PEZHVAKEIRAN.COM چرا جمهوری اسلامی رفتنی است
 

چرا جمهوری اسلامی رفتنی است
وظیفه‌ی ما برای وقوع بهترین صورت این فرآیند چیست* 

علی شاکری زند

 

دوستان و هموطنانی که مقالات من را در یکی ـ دو ساله ی اخیر خوانده اند لابد به یاد دارند که در آن نوشته ها بنا به دلائلی پایان نزدیک رژیم حاکم در ایران را با قطعیت پیش بینی‌کرده بودم.

ما پیش از همه
عدم‌مشروعیت رژیم را مطرح کردیم!

از آنجا که موضوع اصلی سخنان امروز من ضرورت تدارک آگاهانه ی این پایان و تحمیل ارادی چگونگی و زمان این سقوط به رژیم است، آن هم از سوی خود مردم، اینجا فرصت بازگشت به همهی آن نوشته ها و استدلالاتی که در آنها اقامه شده نخواهد بود و ناچار می باید به یادآوری فهرست وار آن ها بسنده کنم.
بنابراین بار دیگر به اختصار به یادآوری آن دلائل می پردازم.
اولین دلائل من مبتنی بر عدم مشروعیت رژیم بود که می توانست به گمان بسیاری از خوانندگان دلیلی نظری، انتزاعی و حتی خیال بافانه بنماید. اما تاریخ جهان و ایران نشان داده که نظریات مربوط به مشروعیت حکومت‌ها تنها نظری و استدلالی نیست و نتیجه ی تجربیات سیاسی و عملی بوده است.

به منشاء این اصل در ایران بعداً خواهم پرداخت اما، پیش از آن، بیان خلاصه ای از آن ضروری می نماید.
در نظریات دوران مدرن، این اصل دو تدوینگر تاریخی داشته؛ نخستین آن ها فیلسوف انگلیسی تاماس هابز است و دومین آن ها ماکس وبر. هابز در کتاب معروف لویاتان خودـ لویاتان در تورات نام نهنگی است که یونس را بلعیده بود ـ توضیح می دهد که برای ممانعت از تجاوزات و تعدیات مردم به یکدیگر وجود مرجعی که مردم همه ی قدرت خود را به او واگذار کنند لازم است.

لویاتان هابز کنایه از همین قدرت حکومتی است که موجودی بلعنده ‌است.
به نظر هابز مردم همه ی سنگینی بار حکومت و قدرت منحصر به فرد آن، و گاه خودکامگی های آن را تحمل می کنند تا از تجاوزات روزمره ی یکدیگر نسبت به هم و زورگویی زبردستان به زیردستان در امان بمانند.
لویاتان هابز متعلق به قرن هفدهم و دوران سلطنت استبدادی انگلستان‌ است که تنها قدرت اشراف و منشور کبیر تا حدی آن را محدود می ساخت. هابز که سلطنت انگلستان را حق الهی و موروثی پادشاهان این کشور می‌دانست به همین دلیل پادشاه را موظف به هیچ پاسخگویی در برابر مردم نمی‌دانست. البته هموطن او جان لاک با این نظر هابز مخالف بود۱.
در دوران جدیدتر، یعنی ابتدای قرن بیستم جامعه شناس بزرگ اتریشی، ماکس وبر، در کتاب دانشمند و سیاستمدار، نقد جان لاک را به نحو دقیق تری بیانمیکند. فشرده ی نظر او این است که حکومت انحصار مشروع استفاده از قدرت‌ِ اجبار (coértition/coercion) یا قوه ی قهریه را در اختیار دارد؛ اما هدف از این انحصار مشروع تأمین نظم و امنیت و پاسداری از حقوق اعضای جامعه است. و اضافه می کند که در صورتی که حکومت از عهده ی انجام این وظیفه برنیاید مشروعیت خود در استفاده از قدرت‌ِ اجبار (قوه‌ی قهریه) را از دست می دهد؛ به عبارت دیگر حکومت با از دست ‌دادن مشروعیت خود این قدرت را از دست می‌دهد و با از دست‌ دادن این قدرت نیز علت وجودی و امکان پایداری خود را از دست می دهد، زیرا بدون چنین قدرت انحصاری از وسیله‌ی حکومت ‌راندن چیزی برجا ‌نمیماند.
چون در مقالات پیشین این مسئله را به تفصیلِ بیشتری بررسی کرده ام اینجا از توضیح بیشتر درباره ی آن پرهیز می کنم؛ و تنها این نتیجه گیری را می افزایم که جمهوری اسلامی چون از ابتدا و بر اساس علت وجودی آن که پاسداری از دین و منافع رؤسای دینی بوده، نه پاس امنیت مردم، و نه فقط از عهده ی وظیفه ی اصلی هر حکومت، چنان که شرح‌شد، برنیامده بلکه با رفتار مافیایی خود درست به وارونه ی آن یعنی به‌صورت شر اصلی و شر مطلق که حکومت برای مقابله با آن لازم می شود عملکردهاست از همان ابتدای تأسیس دارای مشروعیت سیاسی نبوده؛ می‌گوییم مشروعیت سیاسی که معنای آن مشروعیت ملی و دموکراتیک است، تا با مشروعیت دینی که موضوع سخن ما نیست اشتباه نشود.
حال بازگشت کوتاهی به تجارب تاریخی.
در کشور خود ما که کشوری بسیار کهنسال‌ است و تجارب کشورداری آن هم بسسیاردیرینه بوده این اصول به شکل‌های گوناگون، هرچند کهن، بیان شده است. از آن میان به یک مثال بس میکنم.
ایرانیان قدیم معتقد بوده اند که «لا مُلک الّا بالعسکر، و لا عسکر الّا بالمال و لا مال الّا بالعماره و لا عماره الّا بالعدل.» یعنی پادشاهی نتوان کرد مگر به عدل و لشگر نتوان داشت الّا بهمال و مال نخیزد الّا به عماره (یا: آبادانی) و عماره نباشد الّا به عدل.
این اصل که در فارسنامه ی ابن‌ِبلخی بیان شده در قابوسنامه هم به شکلی نزدیک به همین بیان دیده می شود و سال ها پیش از این در جایی خوانده بودم که اصل آن در کارنامه ی اردشیر پاپکان بوده است؛ گرچه من آن را در ترجمه ای از کارنامه‌ی اردشیر پاپکان که خوانده ام نیافته ام. ابن‌ِخلدون هم آن را در شاهکار خود، المقدمه، یادآور می شود و تأکید می کند که این اصلِ مملکت داری از آنِ ایرانیان بوده و انتساب آن به یونانیان بی پایه و نادرست است.
این اصل که همه چیز را به عدل، که در اینجا یعنی پاسداری از حقوق مردم، منوط می داند یک اصل ساختی است (و نه ساختاری!) که خلاصه ی آن به شکل این حدیث (ساختگی؟) هم بیان شده است که می گوید: المُلکُ یبقی مع‌الکفر و لایبقی مع‌الظلم. یعنی «حکومت با کفر برجامی‌ماند اما با ستم برجانمی‌ماند.»
اگر اندکی دقت‌کنیم می‌بینیم که این اصلِ ساختی مبتنی بر ساختِ سیبرنتیکی‌ است، یعنی کارفندی (مکانیسمی) است که در سیبرنتیک بازخورد (فرانسوی: - rétroaction انگلیسی: feed back) نامیده می شود؛ یعنی این که نظام حکومت که برای پاسداری از حق است ـ به معنایی که در بالا ذکرشد ـ در صورت عدم اجرای این وظیفه یا کارکرد خود دوام نخواهد داشت، زیرا نتایج اختلال در کارکرد آن که موجب اختلال در ساخت آن می‌شود، چون به‌کمک مدارهای کارفند بازخورد تصحیح‌نمی‌شود، اختلال‌های درونی و کارکردی آن به ناچار سبب اختلال در بقای آن و مرگ آن خواهد شد.
این عیناً همان چیزی است که ما در جمهوری اسلامی هر روز بیشتر شاهد آن بوده ایم.
از ابتدا شروع کنیم. تأسیس جمهوری اسلامی به دست دولت موقتی صورت گرفته که بنا به یک حکم شرعیِ صادرشده از طرف یک مرجع دینی متعلق به دین اکثریت و مذهب اکثریت، و نه یک مرجع متعلق به همه ی ایرانیان که نماینده ی برگزیده ی همه‌ی آنان بوده باشد، صادر شده.
پس این دولت مشروعیت ملی نداشته؛ مشروعیت دینی آن هم برای کشورداری کفایت نمی کرده است. جز در دوران حکومت خلفای عرب این نخستین بار در تاریخ ایران زمین بوده که مشروعیت منشاء دینی داشته است، نه منشاء ملی.
افزون بر این نوشته بودم که یکی دیگر از دلائل و بخصوص یکی از نشانه های بارز این عدم مشروعیتِ نظام را هم می توان به طور روزمره در اتهامات بی شماری مشاهده کرد که حکومت، بیدادگاه هایش، و رهبر آن، به صورت ادعا به وجود توطئه های سیاسی بی شمار بر ضد رژیم با عناوینی چون «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام، شرکت در تجمعات غیرقانونی و اخلال در نظم و آسایش عمومی»، علیه مردم به کارمی برند. گفته بودم که در نظام هایی که در مشروعیت خود تردید ندارند صاحبان قدرت سیاسی هرگز مخالفان سیاسی خود را به توطئه علیه نظام یا ارتباط با قدرت های بیگانه متهم نمی کنند.
نتیجه ی این عدمِ مشروعیت را نیزاز همان لحظه ی نخست دیده ایم۲:
ـ اعدام های غیرقانونی و بی رویه ی اولین روزهای این قدرت جدید که صرفنظر از هر دلیل دیگری و قطع نظر از گناهان فرضی قربانیان آن، به همین یک دلیل، غیرمشروع و غیرعادلانه بوده است.
ـ بیرون ریختن کاردانان و نشاندن پیروان گوش به فرمان قدرت جدید بجای آنان، و نتیجهی آن، یعنی اختلال روزافزون امور کشور، باندبازی، خاصه خرجی، هجوم اجامر و اشراری چون «قاضی»‌های بی سواد، تبهکار و فاسد رژیم، رواج فساد مالی بی حد و مرز، فساد سیاسی حیرت انگیز، فساد قضایی خوفناک، فساد اداری فلج کننده و ویرانگر، و، بالاخره، نوعی فرهنگ یا بی‌فرهنگی که تنها به صفت اروپایی «لومپنیسم» قابل بیان باشد.
ـ یکی از مهم ترین این اختلالات یعنی ورشکستگی و فروپاشی اقتصاد کشور که در نتیجه ی آن، بدون درآمد نفت، این رژیم یک سال هم پایدار نمی ماند.
(یکی از علائم انکارناپذیر این ورشکستگی، سقوط ارزش پول ملی طی سی و نه سال، به حدود یک هزارم ارزش پیشین آن است (آن هم تازه در مقایسه با دلار که خود آن نیز در همین مدت بسیار سقوط کرده).
ـ یکی از نتایج و علل اختلال اقتصاد کشور، اختلال سیستم بانکی آن بوده که قادر به انجام پیش پاافتاده ترین وظائف و خدمات یک سیستم بانکی، که تأمین منافع دارندگان سپرده های بانکی و فراهم‌ساختن منابع برای سرمایه‌گذاری‌ است، نمی باشد و با فقدان سیستم قضایی واقعی و در نتیجه با عدم امنیتِ قضایی به احدی از مردم کشور هم جرأت سرمایه گذاری عمده نمی دهد؛ تا چه رسد به سرمایه گذاران خارجی.
ـ نتیجه ی اینها؟ ویرانی بیش از پیش اقتصاد، گسترش هر چه بیشتر دامنه ی فقر و بیکاری و انواع فساد و مصائب اجتماعی ناشی از این بلایا.

فروپاشی رژیم را نیز ما
پیش از همه پیش‌بینی‌ کرده‌ بودیم!

همان گونه که در این تحلیل پیش بینی شده بود و در مقالات دیگری بر آن استدلال کرده بودم، به رغم همه ی وسائل گسترده و تمهیدات نظام برای جلوگیری از آگاهی مردم و همه ی کوشش های شبانه روزی آن برای تحمیق جامعه، با وجود همه ی ممنوعیت ها در برابر سازمان ها و جنبش های سیاسی و فقدان کامل آزادی بیان و وابستگی همه ی رسانه ها، بل انحصار مستقیم یا غیرمستقیم همه ی آن ها به دستگاه قدرت، و حتی با همه ی بازی های تحمیق کننده ی «انتخاباتی»، این اختلالات و مصائب اجتماعی به چنان شدت و حدتی رسید که بارها کار به اعتراضات شدید اجتماعی کشید؛ این اعتراضات متعدد در ابتدا محدود به بخش های معین اجتماع مانند دانشگاه ها یا کارگران یا قشرهای محدودی از جامعه بود، اما سرانجام کار آن به وسعت و عمومیتی رسید که به جرأت می‌توان گفت در هیچ دورانی در ایران سابقه نداشته است.
خاصه اگر به یادداشته باشیم که، برخلاف تظاهرات سبز که در هر حال با کاندیداهای شکست خورده و صندوق های رأی بی ارتباط نبود، تظاهرات دی ماه به معنای واقعی کلمه خودانگیخته بود زیرا نه از جایی هدایت می شد و نه حتی کسی آن ها را به شکلی که رخداد پیش بینی کرده بود.
این تظاهرات که در طی آن ها مردمِ به جان آمده، و نترس ترین مردم، به رغم خطر مرگ و زندان و شکنجه، به صراحت نظام حاکم و رهبری آن را مورد سؤال و هدف حمله ی سیاسی قرار دادند بیان عملی عدم مشروعیت قدرت حاکم کنونی و اظهار ضرورت پایان آن بود.

وظیفه‌ی ما
برای وقوع این فرآیند به بهترین صورت

سلسله اعتصابات وسیع و تظاهرات بی سابق های که در طی یک ساله ی گذشته در سراسر کشور رخداد و در دی ماه به اوج خود رسید تقریباً همه را غافلگیر ساخت، و البته بیش از همه محافل و سران قدرت در رژیم را بهت زده و متزلزل ساخت.
اینان که تا آن زمان ایران را ملک‌ِ‌طلق و ارث پدری خود می پنداشتند با زمین لرزه ی دی ماه برای نخستین بار تکان شدیدی خوردند و تیزهوش ترین آن ها برای نخستین بار به یاد آوردند که حتی محمدرضا شاه هم که سلطنت را واقعاً از پدر به ارث برده بود در نتیجه ی خلاف کاری های خود روزی ناچار به ترک تاج و تخت و کشور شد.
دیگر بسیاری از آنان، از اصولگرا گرفته تا اصلاح طلب و از نماینده ی مجلس اسلامی تا رییس جمهوران سابق و لاحق، به ویژه از سال گذشته به این سو، بارها و بارها از همه گیرشدن فساد در رژیم و خطر سقوط آن سخن گفته اند و هر روز بیشتر می گویند۳. حتی کسانی که تا یک سال پیش تحریم انتخابات را تخطئه‌ می‌کردند و در آخرین انتخابات رییس جمهور با حرارات تمام مردم را به شرکت در آن فرامی‌خواندند امروز در تأییدِ افول و فروپاشی نظام از دیگران پیشی‌ می‌گیرند، هرچند بعضی از آنان چنان به بازی در چارچوب این نظام عادت‌کرده‌اند که گاهی همچنان از استفاده‌ی‌ «تاکتیکی از انتخابات‌های منحصر به دو جناح حاکمیت» دل‌ نمی‌کنند!
احمدی نژاد هم که تا حال برای کسب امتیاز تهدید به افشاگری می کرد، حالا دیگر از تهدید وارد عمل شده و «اسرار هویدا می کند».

نافرمانی مدنی را
هم که مطرح کرده بودیم
اینک همه پیشنهاد می‌کنند!

از آن جا که رژیم حاکم به مدت سی و نه سال جامعه را از همه ی امکانات سازماندهی سیاسی محروم ساخته بود، مردم که برای اعتراضات خود دارای هیچ مرکز برنامه ریزی و نهاد همآهنگ کننده ای نبودند نمی توانستند و نتوانستند به یک باره دستگاه قدرت را از جا بکنند؛ اما با وجود قربانیان بسیاری که دادند کار خود را بی حاصل نمی دانند.
ـ مردم کشور بار دیگر به نیروی عظیم خود آگاه شدند، نیرویی که شاید بیش از هر زمان همه به توان معجزآسای آن پی بردند و با کشف آن، علاوه بر احساس غروری بزرگ، به آینده ی خود امیدوار شدند.
ـ مبارزه را رها نکردند و به‌ شکل های پراکنده، به ویژه به شکل اعتصاباتِ کارگری، اعتصاباتی از این پس غیرقابل اجتناب، و تظاهرات مدنی زنان ادامه دادند.
ـ با اینکه شیوه‌ی نافرمانی مدنی هنوز بخوبی شناخته نشده جامعه هر روز بیشتر خود روش های ویژه ی آن را کشف می کند.
«اعتصاب که، چون توسعه یافت، از عمده ترین شکل های نافرمانی مدنی است در سال گذشته در نتیجه ی زیرپاگذاشتن حقوق کارگران در صنایع و مناطق گوناگون، از جمله اعتصاب طولانی در شرکت نیشکر هفت تپه، اعتراض کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز، تجمع کارگران و پیمانکاران راه آهن دورود، اعتصاب کارگران کارخانه ی سیمان کارون، اعتراض کارگران آذرآب اراک، اعتراض کارگران سیمان باقران خراسان، کارخانجات فولاد اهواز،... وسعتی بی سابقه یافت.
تظاهرات مال باختگان در برابر مؤسسات مالی و نهادهای حکومتی شکل دیگری از اعتراضات مردمی بود که در برجسته ساختن خلاءِ حاکمیت در برابر تجاوز، و غیبت حکومت در برابر بی عدالتی ـ بلکه همدستی با متجاوزان ـ نقش باارزشی ایفاکرد.
مردم با این نمایش ها به‌صورت نمایان نشان‌ می دادند که این حکومت، برخلاف آنچه وظیفه ی آن حکم میکند، برای احقاق حقوق آنان نیست و امر بازستاندن این حقوق بر دوش خود آنان قرار گرفته است.
اما بدیع ترین شکل نافرمانی مدنی ابتکار دختران خیابان انقلاب بود که با مسالمت آمیزترین رفتار ممکن، برای احیاءِ یکی از حقوق بسیار نمادین خود و در همان حال حقی بنیادین ـ اختیار در گزینش نوع پوشش ـ با روسری‌های سفیدِ بر چوب نهاده ی خود، در برابر نظام حاکم دست به نافرمانی زدند.
***
با گسترش نافرمانی‌های مدنی اقتدار نظام حاکم ابتدا در هیأت جامعه ازمیان می رود و سپس اعتبار آن در میان کارگزاران امنیتی و عمله ی سرکوب قدرت نیز فرومی ریزد.
اما چنان که اشاره شد، این همه فداکاری، پیشرفت و پیروزی معنوی در مبارزه، بدون هدف گیری دقیق و همآهنگی ملی هنوز نمی توانست به نتیجه ی مطلوب برسد.

ضرورت حیاتی همآهنگی ملی

در این حوادث آنچه جای آن هنوز خالی بود و هست مرکزی شناخته شده از کسانی است که در دوران نهضت مشروطه، که هنوز احزاب به معنی امروزه ی آن وجود نداشتند۴، «معتمدان مردم» نامیده می شدند؛ مرکزی هماهنگ کننده از افراد مورد اعتماد و گروه های شناخته شده به آزادی خواهی و ایران دوستی و همداستان در همراهی با مبارزات مردم به منظور جهت دادن به این مبارزات و همآهنگ ساختن آن ها؛ مرکزی که همچنین بتواند در زمان لازم دست به تشکیل نهادی، از نوع دولت موقت، برای تحویل گرفتن قدرت به سود ملت زده، به منظور حرکت به سوی نظامی مبتنی بر حاکمیت ملی و شکل قانونی آن، یعنی دموکراسی واردعمل گردد.
امروز رسیدن به این مقصود حادترین و بزرگترین وظیفه ی همه ی کسانی است که مدعی مبارزه در راه آزادی و حاکمیت ملی هستند.
برگذاری جلسه‌ی امروز علاوه بر نمایش همبستگی با اعتراضات تاریخی ملت ایران در سال گذشته و خاصه در دی ماه آن سال، و بزرگداشت آن، به منظور برداشتن قدمی در راه مقصود بالاست و نیز اعلام این پیام که با فقدان کنونی مرکز هماهنگ کننده در داخل کشور وظیفه ی تشکیل چنین مرکزی، ولو مرکزی موقت، بر دوش آزادی خواهان خارج از کشور قرار می گیرد...،
و شرط شنیده شدن صدای آن در کشور نیز در نیروی آن است و نیروی آن بسته به درجه و وسعت اتحاد گروه‌ها و شخصیت‌های آزادیخواه شناخته شده ی خارج از کشور در چارچوب آن خواهد بود.
چنان که در مقاله‌ای زیر عنوان «ضرورت گام هایی کوچک و سنجیده برای اتحاد آزادی خواهان واقعی» در حدود یک سال و نیم پیش توضیح داده بودم، این کار، مانند هر کار جدی دیگری، باید از کوچک آغاز گردد.


آنجا نوشته شده بود:
«گفتیم که، با محدود شدن شیوه‌های مبارزه به راه‌های مبارزه‌ی منفی، توسل به وسائل خشونت آمیز که تجارب بسیار نشان داده بکار برندگانشان به هنگام پیروزی می‌توانند از برگرداندن آن ها علیه رقیبان خود برای به‌کنار‌راندن آنان نیز بهره‌برداری‌کنند، از لحاظ اصولی منتفی خواهد بود. اما عقب‌راندن نظام حاکم از مواضع تعرضی همیشگی خود و وادارساختن آن به تسلیم نهایی و تن‌دادن به انتقال قدرت به نمایندگان مخالفان به‌منظور تشکیل مدیریت موقت کشور و تدارک مراجعه به آراءِ مردم برای تعیین نوع نظام آینده بدون اعمال فشار بر آن میسر نمی‌باشد؛ و در نتیجه نیز مبارزات منفی که شامل شیوه‌های مؤثر و گوناگون بسیار است به هیچ عنوان به معنای عدم فشار بر نظام حاکم و به طریق اولی انصراف از برچیدن آن نخواهد بود. نافرمانی مدنی شکل اصولی و کلی این نوع مبارزات است که مهم ترین اشکال آن شامل انواع تحریم، بویژه تحریم انتخاباتی، و انواع اعتصابات است که چون در جای خود و علیه نیروهای حساس نظام‌های حاکم صورت گیرد می‌تواند توان تعرضی آنها را در سر بزنگاه فلج‌ساخته مقدمات تسلیم آنها را فراهم سازد.
در عین حال ـ و این از هر چیز مهم‌تر است ـ: از آغوش ملتی که به کمک نافرمانی‌های مدنی و مبارزات منفی و مسالمت آمیز بر زور و رجالگی پیروز‌ می‌شود، ملتی دیگر متولد‌ می‌شود که این گونه آسیب‌ها را با فرهنگ و مدنیت از دامن جامعه‌ی خود می‌شوید و آثار سنگواره‌ایِ آن ها را برای عبرت نسل‌های آینده و تربیت آنان به موزه‌های تاریخ و مردم شناسی منتقل‌ می سازد.»
ما مدعیان آزادی خواهی و روشن بینی به شدت از مبارزات مردم کشور عقبیم.
این نظام دیر یا زود سقوط‌ می‌کند؛ دیگر سخن در سقوط یا عدم‌ِ سقوط آن نیست؛ سخن تنها بر سر چگونگی این سقوط است؛ سقوطی که باید به اراده ی آزاد آزادی خواهان اصیل و امتحان شده ی کشور صورت‌گیرد تا نه موقعیتی شود برای دشمنان جدید آزادی و ماجراجویی‌های فردی و پوپولیستی، نه فرصتی برای دشمنان ایران، یعنی برخی از قدرت‌های بزرگ و کوچک بیگانه.
اگر برای برخورد با این خطرات از هم‌اکنون آمادگی فراهم‌نشود فردا پشیمانی سودی ‌نخواهدداشت.


ـــــــــ


۱ از دید جان لاک قدرت سیاسی نیست که با وضع قوانین نظم اجتماعی را به مثابه‌ی یک نهاد بنیادمی‌نهد بلکه ایجاد آن از طرف جامعه برای پیشگیری از آسیب عناصری‌است که می‌توانند به آن زیان‌برسانند. او از این مقدمات نتیجه‌می‌گیرد که:
ـ منشاءِ قدرت سیاسی در پذیرش کسانی است که اقتدار بر آنان اِعمال‌می‌شود.
ـ هدف از این قدرت برقراری احترام به حقوق طبیعی همه‌ی مردمان و وظیفه‌ی آن داوری در اختلافات و اجرای مجازات‌هاست.
۲ این نتیجه را، که گفتیم معلول است نه علت، اخیراً آقای محسن کدیور هم در مقاله‌ای ذکرکردهاند، اما به عنوان دلیل عدمِ مشروعیت رژیم نه به عنوان نتیجه یا معلول آن؛ یعنی معلول عدم مشروعیتی که ما در بالا آن را به عنوان علت اصلی ذکر کرده‌ بودیم. شک نیست که از دیدگاه ماکس وبر این نتیجه هم دلیل دیگری بر عدم‌مشروعیت به‌شمار‌ می‌رود.
۳ بعضی از آنان هم ـ مانند حمید بقایی ـ هنگامی که به‌ زندان‌ افتادند خبرگزاری‌های رژیم را امنیتی می‌خوانند، نان زندان را حرام می‌نامند و درخواست‌ می‌کنند که اگر در اعتصاب غذا مردند در کنار شیهدان سی تیر دفن‌گردند!
۴ جز یکی دو جمعیت جدید که خود را حزب‌ می‌نامیدند.

 

*سخنرانی علی شاکری زند، عضو نهضت مقاومت ملی ایران و جبهه ملی ایران در اروپا (در جلسه‌ی همبستگی با اعتراضات ملت ایران در کلن)

منبع:پژواک ایران


علی شاکری زند

فهرست مطالب علی شاکری زند در سایت پژواک ایران 

* نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»! (بخش چهارم - ب) سخنرانی دکتر مصدق و الهیار صالح در اجلاس شورای امنیت [2024 Apr] 
*به مناسبت درگذشت دکتر محمـد مصدق، گاستون فورنیه  [2024 Mar] 
*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»! سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ (بخش سوم)  [2024 Jan] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش بیستم)  [2024 Jan] 
*شباهت‌ها و تفاوت‌ها میان دو شکست: ۲۸ مرداد و ۲۲ بهمن  [2023 Dec] 
*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»!  سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ [2023 Dec] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش هجدهم- ب  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/بخش هجدهم- الف  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش شانزدهم  [2023 Oct] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش پانزدهم -ج  [2023 Sep] 
* برگهایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پانزدهم ـ ب  [2023 Sep] 
* جمهوری اسلامی حکومتی مرده است! اما چرا برچیده‌ نمی‌شود؟ بخش اول: یک نظام رو به موت  [2023 Sep] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار (بخش پانزدهم ـ الف) بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Aug] 
*آخرین نخست وزیر نظام مشروطه ایران، متن سخنان علی شاکری زند بر مزار شاپور بختیار  [2023 Aug] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش چهاردهم  [2023 Jul] 
*دعوت پادشاه از شاپور بختیار برای دیدار با او برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش سیزدهم) [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش دوازدهم)  [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش یازدهم)، علی شاکری زند  [2023 Jun] 
*باز هم تشدید اعدام‌ها  [2023 Jun] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش دهم  [2023 Jun] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش نهم ـ ب)  [2023 May] 
*چگونه منشور ننویسیم!/ بخش دوم  [2023 May] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپوربخش نهم – الف بختیار*  [2023 May] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش هشتم ـ ب)  بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Apr] 
*همبستگی برای ایران استیا ایران برای همبستگی است؟  [2023 Apr] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*، بخش هفتم  - ب: اعلامیه‌ سه ماده‌ای کریم سنجابی در پاریس و ولایت فقیه خمینی [2023 Apr] 
*منشوری برای اهالی کره‌‏ی ماه  [2023 Mar] 
*برگهایی اززندگی سیاسی دکترشاپور بختیارـ بخش ششم  [2023 Mar] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پنجم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Mar] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش چهارم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Feb] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار، بخش سوم: فعالیت در تجدید سازمان جبهه ملی ایران  [2023 Feb] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* (بحش دوم)  [2023 Jan] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار ـ جوانی، تحصیلات، مبارزه با نازیسم  [2023 Jan] 
*دولت موقت در تبعید و ضرورت حیاتی آن در شرایط کنونی  [2022 Dec] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر، مفهوم «ملت»، پادزهری در برابر واژه‌ ایدئولوژیک «امت اسلام» و فتیشیسم قومی (بخش سوم)  [2022 Aug] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر  [2022 Aug] 
*آیا جمهوری اسلامی مشروعیتی داشته که ازدست داده؟ غباربرانگیختن در مسیر حرکت واقعی [2022 Jul] 
* اتحادعملِ همه ی نیروهای ملی از مشروطه خواه تا جمهوریخواه  اسم رمز پیروزی اتحاد است [2022 May] 
*درباره ی نهضت مقاومت ملی ایران*  [2022 May] 
*خمینی چگونه به قدرت رسید؟ آیا این فاجعه اجتناب‌ناپذیر بود؟ ضرورت بیان کامل حقیقت به جای حاشیه‌نویسی!   [2022 Apr] 
*منوچهر هزارخانی: مرگی از هر جهت اندوهبار  [2022 Mar] 
*آیا فدراسیون روسیه و اتحاد شوروی سابق ماهیتاً یکی نیستند؟   [2022 Mar] 
*پوتین اوکرایین و روسیه، همه چیز اینجا شروع می شود  [2022 Mar] 
*احیاءِ «عظمت گذشته ی» امپراتوری روس؟ کدام عظمت؟  [2022 Mar] 
* در حاشیه عملیات تروریستی اخیرِ داعش  [2022 Feb] 
*برای دوری از انحرافات و انشعابات در جبهه ملی ضرورت بازگشت به اصالت نهضت ملی  [2022 Jan] 
*اتحادعمل برای نجات کشور از زوال! * انتظار تا کی و برای چه؟  [2021 Dec] 
* راه انتخاب میان سلطنت مشروطه و جمهوری از دید شاپور بختیار  [2021 Oct] 
*بحران سیاسی کشور و راه اتحاد عمل همه ی ایراندوستان دموکرات، پیش بینی بختیار نزدیک است  [2021 Aug] 
*شاپور بختیار و توتالیتاریسم، گریزی به رساله ی دکتری او  [2021 Jul] 
* اثرات متقابل مخالفان فعال رژیم و مردم غیرمتشکل: یک فرآیند دینامیک  [2021 Jun] 
*سر و ته، یک کرباس  [2021 Jun] 
*نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ملی بخش سوم   [2021 Mar] 
* نگاهی به ریشه‌های ژرف یک فاجعه‌ی ملی، به مناسبت ۲۲ بهمن ماه (بخش دوم)  [2021 Mar] 
* به مناسبت ۲۲ بهمن ماه، نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ی ملی  [2021 Feb] 
*ملاحظاتی درباره‌ متن حقوقی امانتی استاد محمـدرضا شجریان  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟   [2021 Jan] 
*هموطنان بی مسئولیتی که در برابر امام جماران به امامزاده ی کاخ سفید دخیل بسته بودند یتیم شدند  [2020 Nov] 
*رادیکالیزاسیون دینی جوانان پناهنده و نقش حس ملی  [2020 Nov] 
*دولت موقت و چارچوب قانونی کارهای آن  [2020 Oct] 
*«علوم اجتماعی اسلامی» چه صیغه ای است؟   [2020 Aug] 
*جمهوری اسلامی کابوسی باورنکردنی بیست ونهمین سالگرد قتل شاپور بختیار و دستیار وی سروش کتیبه  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش سوم: دیگرِ تجربه‌های عملی اپوزیسیون  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش دوم: کدام استثناء؟  [2020 Jul] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟   [2020 Jul] 
* آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک جمعی است (بخش دوم) • ضرورت قواعد مشترک همکاری و همگامی برای اپوزیسیون دموکرات ایران [2020 Jun] 
*آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک کار جمعی است  [2020 Jun] 
*ایران هرگز نخواهد مرد!   [2020 May] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار  [2020 Apr] 
*نمایش از این پس بی اثر «انتخابات»، پرده دری از فریب «اصولگرا ـ اصلاح طلب»  [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار* ۳۹ـ تدارکات و ترتیبات سالیوان برای ایجاد پیوند میان ارتش و نمایندگان خمینی   [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*  [2020 Mar] 
*بحثی در مقاله‌ی : خطای بختیار، پایان بازرگان  [2020 Feb] 
*تحریم انتخابات را به کارزار همصدایی علیه اساس رژیم و رفراندم برضد آن بدل کنیم   [2020 Feb] 
*منطق جمهوری اسلامی: تحریک دیگران؛ تحقیرشدن؛ واکنش به تحقیرشدن کشته شدن قاسم سلیمانی تحقیری بزرگ برای نظام و چالشی خطرناک برای کشور بود [2020 Jan] 
*تحریم یکصدای نمایش انتخابات: ضرورتی سیاسی، نه انتخاباتی!   [2019 Dec] 
*انبار باروتی بنام ایران  ضرورت حادهمآهنگی و آشتی میان همه ی هواداران حاکمیت ملی [2019 Nov] 
*شورای دوران گــُـذار یا مدیریت بی‍گــُـدار برای «اقوام و ملیت های ساکن ایران» !   [2019 Oct] 
* بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم (۲)  [2019 Sep] 
*بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم بخش یکم: مشروعیت نظام‌های سیاسی و رابطه‌ نهاد انتخابات با آن [2019 Sep] 
*بیست و هشت سال پس از قتل شاپور بختیار پراکندگی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و راه پیروزی بر آن   [2019 Aug] 
* بحران در روابط ایران و آمریکا:‏ یا زمان قدرت نمایی شاگرد جادوگرها  [2019 Jul] 
* زند ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟  ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟ ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه بخش دوم ادعای درونی بودن اسلام و ...!  [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ‏ ایرانیت کدام است؟   [2019 Jun] 
*جمهوری اسلامی:‏ یک نظام تروریست، با همه‌ی اجزاء و بازوانش   [2019 Apr] 
*اتحادِ عمل آری؛ ‏ اما برای چه منظور؟ و از کدام راه؟   [2019 Apr] 
*جامعه‌ ایران از سر گندیده است  [2019 Mar] 
*این نظام رفتنی است ما نیستیم که می گوییم؛ آنها خود می دانند!  [2019 Feb] 
*در میان مخالفان جمهوری اسلامی اختلاف ها از کجا سرچشمه می گیرد؟  [2019 Jan] 
*ما نمی بایست سنگر قانون اساسی را رها می کردیم   [2019 Jan] 
*ملاحظاتی درباره ی رساله ی دکترای شاپور بختیار  [2018 Nov] 
*جمهوری، یا مشروطه ی پادشاهی؟ بحث بر سر چیست؟  [2018 Nov] 
* با اعتصاب عمومی نباید بازی کرد   [2018 Oct] 
* مجازات شلاق برای معلمان کشور !   [2018 Oct] 
*مرگ امیرانتظام فرصتی برای آب تطهیر بر سر انقلابیون دیروز و اصلاح‌طلبان امروز!  [2018 Aug] 
* اقتصادی ویران؛ نتیجه ی تحریم ها، یا اثر ورشکستگی به تقصیر   [2018 Aug] 
*آزادی گرفتنی است نه دادنی  [2018 Jul] 
*چرا جمهوری اسلامی رفتنی است وظیفه‌ی ما برای وقوع بهترین صورت این فرآیند چیست* [2018 May] 
*از بحث عدم‌ مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید (بخش دوم)،  [2018 Apr] 
*از بحث عدم‌مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید  [2018 Mar] 
*همه‌پرسی، به چه منظور، چگونه، در چه زمان، و به دست کدام حکومت ؟   [2018 Feb] 
*جدایی دین از حکومت یا حکومتِ لاییک*  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری* بخش چهارم  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش سوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش دوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری ، بخش یکم  [2017 Dec] 
* افسانه‌ی حمله‌ی نظامی عراق به ایران بنا به ‏ توصیه‌ی شاپور بختیار بخش چهارم   [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش سوم)  جستجو در علل و مقدمات حمله‌ی عراق به ایران  [2017 Nov] 
* علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش دوم)  [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش یکم)  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـلاحات کاذب، بخش سوم: موضع نیروهای سیاسی دیگر  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـــلاحــات کاذب «تقسیم اراضی ... با تمرکز جمعیت می تواند عواقب وخیم‌تری...»   [2017 Oct] 
*دکتر مصدق ‏ و اصـلاحـات کاذب یا یکی از ریشه‌های عمده‌ی ضدِانقلاب‌اسلامی ‏  [2017 Oct] 
*از مرگ هیچکس شاد نباید شد اما...  [2017 Sep] 
* سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد بخش دوم   [2017 Jul] 
*سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد  [2017 Jul] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟ قسمت دوم  [2017 Jun] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟  [2017 May] 
* تحریم انتخابات ساده گیری مبارزه نیست ‏  [2017 May] 
*گفتید جمهوریت؟ کدام جمهوریت؟   [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ (بخش دوم)  [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ «انتخابات» کاذب را هرچه یکصدا تر تحریم کنیم ! [2017 Apr] 
*انتخابات ریاست جمهوری فرانسه؛ نامه ی سرگشاده به نامزدها و رأی دهندگان به آنان*   [2017 Apr] 
* ضرورت گام هایی کوتاه و سنجیده برای اتحاد آزادیخواهان واقعی  ورشکستگی اخلاقی کامل نظام حاکم و نشانه هایی از آغاز فروپاشی آن [2017 Mar] 
*کسانی که تروریست‌ها و خرابکاران را مردم می‌نامند! (بخش دوم)  [2017 Mar] 
* نوبت خطرکردن بختیار برای نجات کشور از سقوط در پرتگاهی که به سوی آن می رفت (بخش سوم)  [2017 Feb] 
*آیا نظام مشروطه منسوخ شده بود؟ جلوگیری از نخست ‌وزیری صدیقی و نوبت خطرکردن بختیار (بخش دوم)  [2017 Feb] 
* به مناسبت سی و هشتمین سال تشکیل دولت ملی بختیار ‏  [2017 Feb] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش چهارم و پایانی)  [2016 Oct] 
* نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش سوم)  [2016 Oct] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه بخش دوم   [2016 Sep] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه؛ به مناسبت بیست و پنجمین سال ‏ قتل شاپور بختیار  [2016 Sep] 
* منشاء هراس شدید نظام از مردم ! (بخش پایانی) بخش دوم  [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم ! بخش دوم، بهره ی الف   [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم !  نظامی که مشروعیت ندارد همواره خود را در خطر نابودی می بیند [2016 Jun] 
*رژیم راًی مردم را برای نمایش و کسب مشروعیت می خواهد  [2016 Feb] 
* در حاشیه ی عملیات تروریستی اخیرِ داعش   [2016 Jan] 
*نکاتی از زندگی خسرو شاکری زند و سبب درگذشت وی  [2015 Oct] 
*توسل به دروغ و فریب برای پوشاندن تسلیم به توافقنامه ای خفت بار  [2015 Apr] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف سکولاریسم نو(۳)  [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف   [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف «سکولاریسم نو»  [2014 Dec] 
*دولت اسرائیل، یا یک یاغی جهانی که در پی اجرای «راه حل نهایی» برای مردم فلسطین است  [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب (بخش دوم) چگونگی پذیرش تشکیل دولت ملی از سوی دکتر شاپور بختیار [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب  [2014 Jul] 
*ملاحظاتی پيرامون مقاله «بازرگان، روحانيت و بختيار»، بخش سوم (قسمت دوم)  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت؛ ملاحظاتی پیرامون مقاله‌‌‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱- بخش سوم تیرخلاص  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت- بخش دوم  [2013 Sep] 
*ملاحظاتی پیرامون مقاله‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱ بخش اول روحانیت درنهضت ملی [2013 Sep] 
*مصر بار دیگر به پا می خیزد با تهدید به نافرمانی مدنی در مصر اولین سنگر توتالیتاریسم اسلامگرا فرو می ریزد [2013 Jul] 
*درباره‌ی پرچم ملی ایران  [2013 Jan] 
*آیا صلحجویان نسل های جدید اسرائیل خواهند توانست ماجراجویی رهبران سنتی جنگ طلب خود را مهار کنند و از فکر حمله به ایران بازدارند   [2012 Apr] 
*پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی   [2011 Nov] 
*افشاء یک تحریف بزرگ تاریخی پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه‌ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی و عده ای از رهبران آن  [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  چه کسانی از نام مصدق و بختیار می ترسند و چرا؟ بخش دوم 2ـ دنباله ی" راه توده" و مصدق [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار (۲)  [2011 Aug] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  [2011 Aug] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصول کار و منش آنان (بخش دوم ـ ب)  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  بخش نخست ـ ب [2011 Mar] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن( بخش دوم)   تصفیه ها در جمهوری اسلامی از همان آغاز کار [2010 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن(٭)   [2010 Mar] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش دوم)  [2010 Jan] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش نخستین)  [2010 Jan] 
*چه کسانی از علائم شیر و خورشید پرچم ملی ایران می ترسند؟  [2009 Aug]