آقای یغمایی! این شعر را از دفترتان پاک کنید
ع .ریحانی

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست

تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

 

" حافظ "

 

آقای اسماعیل وفا یغمایی ! با عرض ادب و احترام به شما قصد دارم نکاتی را در این مطلب بە شما یادآور شوم . برای من همیشە راحت تر این است کە یک شاعر را مخاطب قرار بدهم تا یک فقیه یا یک انقلابی دو آتشە را . انقلابیهای این روزگار کە معرف حضورتان هستند .هر چیزی را که بر خلاف توهماتشان بگویی به پای وادادگی می گذارد. اصولا نمی شود با آنها حرف زد . استدلال زیاد هم که بکنی ناگهان رد پایت را در سفارت و وزارت پیدا میکنند!. برخی از آنها روی مبل خانه لم دادە و لپ تاب به زانو ، دربارەء زوال زود هنگام امپریالیسم تئوری می بافند و سبیل می جوند.

با چرخاندن یک قلم جنگ جهانی پنجم خلق می کنند ! شصت صفحە بدون خستگی تئوری و توهم می بافند و اگر چیزی حواسشان را پرت نکند هنوز به نوشتن ادامە می دهند. بدون اینکە نگران باشند کسی حوصلە کند و این لاطائلات را بخواند یا نه .

به قول ویل دورانت "مثل سکەای کە می چرخانی و پیوسته تق و توق می کند تا انگشت بر آنان نگذاری خاموش نمی شوند." فقها را هم کە می شناسید. من با بسیاری از آنان سخن گفتەام . بیهودە و سادە دلانه به زعم خودم خواستەام در دیوار فولادین مغزشان میخ فرو کنم . از این جماعت بیزارم .فقاهت را مساوی نجاست می گیرم.تنها با فقهاست کە به خودم اجازه می دهم بی ادبانه حرف بزنم . اما با شما می توانم راحت حرف بزنم ، از " حکیم توس " بگویم ، از "رند شیراز"" مثال بیاورم یا "استاد روم" را به شهادت بخوانم.

حیمدرضا طاهرزادە" که نوازندە هستند و از دوستان سابق شما ، در نامەای که آنرا خوانده اید و جواب هم دادەاید، زیرکانه بر روی نکتەای دست گذاشتە است که قابل تأمل است".

ایشان علاوە بر اشاراتی که در مورد سرودهای شما در وصف و مدح رهبری سازمان مجاهدین داشتەاند در مورد سرودەای دیگر از شما سخن به میان آوردە است که به دستور مسعود رجوی بایگانی شدە و اجازهء انتشار نیافتە است. این سرود هم کە او بند هایی از آن را نوشتە است در مدح و وصف رهبری سازمان است. اقای "طاهری" باید دانستە باشد کە بدترین فحش و توهین برای یک شاعر ، نه تهمت مزدوری و خیانت ، کە "مداحی" است.

شما در جوابی کە بە ایشان دادەاید حافظ و سعدی را هم مداح خواندەاید به اضافه دوازده هزار شاعر ثبت شدەء دیگر کە ربطی به مقاومت نداشته‌ اند.

http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-55177.html

 

آقای یغمایی! شعر" فرمان مسعود " یک مدیحە است ، آن را از کارنامەء خود بزدایید . خوب بود به جای اینکە حافظ و سعدی را هم مداح بنامید ، می گفتید کە اشتباه کردەاید و نباید آن را می سرودید . حافظ مداح نبودە است. اکثر شعر های او مضامین عاشقانه و عارفانه دارد. در تعداد کمی از ابیاتش نامی از پادشاهان بردە است کە می شود احتمال داد بعد ها بنا به خواست حاکمان و زورگویان به شعر او اضافه شدە باشند. وگرنە چه دلیل داشت کە او تمام عمرش را در ترس از ترور و اعدام به سر ببرد. می دانید کە دانستەهای تاریخ راجع به زندگی حافظ بسیار کم است . روایات متعدد و متفاوتی از زندگی او در دست است . در یک روایت می گویند کە مادرش از ترس اینکە او را تکفیر و ترور کنند دیوانش را سوزاندە است . دیوان او دو برابر اشعار فعلی او بوده است و حافظ مابقی عمرش را به تصحیح و تجمیع همان اشعار پرداختە و البتە تنها توانستە نیمی از آنها را جمع آوری کند . تفاوت فاحش اشعار او در نسخەهای مختلف را ببینید .

به راحتی می توان ابیاتی را به آن افزود یا از آن حذف کرد. همانطور کە اکنون بندە می توانم بیتی مدح گونه را بە یکی از اشعار شما بیفزایم ، با در نظر گرفتن همان وزن و ردیف و قافیە . با این حال بهترین مرجع برای ما اشعار خود اوست . حتما می دانید در دیوان حافظ در بیشتر مواردی که نام کسی به منظور وصف و مدح برده شده ، رندانه و زیرکانه بودە است اصولا یکی از دلایلی که او را سمبل رندی دانسته‌ اند همین بوده است . یک مثال می آورم

قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع

که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع

به زبان سادە می گوید : به پول و مال و مکنت شاه شجاع قسم می خورم کە: پول و مال و مکنت هیچ ارزشی ندارد! در ظاهر او را مدح می کند ولی در واقع و در عمق او را می کوبد .به زبان شما شاعران می شود "ذم شبیه به مدح" . درست است؟

 

!اما شما مسعود رجوی را مدح کردەاید . نگفتەاید قسم به برق زره تانکهای مسعود کە زره تانک هیچ ارزشی ندارد

سرود "فرمان مسعود " مدح است .مسعود رجوی هر کە می خواهد بودە باشد. در آن زمان زندە و قبراق ، فرماندەء یک ارتش ، صاحب تشکیلات و قدرت و در جستجوی قدرت سیاسی و دارای وزی و کابینە بودە است . صاحب قدرت سیاسی و به اصطلاح در پوزیسیون نبوده است

اما به اندازەء کافی و در حدود ملک و سرزمین و قلمرواش قدرت داشتە است. کسی که بتواند دیگری را از رده و اعتبارش عزل و یکی دیگر را ارتقا دهد یکی را تشویق و دیگری را تنبیه کند یعنی قدرت دارد و وصف آنچنانی او در یک شعر ، مدح به حساب می آید. حتما در تاریخ ادبیات شاعرانی را می شناسید که در دربار ساقط شدهء یک پادشاه معزول و فاقد قدرت می زیستەاند .شاید به امید روزی که‌ آن پادشاهان بی تاج و تخت به قدرت برسند و آنان هم به "صله و نان و نوایشان حتم دارم که‌ این سرود را از روی اعتقاد و احساستان سروده‌اید و نه برای صله ای یا توقع و انتظاری مادی .اما این هم دلیل نمی شود. انسانی که‌ نسبت به خطاهای خودش آگاه می شود، بلافاصله‌ در قبال آنها مسئول می شود.

درباره سعدی هم که فرمودەاید مداحی کردە ، باید بگویم که اصلا اینطور نبودە است. حالا چرا صلاح دیده‌اید به "شیخ اجل" و "رند شیراز" بتازید ، نمی دانم . سعدی روشنفکری تیزبین و شاعری انسان دوست و حکیمی نیک اندیش بوده‌ است. پادشاهان را پند انذار داده‌ و نسبت به ضایع کردن حقوق مردمان به آنها هشدار داده است .سراسر آثار سعدی مملو از پند و اندرز است .البته‌ با حاکمی که‌ نیک تر بوده‌ ، مهربانانه‌ تر سخن گفته‌ است و با حاکم مستبد تر و زورگو تر زبانش تیز تر بوده‌ است .نصیحتی که به حاکم مغول کرده چکیدهء رای و نظر و دیدگاه او نسبت به قدرت سیاسی است

شهی که پاس رعیت نگاه می دارد

حلال باد خراجش که مزد چوپانیست

وگرنه راعی خلق است زهر مارش باد

که هرچه می خورد او جزیت مسلمانیست

در هفت قرن پیش ،در دوران جهالت و تعصب و تجاوز و تطاول می زیستە است .همین به عقلش می رسیدە است. آثار او مملو از مفاهیم عمیق انسانی است. سعدی و حافظ دینشان را به بشریت تا ابد پرداختەاند. سعدی حاکمان و پادشاهان و سیاسیون را نقد کردە و اگر تعریف و تمجیدی هم کردە در لوای آن زیرکانە پند و هشدار داده است. او به درستی می دانستە قدرت فساد می آورد اما شما بعد از هفت قرن ، در دوران آگاهی و خرد ارتباطات "مسعود رجوی" را در این شعر نام برده و اسم او را با حماسه و عظمت و شکوه پایداری مبارزه همسان کردەاید. بدون کوچکترین پند اندرز و هشدار.

آقای یغمایی ! فکر می کنید آقای مسعود رجوی یک شبه بە این توهمات عجیب و غریب و این همە خودخواهی می رسد که فکر کند خورشید به خاطر ایشان طلوع و غروب می کند؟! این حرف را خود من از مجاهدین شنیدەام که در مورد مسعود گفتەاند . امکان ندارد چیزی بگویند کە اوراضی به گفتنش نیست یا خودش مروج و مدون آن نبودە است .یا فکر می کنید بدون دلیل به این نتیجە می رسد کە نوک پیکان تکامل! است و اصولا دوری و نزدیکی به حق و حقیقت در دوری و نزدیکی به ایشان معنا پیدا می کند؟

 یا خودش را محق بداند کە هر وقت خواست غیبت کند و هر وقتی هم کە دلش خواست ظهور کند و به احدی هم پاسخگو نباشد؟ آیا سخن "مولانا" را دربارە‌ فرعون نشنیده بودید که

از وفور مدح ها فرعون شد

آیا داستان مارگیر و اژدها را مثنوی نخواندە بودید؟ آیا اگر اژدهای درون انسان با خوراک مدح و مدیحە تغذیە شود جان نمی گیرد؟ آیا اولین قربانی اش خود آن شخص نیست؟ کسی باور می کرد کە این آدم کە پنجاه سال پیش جانش را کف دستش گرفتە بود و تنها به مردم سرزمینش می اندیشید کارش به اینجا بکشد؟ آیا در حرفها و سخنانی کە اکنون می زند نشانەای از تعادل روحی و روانی می بینید؟

 

می دانم کە به خاطر آن فحشنامەای کە آقای "طاهرزاده" برای شما نوشته سخت اندیشناک شدەاید کە کدام طرز تفکر و انگیزه می تواند انگشتان یک هنرمند ظریف اندیش را از تارهای نازک تار بردارد و به قلم گستاخ هتاکی و فحاشی ببرد. گویا از بامداد نشنیده‌اند که‌ " گلو را بایسته تر آن که زیبا ترین نامها را بگوید.

 

این نوشته‌ طولانی شد .سخن کوتاه .شما در کارنامه‌ء شعری خود بالا و پایین زیاد داشته‌اید مانند طبع و روحیه‌ تان که ناآرام و مشوش بوده‌ است.

این شعر را از کارنامه خود بزدایید . بگویید که‌ شخص پرستی را در همه‌ء اشکالش نفی می کنید .سخن شما تاثیر گذار است .مردم مرا نمی شناسند ،حتی اسم واقعی مرا هم نمی دانند اما حرف و سخن شما تاثیر می گذارد .بگویید که به خاطر هنر این کار را می کنید به خاطر هشداری به همه که در دام شخص پرستی و فرقه گرایی گرفتار نشوند .اصلا به خاطر خود "مسعود" شاید اژدهای درون را چاره‌ای بیندیشد.

به قول خودتان " می سرایید و شعرهایتان را به باد می سپارید" .این یکی را به باد نسپارید .از آن آیینه ای از عبرت بسازید.

 

موفق باشید

 

ع .ریحانی

 

 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب ع .ریحانی در سایت پژواک ایران 

*خوشرقصی برای آمریکایی ها ؟!؟  [2015 Sep] 
*آقای توتونچیان! شرافت را در لحظەء اکنونت بجو  [2015 Jan] 
*آقای جنتی ! من راز طول عمر شما را می دانم !  [2014 Oct] 
*چرا گزارش 92 و 93 در راستای مبارزه با جمهوری اسلامی است ؟  [2014 Sep] 
*فرقه ها خطرناکند  [2014 Sep] 
*چماق به دستان ولایت  [2014 Jul] 
*من آن سپیدی خاکسترم  [2014 Jun] 
*شرمتان باد ز هنگامەء رسوایی خویش  [2014 May] 
*بود اطلس خویش بر دلقی بدوخت  [2014 Jan] 
*آقای رجوی! این جام زهر را سر بکشید  [2014 Jan] 
*حسین بازجوی مجاهدین، نسخهء کوچکی از حرامزادگی کیهان  [2013 Dec] 
*سخنی با امیر صیاحی  [2013 Nov] 
* تو این را دروغ و فسانه مدان  [2013 Nov] 
*بهشت؟! _ نه ،ممنون!  [2013 Nov] 
*و کلمە بود هیچ نبود . و آن کلمە «دروغ» بود   [2013 Oct] 
*ترسم که اشک در غم ما پردە در شود  [2013 Oct] 
*انشعاب از سازمان مجاهدین؛ نامه ای به ایرج مصداقی  [2013 Oct] 
* آقای یغمایی! این شعر را از دفترتان پاک کنید  [2013 Sep] 
*آقای «قهرمان» ! لطفا دیگر قهرمان نباشید‎  [2013 Sep] 
*آقای رجوی ! اموال اشرف چقدر می ارزد؟  [2013 Sep] 
* سر پیالە بپوشان کە خرقە پوش آمد   [2013 Aug] 
*آقای توتونچیان! آدم بە زندان نمی رود کە تبدیل بە بازجو بشود  [2013 Aug] 
*چرا اصرار دارید خودتان را مضحکە کنید؟  [2013 Aug]