشه ی اجتماعی پدیدار شد، در همان کیفیت کهنه ی  استبدادی باقی مانده بود. اگر بتوان درباره ی کشورهای بزرگ غربی مانند دو امپراتوری فرانسه و انگلستان از عظمت آنها سخن گفت، این عظمت بیشتر در پیشرفت های فکری و اجتماعی آنها و بالاتر از همه فرهنگ آزادیخواهی و نهادهای دموکراتیکی بود که این کشورها برای اداره ی خود آفریده بودند، و سیر دشوار اما دائمی آنها به سوی عدالت اجتماعی که تمدنی بکلی جدید به جهان عرضه می کرد، نه در قدرت نظامی آنها که در رقابت بر سر تسلط بر مستعمرات بکار می بردند. در امپراتوری نوپای روسیه «عظمت» در همین یک بعد اخیر، گسترش سرزمین، محدود مانده بود. درباره ی استبداد پادشاهان ایران و بطور کلی نظام پادشاهی سنتی ایران بسیار نوشته اند، و در این زمینه هواداران شوروی سابق که آن کشور را بهشت آزادی و عدالت می پنداشتند و معرفی می کردند بیش از همه وقت و نیرو صرف کردند و حرارت نشان دادند. در حالی که در مقام مقایسه کشور کهنسال ما با آن سابقه ی دراز تاریخی در سال ۱۹۰۶ دست به آفریدن حادثه ای زد که همه ی ناظران جهان را به شگفتی افکند. یکی از این ناظران ولادیمیر اولیانوف لنین، در آن زمان از رهبران سوسیال دموکراسی روسیه، بود که در مقاله ای انقلاب مشروطه ی ایران را به شدت ستود. انقلابی که در سایه ی دستاورهای آن، و به رغم تجاوزات و توطئه های دائمی قدرت های استعماری شمال و جنوب کشور ما، هفتاد و دو سال دوام آورد، سالیانی که که ۳۲ سال آن، یعنی در دو دوره ی مهم آن، با رعایت قانون اساسی همراه بود، و در همه ی طول آن قانون اساسی در شکل دادن به فرهنگ سیاسی کشور ما و تحکیم نهاد دادگستری مدرن تأثیر عظیمی داشت. در وطن لنین، روسیه، هرگز چنین حادثه ای رخ نداد. روزی هم که مردم سلطنت تزاری  را برچیدند گروهی خودشیفته مجهز به یک ایدئولوژی هژمونیست که از سلطنت تزاری جبارانه تر بود، و لنین خود رهبری بلامنازع آن را در دست داشت، جای آن را گرفتند و اولین نظام توتالیتر تاریخ را برپاداشتند.
این تفاوت تصادفی نبود. برخلاف تصور کسانی که گفته و نوشته اند که ملت ایران در نهضت مشروطه خواستار چیزی بود که معنای آن را نمی دانست، در آن عصر نخبگان سیاسی و فرهنگی کشور ما بخوبی معنای مشروطه را می دانستند و مردم نیز منظور آنان را بخوبی درک می کردند. پایه گذاران سیاسی مشروطه در درجه ی نخست باقی ماندگان نظام دیرین دیوانیان ایرانی، دنباله ی طبقه ی دبیران دوران ساسانی، بودند که دست کم پس از اسلام به مدت سیزده قرن این کشور را در همه ی شرایط مدیریت کرده بودند و حتی حکام عرب و مغول را که به دانش آنها نیازمند بودند ایرانی ساختند. دیوانیانی که در میان آنان خاندان های بزرگی چون خاندان جوینی در تاریخ به شهرتی بزرگ رسیده اند. در پایان دوره قاجار، آن بخش از فرزندان این دیوانیان که با اصول مدیرت سیاسی مدرن غرب نیز آشنا شده بودند مبانی فکری آن را به این قشر منتقل ساختند. مردانی چون احتشام السلطنه نخستین رییس مجلس شورا، صنیع الدوله و برادران مشیرالدوله، و پس از آنها محمـد مصدق، از این سنخ بودند. بسیاری نیز بودند که از ده ها سال پیش از آن با تصنیف کتابهایی درباره ی نظام های مشروطه ی غرب  این شیوه ی کشورداری را به هموطنان خود معرفی کرده بودند، مصنفان بزرگی که فریدون آدمیت درباره ی اکثر آنان در کتاب  «ایدئولوژی نهضت مشروطه ی ایران» شرح مهمی داده است و محمـدعلی فروغی متعلق به آخرین نسل آنان است.
استبداد تازه نفس تزاری روسیه، به رغم ادعای اخذ تمدن غرب، در عمر دو قرنه ی خود هرگز فرصت آفرینش چنین فرهنگ و سنت و تربیت چنین دیوانیانی را نیافته بود.
پس از انقلاب ۱۹۰۵ که بدنبال شکست روسیه در جنگ با ژاپن رخ داد نیز اصلاحات استولیپین هیچ آزادی ملموسی ببارنیاورد و مجلسی که در زمان او تأسیس شده بود اختیار قانونگذاری واقعی نداشت. حتی پس از انقلاب فوریه ی ۱۹۱۷ نیز ملت روسیه یک روز رنگ آزادی را ندید. دوران میان فوریه تا اکتبر به درگیری میان احزاب و شوراهای کارگران و دهقانان و سربازان گذشت و به رغم انجام انتخابات مجلس مؤسسان حزب بلشویک با کودتایی به کمک سربازان و ملوانان کرونشتات مانع از افتتاح آن شد و اولین و آخرین بخت دموکراسی را از ملت روس گرفت.
ولادیمیر پوتین، این افسر سابق کا گ ب، محصول چنین فرهنگی است. از دید جنون آمیز او «عظمت» خیالی امپراتوری روسیه یعنی «عظمت» شخصی او از هر چیز مهمتر است. فهم او از تاریخ و انسانیت از این حد تجاوز نمی کند.
پوتین، یک مأمور کا گ ب بود که با استفاده از ضعف های یلتسین و دغدغه های خانواده ی او برای منافع خود، با تکیه بر شبکه ی مافیای مالی ـ سیاسی که با همکاران سابقش بوجودآورده بود، به سرعت از هیچ به بالاترین حد قدرت رسید. او بیش از اینکه یک وطنخواه غیرتمند روس باشد رهبر ثروتمند یک شبکه ی مالی ـ سیاسی بزرگ با دارایی های نجومی است.  پوتین که همیشه اصرارداشته تا با به رخ کشیدن قدرت جمسی اش رستم دستانی از خود به نمایش بگذارد، در واقع از نظر خصوصیات انسانی در سطحی بسیار پست قراردارد. او حتی در یک بازید رسمی آنگلا مرکل صدراعظم پیشین آلمان، که وی می دانست از سگ هراس دارد، سگ تنومند سیاه خود را رها کرد تا به سراغ این مهمان رسمی او برود و با ترسانیدن مهمان وی را تحقیرکرده باشد! اما اگر تعبیر فریدالدین عطار در کتاب پر مغز تذکره الاولیاء را، که در یکی از داستان های این کتاب گرانبها بکاربرده، بپذیریم  باید بگوییم که آن سگ سیاه در واقع «سگ روح» او بوده است!
هموطنانی که می کوشند در عین محکوم کردن حمله ی روسیه به یک کشور مستقل عضو سازمان ملل متحد با طرح به اصطلاح «دغدغه های امنیتی قابل فهم روسیه» از این قبیل که آمریکا با گسترش ناتو به کشورهای مجاور روسیه، مانند سه کشور بالت، امنیت روسیه را به خطرانداخته بود، انگیزه های «مشروعی» برای پوتین بتراشند، یا بدون ذکر هیچ دلیلی مثلاً بگویند « نمی توان سیاست نادرست آمریکا را در موضوع بحران اوکرایین نادیده گرفت»، هنوز هم از پیشداوری های مثبت اما نادرست گذشته ی خود درباره ی روسیه (شوروی سابق) رهایی نیافته اند. آنها، صرف نظر از مقاصد واقعی یا مفروض آمریکا در این منطقه، در نظر نمی گیرند که ملت های کوچک مجاور روسیه مانند اهالی لتونی، استونی، لیتوانی و ملت بزرگی مانند مردم لهستان چه مدت درازی زیر سلطه ی بیرحمانه ی روسها بسربرده اند، بازگشت چنان سلطه ای برای آنان چه اندازه هولناک است و چقدر در بیمه کردن خود در برابر چنین خطری از  راه پیوستن به ناتو محق اند. در چنین حالتی معلوم نیست، صرف نظر از همه ی ایرادات مشروعی که برخی از مردم جهان، بویژه ملت ما به دلائل مربوط به تاریخ سده ی بیستم ما، می توانند به سیاست های آمریکا داشته باشند، چرا آمریکا باید از حمایت این کشورها در برابر رفتار و روحیه ی همیشه تجاوزکارانه ی روسیه خودداری کند. مگر نه اینکه «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد»؟ اگر ریگی به کفش  یا کششی به قدرت زورگوها نداریم چرا باید به هنگام تجاوز نظامی وسیع یک قدرت زورگو به سرزمین کشوری ضعیف تر که سالهاست برای ساختن دموکراسی خود در تلاش است، پای کشور دیگری را به میان بکشیم که اگر در نقاط دیگری از جهان، عراق، لیبی …،  دست به تجاوز و زور زده، تصادفاً در این مورد نقطه ی اتکاءِ ملت های ضعیفی است که همواره از سلطه ی همسایه ی شرقی خود رنج کشیده اند و امروز نیز در بیم از بازگشت به وضع مشابهی برخودمی لرزند.
امروز جنون پوتین تا جایی رسیده که جهان را به جنگ هسته ای تهدید می کند. اگرچه این تهدید بیشتر جنبه ی بلوف دارد اما خطر یک چنین اقدام شیطانی نیز از سوی کسی که عیناً مانند هیتلر جز به قدرت خود نمی اندیشد، بکلی منتفی نیست. این وضع خطر بزرگی برای انسانیت است؛ اما فراموش نکنیم که شکست هیتلر و نابودی آلمان نازی نیز از لحظه ای آغازشد که رهبر نازی سراسر قاره ی اروپا را بزیر چکمه ی ارتش خود آورده بود. خودکشی هیتلر که در آخرین روز جنگ در یک پناهگاه زیرزمینی رخ داد در واقع از همان روزی رخ می داد که او آلمان را وارد جنگ با همه ی اروپا و جهان می کرد. شاید بتوان گفت که خودکشی پوتین و رژیم الیگارشی او نیز، که آزادیخواهان روسیه امروز در برابر آن عاجز مانده اند، از هم اکنون برنامه ریزی شده است. در آلمان هیتلری زمانی که جنون آمیز بودن ادامه ی جنگ به صورتی که هیتلر، این سرجوخه ی اتریشی جنگ جهان اول در ارتش آلمان، آن را به پیش می برد بر نخبه ی سران نظامی این ارتش مسلم شد آنان، از جمله فیلد مارشال رومل، برای نابودی دیکتاتور طرحی ریختند که عامل تصادفی کوچکی مانع موفقیت آن گردید. چنین واکنش هایی در روسیه هم که پوتین سران ارتش آن را از میان باوفاترین نظامیان به خود دستچین کرده محال نیست زیرا در برابر جنون و نتایج آن آنان نیز می توانند دچار وحشت  شوند. این جزو گمانه هایی است که از هم اکنون بسیاری از کارشناسان روسیه ی پوتین به پیش می کشند.
پوتین با تجاوز بیرحمانه و بیشرمانه ی خود به اوکرایین توانست قرابت های تاریخی روسیه و اوکرایین را به یک دشمنی عمیق میان دو ملت تبدیل سازد. اما شاید بتوان امیدوار بود که همانگونه که دشمنی های تاریخی فرانسه و آلمان پس از جنگ جهانی دوم جای خود را به دوستی و اتحاد داد، دشمنی کنونی اوکرایین و روسیه نیز روزی جای خود را به دوستی بدهد، اما چنین تحولی جز با تغییر رژیم دیکتاتوری کنونی روسیه ممکن نخواهدشد.
آنچه مسلم است «عظمت گذشته» امپراتوری روسیه افسانه ای تخدیرکننده بیش نیست که به هر کار که نیاید دستاویز مناسبی است برای سلطه ی یک باند مافیایی تبهکار بر این کشور و انباشتن حساب های آنها از ثروت هایی کم نظیر در جهان، افسانه ای که استقلال اوکرایین و صلح جهان نباید قربانی آن گردد.
در این میان آدمک های تهران و قم نیز که نه کمترین فهم و اطلاعی از واقعیت های پیچیده ی سیاسی جهان دارند و نه اندک شرم و اخلاقی که آنان را از رسواترین اعمال بازدارد، و حتی احتمال شکست پوتین را هم که هم اکنون جهان را علیه خود متحدکرده نمی دهند، فرصتی یافته اند که طوطی وار دروغهای بیشرمانه ی ارباب روسی خود را تکرارکنند.
در نهضت مشروطه نیز دربار محمـدعلی میرزا و شیخ فضل الله نوری با روسیه ی تزاری که تصمیم به توپ باران مجلس ملی ما بدست قزاقان لیاخوف در پایتخت آن گرفته شده بود، در یک جبهه بودند. اما ننگ ابدی برای هر سه مؤلفه ی آن اتحاد شوم در تاریخ باقی ماند. در ماجرای کنونی نیز نتیجه ی رفتار خودفروختگان به تزار جدید جز این نخواهدبود.  
 
۹ اسفند ۱۴۰۰
۲۸ فوریه ۲۰۲۲
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ نک. علی شاکری زن، نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری، مجله ی میهن، شماره ی ۱۸، آذرماه ۱۳۹۶؛ این مقاله را در سایت نهضت مقاومت ملی ایران، نامیر، نیز می توان یافت.
۲ همان.
۳همان.

منبع:پژواک ایران


علی شاکری زند

فهرست مطالب علی شاکری زند در سایت پژواک ایران 

*به مناسبت درگذشت دکتر محمـد مصدق، گاستون فورنیه  [2024 Mar] 
*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»! سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ (بخش سوم)  [2024 Jan] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش بیستم)  [2024 Jan] 
*شباهت‌ها و تفاوت‌ها میان دو شکست: ۲۸ مرداد و ۲۲ بهمن  [2023 Dec] 
*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»!  سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ [2023 Dec] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش هجدهم- ب  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/بخش هجدهم- الف  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش شانزدهم  [2023 Oct] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش پانزدهم -ج  [2023 Sep] 
* برگهایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پانزدهم ـ ب  [2023 Sep] 
* جمهوری اسلامی حکومتی مرده است! اما چرا برچیده‌ نمی‌شود؟ بخش اول: یک نظام رو به موت  [2023 Sep] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار (بخش پانزدهم ـ الف) بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Aug] 
*آخرین نخست وزیر نظام مشروطه ایران، متن سخنان علی شاکری زند بر مزار شاپور بختیار  [2023 Aug] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش چهاردهم  [2023 Jul] 
*دعوت پادشاه از شاپور بختیار برای دیدار با او برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش سیزدهم) [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش دوازدهم)  [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش یازدهم)، علی شاکری زند  [2023 Jun] 
*باز هم تشدید اعدام‌ها  [2023 Jun] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش دهم  [2023 Jun] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش نهم ـ ب)  [2023 May] 
*چگونه منشور ننویسیم!/ بخش دوم  [2023 May] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپوربخش نهم – الف بختیار*  [2023 May] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش هشتم ـ ب)  بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Apr] 
*همبستگی برای ایران استیا ایران برای همبستگی است؟  [2023 Apr] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*، بخش هفتم  - ب: اعلامیه‌ سه ماده‌ای کریم سنجابی در پاریس و ولایت فقیه خمینی [2023 Apr] 
*منشوری برای اهالی کره‌‏ی ماه  [2023 Mar] 
*برگهایی اززندگی سیاسی دکترشاپور بختیارـ بخش ششم  [2023 Mar] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پنجم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Mar] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش چهارم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Feb] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار، بخش سوم: فعالیت در تجدید سازمان جبهه ملی ایران  [2023 Feb] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* (بحش دوم)  [2023 Jan] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار ـ جوانی، تحصیلات، مبارزه با نازیسم  [2023 Jan] 
*دولت موقت در تبعید و ضرورت حیاتی آن در شرایط کنونی  [2022 Dec] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر، مفهوم «ملت»، پادزهری در برابر واژه‌ ایدئولوژیک «امت اسلام» و فتیشیسم قومی (بخش سوم)  [2022 Aug] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر  [2022 Aug] 
*آیا جمهوری اسلامی مشروعیتی داشته که ازدست داده؟ غباربرانگیختن در مسیر حرکت واقعی [2022 Jul] 
* اتحادعملِ همه ی نیروهای ملی از مشروطه خواه تا جمهوریخواه  اسم رمز پیروزی اتحاد است [2022 May] 
*درباره ی نهضت مقاومت ملی ایران*  [2022 May] 
*خمینی چگونه به قدرت رسید؟ آیا این فاجعه اجتناب‌ناپذیر بود؟ ضرورت بیان کامل حقیقت به جای حاشیه‌نویسی!   [2022 Apr] 
*منوچهر هزارخانی: مرگی از هر جهت اندوهبار  [2022 Mar] 
*آیا فدراسیون روسیه و اتحاد شوروی سابق ماهیتاً یکی نیستند؟   [2022 Mar] 
*پوتین اوکرایین و روسیه، همه چیز اینجا شروع می شود  [2022 Mar] 
*احیاءِ «عظمت گذشته ی» امپراتوری روس؟ کدام عظمت؟  [2022 Mar] 
* در حاشیه عملیات تروریستی اخیرِ داعش  [2022 Feb] 
*برای دوری از انحرافات و انشعابات در جبهه ملی ضرورت بازگشت به اصالت نهضت ملی  [2022 Jan] 
*اتحادعمل برای نجات کشور از زوال! * انتظار تا کی و برای چه؟  [2021 Dec] 
* راه انتخاب میان سلطنت مشروطه و جمهوری از دید شاپور بختیار  [2021 Oct] 
*بحران سیاسی کشور و راه اتحاد عمل همه ی ایراندوستان دموکرات، پیش بینی بختیار نزدیک است  [2021 Aug] 
*شاپور بختیار و توتالیتاریسم، گریزی به رساله ی دکتری او  [2021 Jul] 
* اثرات متقابل مخالفان فعال رژیم و مردم غیرمتشکل: یک فرآیند دینامیک  [2021 Jun] 
*سر و ته، یک کرباس  [2021 Jun] 
*نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ملی بخش سوم   [2021 Mar] 
* نگاهی به ریشه‌های ژرف یک فاجعه‌ی ملی، به مناسبت ۲۲ بهمن ماه (بخش دوم)  [2021 Mar] 
* به مناسبت ۲۲ بهمن ماه، نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ی ملی  [2021 Feb] 
*ملاحظاتی درباره‌ متن حقوقی امانتی استاد محمـدرضا شجریان  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟   [2021 Jan] 
*هموطنان بی مسئولیتی که در برابر امام جماران به امامزاده ی کاخ سفید دخیل بسته بودند یتیم شدند  [2020 Nov] 
*رادیکالیزاسیون دینی جوانان پناهنده و نقش حس ملی  [2020 Nov] 
*دولت موقت و چارچوب قانونی کارهای آن  [2020 Oct] 
*«علوم اجتماعی اسلامی» چه صیغه ای است؟   [2020 Aug] 
*جمهوری اسلامی کابوسی باورنکردنی بیست ونهمین سالگرد قتل شاپور بختیار و دستیار وی سروش کتیبه  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش سوم: دیگرِ تجربه‌های عملی اپوزیسیون  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش دوم: کدام استثناء؟  [2020 Jul] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟   [2020 Jul] 
* آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک جمعی است (بخش دوم) • ضرورت قواعد مشترک همکاری و همگامی برای اپوزیسیون دموکرات ایران [2020 Jun] 
*آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک کار جمعی است  [2020 Jun] 
*ایران هرگز نخواهد مرد!   [2020 May] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار  [2020 Apr] 
*نمایش از این پس بی اثر «انتخابات»، پرده دری از فریب «اصولگرا ـ اصلاح طلب»  [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار* ۳۹ـ تدارکات و ترتیبات سالیوان برای ایجاد پیوند میان ارتش و نمایندگان خمینی   [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*  [2020 Mar] 
*بحثی در مقاله‌ی : خطای بختیار، پایان بازرگان  [2020 Feb] 
*تحریم انتخابات را به کارزار همصدایی علیه اساس رژیم و رفراندم برضد آن بدل کنیم   [2020 Feb] 
*منطق جمهوری اسلامی: تحریک دیگران؛ تحقیرشدن؛ واکنش به تحقیرشدن کشته شدن قاسم سلیمانی تحقیری بزرگ برای نظام و چالشی خطرناک برای کشور بود [2020 Jan] 
*تحریم یکصدای نمایش انتخابات: ضرورتی سیاسی، نه انتخاباتی!   [2019 Dec] 
*انبار باروتی بنام ایران  ضرورت حادهمآهنگی و آشتی میان همه ی هواداران حاکمیت ملی [2019 Nov] 
*شورای دوران گــُـذار یا مدیریت بی‍گــُـدار برای «اقوام و ملیت های ساکن ایران» !   [2019 Oct] 
* بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم (۲)  [2019 Sep] 
*بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم بخش یکم: مشروعیت نظام‌های سیاسی و رابطه‌ نهاد انتخابات با آن [2019 Sep] 
*بیست و هشت سال پس از قتل شاپور بختیار پراکندگی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و راه پیروزی بر آن   [2019 Aug] 
* بحران در روابط ایران و آمریکا:‏ یا زمان قدرت نمایی شاگرد جادوگرها  [2019 Jul] 
* زند ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟  ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟ ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه بخش دوم ادعای درونی بودن اسلام و ...!  [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ‏ ایرانیت کدام است؟   [2019 Jun] 
*جمهوری اسلامی:‏ یک نظام تروریست، با همه‌ی اجزاء و بازوانش   [2019 Apr] 
*اتحادِ عمل آری؛ ‏ اما برای چه منظور؟ و از کدام راه؟   [2019 Apr] 
*جامعه‌ ایران از سر گندیده است  [2019 Mar] 
*این نظام رفتنی است ما نیستیم که می گوییم؛ آنها خود می دانند!  [2019 Feb] 
*در میان مخالفان جمهوری اسلامی اختلاف ها از کجا سرچشمه می گیرد؟  [2019 Jan] 
*ما نمی بایست سنگر قانون اساسی را رها می کردیم   [2019 Jan] 
*ملاحظاتی درباره ی رساله ی دکترای شاپور بختیار  [2018 Nov] 
*جمهوری، یا مشروطه ی پادشاهی؟ بحث بر سر چیست؟  [2018 Nov] 
* با اعتصاب عمومی نباید بازی کرد   [2018 Oct] 
* مجازات شلاق برای معلمان کشور !   [2018 Oct] 
*مرگ امیرانتظام فرصتی برای آب تطهیر بر سر انقلابیون دیروز و اصلاح‌طلبان امروز!  [2018 Aug] 
* اقتصادی ویران؛ نتیجه ی تحریم ها، یا اثر ورشکستگی به تقصیر   [2018 Aug] 
*آزادی گرفتنی است نه دادنی  [2018 Jul] 
*چرا جمهوری اسلامی رفتنی است وظیفه‌ی ما برای وقوع بهترین صورت این فرآیند چیست* [2018 May] 
*از بحث عدم‌ مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید (بخش دوم)،  [2018 Apr] 
*از بحث عدم‌مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید  [2018 Mar] 
*همه‌پرسی، به چه منظور، چگونه، در چه زمان، و به دست کدام حکومت ؟   [2018 Feb] 
*جدایی دین از حکومت یا حکومتِ لاییک*  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری* بخش چهارم  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش سوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش دوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری ، بخش یکم  [2017 Dec] 
* افسانه‌ی حمله‌ی نظامی عراق به ایران بنا به ‏ توصیه‌ی شاپور بختیار بخش چهارم   [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش سوم)  جستجو در علل و مقدمات حمله‌ی عراق به ایران  [2017 Nov] 
* علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش دوم)  [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش یکم)  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـلاحات کاذب، بخش سوم: موضع نیروهای سیاسی دیگر  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـــلاحــات کاذب «تقسیم اراضی ... با تمرکز جمعیت می تواند عواقب وخیم‌تری...»   [2017 Oct] 
*دکتر مصدق ‏ و اصـلاحـات کاذب یا یکی از ریشه‌های عمده‌ی ضدِانقلاب‌اسلامی ‏  [2017 Oct] 
*از مرگ هیچکس شاد نباید شد اما...  [2017 Sep] 
* سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد بخش دوم   [2017 Jul] 
*سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد  [2017 Jul] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟ قسمت دوم  [2017 Jun] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟  [2017 May] 
* تحریم انتخابات ساده گیری مبارزه نیست ‏  [2017 May] 
*گفتید جمهوریت؟ کدام جمهوریت؟   [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ (بخش دوم)  [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ «انتخابات» کاذب را هرچه یکصدا تر تحریم کنیم ! [2017 Apr] 
*انتخابات ریاست جمهوری فرانسه؛ نامه ی سرگشاده به نامزدها و رأی دهندگان به آنان*   [2017 Apr] 
* ضرورت گام هایی کوتاه و سنجیده برای اتحاد آزادیخواهان واقعی  ورشکستگی اخلاقی کامل نظام حاکم و نشانه هایی از آغاز فروپاشی آن [2017 Mar] 
*کسانی که تروریست‌ها و خرابکاران را مردم می‌نامند! (بخش دوم)  [2017 Mar] 
* نوبت خطرکردن بختیار برای نجات کشور از سقوط در پرتگاهی که به سوی آن می رفت (بخش سوم)  [2017 Feb] 
*آیا نظام مشروطه منسوخ شده بود؟ جلوگیری از نخست ‌وزیری صدیقی و نوبت خطرکردن بختیار (بخش دوم)  [2017 Feb] 
* به مناسبت سی و هشتمین سال تشکیل دولت ملی بختیار ‏  [2017 Feb] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش چهارم و پایانی)  [2016 Oct] 
* نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش سوم)  [2016 Oct] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه بخش دوم   [2016 Sep] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه؛ به مناسبت بیست و پنجمین سال ‏ قتل شاپور بختیار  [2016 Sep] 
* منشاء هراس شدید نظام از مردم ! (بخش پایانی) بخش دوم  [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم ! بخش دوم، بهره ی الف   [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم !  نظامی که مشروعیت ندارد همواره خود را در خطر نابودی می بیند [2016 Jun] 
*رژیم راًی مردم را برای نمایش و کسب مشروعیت می خواهد  [2016 Feb] 
* در حاشیه ی عملیات تروریستی اخیرِ داعش   [2016 Jan] 
*نکاتی از زندگی خسرو شاکری زند و سبب درگذشت وی  [2015 Oct] 
*توسل به دروغ و فریب برای پوشاندن تسلیم به توافقنامه ای خفت بار  [2015 Apr] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف سکولاریسم نو(۳)  [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف   [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف «سکولاریسم نو»  [2014 Dec] 
*دولت اسرائیل، یا یک یاغی جهانی که در پی اجرای «راه حل نهایی» برای مردم فلسطین است  [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب (بخش دوم) چگونگی پذیرش تشکیل دولت ملی از سوی دکتر شاپور بختیار [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب  [2014 Jul] 
*ملاحظاتی پيرامون مقاله «بازرگان، روحانيت و بختيار»، بخش سوم (قسمت دوم)  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت؛ ملاحظاتی پیرامون مقاله‌‌‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱- بخش سوم تیرخلاص  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت- بخش دوم  [2013 Sep] 
*ملاحظاتی پیرامون مقاله‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱ بخش اول روحانیت درنهضت ملی [2013 Sep] 
*مصر بار دیگر به پا می خیزد با تهدید به نافرمانی مدنی در مصر اولین سنگر توتالیتاریسم اسلامگرا فرو می ریزد [2013 Jul] 
*درباره‌ی پرچم ملی ایران  [2013 Jan] 
*آیا صلحجویان نسل های جدید اسرائیل خواهند توانست ماجراجویی رهبران سنتی جنگ طلب خود را مهار کنند و از فکر حمله به ایران بازدارند   [2012 Apr] 
*پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی   [2011 Nov] 
*افشاء یک تحریف بزرگ تاریخی پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه‌ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی و عده ای از رهبران آن  [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  چه کسانی از نام مصدق و بختیار می ترسند و چرا؟ بخش دوم 2ـ دنباله ی" راه توده" و مصدق [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار (۲)  [2011 Aug] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  [2011 Aug] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصول کار و منش آنان (بخش دوم ـ ب)  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  بخش نخست ـ ب [2011 Mar] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن( بخش دوم)   تصفیه ها در جمهوری اسلامی از همان آغاز کار [2010 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن(٭)   [2010 Mar] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش دوم)  [2010 Jan] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش نخستین)  [2010 Jan] 
*چه کسانی از علائم شیر و خورشید پرچم ملی ایران می ترسند؟  [2009 Aug]