تا به اکنون جمهوری اسلامی در مقابل فاجعه مهلک کرونا استراتژی های غیرمتعارف متعددی را بعنوان پدافند دفاعی به کار برده است. اولین استراتژی "انکار واقعیت" و پنهانکاری بود که در نهایت جواب نداد. دومین استراتژی توسل به سازه های ضد کرونایی احرام و اماکن مقدس بود که آنها نیز با ناکارایی تعطیل شدند. سپاه پاسداران به قدرت خود در برپایی بیمارستان های صحرانی سخت می نازد. این بیمارستانها معمولا متشکل از یک چادر و چند تخت و چند بسیجی می باشند که در روستاهای محروم کشور برای چند روزی با سوزن و قرص درمانی مجانی قدرت پیشرفته پزشکی خود را به جهانیان نشان می دهند. غافل از اینکه سوزن ویتامینی و قرص و شربت مجانی در مقابل ویروس کرونا به همان اندازه کارآمد است که سازه های دیوار و ضریح حرم بودند.
جمهوری اسلامی خود را تافته جدا بافته ای نه تنها از بقیه دنیا بلکه از علم و عقل و عقلانیت می داند. یا وگر نه بعید می دانم متخصصین سازمان بهداشت جهانی که اخیرا به ایران سفر کرده بودند به مسئولین ایران پیشنهاد داده اند تا مدیریت بحران را به نظامیان بسپارند. زیرا این از علم و عقلانیت و تجربه بشری به دور است. این استراتژی نظامی برای حل یک معضل پزشکی به اندازه ای غیر موثر و بیهوده است که مثلا در صورت حمله نظامی ارتش یک کشور بیگانه به ایران از پزشکان و پرستاران بخواهیم به آمپول و سوزن در خط مقدم جبهه مدیریت دفاع از کشور را بعهده بگیرند و سپس از نیروهای مسلح بخواهیم خود را در پشت جبهه با کادر پزشکی هماهنگ کنند. یعنی گذاشتن گاری جلوی اسب برای تسریع امور. اسفا که امروز در اولین جلسه قرارگاه بهداشتی و درمانی نیروهای مسلّح حضار همه یا سردار بودند و یا سرلشکر, و خبری از دکتر و سیاستمدار نبود
در همه جای دنیا نیروهای مسلح می توانند بخشی از کارزار کمکی مبارزه با یک بیماری واگیر یا فراگیر نظیر ویروس کرونا باشند و نقش آنها می تواند در جایگاه خود در صورت ضرورت موثر باشد. آنها باید مجری فرامین وزارات بهداشت و نهادهای پزشکی, پیشگیری و درمانی کشور باشند تا سیاست های راهبردی علمی متخصصان را در عرصه عمومی همرایی کنند. بعنوان مثال اگر مسئولین پزشکی تصمیم به قرنطینه یا منع عبور و مرور شهر یا منطقه ای کردند, در این صورت نیروهای مسلح و انتظامی برای اعمال آن تصمیم می توانند نقش مشخص و موثری داشته باشند. اما از منظر علمی و عقلانی آنها باید عامل اجرایی باشند و نه آمر راهبردی؛ و نه اینکه تصور کنند راه حل نابودی ویروس کرونا از لوله تفنگ آنها می گذرد.
شوربختانه اینگونه سیاست های مرگ آور و غیر علمی و تمهیدهای وقفه آفرین که باعث تاخیر و ابطال وقت حساس و حیاتی برای پیشگیری کرونا می شوند, علاوه بر تحمیل هزینه های دردآور جانی و اقتصادی سنگین, نه تنها سردرگمی و آشفتگی مسئولین جمهوری اسلامی را عیان می کنند بلکه بیانگر به هم ریختگی و سراسیمگی راهبردی مسئولین نیز می باشند که گویا با واقعیت های علمی و عینی ناسازگاری عمیق دارد. بعنوان مثال اخیر رهبر ایران گفته بود "مسئله ویروس کرونا یک مقوله فوقالعاده نیست و نباید آنرا خیلی بزرگ کرد". اگر نیست پس چرا با گم کردن سوراخ دعا, فرایند و فرماندهی مقابله با آن به نیروهای مسلح و سپاه واگزار شده است؟ حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران در مراسم سخنرانی خویش در استان کرمان نیز با تاکید به اینکه درگیر یک نبرد بیولوژیک از سوی آمریکا هستیم, عواقب تعلل و ندانم کاری های مسئولین جمهوری اسلامی را به "تهاجم بیولوژیکی آمریکا" نسبت داد و گفت در مقابل "این تهاجم" به زعم وی, قاعدتا باید نیروهای مسلح (بخوان سپاه) در خط مقدم استراتژی مقامت قرار بگیرند
کاملا مشخص است که در این کشور بلا اندر بلا زده که جان آدمیزاد ارزش ندارد طبق معمول نگاه خرافه گونه , تحجرآمیز و امنیتی بر نگاه پزشکی و علمی غلبه کرده است و جمهوری اسلامی در وانفسای خویش بیم از مزاج خیزش خواه مردم ناراضی و "موتاسیون لجامگسخته اجتماعی" دارد. به همین دلیل و بر اساس این دکترین غلبه یافته سپاه در راس حاکمیت, هر کسی که کوچکترین اعتراض یا انتقادی نسبت به عملکرد نظام در مورد کرونا داشته باشد, بعنوان ستون پنجم و همراه با آمریکا شدیدا سرکوب خواهد شد. زیرا از نظر نظامیان و راس هرم قدرت در ایران تهاجم بیولوژیکی آمریکا بمثابه یک جنگ در جریان است. با این تفکر غالب و عقلانیت غایب باید گفت خدا به ملت ایران رحم کند! و این سوال بظاهر بی جواب همچنان باقیست؟ چه کاری از دست ما بجز آگاهی رسانی و ذکر مصیبت ساخته است؟
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
جمعه ٢٣ اسفند ١٣٩٦
doshoki@gmail.com