PEZHVAKEIRAN.COM برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپوربخش نهم – الف بختیار*
 

برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپوربخش نهم – الف بختیار*
علی شاکری زند

بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛
راه امروز و آینده‌ی ایران
کدام جبهه ملی پشتیبانی خود را از
دکتر صدیقی دریغ کرد؛
کدام جبهه ملی
 شاپور بختیار را اخراج کرد؟
در سالهای ١٣۵۶ و ١٣۵٧، در دورانی که این امور در جریان بود، جبهه ملی، به‌دنبال فترتی که در نتیجه‌ی استعفای همه‌ی اعضای شورای آن در ١٣۴٢ در کار سازمانی‌اش رخ‌داده‌بود، هنوز نتوانسته‌بود بار دیگر به سازمانی که بر اساس دموکراسی درونی دقیقی اداره می‌شد تبدیل‌شود؛ نه هیأت اجرائی واقعی داشت، و بر خلاف آنچه مطبوعات بنا به سبک کار غیر‌مسئولانه‌ی خود می‌نوشتند، نه دبیرکل، و، بالأخره، نه شورایی که اعضای آن بنا بر رسوم تشکیلاتی رعایت‌شده در کنگره‌ی اول، انتخاب شده‌باشند. درست به همین علت بود که در خرداد ماه ١٣۵۶، سران نهضت ملی نمی‌توانستند به نام جبهه ملی اعلامیه‌ای صادرکنند، و به این جهت نیز بود که وقتی خواستند بار دیگر توجه شاه را به نتایج خطرناک ادامه‌ی حکومت فردی و تخطی از قانون اساسی در وضع کشور جلب‌کنند به نوشتن آن نامه‌ی سرگشاده‌ی سه‌امضائی تاریخی متوسل شدند؛ نامه‌ای که سران نهضت آزادی نیز، که در نگارش آن شریک بودند، ابتدا قرار بود آنرا امضاءکنند اما به علت اختلاف بر سر تعداد و هویت امضاءکنندگانی که آنها پیشنهاد می‌کردند، سرانجام (گویا به‌توصیه ی آیت‌الله زنجانی) بدون امضاء سران نهضت آزادی، و نیز به‌علت موجود نبودن یک تشکیلات رسمی جبهه ملی با امضاء‌هایی از جبهه ملی اما بدون ذکر سمت تشکیلاتی و نسبت امضاء‌کنندگان با جبهه ملی، که رسماً هم وجودنداشت، منتشر شده‎بود! بنا بر این دلائل می‌بینیم که اکثر آنچه امروز صاحبنظران، از روزنامه‌نگاران گرفته تا مفسران وقایع آن سال و یکساله‌ی پس از آن، درباره‌ی سمت‌های مردان قدیمی جبهه ملی در آن می‌نویسند تقریبی و فاقد دقت تاریخنگارانه‌ای است که برای فهم جایگاه و نقش واقعی آنان ضرورت دارد۱.
همین فقدان ترتیبات سازمانی نیز سبب‌شده‌بود که در آبان و آذر همان سال ۵۶ دکتر بختیار بکوشد تا با کمک داریوش فروهر از حزب ملت ایران و رضا شایان از جامعه‌ی سوسیالیست ها و مشارکت خود وی از حزب ایران تشکلی به نام اتحاد نیروهای جبهه ملی ایران را بوجودآورد۲.آنان همچنین کوشا بودند که در این کار نهضت آزادی را نیز شرکت‌دهند، اما در این بخش از کوشش خود موفقیتی کسب نکرده‌بودند. در این ماجرا در میان سران سنتی جبهه ملی، یا به عبارت دیگر، حزب ایران، ابتکار در دست شاپور بختیار بود. از طرف دیگر مهندس بازرگان و دوستانش در صدد بودند که تشکلی بنام جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر بوجودآورند. در این وقت بود که دکتر سنجابی از همکاری با اتحاد نیروهای جبهه ملی خودداری‌کرد و ترجیج داد به آن تشکل حقوق‌بشری بپیوندد و تنها زمانی از آنان روگردان شد و باز به سوی تشکیل دهندگان اتحاد نیروهای جبهه ملی ایران بازگشت که مهندس بازرگان به ریاست آن جمعیت حقوق بشر که وی نیز کاندیدای آن بود انتخاب‌گردید. با اینکه جلسات و فعالیت‌های این تشکل از میانه‌ی مهرماه ۵۶، یعنی دو ماه پس از نامه‌ی سرگشاده به شاه، آغازشده‌بود، دکتر سنجابی به استثنای حضور در یک جلسه که در ابتدا برای پایه‌گذاری این تشکل برگذار شده‌بود، دیگر آنجا دیده‌نشد و تنها از میانه‌ی مردادماه ۵٧ بود که نام وی بار دیگر در میان شرکت‌کنندگان جلسات (اتحاد نیروهای جبهه ملی) دیده‌می‌شود. سپس، درجلسه‌ای که در تاریخ ٢١ این ماه در منزل حاجی مانیان تشکیل‌می‌شود درباره‌ی تشکیل یک شورای موقت بحث صورت‌گرفته، هیأتی پنج نفره مرکب از دکتر سنجابی، دکتر شاپور بختیار، داریوش فروهر، مهندس کاظم حسیبی و دکتر اسدالله مبشری به عنوان هیأت اجرائی موقت انتخاب می‌شود۳. نتیجه این که در تشکیل آنچه از این پس، بنا به گذشته‌های طولانی، از نو به همان نام جبهه ملی خوانده‌شد دکتر سنجابی سهم مهمی نداشت و اگر دکتر صدیقی هم عضو رسمی آن نبود درست به این دلیل بود که این تشکل هنوز کاملاً جای آن تشکیلاتی را که کنگره را برگذار کرده‌بود نگرفته‌بود. پس اولا،ً این که پس از دعوت شاه از دکتر صدیقی به تشکیل دولت ملی دکتر سنجابی در اعلامیه‌ای ادعاکرد که او سالها بوده که در جبهه ملی عضویت نداشته نادرست بوده، زیرا این تشکیلات که هنوز هم گسترده نشده‌بود، بسیار جدید بود و گذشته از این دکتر سنجابی هم خود پس از مدت زیادی نوسان و تردید به آن پیوسته‌بوده‌است!
دکتر صدیقی با همه‌ی اعتبار اخلاقی و سیاسی که به عنوان قائم‌مقام نخست وزیر در دولت دوم مصدق داشت و مقام دانشگاهی و علمی شناخته‌شده‌ی وی، پس از آن که شاه بیشتر شروط وی را پذیرفت و او خود را برای تشکیل هیأت دولت خویش، که بختیار را نیز برای عضویت در آن در نظر گرفته‌بود۴، آماده می‌کرد، هنگامی که این جبهه ملی نوساخته، از زبان دکتر سنجابی، به وی پشت‌کرد، بسیار ناامید شد. سخنان بسیاری که از او درباره ی «بیسوادی» خمینی و خیالات خطرناک ملایان در گرفتن قدرت سیاسی نقل‌شده نشان می‌دهد تا چه اندازه وی نگران حوادث شومی بوده که در انتظار کشورقرار داشت و چگونه آماده بوده که همه‌ی نام و آبروی خود را به‌یکباره در راه پیشگیری از این خطرها فدا سازد؛ و در عین حال می‌بینیم چگونه تنی چند یاران نیمه‌راه، به انگیزه هایی که شخصی بودن آنها آشکارا به چشم می‌خورد با محروم‌ساختن او از یاری‌های لازم و حمله‌های تنگ‌نظرانه وی را از انجام وظیفه‌ی حساس تاریخی‌اش بازمی‌دارند.
پیش از این هم در جای دیگری نوشته‌بودم که این ادعا نیز که «بدون موافقت خمینی هرکاری غیرممکن بود» یک مغالطه است؛ مغالطه‌ای از نوع مغالطه‌ی «پیشگویی‌های تحقق‌بخشنده به خود.»۵. مانند انداختن ماهرانه‌ی شایعه‌ای بی پایه در بورس، فی المثل درباره‌ی تنزل قریب‌الوقوع یک سهام، و به تحقق پیوستن آن شایعه با اثری که خود آن در تنزل آن سهام می‌گذارد.
در حالی که برنامه‌های دکتر صدیقی و دکتر بختیار موبه‌مو همان برنامه‌های بیست‌وپنج‌ساله‌ی جبهه ملی از بعد از کودتا و شامل خواست‌های اکثر تشکل‌های دیگر اپوزیسیون بود، که در مورد بختیار عزیمت شاه به خارج نیز بدان اضافه‌شده‌بود، اتهام رویگردانی از اصول جبهه ملی که دکتر سنجابی بر آنان واردمی‌کرد، در واقع بیش از هر کس سزاوار خود وی و همراهان آن روز وی بود؛ مشروط ساختن تشکیل دولت ملی به موافقت خمینی به‌هیچ‌روی ارتباطی با اصول و برنامه‌ی جبهه ملی که همانا بازگرداندن حکومت قانون و واقعیت بخشیدن به اصل حاکمیت ملی، روح مشروطیت ایران بود، نداشت و تنها و تنها ناشی از مرعوبیت در برابر خمینی و خودباختگی در برابر انبوه هواداران عامی و غیرسیاسی وی در خیابان‌ها، و کوششی بیخردانه در جهت دست‌یابی به صدارتی با رضایت دوجانبه‌ی شاه و خمینی بود؛ صدارتی که هیچ خطری در بر نداشته‌باشد!
تصور عدم بخت کامیابی در این کوشش بدون تأیید خمینی نیز تا زمانی که یکپارچگی ملیون پابرجا بود و پابرجا می‌ماند نادرست بود چه وجود این همبستگی بطور مسلم می‌توانست پشتیبانی بخش مهمی از روشنفکران کشور از چنین راهی، و چه بسا همراهی بخش اصلی سران نهضت آزادی را نیز تأمین‌کند و تنها در این صورت بود که خمینی ناچار از جستجوی راه تفاهم می‌شد. زیرا انتظار ارفاق از طرف مقابل بدون در دست داشتن ورق‌های برنده طمع خامی است، اما با در دست داشتن مهره‌ی وحدت میان چنان طیفی مذاکره با او معنی واقعی خود را می‌یافت و به ملیون فرصت لازم را می‌داد تا خواست‌های واقعی دو طرف را به‌دقت برای روشن‌بین ترین بخش‌های مردم تشریح‌کنند۶.در صورت حفظ آن همبستگی و با مشاهده‌ی سریع اقدامات دولت ملی در برقراری همه‌ی آزادی‌های قانونی و احیاءِ کامل قانون اساسی و دیدن نتایج آنها، تحریکات و توطئه‌های خمینی بسیار زود خنثی می‌شد و البته چنین موفقیتی از بخت بسیار برخوردار می‌بود. در دیداری که روز ۹ اسفند، چند تن از یاران نسل جوانتر دکتر بختیار، از اعضاءِ حزب ایران، با او می‌کنند او به آنان درباره‌ی انگیزه‌ها و نیات خود همینگونه توضیح می‌دهد. دکتر خسرو سعیدی، نویسنده‌ی مرغ طوفان، درباره‌ی این دیدار چنین می‌نویسد: او «آنگاه شرح ملاقات یک‌ساعت‌ونیمه‌ی خود با شاه در تاریخ ۷،۱۰،۱٣۵۷، پس از تماسهای تلفنی قبلی، را بازگوکرد و گفت «بدون کمترین قید و پرده‌پوشی علل نارضایتی های مردم و انفجار عقده‌های ناشی از عدم آزادی و شیوع چپاول، دروغ، زورگویی و اهانت از طرف حکومتهای فاسد بعد از دکتر مصدق و سازمانهای حاکم بر مملکت طی ۲۵ سال خفقان و ظلم را تشریح‌کردم و یکی از نکته‌های جالب این بود هر وقت از کارها و هدفهای حکومت مصدق یادمی‌کردم شاه بلافاصله اضافه‌می‌نمود: «مرحوم دکتر مصدق.»
«در این ملاقات شرط اصلی پذیرفتن نخست وزیری رفتن شاه از مملکت بلافاصله پس از تشکیل دولت و جانشینی شورای سلطنت تعیین شده‌بود. دکتر بختیار تأکید نمود که شاه در پایان ملاقات از من با استیصال پرسید: "شما می گوئید من کی و کجا بروم؟" و من مِن‌باب نزاکت گفتم "این دیگر در اختیار خود شماست." وقتی که دکتر بختیار از شروط پذیرفتن مسئولیت نخست وزیری و اقداماتی که باید بلافاصله از جانب وی صورت پذیرد از قبیل محاکمه‌ی نخست وزیران غارتگر، دادن آزادی واقعی به مطبوعات و مردم، انحلال ساواک، انجام انتخابات آزاد و... صحبت می‌کرد به او گفتم بزرگترین درد مردم درد ناباوری و عدم‌اعتماد به وعده‌هایی است که از سوی شاه و دولتهای منتخب او داده‌شده و می‌شود، زیرا هرگز در اظهاراتشان صداقتی نبوده‌است. به این دلیل رفتن صاف و ساده‌ی شاه و در دنباله‌ی آن انجام سایر وعده‌ها را که منشاء تحولات بزرگی می‌تواند باشد مردم نخواهند‌پذیرفت. شاه همواره و با همه کس فریبکاری کرده‌است؛ حیف از شما خواهد بود که عیناً در ردیف ازهاری‌ها و شریف امامی‌ها قراربگیرید. من دلم از وحشت این واقعه به درد می‌آید. دکتر بختیار گفت: «اگر شرط اول انجام نشود استعفایم از نخست وزیری از حالا در جیبم آماده است، بلافاصله حقیقت را به مردم می‌گویم و کنار می‌روم.»
شرح مکالمه‌ی شاپور بختیار با شاه که اینجا از قول او می‌خوانیم، افزون بر شروطی که برای پذیرش نخست‌وزیری با او گذاشته، و سرانجام اعلام آمادگی برای کناره‌گیری در صورت نقض عهد از سوی شاه، که در پایان این مکالمه می‌آید، بخوبی به هرکس نشان‌می‌دهد که طرح وی با شاه موفقیت‌آمیز بوده و آنچه سبب عدم‌دوام دولت او شده، بجز خرابکاری خمینی که از او انتظار دیگری نمی‌بایست می‌داشتند و وی به وجود آن آگاه بوده، خنجر یاران نیمه‌راه بوده که بجای مقابله با خمینی در یک صف واحد که بایست می‌توانست با بسیج بیدارترین بخش روشنفکران کشور صف هواداران خمینی را بشکند، آنان را، به عکس، به سوی خمینی راند.
بطور خلاصه اقدامات دکتر سنجابی از مهرماه ١٣۵٧ تا تشکیل دولت بختیار به قرار زیر است:
ـ در ١۴ مهرماه به روزنامه‌ی لوموند می گوید: «اگر دوازده ماه پیش برای انتقاد از شاه شجاعت لازم بود امروز برای [دفاع از ...] نیاز به شجاعت وجوددارد. اصل مسئله در اینجاست. ما دیگر جرأت نمی‌کنیم از سلطنت مشروطه، با اینکه در برنامه‌ی ماست، سخن‌بگوییم.» [ت. ا.]
ـ یک ماه پس از آن، در پاریس، بدون هیچ اختیاری از جانب جبهه ملی ایران، در اعلامیه‌ی سه ماده‌ای فردیِ خود، با طرح ضرورت رفراندم برای تعیین یک رژیم جدید، و اعلام رسمی و کتبیِ آن به خمینی، اعتقاد اصولی و تعهد سیاسیِ جبهه ملی به قانون اساسی مشروطه را که مبنای همه‌ی برنامه‌های آن بوده، با تصمیمی فردی، لغومی‌سازد.
ـ با غیرقانونی خواندن نظام کشور در دو ماده‌ی یکم و دوم آن، برای کشور وجود یک خلاء قانونی را، که خمینی به بهترین وجهی از آن بهره‌برداری می‌کند، اعلام می‌دارد.
ـ در برابر پادشاه قبول مأموریت تشکیل یک دولت ملی را منوط به موافقت خمینی می‌سازد (حدود ٢٢ آذرماه).
ـ چون شاه، پس از شنیدن انتقادات دکتر صدیقی به حکومت فردی او پس از ٢٨ مرداد و کارهای غیرقانونی‌اش و پذیرفتن بخشی از شروط وی، برای تشکیل یک دولت ملی انجام این کار را از وی می‌خواهد دکتر سنجابی بنای مخالفت با دکتر صدیقی و تشکیل دولتی به ریاست او را می‌گذارد و به انواع دستاویزهای نادرست در نومیدساختن او کوشش کرده عملاً مهم‌ترین مانع در برابر این تحول مهم را بوجودمی‌آورد.
و در این اثناء خطر سقوط کشور در پرتگاهی که خمینی برای آن تهیه می‌دید هر روز شدیدتر و نزدیکتر می‌گردد.
ـ و سرانجام، هنگامی که آخرین امکان پیشگیری از آن خطر مهلک به صورت دیدار میان بختیار و پادشاه، پذیرش کناررفتن از طرف شاه و سپردن همه‌ی اختیارات به دولت و تشکیل دولتی ملی به ریاست بختیار مورد آزمایش قرارمی‌گیرد، بار دیگر دکتر سنجابی خود را به‌میان‌می‌اندازد و تمام نیروی خود را، حتی به‌ بهای کوششی نه چندان جوانمردانه، برای طرد همرزم سی‌ساله‌ی فداکاری که همه‌ی زندگی خود را وقف مبارزه در راه آرمان‌های ملی مصدق کرده‌بود، در این راه به‌کارمی‌برد.
و همچنان، گویا به این امید واهی که نخست وزیر مرد مقتدر روز شود؛ حال این مرد مقتدر هر جباری که می‌توانست و می‌خواست باشد، و هر خطر مهلکی که این ماجراجویی برای آینده‌ی کشور دربرمی‌داشت. او که ادعا کرده‌است شرط موافقت خمینی با تشکیل دولت جبهه ملی را که با شاه مطرح کرده‌بود در منزل مهندس حق‌شناس، در جلسه‌ی سران قدیمی جبهه ملی، که به گفته‌ی خود مهندس زیرک‌زاده، سالها بود همگی از کارهای سیاسی بکلی برکنار بودند، تکرارکرده سپس پیشنهاد کرده‌بود که فردای آن روز به‌همراهی شخص دیگری برای کسب موافقت خمینی بار دیگر به پاریس عزیمت کند، گویی بکلی از یاد‌ برده‌بود که خمینی از طریق دکتر عبدالرحمن برومند با لحنی موهِن، تغیرآمیز و شدیداً آمرانه به وی و دیگر سران جبهه ملی پیغام داده‌بود که در امور مربوط به تعیین دولت «فضولی نکنند»۷ و از این حقیقت بکلی غافل بود که مشروط‌ کردن تصمیمات جبهه ملی در این زمینه به نظر خمینی از همان روزهای اقامت در پاریس در حکم خودکشی سیاسی و ملی بوده‌است۸.
ـ و در پایان، این که هنگام پیشنهاد نخست وزیری از سوی شاه به دکتر سنجابی، نامبرده جز این که قبول خود را به کسب موافقت خمینی منوط ‌کند، آن را به نظر مرجع دیگری، از جمله جبهه ملی، مشروط نکرده بود. دکتر صدیقی هم چنین شرطی را با شاه در میان نگذاشته‌بود. معلوم نیست بنا به کدام دلیل می‌بایست شاپور بختیار به روش دیگری عمل‌کرده، پیشاپیش نظر موافق دکتر سنجابی را جویا می‌شده‌است؟
و شگفت‌انگیزتر از هر چیز این است که دکتر سنجابی چگونه درنمی‌یافت که با آن حملات به مردانی چون صدیقی و بختیار، درخشان‌ترین چهره‌هایی که در دوران کهنسالی الهیار صالح جبهه ملی می‌توانست به آنان ببالد، و با کوشش در شکست آنان، که نتیجه‌ای جز شکست جبهه ملی و نهضت ملی نمی‌داشت، شاخه‌ای را می‌برید که خود نیز بر آن نشسته‌بود؛ او که هر چه داشت، از سابقه‌ی استادی دانشگاه تا عضویت در فراکسیون نهضت ملی مجلس شورای ملی و افتخار وزارت در دولت مصدق، همه به یُمن نظام دموکراتیک مشروطه و قانون اساسی کم‌مانند آن بود، توجه نداشت که با تخریب آن قانون، در برابر ورطه‌ی هولناکی که دهان‌گشاده‌بود زیر پای کشور و خود را خالی می‌کرد.
در این مرحله از بررسی حاضر، بجا و بل سودمند خواهدبود که ملاحظاتی کلی‌تر درباره‌ی مناسبات سیاسی سنتی در کشور ما که هم از حقایق بالا ناشی می‌شود و هم واقعیات تاریخی دیگری بر آنها گواهی‌می‌دهد نیز مطرح‌گردد.
نخستین نکته اینکه عادت ریشه‌دار جامعه‌ی ما به «حرف‌شنوی» کورکورانه از یک قدرت سبب‌می‌شود که بسیاری هنوز هم عمق فاجعه‌ای را که با ضدانقلاب اسلامی و سلطه‌ی مشتی زورگو که از نادان ترین و تبهکارترین بخش‌های جامعه‌ی آن زمان تشکیل شده‌اند، رخ‌داده درنیابند. هنوز هم کسانی که، حتی علی‌رغم مخالفت با حکومت دینی، و با وجود عدم برخورداری از کمترین حقی در اداره‌ی کشور خود، و مشاهده‌ی همه‌ی نتایج شوم ضدانقلاب اسلامی، خاصه برای محروم‌ترین طبقات جامعه، تنها به صرف برچیده‌شدن نهاد سلطنت و تأسیس یک جمهوری کاذب، همچنان از وقوع چنین «انقلابی» هواداری می‌کنند و حاضر به بررسی مجدد مواضع گذشته‌ی خود در این باره نیستند، و با کوبیدن مهر ضدانقلابی به‌همه‌ی مخالفان آن بر آنان داغ تکفیر می‌زنند، می‌توانند با این تحلیل ما همچنان مخالف باشند. بی‌تعارف باید گفت که این گروه‌ها نه فقط هرگز دارای اندیشه‌ی واقعاً انقلابی، که باید معطوف به رهایی هرچه بیشتر ملت و یکایک شهروندان از بندهای اسارت سیاسی و فکری بوده، رو به سوی پیشرفت اجتماعی و تعالی فرهنگی و معنوی داشته‌باشد، نبوده‌اند بلکه دچار حالتی هستند که جز فتیشیسم انقلاب نام دیگری ندارد. برای آنان همین که جنبشی خود را انقلاب نامید یا گونه‌ای از دشمنان آنان را از میان برداشت حتی اگر سیاه‌ترین انواع استبداد را هم جانشین قدرت آن دشمنان کند چون نام انقلاب بر خود نهاده است، مانند هر «فِتیش» دیگری قابل تقدیس می‌گردد، باید از هر نقدی برکنار و مصون باشد و مترقی‌ترین مخالفان آن نیز آماج نفرت و تکفیر سیاسی قرارگیرند. در حالی که همه‌ی آن جانبازی های دوران مبارزه با دیکتاتوری پیشین نیز دلیل معقولی برای تقدیس چنین «انقلابی» بوجودنمی‌آورد. مگر نه آنکه آن همه جوانانی که در راه برچیدن حکومت فردی پیشین و برقراری آزادی مبارزه‌کردند و جان‌باختند برای چنین «انقلابی» جان خود را فدانکرده‌بودند؟ تصور آنان از انقلاب ـ درست یا غلط ـ چیز دیگری بود؛ و هر چه بود این نبود.
دست‌کم بایست به این درجه از انصاف مهندس بازرگان درود فرستاد که با اذعان به شرکت خود و دوستانش در مسئولیت وقوع این فاجعه گفت«سه سه بار نُه بار، غلط کردیم انقلاب کردیم.»
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ در دولت مصدق دکتر صدیقی، پس از انتصاب به وزارت کشور، به‌هنگام سفرهای او به خارج قائم مقام نخست وزیر بود، دکتر سنجابی در دولت اول او وزیر آموزش و پرورش (که در آن زمان وزارت فرهنگ نامیده‌می‌شد) بود، و در دوره‌ی دوم دکتر شاپور بختیار، با بیماری و غیبت دکتر عالمی وزیر کار، کفیل وزارت کار بود. در نهضت مقاومت ملیِ پس از کودتای ٢٨ مرداد از این سه تنها شاپور بختیار شرکت داشت و حزب ایران را نمایندگی می‌کرد. در تجدید فعالیت جبهه ملی در دوران نخست وزیری امینی دکتر سنجابی و دکتر بختیار هر دو عضو هیأت اجرائی موقت بودند و بختیار مسئولیت جنبش دانشجویی را از طرف هیأت اجرائی بر عهده داشت. الهیار صالح رییس شورای منتخب کنگره بود.
۲ نک. مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان، صص. ۴١٨ـ ۵۵٣.
۳ پیشین، ص. ۴٨۴.
۴ پیشین، ص. ۵۴٠.
۵ - Prophétie autoréalisatrice/Self-fulfilling prophecy.
 رابرت مرتون، جامعه شناس، مفهوم «پیشگویی تحقق بخشنده به خود» را بر اساس قضیه‌ای که تاماس پیش از او ثابت‌کرده‌بود، چنین توضیح می‌دهد: اینگونه پیشگویی در ابتدا توصیفی نادرست از وضع موجود است؛ توصیفی که رفتاری را (در محیط) برمی‌انگیزد که در نتیجه‌ی آن، همان توصیفِِ بدواً نادرست به توصیفی درست بدل‌می‌گردد.
«C’est, au début, une définition fausse de la situation qui provoque un comportement qui fait que cette définition initialement fausse devient vraie.»
نک.
R. Boudon & F. Bourricaud, Dictionnaire Critique de la Sociologie, Presse Universitaire de France, pp 174-175 et 434,443.
۶ این ملاحظات در چارچوب «نظریه ی بازی‌ها» (game theory)،که یک نظریه و روش ریاضی مبتنی بر حساب احتمالات است و از حوصله‌ی این بحث خارج، امری عادی است؛ چه در این نظریه تخمین بردوباخت‌ها بر اساس استراتژی‌های ممکن مبتنی بر انتخاب میان انواع اتحادهای شدنی میان کنشگران مختلف صورت‌می‌گیرد، نه آنکه کنشگری، به‌منظور دستیابی به بی‌خطرترینِ بردها، همه‌ی شانس‌های خود را در اختیار قوی ترین کنشگر حاضر در بازی قرار دهد.
۷ این موضوع در مقاله‌ی نویسنده: «عدم مشروعیت جمهوری اسلامی...»، ضمن یادداشت شماره ی ٨، به تفصیل شرح داده‌شدهاست. خلاصه‌ی آن از این قرار است که در یکی از دیدارهایی که زنده‌یاد دکتر عبدالرحمن برومند، در نوفل لوشاتو با خمینی انجام‌داده‌بود و از طرف دکتر سنجابی حامل پیامی برای خمینی بود، هنگامی که، به عنوان گزارشی از مذاکرات دکتر سنجابی با شاه، از قول نامبرده به خمینی می‌گوید که به شاه گفته‌است «در صورت تشکیل دادن دولت، شاه می‌تواند وزیر دفاع را تعیین‌کند اما وزیر خارجه را خودشان (دکتر سنجابی) تعیین‌خواهندکرد"» و ادامه‌می‌دهد:" پس ما چه کنیم؟ شما می‌گویید این [شاه] برود؛ این هم نمی‌رود، [خمینی از جایش]". بلند شد؛ گفت "فضولی به شما مربوط نیست. من خودم به موقع تصمیم‌می‌گیرم."» ! به‌ یاد بیاوریم که نه تنها محمـد رضاشاه بلکه حتی رضاشاه هم، که «بد‌دهنی» او معروف است، در اوج قدرت خود هرگز از چنین لحنی نسبت به کسانی که خود او به کارها می‌گماشت استفاده‌نمی‌کرد.
۸ در واقع آن جبهه ملی (اتحاد نیروهای جبهه ملی ایران) که دکتر بختیار با یک سال کار پیگیر و خون دل به حرکت درآورده‌بود، از این زمان به بعد، و تا روزی که بخاطر دعوت به تظاهرات علیه قانون قصاص از طرف خمینی مرتد اعلام‌شد، به زائده‌ای از خمینی تبدیل‌شده‌بود، و این اعلام ارتداد پیشآمدی فرخنده بود که می‌توانست از نو خطی عبورناپذیر میان جبهه ملی و دارودسته‌ی خمینی بکشد، و اثری مانند دم عیسوی برای احیاء مجدد و بازگشت آن به اصالت خود داشته‌باشد. و نیز از همین زمان بود که شمار بزرگی از سران آن، از جمله دکتر سنجابی، ناچار از زندگی پنهان و سپس جلای وطن شده مصائبی را به جان خریدند که به‌عبث کوشیده‌بودند تا در پناه همکاری با خمینی از آنها در امان مانند. اما این امروز نیز بستگی به مواضع سیاسی جبهه ملی در برابر جمهوری اسلامی و البته نسبت به اعلامیه‌ی سه‌ماده‌ای دکتر سنجابی در پاریس دارد.
 

منبع:پژواک ایران


علی شاکری زند

فهرست مطالب علی شاکری زند در سایت پژواک ایران 

*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش ۲۲ ـ ج)  [2024 Apr] 
* نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»! (بخش چهارم - ب) سخنرانی دکتر مصدق و الهیار صالح در اجلاس شورای امنیت [2024 Apr] 
*به مناسبت درگذشت دکتر محمـد مصدق، گاستون فورنیه  [2024 Mar] 
*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»! سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ (بخش سوم)  [2024 Jan] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش بیستم)  [2024 Jan] 
*شباهت‌ها و تفاوت‌ها میان دو شکست: ۲۸ مرداد و ۲۲ بهمن  [2023 Dec] 
*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»!  سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ [2023 Dec] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش هجدهم- ب  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/بخش هجدهم- الف  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش شانزدهم  [2023 Oct] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش پانزدهم -ج  [2023 Sep] 
* برگهایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پانزدهم ـ ب  [2023 Sep] 
* جمهوری اسلامی حکومتی مرده است! اما چرا برچیده‌ نمی‌شود؟ بخش اول: یک نظام رو به موت  [2023 Sep] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار (بخش پانزدهم ـ الف) بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Aug] 
*آخرین نخست وزیر نظام مشروطه ایران، متن سخنان علی شاکری زند بر مزار شاپور بختیار  [2023 Aug] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش چهاردهم  [2023 Jul] 
*دعوت پادشاه از شاپور بختیار برای دیدار با او برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش سیزدهم) [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش دوازدهم)  [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش یازدهم)، علی شاکری زند  [2023 Jun] 
*باز هم تشدید اعدام‌ها  [2023 Jun] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش دهم  [2023 Jun] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش نهم ـ ب)  [2023 May] 
*چگونه منشور ننویسیم!/ بخش دوم  [2023 May] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپوربخش نهم – الف بختیار*  [2023 May] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش هشتم ـ ب)  بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Apr] 
*همبستگی برای ایران استیا ایران برای همبستگی است؟  [2023 Apr] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*، بخش هفتم  - ب: اعلامیه‌ سه ماده‌ای کریم سنجابی در پاریس و ولایت فقیه خمینی [2023 Apr] 
*منشوری برای اهالی کره‌‏ی ماه  [2023 Mar] 
*برگهایی اززندگی سیاسی دکترشاپور بختیارـ بخش ششم  [2023 Mar] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پنجم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Mar] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش چهارم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Feb] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار، بخش سوم: فعالیت در تجدید سازمان جبهه ملی ایران  [2023 Feb] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* (بحش دوم)  [2023 Jan] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار ـ جوانی، تحصیلات، مبارزه با نازیسم  [2023 Jan] 
*دولت موقت در تبعید و ضرورت حیاتی آن در شرایط کنونی  [2022 Dec] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر، مفهوم «ملت»، پادزهری در برابر واژه‌ ایدئولوژیک «امت اسلام» و فتیشیسم قومی (بخش سوم)  [2022 Aug] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر  [2022 Aug] 
*آیا جمهوری اسلامی مشروعیتی داشته که ازدست داده؟ غباربرانگیختن در مسیر حرکت واقعی [2022 Jul] 
* اتحادعملِ همه ی نیروهای ملی از مشروطه خواه تا جمهوریخواه  اسم رمز پیروزی اتحاد است [2022 May] 
*درباره ی نهضت مقاومت ملی ایران*  [2022 May] 
*خمینی چگونه به قدرت رسید؟ آیا این فاجعه اجتناب‌ناپذیر بود؟ ضرورت بیان کامل حقیقت به جای حاشیه‌نویسی!   [2022 Apr] 
*منوچهر هزارخانی: مرگی از هر جهت اندوهبار  [2022 Mar] 
*آیا فدراسیون روسیه و اتحاد شوروی سابق ماهیتاً یکی نیستند؟   [2022 Mar] 
*پوتین اوکرایین و روسیه، همه چیز اینجا شروع می شود  [2022 Mar] 
*احیاءِ «عظمت گذشته ی» امپراتوری روس؟ کدام عظمت؟  [2022 Mar] 
* در حاشیه عملیات تروریستی اخیرِ داعش  [2022 Feb] 
*برای دوری از انحرافات و انشعابات در جبهه ملی ضرورت بازگشت به اصالت نهضت ملی  [2022 Jan] 
*اتحادعمل برای نجات کشور از زوال! * انتظار تا کی و برای چه؟  [2021 Dec] 
* راه انتخاب میان سلطنت مشروطه و جمهوری از دید شاپور بختیار  [2021 Oct] 
*بحران سیاسی کشور و راه اتحاد عمل همه ی ایراندوستان دموکرات، پیش بینی بختیار نزدیک است  [2021 Aug] 
*شاپور بختیار و توتالیتاریسم، گریزی به رساله ی دکتری او  [2021 Jul] 
* اثرات متقابل مخالفان فعال رژیم و مردم غیرمتشکل: یک فرآیند دینامیک  [2021 Jun] 
*سر و ته، یک کرباس  [2021 Jun] 
*نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ملی بخش سوم   [2021 Mar] 
* نگاهی به ریشه‌های ژرف یک فاجعه‌ی ملی، به مناسبت ۲۲ بهمن ماه (بخش دوم)  [2021 Mar] 
* به مناسبت ۲۲ بهمن ماه، نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ی ملی  [2021 Feb] 
*ملاحظاتی درباره‌ متن حقوقی امانتی استاد محمـدرضا شجریان  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟   [2021 Jan] 
*هموطنان بی مسئولیتی که در برابر امام جماران به امامزاده ی کاخ سفید دخیل بسته بودند یتیم شدند  [2020 Nov] 
*رادیکالیزاسیون دینی جوانان پناهنده و نقش حس ملی  [2020 Nov] 
*دولت موقت و چارچوب قانونی کارهای آن  [2020 Oct] 
*«علوم اجتماعی اسلامی» چه صیغه ای است؟   [2020 Aug] 
*جمهوری اسلامی کابوسی باورنکردنی بیست ونهمین سالگرد قتل شاپور بختیار و دستیار وی سروش کتیبه  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش سوم: دیگرِ تجربه‌های عملی اپوزیسیون  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش دوم: کدام استثناء؟  [2020 Jul] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟   [2020 Jul] 
* آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک جمعی است (بخش دوم) • ضرورت قواعد مشترک همکاری و همگامی برای اپوزیسیون دموکرات ایران [2020 Jun] 
*آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک کار جمعی است  [2020 Jun] 
*ایران هرگز نخواهد مرد!   [2020 May] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار  [2020 Apr] 
*نمایش از این پس بی اثر «انتخابات»، پرده دری از فریب «اصولگرا ـ اصلاح طلب»  [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار* ۳۹ـ تدارکات و ترتیبات سالیوان برای ایجاد پیوند میان ارتش و نمایندگان خمینی   [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*  [2020 Mar] 
*بحثی در مقاله‌ی : خطای بختیار، پایان بازرگان  [2020 Feb] 
*تحریم انتخابات را به کارزار همصدایی علیه اساس رژیم و رفراندم برضد آن بدل کنیم   [2020 Feb] 
*منطق جمهوری اسلامی: تحریک دیگران؛ تحقیرشدن؛ واکنش به تحقیرشدن کشته شدن قاسم سلیمانی تحقیری بزرگ برای نظام و چالشی خطرناک برای کشور بود [2020 Jan] 
*تحریم یکصدای نمایش انتخابات: ضرورتی سیاسی، نه انتخاباتی!   [2019 Dec] 
*انبار باروتی بنام ایران  ضرورت حادهمآهنگی و آشتی میان همه ی هواداران حاکمیت ملی [2019 Nov] 
*شورای دوران گــُـذار یا مدیریت بی‍گــُـدار برای «اقوام و ملیت های ساکن ایران» !   [2019 Oct] 
* بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم (۲)  [2019 Sep] 
*بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم بخش یکم: مشروعیت نظام‌های سیاسی و رابطه‌ نهاد انتخابات با آن [2019 Sep] 
*بیست و هشت سال پس از قتل شاپور بختیار پراکندگی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و راه پیروزی بر آن   [2019 Aug] 
* بحران در روابط ایران و آمریکا:‏ یا زمان قدرت نمایی شاگرد جادوگرها  [2019 Jul] 
* زند ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟  ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟ ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه بخش دوم ادعای درونی بودن اسلام و ...!  [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ‏ ایرانیت کدام است؟   [2019 Jun] 
*جمهوری اسلامی:‏ یک نظام تروریست، با همه‌ی اجزاء و بازوانش   [2019 Apr] 
*اتحادِ عمل آری؛ ‏ اما برای چه منظور؟ و از کدام راه؟   [2019 Apr] 
*جامعه‌ ایران از سر گندیده است  [2019 Mar] 
*این نظام رفتنی است ما نیستیم که می گوییم؛ آنها خود می دانند!  [2019 Feb] 
*در میان مخالفان جمهوری اسلامی اختلاف ها از کجا سرچشمه می گیرد؟  [2019 Jan] 
*ما نمی بایست سنگر قانون اساسی را رها می کردیم   [2019 Jan] 
*ملاحظاتی درباره ی رساله ی دکترای شاپور بختیار  [2018 Nov] 
*جمهوری، یا مشروطه ی پادشاهی؟ بحث بر سر چیست؟  [2018 Nov] 
* با اعتصاب عمومی نباید بازی کرد   [2018 Oct] 
* مجازات شلاق برای معلمان کشور !   [2018 Oct] 
*مرگ امیرانتظام فرصتی برای آب تطهیر بر سر انقلابیون دیروز و اصلاح‌طلبان امروز!  [2018 Aug] 
* اقتصادی ویران؛ نتیجه ی تحریم ها، یا اثر ورشکستگی به تقصیر   [2018 Aug] 
*آزادی گرفتنی است نه دادنی  [2018 Jul] 
*چرا جمهوری اسلامی رفتنی است وظیفه‌ی ما برای وقوع بهترین صورت این فرآیند چیست* [2018 May] 
*از بحث عدم‌ مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید (بخش دوم)،  [2018 Apr] 
*از بحث عدم‌مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید  [2018 Mar] 
*همه‌پرسی، به چه منظور، چگونه، در چه زمان، و به دست کدام حکومت ؟   [2018 Feb] 
*جدایی دین از حکومت یا حکومتِ لاییک*  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری* بخش چهارم  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش سوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش دوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری ، بخش یکم  [2017 Dec] 
* افسانه‌ی حمله‌ی نظامی عراق به ایران بنا به ‏ توصیه‌ی شاپور بختیار بخش چهارم   [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش سوم)  جستجو در علل و مقدمات حمله‌ی عراق به ایران  [2017 Nov] 
* علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش دوم)  [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش یکم)  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـلاحات کاذب، بخش سوم: موضع نیروهای سیاسی دیگر  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـــلاحــات کاذب «تقسیم اراضی ... با تمرکز جمعیت می تواند عواقب وخیم‌تری...»   [2017 Oct] 
*دکتر مصدق ‏ و اصـلاحـات کاذب یا یکی از ریشه‌های عمده‌ی ضدِانقلاب‌اسلامی ‏  [2017 Oct] 
*از مرگ هیچکس شاد نباید شد اما...  [2017 Sep] 
* سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد بخش دوم   [2017 Jul] 
*سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد  [2017 Jul] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟ قسمت دوم  [2017 Jun] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟  [2017 May] 
* تحریم انتخابات ساده گیری مبارزه نیست ‏  [2017 May] 
*گفتید جمهوریت؟ کدام جمهوریت؟   [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ (بخش دوم)  [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ «انتخابات» کاذب را هرچه یکصدا تر تحریم کنیم ! [2017 Apr] 
*انتخابات ریاست جمهوری فرانسه؛ نامه ی سرگشاده به نامزدها و رأی دهندگان به آنان*   [2017 Apr] 
* ضرورت گام هایی کوتاه و سنجیده برای اتحاد آزادیخواهان واقعی  ورشکستگی اخلاقی کامل نظام حاکم و نشانه هایی از آغاز فروپاشی آن [2017 Mar] 
*کسانی که تروریست‌ها و خرابکاران را مردم می‌نامند! (بخش دوم)  [2017 Mar] 
* نوبت خطرکردن بختیار برای نجات کشور از سقوط در پرتگاهی که به سوی آن می رفت (بخش سوم)  [2017 Feb] 
*آیا نظام مشروطه منسوخ شده بود؟ جلوگیری از نخست ‌وزیری صدیقی و نوبت خطرکردن بختیار (بخش دوم)  [2017 Feb] 
* به مناسبت سی و هشتمین سال تشکیل دولت ملی بختیار ‏  [2017 Feb] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش چهارم و پایانی)  [2016 Oct] 
* نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش سوم)  [2016 Oct] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه بخش دوم   [2016 Sep] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه؛ به مناسبت بیست و پنجمین سال ‏ قتل شاپور بختیار  [2016 Sep] 
* منشاء هراس شدید نظام از مردم ! (بخش پایانی) بخش دوم  [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم ! بخش دوم، بهره ی الف   [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم !  نظامی که مشروعیت ندارد همواره خود را در خطر نابودی می بیند [2016 Jun] 
*رژیم راًی مردم را برای نمایش و کسب مشروعیت می خواهد  [2016 Feb] 
* در حاشیه ی عملیات تروریستی اخیرِ داعش   [2016 Jan] 
*نکاتی از زندگی خسرو شاکری زند و سبب درگذشت وی  [2015 Oct] 
*توسل به دروغ و فریب برای پوشاندن تسلیم به توافقنامه ای خفت بار  [2015 Apr] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف سکولاریسم نو(۳)  [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف   [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف «سکولاریسم نو»  [2014 Dec] 
*دولت اسرائیل، یا یک یاغی جهانی که در پی اجرای «راه حل نهایی» برای مردم فلسطین است  [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب (بخش دوم) چگونگی پذیرش تشکیل دولت ملی از سوی دکتر شاپور بختیار [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب  [2014 Jul] 
*ملاحظاتی پيرامون مقاله «بازرگان، روحانيت و بختيار»، بخش سوم (قسمت دوم)  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت؛ ملاحظاتی پیرامون مقاله‌‌‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱- بخش سوم تیرخلاص  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت- بخش دوم  [2013 Sep] 
*ملاحظاتی پیرامون مقاله‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱ بخش اول روحانیت درنهضت ملی [2013 Sep] 
*مصر بار دیگر به پا می خیزد با تهدید به نافرمانی مدنی در مصر اولین سنگر توتالیتاریسم اسلامگرا فرو می ریزد [2013 Jul] 
*درباره‌ی پرچم ملی ایران  [2013 Jan] 
*آیا صلحجویان نسل های جدید اسرائیل خواهند توانست ماجراجویی رهبران سنتی جنگ طلب خود را مهار کنند و از فکر حمله به ایران بازدارند   [2012 Apr] 
*پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی   [2011 Nov] 
*افشاء یک تحریف بزرگ تاریخی پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه‌ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی و عده ای از رهبران آن  [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  چه کسانی از نام مصدق و بختیار می ترسند و چرا؟ بخش دوم 2ـ دنباله ی" راه توده" و مصدق [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار (۲)  [2011 Aug] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  [2011 Aug] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصول کار و منش آنان (بخش دوم ـ ب)  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  بخش نخست ـ ب [2011 Mar] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن( بخش دوم)   تصفیه ها در جمهوری اسلامی از همان آغاز کار [2010 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن(٭)   [2010 Mar] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش دوم)  [2010 Jan] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش نخستین)  [2010 Jan] 
*چه کسانی از علائم شیر و خورشید پرچم ملی ایران می ترسند؟  [2009 Aug]