PEZHVAKEIRAN.COM برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش چهارم: آغاز بحران در حکومت فردی
 

برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش چهارم: آغاز بحران در حکومت فردی
علی شاکری زند

بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران
از این زمان دیگر رسماً چیزی بنام جبهه ملی ایران وجود نداشت؛ نه رسماً و نه حتی در عمل. آن عده که از جهت روح و منش خود برای مبارزه آمادگی داشتند از هیچگونه پشتوانه‌ی سازمانی برخوردار نبودند و اگر هم کسانی بودند که در آن شرایط سخت مبارزه را برای خود کاری دشوار و بیهوده می‌دانستند بهترین دستاویز را در دست داشتند. شاپور بختیار به گروه نخست تعلق داشت. او می‌گفت اگر قرار بر بی برنامگی و نشستن به انتظار حوادث باشد من نمی‌پذیرم. اگر مبارزه برای آزادی سختی و گرفتاری در پی نداشت مبارزه نبود و هرچند که باز هم زندان و محرومیت در پی داشته باشد اما بدون آن نمی‌توان به آزادی دست یافت و دست روی دست گذاشت و در انتظار روزهای بهتر نشست. «اجازه بدهید من هم بروم در خانه‌ام بنشینم؛... نه اینکه بخواهم بروم یک دکانی باز کنم؛ می‌خواهم در میدان بمانم تا زمانی که یک رهبری بیاید، یک اقدام دیگری بخواهیم بکنیم. ۱» این وضع همچنان برقرار بود تا از نخستین سالهای دهه‌ی پنجاه عواملی چند نشانه هایی از بحران در رژیم را نمایان کرد.
نخست اینکه، ابتدا درآمد نفت که به علت افرایش بهای آن به سرعت صعود کرده بود غرور بیجای همیشگی در پادشاه را تشدید می‌کرد؛ هرچند کُندی این افزایش در ابتدا دگرگونی‌های شدیدی در وضع جامعه برنیانگیخت اما شتاب گرفتن بیشتر آن در سالهای بعد رفته رفته کار را به پیدایش درآمد‌های غیرعادی و تورم شدید کشانید و این عوارض از آغاز اوضاع نوینی در اقتصاد کشور و در رفتار دیکتاتور در آینده‌ی نزدیک خبر می‌داد.
بدین ترتیب بود که در اواسط سالهای پنجاه وضع نظام رفته رفته رو به سوی بحران گذاشت. با ورشکستگی دهقانانی که مختصر زمینی دریافت کرده بودند اما از لوازم و امکانات دیگر کار خود محروم مانده بودند، و در نتیجه با سرازیر شدن آنان به سوی شهرها، آثار منفی اصلاحات ارضیِ نمایشی و غلط هر روز بیشتر هویدا می‌شد. ایران که تا آن زمان صادر کننده‌ی تولیدات کشاورزی بود به وارد کننده‌ی گندم و محصولات دیگر غذایی از آمریکا که ارز آن از محل درآمد نفت تأمین می‌شد، تبدیل شده بود۲. درآمدهای بادآورده‌ی نفت نیز که به افزایش فعالیت اقتصادی در زمینه‌های گوناگون و غالباً امور ساختمانی بی برنامه اما سودبخش برای نوعی خاصی از بخش خصوصی دامن زده بود هر روز بر وسعت مهاجرت روستایی به سوی شهرها می‌افزود؛ شهرهایی که در آنها از هیچگونه حیات سیاسی، بویژه زندگی اجتماعی و صنفی برای اقشار زحمتکش، خبری نبود، و تراکم سریع جمعیت تازه آنها را به انبار باروت عظیمی برای آینده‌های سخت تر تبدیل می‌کرد.
برگذاری جشن‌های دوهزاروپانصدسالگی سلطنت کورش، با هزینه‌های سرسام آور آن در کشوری که مردم آن به محرومیت‌های تلخی دچار بودند، اثری بسیار زننده در جامعه ببار آورده بود. کار جوانانی ناشکیبا و خواستار دموکراسی اما فاقد فرهنگ ان که با نومیدی از مبارزه‌ی قانونی به سوی درگیری مسلحانه با دیکتاتوری روی آورده بودند، با آنکه نمی‌توانست مستقیماً به برانداختن نظام بیانجامد، به موقعیت آن در نظر مردم و در انظار جهانی لطمه‌ای انکارناپذیر وارد کرده بود. یکی دیگر از اعمال تحریک آمیز حکومت فردی که در این زمینه‌ی اجتماعی از لحاظ نمادین اثری بسیار منفی بجای گذاشت تغییر مبداءِ تقویم سنتی ایران، موسوم به تقویم جلالی و تبدیل آن به مبداءِ باصطلاح «شاهنشاهی» بود که طول آن را به ۲۵۳۶ سال می‌رسانید، بطوری که همه‌ی اسناد رسمی کشور می‌بایست از آن زمان به این تاریخ نوشته می‌شد. این کار نیز موج بزرگی از مخالفت و اعتراض برانگیخت.

 
یکی دیگر از واپسین کارهای غیردموکراتیک محمـد رضاشاه بنیاد نظام تک حزبی و تأسیس حزب رستاخیز ملت ایران در آخرین سالهای سلطنت وی بود. پیش از این حزب، دو حزب ایران نوین و مردم چندین سال نمای ظاهری نظام حزبی ایران پس از کودتا را تشکیل می‌دادند. حزب مردم که نزدیک ترین دوست محمـد رضاشاه، اسداله عَلَم، رهبری آن را به عهده داشت در سال ۱۳۳۶ تأسیس شده بود و بنا به تصمیم شاه قرار بود حزب اقلیت باشد و نقش چپ را بر عهده گیرد! نقش محافظه کار و اکثریت بر عهده‌ی حزب ملیون به ریاست دکتر منوچهر اقبال گذارده شده بود. پس از ورشکستگی این حزب در سال ۱۳۴۳ حزب ایران نوین به ابتکار حسنعلی منصور و به دنبال کانون مترقی بنیادگذاری شده بود. اما با ریاست جمهوری جان کندی در آمریکا و نخست وزیری علی امینی در ایران این بساط هم دیگر نمی‌توانست محلی از اعراب داشته باشد و پس از «انقلاب سفید» که غرور شاه دیگر از اندازه بیرون شده بود وی، در برابر شگفتی مردم ایران و جهان، در اسفندماه ۱۳۵۳ تصمیم گرفت ایران را تک حزبی کند و این نیت خود را طی یک سخنرانی تلویزیونی بداهه آمیز، که حتی نزدیک ترین کارگزارانش نیز در محافل خصوصی خود غافلگیری خود از آن را پنهان نمی‌کردند، اعلام کرد. او تنها می‌دانست که نظام‌های تک حزبی رسالت اجرای یک ایدئولوژی رسمی را هدف خود قرار می‌دهند و حتی گروهی را نیز تعیین کرد که به اصطلاح «ایدئولوژی» حزب واحد او را تنظیم کنند! اما واکنش جامعه، هر چند گنگ، اما به اندازه‌ای عمیق بود که سرانجام خود او نیز به شکست تصمیم ناهنجار خویش پی برد و در خاطرات خویش به تشکیل آن به عنوان یک اشتباه اعتراف کرد. این حزب در پاییز ۱۳۵۷ منحل گردید.
در برابر اینگونه بزرگ نمایی‌های میان تهی تسلیم خفت بار رژیم به اراده‌ی انگلستان در مورد اعطای استقلال به بحرین، یعنی چشم پوشی ننگین از قطعه‌ای پرارزش از سرزمین ایران که تعلق تاریخی آن به کشور جای بحث نداشت، یکی دیگر از اعمالی بود که ضربه‌ای جبران ناپذیر به باقیمانده‌ی حیثیت شاه حتی در میان هوادارانش وارد می‌کرد. اعلامیه‌ی داریوش فروهر علیه این عمل به زندانی شدن او انجامید و وی سالیان دراز به مکافات این اعتراض شجاعانه‌ی خود در زندان بسر برد. هر معترضی اگر اعدام یا شکنجه نمی‌شد مهمان ساواک و زندان بود. یکی از زندانیان معروف این سالها که بیش از دیگر ملیون در زندان ماند طالقانی بود.
جنب و جوش جدید و انتخاب جیمی کارتر در آمریکا
در طی فرآیند شکل گیری این بحران رژیم بود که در ایالات متحده‌ی آمریکا نیز، در سال ۱۹۵۷، جیمی کارتر، یک مسیحی معتقد، عضو حزب دموکرات و هوادار حقوق بشر به ریاست جمهوری انتخاب شد. این انتخاب، با اظهارات صریح رییس جمهور جدید درباره‌ی لزوم رعایت حقوق بشر از طرف دوستان آمریکا، در سیاست داخلی کشورهایی که رژیم‌های آنها در ظاهر دوست آمریکا بشمار می‌آمدند و در واقع تا اندازه‌ی محسوسی تابع سیاست خارجی آن بودند تکانی بوجودآورد؛ او از جمله گفته بود: «همراهی ممالکی که در حوزه‌ی منافع آمریکا هستند نباید از راه حمایت دیکتاتورها به دست آید، بلکه باید با جلب محبت ملت‌ها میسر گردد. ۳» و همو چنین تصریح می‌کند: «دیکتاتورها را رها کنید؛ ملت‌ها را بچسبید. ۴» از جمله‌ی این کشورها یکی هم ایران محمـدرضاشاه بود. نشانه‌های یادشده‌ی دوری شدید قدرت از جامعه از یک سو و سیاست اعلام شده‌ی رییس جمهور جدید آمریکا از سوی دیگر برای همه‌ی مخالفانی که سالها بود در برابر شدت خفقان حاکم و شدت عمل رژیم ناچار از خاموشی شده بودند فرصتی فراهم می‌آورد تا مهر سکوت را بشکنند و ادامه‌ی مبارزه‌ی قانونی در راه دموکراسی را بار دیگر اعلام کنند. در این زمان بود که در پیِ تماس هایی که میان افراد و گروه‌های مخالف به عمل آمد سرانجام قرار بر این شد که از میان آنان چند تن از سرشناسان جبهه ملی ایران و نهضت آزادی ایران طی نامه‌ای خطاب به پادشاه وضع ناهنجار و خطرناک کشور را یادآوری کرده با هشداری صریح از او بخواهند که به دوران حکومت بی قانونی خاتمه داده شود و با برقراری آزادی‌های قانونی بار دیگر شرایط برای یک زندگی سیاسی سالم در کشور فراهم گردد. مقدمه‌ی انجام این تصمیم با تهیه‌ی متنی که به نامه‌ی سرگشاده به شاه معروف گردید فراهم شد. متن که بنا به منابع مختلف ابتدا به قلم حسن نزیه تنظیم گردیده بود با حک و اصلاحی در آن برای امضاء و انتشار آماده گردید. امضاء کنندگان از جبهه ملی ایران عبارت بودند از کریم سنجابی، شاپور بختیار و داریوش فروهر. آنان انتظار داشتند که از نهضت آزادی نیز چند تن شخصیت که شمارشان در همین حدود بوده دارای سوابق مشابهی باشند امضاء خود را زیر همان متن بگذارند. اما امضاء کنندگان سه گانه‌ی جبهه ملی با درخواست امضاء‌های بیشتری از اعضاء نهضت آزادی روبرو شدند و این خواست را ناروا دانسته حاضر به پذیرش آن نشدند. نتیجه عدم تفاهم میان دو طرف بود، و انتشار متن تاریخی تنها با امضاء سه نفر نام برده شده در بالا، در تاریخ ۲۶ خردادماه ۱۳۵۶ صورت گرفت. متن نامه از این قرار بود:
پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
فزایندگی تنگناها و نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ کشور چنان دورنمای خطرناکی را در برابر دیدگان هر ایرانی قرار داده که امضاء کنندگان زیر بنا بر وظیفه‌ی ملی و دینی در برابر خدا و خلق خدا، با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده، مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از «منویات ملوکانه» داشته باشد نمی‌شناسیم و در حالی که تمام امور مملکت از طریق صدور فرمانها انجام می‌شود و انتخاب نمایندگان ملت و انشاءِ قوانین و تاسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلیحضرت قرار دارد که همه اختیارات و افتخارات و بنابراین مسئولیتها را منحصر و متوجه به خود فرموده‌اند این مشروحه را علیرغم خطرات سنگین تقدیم حضور می‌نماییم.
در زمانی مبادرت به چنین اقدامی می‌شود که مملکت ازهرطرف درلبه‌های پرتگاه قرار گرفته، همه جریانها به بن بست کشیده، نیازمندیهای عمومی بخصوص خواربار و مسکن با قیمتهای تصاعدی بی نظیر دچار نایابی گشته، کشاورزی و دامداری رو به نیستی گذارده، صنایع نوپای ملی و نیروهای انسانی در بحران و تزلزل افتاده، تراز بازرگانی کشور و نابرابری صادرات و واردات وحشت آور گردیده، نفت، این میراث گرانبهای خدادادی به شدت تبذیر شده، برنامه‌های عنوان شده اصلاح و انقلاب ناکام مانده و از همه بدتر نادیده گرفتن حقوق انسانی و آزادیهای فردی و اجتماعی و نقض اصول قانون اساسی همراه با خشونتهای پلیسی به حداکثر رسیده و رواج فساد و فحشاء و تملق، فضیلت بشری و اخلاق ملی را به تباهی کشانده است.
حاصل تمام این اوضاع توأم با وعده‌های پایان ناپذیر و گزافه گوئیها و تبلیغات و تحمیل جشنها و تظاهرات، نارضائی و نومیدی عمومی و ترک وطن و خروج سرمایه‌ها و عصیان نسل جوان شده که عاشقانه داوطلب زندان و شکنجه و مرگ می‌گردند و دست به کارهایی می‌زنند که دستگاه حاکمه آن را خرابکاری و خیانت و خود آنها فداکاری و شرافت می‌نامند.
این همه ناهنجاری در وضع زندگی ملی را ناگزیر باید مربوط به طرز مدیریت مملکت دانست، مدیریتی که بر خلاف نصّ صریح قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر جنبه فردی و استبدادی در آرایش نظام شاهنشاهی پیدا کرده است. در حالی که «نظام شاهنشاهی» خود برداشتی کلی از نهاد اجتماعی حکومت در پهنه‌ی تاریخ ایران می‌باشد که با انقلاب مشروطیت دارای تعریف قانونی گردیده و در قانون اساسی و متمم آن حدود «حقوق سلطنت» بدون کوچکترین ابهامی تعیین و «قوای مملکت ناشی از ملت» و «شخص پادشاه از مسئولیت مبری» شناخته شده است.
در روزگارکنونی وموقعیت جغرافیایی حساس کشورِ ما اداره امور چنان پیچیده گردیده که توفیق در آن تنها با استمداد از همکاری صمیمانه تمام نیروهای مردم درمحیطی آزاد و قانونی و با احترام به شخصیت انسانها امکان پذیر میشود. این مشروحه سرگشاده به مقامی تقدیم می‌گردد که چند سال پیش دردانشگاه هاروارد فرموده‌اند:
«نتیجه‌ی تجاوز به آزادیهای فردی و عدم توجه به احتیاجات روحی انسانها ایجاد سرخوردگی است و افراد سر خورده راه منفی پیش می‌گیرند تا ارتباط خود را با همه مقررات و سنن اجتماعی قطع کنند و تنها وسیله‌ی رفع این سرخوردگی‌ها احترام به شخصیت و آزادی افراد و ایمان به این حقیقت هاست که انسانها برده دولت نیستند و بلکه دولت خدمتگزار افراد مملکت است». و نیز به تازگی در مشهد مقدس اعلام فرموده‌اند «رفع عیب به وسیله هفت تیر نمیشود و بلکه به وسیله جهاد اجتماعی میتوان علیه فساد مبارزه کرد.»
بنابراین تنها راه باز گشت و رشد ایمان و شخصیت فردی و همکاری ملی و خلاصی از تنگناها و دشواریهائی که آینده ایران را تهدید می‌کند ترک حکومت استبدادی، تمکین مطلق به اصول مشروطیت، احیاء حقوق ملت، احترام واقعی به قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر، انصراف از حزب واحد، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان و تبعید شدگان سیاسی و استقرار حکومتی است که متکی بر اکثریت نمایندگان منتخب از طرف ملت باشد و خود را بر طبق قانون اساسی مسئول اداره مملکت بداند.
بیست و دوم خردادماه ۱۳۵۶
دکتر کریم سنجابی، دکتر شاپور بختیار، داریوش فروهر
بطوری که دیده می‌شود، با اینکه در این زمان تقویم شاهنشاهی ۲۵۳۶ ساله، که اعتبار آن سرانجام در تاریخ دوم شهریورماه ۱۳۵۷، یک سال و چند ماه بعد، همزمان با استعفای دولت آموزگار، ملغی می‌گردید، هنوز رسمیت داشت، نویسندگان نامه‌ی سرگشاده در امضاء آن از همان تقویم هجریِ ـ جلالی سنتی استفاده کرده بودند و این عمل نیز خود بر خشم پادشاه خودرأی از نامه‌ی آنان افزوده بود.
اگر چه انتشار آن نامه تنها با سه امضاء، و نبودن چند امضاءِ دیگری که می‌بایست در پای آن باشد و نوید یک اتحاد بزرگ از نیروهای ملی مبارز را بدهد، بحث هایی را برانگیخت و جناح‌ها «پس از سپری شدن بیش از دو ماه و از دست رفتن فرصت‌های گرانبهایی گناه عدم توافق برای امضای اعلامیه را... به گردن هم انداختند... ولی عمل صدور اعلامیه مذکور در خفقان آن تاریخ حرکت موثری بود و انعکاس داخلی و جهانی قابل توجهی داشت؛ و باید برای ثبت در تاریخ گفته شود که در آن زمان اوضاع چنان نامطمئن و حکومت فردی تا آن حد پابرجا بود که دکتر بختیار، دکتر سنجابی و داریوش فروهر پس از صدور اعلامیه چمدان‌های وسائل زندان خود را بستند و در انتظار مأمورین ساواک نشستند، ولی عجیب بود که بازداشتی صورت نگرفت و در نتیجه دل و جرأت‌ها زیاد شد و مسئله نبودن امضاءهای دیگر در اعلامیه بگو و مگوها را زیادتر کرد. ۵»
«بعد از صدور این اعلامیه، یا نامه سرگشاده، می‌بایست فعالیت سیاسی و حرکت جامعه بر علیه حکومت فردی به نحوی مجدداً آغاز می‌شد. فعالین جبهه ملی و در رأس آنها دکتر بختیار در صدد اجتماع و تظاهر علنی بودند و دستگاه نیز آماده و مترصد سرکوب این جماعت بود. روز ۳۰/۸/۱۳۵۶ به مناسب عید قربان فرصتی پیش آمد و جمعی در نزدیکی کاروانسرا سنگیِ معروف، جاده‌ی کرج، در باغ گلزار، اجتماع نمودند... حدود ساعت چهار و نیم بعداز ظهر عمال رژیم در لباس کارگران «متعصب و عصبانی» با چوب وچماق و زنجیر به باغ حمله ور شدند و در ستیزی فاتحانه سر و دست و سینه بود که شکستند و شکافتند. در این جنگ غافلگیر کننده‌ی نابرابر مانند همه‌ی حاضرین که مضروب و مجروح شدند، دکتر بختیار نیز تمام بدنش کبود شد و دستش شکست و با توجه به اینکه همه را در بیابان‌ها و باغ‌ها تارومار و پراکنده کرده بودند توانست حدود ساعت ۱۲ شب به منزل برسد و بعد در بیمارستان به معالجه دست شکسته بپردازد. آثار شکستگی و نقص دست پس از بهبودی در دکتر[ بختیار] باقی مانده است. و لابد وقتی به آن نگاه می‌کند یکی دیگر از یادگارهای لطف آریامهر و مبارزات ۲۵ سال گذشته را چون پرده سینما از برابر چشم می‌گذراند. ۶»
در تاریخ ده دیماه همان سال، یعنی دو ماه پس از آنچه به حادثه‌ی کاروانسرا سنگی معروف شد، جیمی کارتر که از خاور دور بازمی گشت برای سفر رسمی کوتاهی مهمان پادشاه ایران بود. شاه که می‌دانست هدف از این سفر تشویق او به تغییر سیاست داخلی در جهت رعایت حقوق بشر است از این دیدار نگران بود. اما کارتر که مردی مؤدب بود، و، در عین حال نیز، نه می‌خواست و نه می‌توانست در سیاست خود نسبت به وضع حاکم در ایران چرخشی ناگهانی و شدید نشان دهد، در سخنان رسمی و علنی خود بیش از هر چیز بر پشتیبانی دولت آمریکا از شاه تأکیدورزید. اما این اظهارات ظاهری کسی را نمی‌فریفت و همه می‌دانستند که می‌بایست در سختگیری‌های شاه نسبت به مخالفان دیکتاتوری انعطافی رخ دهد، هرچند درجه‌ی این دگرگونی و زمان آن بر کسی معلوم نبود.
آغاز اغتشاشات و گسترش عملیات تروریستی
از آنجا که در نظام‌های فردی کمتر کار مهمی بر اساس تعقل جمعی صورت می‌گیرد، درست یک هفته پس از سفر رییس جمهوری آمریکا به ایران، یعنی در تاریخ هفده دیماه بود که مقاله‌ی توهین آمیز و ابلهانه‌ای با امضاء جعلی احمد رشیدی مطلق، در مورد روح الله خمینی که وی در آن «سید هندی» نامیده شده بود، ظاهراً به ابتکار هویدا وزیر دربار و به قلم مشاور مطبوعاتی وی، در روزنامه‌ی اطلاعات منتشر شد و به سازمان‌های هوادار خمینی که مترصد فرصت بودند بهانه‌ای داد که با برانگیختن احساسات هواداران غیرسیاسی اما متعصب خود تظاهراتی پی در پی، و هر بار در شهری دیگر، برپادارند و ذهن جامعه را از مسائل اساسی کشور که پیش از هر چیز آزادی و اجرای قانون اساسی بود منحرف ساخته به سوی اموری منعطف سازند که پرداختن به آنها نمی‌توانست دردی از دردهای واقعی و اساسی مردم را درمان کند. رهبری این تظاهرات در دست گروهک‌های هوادار خمینی بود که در این زمان هنوز جز بخش کوچکی از جامعه، که یا از مبارزان سیاسی با تجربه بودند یا از همان هواداران نزدیک خود او، کسی وی را نمی‌شناخت. شک نیست که این تظاهرات نیز علی رغم شکل و ظاهر متعصبانه‌ی دینی آن در واقع ریشه در نارضایی عمومی شدیدی داشت که سالیان دراز در ژرفنای جامعه انباشته شده، برای آشکار کردن خود هیچگونه مجرای سیاسی سالمی نیافته بود. هواداران خمینی که در آن سالها، با استفاده از همه گونه تسهیلات در راه تبلیغات دینی و، از آن جمله، حتی با برخورداری از یاری نیروهای ملی دارنده‌ی تمایلات شدید دینی، توانسته بودند جماعات وسیعی از عامه‌ی مردم را بصورت نیمه مخفی متشکل سازند، با کسب موفقیت در برپایی این تظاهرات هر روز اعتماد به نفس بیشتری یافته، از این پس، دیگر دست به ابتکارت گسترده تر و جسورانه تری می‌زدند. یکی از این اعمال آتش زدن اماکن عمومی بود. سینماها، رستوران‌ها و بانک‌ها در میان آنچه محافل متعصب دینی آنها را مظاهر رخنه‌ی فرهنگی غرب و از علل سستی عقاید دینی می‌دانستند جای برجسته‌ای داشتند.
شبکه‌های سازمانی وسیع این محافل با رجوع به نوعی از احساسات مذهبی کور در میان بی فرهنگ ترین و غیرسیاسی ترین قشرهای جامعه مشغول به کار شده تظاهرات وسیعی در همه‌ی شهرها به راه انداخته بودند. در آغاز آن مرحله طبیعی بود که مخالفان دیکتاتوری، غافل از خصلت فاشیستی اینگونه تظاهرات، از نظاره‌ی ناتوانی شاه در فرونشاندن این حرکات احساس خرسندی کنند. اما این شبکه‌ها رفته رفته، با اقدام به عملیات تروریستی چهره‌ی دیگر خود را نیز نشان می‌دادند.
شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ هواداران خمینی با آتش زدن سینما رکس آبادان، بیش از ۵۶۰ تن از تماشاگران را سوزاندند. در این واقعه شماری کودک، زن و مرد بیگناه که حتی به بیش از هفتصد تن نیز برآورد شده‌اند، جان باختند. این حادثه نتیجه‌ی خشن‌ترین اقدام انقلابیون اسلامی از آغاز فعالیت آنها در یک سال و نیمه‌ی پیش از آن بود، اما نه تنها اقدام آنان از این نوع. یک روز پیش تر از آن با آتشسوزی سینما آریانای مشهد، تنها سه تن زنده سوخته بودند. حتی آتشسوزی سینماها واقعه‌های منفردی از این نوع نبود؛ در آن سال هفته‌ای نگذشته بود که یک سینما، یک بانک یا یک رستوران را آتش نزده باشند. فردای آتشسوزی سینما رکس آبادان نیز اسلامیون متعصب سینما ماکسیم شیراز را منفجر کرده بودند۷.
برای امثال مخالفانی که در خارج از کشور بودند، با محدودیت وسائل خبری آن دوران که کمترین شباهتی به وضع کنونی نداشت، این وقایع نامحسوس بود، مگر آتشسوزی سینما رکس که به دلیل دامنه‌ی فاجعه به گوش همه‌ی جهانیان رسید. اما ناظران سیاسی داخل کشور باید متوجه می‌شدند که نیروهایی که دست به این اعمال می‌زدند قدرت مخوفی بودند که پیشرفت کار آنها می‌توانست همه‌ی اساس و هستی کشور را تهدیدکند. با اینهمه گویی نه شخص شاه و نه، حتی، اکثر رهبران نیروهای آزادیخواه شدت خطر و عمق فاجعه را لمس نکرده بودند. تنها کسانی می‌توانستند از حوادث جاری آن سال دامنه‌ی خطر را حدس بزنند که درباره‌ی علائم پیشتاز پیدایش رژیم‌های فاشیستی دانش و تجربه‌ای کافی می‌داشتند و از بیداری سیاسی لازم برخوردار می‌بودند. لیکن مگر اینگونه شخصیت‌ها در میان سرآمدان جامعه‌ی ما چند تن بودند؟
اما، به علت اهمیت فوق العاده‌ی آتشسوزی سینما رکس آبادان، آتش زدن شمار بزرگی از اینگونه اماکن در دو ساله‌ی ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، تحت الشعاع آن قرار گرفت و از یادها رفت. واقعیت این است که در سال ۱۳۵۶ دست کم ۵ سینما، که ۳ دستگاه آن متعلق به پایتخت بود، در کشور دستخوش آتشسوزی شده بود۸. در سال۱۳۵۷، که به دنبال انتشار مقاله‌ی ۱۷ دیماه یادشده در بالا، هواداران خمینی اوضاع را کاملاً در جهت تمایلات خود می‌دیدند، این وضع با آتشسوزی ۳۶ دستگاه سینما که سینما رکس آبادان یکی از آنها، و رادیوسیتی تهران معروف ترین آنها بود، شدتی اعجاب انگیز گرفت۹. یکی از حوادثی که به موقعیتی برای حمله علیه اماکن عمومی تبدیل شد مرگ شیخ احمد کافی از واعظان و منتقدان بی پروای رژیم و مخالفان سرشناس آزادی مراکز صرف مشروبات الکلی، در سی‌ام مرداد پنجاه وهفت، در یک سانحه‌ی رانندگی، بود که در بعضی از شهرها به درگیری چندین روزه‌ی عزاداران و مأموران و حمله به سینماها و کاباره‌ها انجامید. روز چهاردهم مرداد، محمـدرضا شاه در پیامی به مناسبت هفتاد و دومین سالگرد انقلاب مشروطه وعده داد انتخابات را صد در صد آزاد برگذارکند و گفت مملکت در حال توسعه سیاسی و گسترش آزادی‌های مدنی است. خمینی ضمن رد این وعده‌ی شاه گفت که هدف آن «انحراف اذهان از مسیر عمومی حرکت است.» در این پیام منظور او از «حرکت» چه بود؟ او در آستانه‌ی شروع ماه رمضان خواست که مساجد به کانون مبارزه علیه شاه تبدیل شود. در تهران مسجد قبا به مرکزی مهم برای افشاگری علیه حکومت تبدیل شد۱۰. در نوزدهم همین ماه، در آستانه برگذاری دوازدهمین دوره‌ی جشن هنر شیراز، جماعاتی در این شهر دست به اعتراض زدند و مأموران برای متفرق کردن آنها از گاز اشک آور استفاده کردند. همچنین سالن کنفرانس دانشگاه پهلوی شیراز دچار آتشسوزی شد. «زدوخورد شیراز چندین روز ادامهداشت و به مرگ چند نفر انجامید. در اصفهان نیز هتل شاه عباس آتش زده شد و به علت شدت درگیری، حکومت نظامی اعلام و جلسات دعا و وعظ منعشد. در تهران نیز مخالفان شیشههای چند بانک و سینما را شکستند. خمینی در پیامی کشتار مردم شیراز و اصفهان را محکومکرد. ۱۱» در یکم شهریورماه در تهران تظاهرات گستردهای رخداد و تظاهرکنندگان به برخی از بانک‌ها، سینماها و کاباره‌ها حملهکردند. با استعفای دولت جمشید آموزگار به دنبال حوادث بالا، جعفر شریف امامی، رییس مجلس سنا، مامور تشکیل دولت «آشتی ملی» شد. شریف امامی برای جلب نظر مراجع دینی و مخالفان مذهبی شاه، از جمله تقویم کشور را از شاهنشاهی به هجری خورشیدی (تقویم جلالی سنتیِ ایران) بازگرداند و دستور تعطیل تمام کازینوها و قمارخانه‌ها را نیز داد. همچنین برخی از روحانیون از زندان آزاد شدند. با این حال شعلههای ناآرامی به بسیاری از شهرهای دیگر سرایت یافت۱۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ مجموعه ی تاریخ شفاهی ایران، همان، نوار دوم ب.
۲ پیشین، نوار .... .
۳ مهندس احمد زیرک زاده، پرسش های بی پاسخ در سالهای استثنائی، به کوشش ابوالحسن ضیاء ظریفی و دکتر خسرو سعیدی، چاپ اول، ۱۳۵۷، انتشارات نیلوفر، تهران، صص. ۲۲۶ـ۲۲۷.
۴ پیشین، ص. ۲۲۷.
۵ مرغ طوفان ، همان، تارنمای نهضت مقاومت ملی ایران.
۶ پیشین.
۷ سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی، روزشمار یک انقلاب، یک‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۵۷ هجری خورشیدی برابر بیستم اوت ۱۹۷۸ میلادی، تاریخ انتشار٣٠ مرداد ١٣٨٧.
۸ تارنمای تابناک، تاریخ سینما در ایران.
۹ پیشین
۱۰ تارنمای بی بی سی فارسی، گاه شمار انقلاب.
۱۱ پیشین.
۱۲ پیشین.

منبع:پژواک ایران


علی شاکری زند

فهرست مطالب علی شاکری زند در سایت پژواک ایران 

*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش ۲۲ ـ ج)  [2024 Apr] 
* نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»! (بخش چهارم - ب) سخنرانی دکتر مصدق و الهیار صالح در اجلاس شورای امنیت [2024 Apr] 
*به مناسبت درگذشت دکتر محمـد مصدق، گاستون فورنیه  [2024 Mar] 
*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»! سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ (بخش سوم)  [2024 Jan] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش بیستم)  [2024 Jan] 
*شباهت‌ها و تفاوت‌ها میان دو شکست: ۲۸ مرداد و ۲۲ بهمن  [2023 Dec] 
*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»!  سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ [2023 Dec] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش هجدهم- ب  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/بخش هجدهم- الف  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش شانزدهم  [2023 Oct] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش پانزدهم -ج  [2023 Sep] 
* برگهایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پانزدهم ـ ب  [2023 Sep] 
* جمهوری اسلامی حکومتی مرده است! اما چرا برچیده‌ نمی‌شود؟ بخش اول: یک نظام رو به موت  [2023 Sep] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار (بخش پانزدهم ـ الف) بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Aug] 
*آخرین نخست وزیر نظام مشروطه ایران، متن سخنان علی شاکری زند بر مزار شاپور بختیار  [2023 Aug] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش چهاردهم  [2023 Jul] 
*دعوت پادشاه از شاپور بختیار برای دیدار با او برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش سیزدهم) [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش دوازدهم)  [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش یازدهم)، علی شاکری زند  [2023 Jun] 
*باز هم تشدید اعدام‌ها  [2023 Jun] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش دهم  [2023 Jun] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش نهم ـ ب)  [2023 May] 
*چگونه منشور ننویسیم!/ بخش دوم  [2023 May] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپوربخش نهم – الف بختیار*  [2023 May] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش هشتم ـ ب)  بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Apr] 
*همبستگی برای ایران استیا ایران برای همبستگی است؟  [2023 Apr] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*، بخش هفتم  - ب: اعلامیه‌ سه ماده‌ای کریم سنجابی در پاریس و ولایت فقیه خمینی [2023 Apr] 
*منشوری برای اهالی کره‌‏ی ماه  [2023 Mar] 
*برگهایی اززندگی سیاسی دکترشاپور بختیارـ بخش ششم  [2023 Mar] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پنجم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Mar] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش چهارم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Feb] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار، بخش سوم: فعالیت در تجدید سازمان جبهه ملی ایران  [2023 Feb] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* (بحش دوم)  [2023 Jan] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار ـ جوانی، تحصیلات، مبارزه با نازیسم  [2023 Jan] 
*دولت موقت در تبعید و ضرورت حیاتی آن در شرایط کنونی  [2022 Dec] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر، مفهوم «ملت»، پادزهری در برابر واژه‌ ایدئولوژیک «امت اسلام» و فتیشیسم قومی (بخش سوم)  [2022 Aug] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر  [2022 Aug] 
*آیا جمهوری اسلامی مشروعیتی داشته که ازدست داده؟ غباربرانگیختن در مسیر حرکت واقعی [2022 Jul] 
* اتحادعملِ همه ی نیروهای ملی از مشروطه خواه تا جمهوریخواه  اسم رمز پیروزی اتحاد است [2022 May] 
*درباره ی نهضت مقاومت ملی ایران*  [2022 May] 
*خمینی چگونه به قدرت رسید؟ آیا این فاجعه اجتناب‌ناپذیر بود؟ ضرورت بیان کامل حقیقت به جای حاشیه‌نویسی!   [2022 Apr] 
*منوچهر هزارخانی: مرگی از هر جهت اندوهبار  [2022 Mar] 
*آیا فدراسیون روسیه و اتحاد شوروی سابق ماهیتاً یکی نیستند؟   [2022 Mar] 
*پوتین اوکرایین و روسیه، همه چیز اینجا شروع می شود  [2022 Mar] 
*احیاءِ «عظمت گذشته ی» امپراتوری روس؟ کدام عظمت؟  [2022 Mar] 
* در حاشیه عملیات تروریستی اخیرِ داعش  [2022 Feb] 
*برای دوری از انحرافات و انشعابات در جبهه ملی ضرورت بازگشت به اصالت نهضت ملی  [2022 Jan] 
*اتحادعمل برای نجات کشور از زوال! * انتظار تا کی و برای چه؟  [2021 Dec] 
* راه انتخاب میان سلطنت مشروطه و جمهوری از دید شاپور بختیار  [2021 Oct] 
*بحران سیاسی کشور و راه اتحاد عمل همه ی ایراندوستان دموکرات، پیش بینی بختیار نزدیک است  [2021 Aug] 
*شاپور بختیار و توتالیتاریسم، گریزی به رساله ی دکتری او  [2021 Jul] 
* اثرات متقابل مخالفان فعال رژیم و مردم غیرمتشکل: یک فرآیند دینامیک  [2021 Jun] 
*سر و ته، یک کرباس  [2021 Jun] 
*نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ملی بخش سوم   [2021 Mar] 
* نگاهی به ریشه‌های ژرف یک فاجعه‌ی ملی، به مناسبت ۲۲ بهمن ماه (بخش دوم)  [2021 Mar] 
* به مناسبت ۲۲ بهمن ماه، نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ی ملی  [2021 Feb] 
*ملاحظاتی درباره‌ متن حقوقی امانتی استاد محمـدرضا شجریان  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟   [2021 Jan] 
*هموطنان بی مسئولیتی که در برابر امام جماران به امامزاده ی کاخ سفید دخیل بسته بودند یتیم شدند  [2020 Nov] 
*رادیکالیزاسیون دینی جوانان پناهنده و نقش حس ملی  [2020 Nov] 
*دولت موقت و چارچوب قانونی کارهای آن  [2020 Oct] 
*«علوم اجتماعی اسلامی» چه صیغه ای است؟   [2020 Aug] 
*جمهوری اسلامی کابوسی باورنکردنی بیست ونهمین سالگرد قتل شاپور بختیار و دستیار وی سروش کتیبه  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش سوم: دیگرِ تجربه‌های عملی اپوزیسیون  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش دوم: کدام استثناء؟  [2020 Jul] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟   [2020 Jul] 
* آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک جمعی است (بخش دوم) • ضرورت قواعد مشترک همکاری و همگامی برای اپوزیسیون دموکرات ایران [2020 Jun] 
*آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک کار جمعی است  [2020 Jun] 
*ایران هرگز نخواهد مرد!   [2020 May] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار  [2020 Apr] 
*نمایش از این پس بی اثر «انتخابات»، پرده دری از فریب «اصولگرا ـ اصلاح طلب»  [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار* ۳۹ـ تدارکات و ترتیبات سالیوان برای ایجاد پیوند میان ارتش و نمایندگان خمینی   [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*  [2020 Mar] 
*بحثی در مقاله‌ی : خطای بختیار، پایان بازرگان  [2020 Feb] 
*تحریم انتخابات را به کارزار همصدایی علیه اساس رژیم و رفراندم برضد آن بدل کنیم   [2020 Feb] 
*منطق جمهوری اسلامی: تحریک دیگران؛ تحقیرشدن؛ واکنش به تحقیرشدن کشته شدن قاسم سلیمانی تحقیری بزرگ برای نظام و چالشی خطرناک برای کشور بود [2020 Jan] 
*تحریم یکصدای نمایش انتخابات: ضرورتی سیاسی، نه انتخاباتی!   [2019 Dec] 
*انبار باروتی بنام ایران  ضرورت حادهمآهنگی و آشتی میان همه ی هواداران حاکمیت ملی [2019 Nov] 
*شورای دوران گــُـذار یا مدیریت بی‍گــُـدار برای «اقوام و ملیت های ساکن ایران» !   [2019 Oct] 
* بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم (۲)  [2019 Sep] 
*بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم بخش یکم: مشروعیت نظام‌های سیاسی و رابطه‌ نهاد انتخابات با آن [2019 Sep] 
*بیست و هشت سال پس از قتل شاپور بختیار پراکندگی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و راه پیروزی بر آن   [2019 Aug] 
* بحران در روابط ایران و آمریکا:‏ یا زمان قدرت نمایی شاگرد جادوگرها  [2019 Jul] 
* زند ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟  ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟ ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه بخش دوم ادعای درونی بودن اسلام و ...!  [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ‏ ایرانیت کدام است؟   [2019 Jun] 
*جمهوری اسلامی:‏ یک نظام تروریست، با همه‌ی اجزاء و بازوانش   [2019 Apr] 
*اتحادِ عمل آری؛ ‏ اما برای چه منظور؟ و از کدام راه؟   [2019 Apr] 
*جامعه‌ ایران از سر گندیده است  [2019 Mar] 
*این نظام رفتنی است ما نیستیم که می گوییم؛ آنها خود می دانند!  [2019 Feb] 
*در میان مخالفان جمهوری اسلامی اختلاف ها از کجا سرچشمه می گیرد؟  [2019 Jan] 
*ما نمی بایست سنگر قانون اساسی را رها می کردیم   [2019 Jan] 
*ملاحظاتی درباره ی رساله ی دکترای شاپور بختیار  [2018 Nov] 
*جمهوری، یا مشروطه ی پادشاهی؟ بحث بر سر چیست؟  [2018 Nov] 
* با اعتصاب عمومی نباید بازی کرد   [2018 Oct] 
* مجازات شلاق برای معلمان کشور !   [2018 Oct] 
*مرگ امیرانتظام فرصتی برای آب تطهیر بر سر انقلابیون دیروز و اصلاح‌طلبان امروز!  [2018 Aug] 
* اقتصادی ویران؛ نتیجه ی تحریم ها، یا اثر ورشکستگی به تقصیر   [2018 Aug] 
*آزادی گرفتنی است نه دادنی  [2018 Jul] 
*چرا جمهوری اسلامی رفتنی است وظیفه‌ی ما برای وقوع بهترین صورت این فرآیند چیست* [2018 May] 
*از بحث عدم‌ مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید (بخش دوم)،  [2018 Apr] 
*از بحث عدم‌مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید  [2018 Mar] 
*همه‌پرسی، به چه منظور، چگونه، در چه زمان، و به دست کدام حکومت ؟   [2018 Feb] 
*جدایی دین از حکومت یا حکومتِ لاییک*  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری* بخش چهارم  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش سوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش دوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری ، بخش یکم  [2017 Dec] 
* افسانه‌ی حمله‌ی نظامی عراق به ایران بنا به ‏ توصیه‌ی شاپور بختیار بخش چهارم   [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش سوم)  جستجو در علل و مقدمات حمله‌ی عراق به ایران  [2017 Nov] 
* علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش دوم)  [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش یکم)  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـلاحات کاذب، بخش سوم: موضع نیروهای سیاسی دیگر  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـــلاحــات کاذب «تقسیم اراضی ... با تمرکز جمعیت می تواند عواقب وخیم‌تری...»   [2017 Oct] 
*دکتر مصدق ‏ و اصـلاحـات کاذب یا یکی از ریشه‌های عمده‌ی ضدِانقلاب‌اسلامی ‏  [2017 Oct] 
*از مرگ هیچکس شاد نباید شد اما...  [2017 Sep] 
* سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد بخش دوم   [2017 Jul] 
*سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد  [2017 Jul] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟ قسمت دوم  [2017 Jun] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟  [2017 May] 
* تحریم انتخابات ساده گیری مبارزه نیست ‏  [2017 May] 
*گفتید جمهوریت؟ کدام جمهوریت؟   [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ (بخش دوم)  [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ «انتخابات» کاذب را هرچه یکصدا تر تحریم کنیم ! [2017 Apr] 
*انتخابات ریاست جمهوری فرانسه؛ نامه ی سرگشاده به نامزدها و رأی دهندگان به آنان*   [2017 Apr] 
* ضرورت گام هایی کوتاه و سنجیده برای اتحاد آزادیخواهان واقعی  ورشکستگی اخلاقی کامل نظام حاکم و نشانه هایی از آغاز فروپاشی آن [2017 Mar] 
*کسانی که تروریست‌ها و خرابکاران را مردم می‌نامند! (بخش دوم)  [2017 Mar] 
* نوبت خطرکردن بختیار برای نجات کشور از سقوط در پرتگاهی که به سوی آن می رفت (بخش سوم)  [2017 Feb] 
*آیا نظام مشروطه منسوخ شده بود؟ جلوگیری از نخست ‌وزیری صدیقی و نوبت خطرکردن بختیار (بخش دوم)  [2017 Feb] 
* به مناسبت سی و هشتمین سال تشکیل دولت ملی بختیار ‏  [2017 Feb] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش چهارم و پایانی)  [2016 Oct] 
* نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش سوم)  [2016 Oct] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه بخش دوم   [2016 Sep] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه؛ به مناسبت بیست و پنجمین سال ‏ قتل شاپور بختیار  [2016 Sep] 
* منشاء هراس شدید نظام از مردم ! (بخش پایانی) بخش دوم  [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم ! بخش دوم، بهره ی الف   [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم !  نظامی که مشروعیت ندارد همواره خود را در خطر نابودی می بیند [2016 Jun] 
*رژیم راًی مردم را برای نمایش و کسب مشروعیت می خواهد  [2016 Feb] 
* در حاشیه ی عملیات تروریستی اخیرِ داعش   [2016 Jan] 
*نکاتی از زندگی خسرو شاکری زند و سبب درگذشت وی  [2015 Oct] 
*توسل به دروغ و فریب برای پوشاندن تسلیم به توافقنامه ای خفت بار  [2015 Apr] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف سکولاریسم نو(۳)  [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف   [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف «سکولاریسم نو»  [2014 Dec] 
*دولت اسرائیل، یا یک یاغی جهانی که در پی اجرای «راه حل نهایی» برای مردم فلسطین است  [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب (بخش دوم) چگونگی پذیرش تشکیل دولت ملی از سوی دکتر شاپور بختیار [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب  [2014 Jul] 
*ملاحظاتی پيرامون مقاله «بازرگان، روحانيت و بختيار»، بخش سوم (قسمت دوم)  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت؛ ملاحظاتی پیرامون مقاله‌‌‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱- بخش سوم تیرخلاص  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت- بخش دوم  [2013 Sep] 
*ملاحظاتی پیرامون مقاله‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱ بخش اول روحانیت درنهضت ملی [2013 Sep] 
*مصر بار دیگر به پا می خیزد با تهدید به نافرمانی مدنی در مصر اولین سنگر توتالیتاریسم اسلامگرا فرو می ریزد [2013 Jul] 
*درباره‌ی پرچم ملی ایران  [2013 Jan] 
*آیا صلحجویان نسل های جدید اسرائیل خواهند توانست ماجراجویی رهبران سنتی جنگ طلب خود را مهار کنند و از فکر حمله به ایران بازدارند   [2012 Apr] 
*پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی   [2011 Nov] 
*افشاء یک تحریف بزرگ تاریخی پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه‌ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی و عده ای از رهبران آن  [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  چه کسانی از نام مصدق و بختیار می ترسند و چرا؟ بخش دوم 2ـ دنباله ی" راه توده" و مصدق [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار (۲)  [2011 Aug] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  [2011 Aug] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصول کار و منش آنان (بخش دوم ـ ب)  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  بخش نخست ـ ب [2011 Mar] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن( بخش دوم)   تصفیه ها در جمهوری اسلامی از همان آغاز کار [2010 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن(٭)   [2010 Mar] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش دوم)  [2010 Jan] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش نخستین)  [2010 Jan] 
*چه کسانی از علائم شیر و خورشید پرچم ملی ایران می ترسند؟  [2009 Aug]