شیما بابایی دختری که نمیخواهد بی تفاوت باشد!
عاطفه اقبال
شعله پاکروان او را با محبت بی دریغش در حق دردمندان توصیف میکند و میگوید "هیچ کس نمیداند چرا شیما را دستگیر کرده اند. از او هرگز موضع گیری سیاسی و حزبی نشنیده ایم" . شیما درد این خانواده ها را خوب می شناسد. زمانی که پانزده سال بیشتر نداشته با دستگیری پدر بجرم شرکت در تظاهرات اعتراضی سال 88 ، با این درد آشنا میشود. ابراهیم بابایی پدر شیما از مجروحان جنگ ایران و عراق است که که به مدت پنج سال در زندان اوین بسر برده بود شیمای جوان در خانه نیز درد مادر و خواهری که دچار بیماری ام اس هستند را بر شانه حمل میکند. بنا به داده های پزشکی استرس یکی از مهمترین فاکتورهای بروز و پیشرفت ام.اس به شمار می رود.
براستی آیا دستگیری و دوری پنج ساله از همسر و پدر در بروز بیماری ایندو نقش داشته است؟ مادر و خواهر شیما اینک فشار عصبی ناشی از دستگیری شیما را چگونه تحمل میکنند!؟ این وضعیت خانواده هایی است که دائما در شرایط عصبی و اضطراری به علت زندانی بودن یا اعدام عزیزان خود بسر می برند. شیما بابایی دانشجوی مهندسی عمران است. دختر جوانی که حتما برای آینده خود پروژه های زیادی دارد. او را دستگیر کرده اند و فردا نیز به مانند بسیاری دیگر از ادامه تحصیل و داشتن شغل دلخواهش محروم خواهند کرد. او را از زندگی کردن نورمال در کشوری که تحت حاکمیت سرکوبگران هیچ تضمینی نمیتوان داشت، محروم خواهند کرد.
شیما فقط یک دانشجو است. یک دختر جوان که نمیخواهد بمانند هزاران دختر هم سن و سال خودش به آنچه در اطراف خود میگذرد بی تفاوت باشد. درد مادران و پدران سرزمینش قلب او را می فشارد. براستی چرا رژیم چنین جوانانی را تحمل نمیکند؟ شیما مگر چه کرده است؟ او به هیچ سازمان و حزب سیاسی وصل نیست. او به قلب مهربانش وصل است. مثل آتنا ها .. مثل نرگس ها... مثل حسین ها... مثل ستارها.....نداها... و هزاران ستاره دیگر در آسمان شب تیره سرزمینمان. چند نفری که بصورت موقت به قید وثیقه آزاد شده اند هنوز سایه زندان بر سرشان سنگینی میکند. نرگس با داشتن دو فرزند هنوز در زندان است و به او حکم شانزده سال زندان را داده اند! امید بر تخت بیمارستان زندان یک کلیه اش را از دست داده است. و بسیار گمنامانی که حتی نامشان در رسانه ها نیامده است. بی تفاوت نبودن به درد دیگران در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی زندان و شکنجه و اعدام را در پی دارد. این پیامی است که سرکوبگران میخواهند به مردم بدهند. آهای در کنج خانه هایتان بمانید تا ما غارت کنیم و هر کس که میخواهد اعتراض کند را از جلوی راهمان درو کنیم. در کنج خانه هایتان بمانید تا نوبت شما نیز برسد. آهای ما برای ادامه حکومت به سکوت شما نیاز داریم! پس هیس! فریاد نزنید. اعتراض نکنید. خاموش!
اما خوب که گوش کنیم، صدای فریادهای اعتراض را در هر گوشه این سرزمین ویران خواهیم شنید. امروز این صدای شیما است که طنین افکن شده است. اعتراض کنیم!
عاطفه اقبال - 8 خرداد 95 برابر با 28 می 2016
منبع:پژواک ایران