آیا «همجنس گراها» سزاوار چوبه دار هستند؟
لادن بازرگان
شنبه بعد از ظهر است و مانند شنبه های دو سال گذشته در نزدیکی اسکله شهر سانتا مونیکا در لوس آنجلس ایستاده ایم. بیش از دو سال است که ما در حمایت از "مادران عزادر ایران" و در حمایت از حقوق فرزندان جان باخته شان ، هر شنبه در این محل چادری بر پا می کنیم و عکس هایی از کسانی که اعدام شده ند و یا در زندانهای رژیم ایران به سر می برند در معرض دید رهگذران قرار می دهیم. سعی میکنیم که با آنها حرف بزنیم و از آنها می خواهیم که پتیشن ما برعلیه دولت ایران را امضا کنند. کسانی که به کنار این اسکله می آیند معمولا توریستهایی هایی هستند که از ایالت های دیگر امریکا ویا کشور های مختلف دنیا برای سیر و سیاحت به لوس آنجلس سفر کرده اند. صحبت کردن با آنها و شنیدن نظرات آنها در باره دوات ایران، مبارزات مردم ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی، و احساس همدردی ای که آنها با مردم ایران دارند، یکی از نقاط مثبت فعالیت های ما است. هر هفته لااقل یک مورد وجود دارد که بیش از بقیه توجه ما را به خود جلب میکند. در این سلسله نوشته ها قصد دارم که این صحبت ها و ملاقاتها را برای شما بازگو کنم.
در کنار پیاده رو ایستاده ایم و من پلاکاردی به دست دارم که روی آن به انگلیسی نوشته شده: "دولت ایران همجنس گراها را به دار می کشد" و در زیر آن عکسهایی از مراسم اعدام در ملا عام به نمایش گذاشته شده است. خانمی که حدودا ۵۷-۵۸ ساله بنظرمی آید به کنار بساط ما میرسد و با دقت به پلاکاردهایی که در روی زمین چیده شده نگاه میکند و سپس به سمت من می چرخد. به محض اینکه پلاکارد من را می بیند، احساس همدردی از صورتش محو می شود و با تحکم از من می پرسد "دولت ایران همجنس گراها را می کشد؟" می گویم "بله، آنها را در ملا عام به دار می کشد." او نفسی به راحتی می کشد وبا خوشحالی می گوید "عجب کار خوبی می کند." من که گیج شده ام با تعجب می پرسم "شما با جان کندن انسانها در بالای چوبه دار موافقید؟" او هم با خونسردی می گوید "بله، اینها گناهکار هستند و بر طبق دستورات انجیل باید کشته شوند. خداوند از همجنس گراها بیزار است. آنها افرادی پلیدند". از لحجه انگلیسی اش به نظر می اید که ارمنی باشد. میگویم " شما که به عیسی مسیح اعتقاد دارید چگونه با کشتن انسانها فقط به دلیل تمایلات جنسیشان موافقید؟ آیا همجنس گراها مخلوقات خداوند شما نیستند؟" او می گوید "همجنس گرا ها مخلوقات شیطانند." میگویم "شیطان را چه کسی خلق کرده؟ اگر خداوند با کارهای شیطان مخالف است چه احتیاجی به خلق او داشت؟" او عصبانی شده و با ناراحتی از کیفش یک انجیل پاره و قدیمی بیرون می کشد و آن را در هوا تکان می دهد و با فریاد به من می گوید "این کتاب را می بینی؟ این کتاب مقدس من است. خداوند در این کتاب می گوید که همجنس گرایی کار خلافی است و این انسانهای ناپاک مستحق مجازاتند و او در آن دنیا آنها را به جهنم خواهد فرستاد و آنها را عذابی عظیم خواهد داد." می گویم " اگر باور دارید که خداوند تصمیم گیرنده است، اجازه بدهید که او همجنس گراها را به سزای اعمالشان برساند و آنها را در جهنم بسوزاند. شما حق ندارید که به میل خود جان یک انسان را بگیرید. در هیچ قانونی یکنفر را برای ارتکاب یک جرم دوبار مجازات نمی کنند. اگر خداوند شما که عاقل، دانا و رحمان و رحیم است میخواهد آنها را در آتش بسوزاند این مجازات کافی است. دیگر دلیلی ندارد که شما هم در این دنیا جان آنها را بستانید. " او دوباره با عصبانیت کتابش را جلوی صورت من گرفته و می گوید " من ۱۶ سال آزگار است که دارم این کتاب را مطالعه می کنم. این قسمتهایی را که خط کشی کرده ام می بینی؟ اینها همه دستورات و سخنان خداوند است." من که کلافه شده ام، صحبت او را قطع می کنم و می گویم "این کتاب فقط چند صد صفحه است و می توان آن را در ۱۶ روز خواند. چرا ۱۶ سال زندگی خود را وفق آن کرده ید؟ خوب است که به جای این کتاب، کمی کتاب های دیگر بخوانید و با افکار دیگران آشنا بشوید، بلکه کمی عشق و علاقه به انسانها در شما رشد و نمو کند و دیگر از کشتن انسانها خوشحال نشوید". او که دیگر چیزی برای گفتن ندارد سر من داد می زند "حالا که تو ازهمجنس گرا ها دفاع می کنی، حتما خودت هم همجنس گرا هستی". من با خونسردی می گویم "من همجنس گرا نیستم، اما به حقوق بشر باوردارم. من فکر می کنم تمایلات جنسی انسانها به من و شما و دولتهایمان ارتباطی ندارد. انسانها آزادند که شریک زندگی خود را انتخاب کنند و اگر خداوند شما وجود خارجی داشته باشد می تواند در آن دنیا به اعمال آنها رسیده گی کند." او با عصبانیت چند قدم از من دور شده و با نفرت فریاد می زند "همجنس باز، همجنس باز". من هم با خنده به او می گویم "شما از این کلمه بعنوان یک کلمه تحقیر آمیز استفاده می کنید، اما من از شنیدن آن احساس کوچکی و حقارت نمی کنم." او با تحقیر نگاهی به من می کند و از من دور می شود.
در حالی که دور شدن این زن را تماشا میکنم، احساس می کنم که عرق سردی بر تمام بدنم نشسته است. من این نفرتی را که در صورت این زن دیدم، درک نمی کنم. نمی فهمم که چرا باید از همجنس گرا ها اینچنین متنفربود. واقعیت این است که ۱۱% مردم جهان همجنس گرا هستند و تا وقتی که حقوق همه اقلیت ها به رسمیت شناخته نشود، جنایت و ظلم در دنیا ریشه کن نخواهد شد. همواره در طول تاریخ، آنکس که اکثریت و یا قدرت را در دست داشته است به اقلیت زور گفته است. عثمانی ها، ارامنه را قتل عام می کردند، فاشیستها، کلیمی ها و آزادیخواهان را، صربها، مسلمان ها را، دولت اسلامی ایران هر دگر اندیشی را و ... این دور باطل باید در یک جا متوفق بشود و همه ما بتوانیم تفاوتهای یکدیگر را بپذیریم و در صلح و صفا کنار یکدیگر زندگی کنیم. با خودم می گویم "مذهبی های همه جای دنیا مانند یکدیگرند. مهم نیست که مسیحی، مسلمان، کلیمی، زرتشتی، بهایی، هندو، و... باشید. وقتی که تفکرات و تعصبات مذهبی سراپای وجود شما را در بر می گیرد، انسانیت از شما رخت بر می بندد. بر خلاف آنچه که مذهبیون دوست دارند که تبلیغ کنند، مذهب سرچشمه اخلاق نیست بلکه ضد اخلاق است. تمام جنایت های تاریخ به بهانه مذهب و قوم گرایی انجام شده است. تمام حقوقی که انسانها به دست آورده اند مثل حق رای، حقوق شهروندی، حقوق زنان، منع برده داری، حقوق کودکان، اعلامیه جهانی حقوق بشر و ... همه مرهون تلاشهای انسانهای مختلف در اقصا نقاط جهان و بدور از تعصبات مذهبی بوده است.
به امید روزی که هیچ انسانی از کشته شدن انسان دیگری احساس شادی و لذت نکند.
لادن بازرگان
اکتبر ۲۰۱۱
منبع:پژواک ایران