PEZHVAKEIRAN.COM چماق به دستان ولایت
 

چماق به دستان ولایت
ع .ریحانی

بعد از حملهء نیروهای ائتلاف به عراق و سقوط صدام حسین و خلع سلاح سازمان توسط آمریکا ، فضای عجیبی در مناسبات سازمان به وجود آمد که تا آن زمان بی سابقه بود و یا حداقل من ندیده بودم . اکثر اعضا از عضو قدیم تا جدید ، از فرمانده تا تحت مسئول ، متناقض و به اصطلاح مسئله دار شده بودند. این موضوع را می شد در چهرهء تک تک آنها مشاهده کرد . فاکت های عملیات جاری تا مدت ها حول همین موضوع می چرخید . هیچکس چشم اندازی نمی دید :  حالا که سلاح ها را داده ایم و تک به تک متعهد شده ایم که سلاح به دست نمی گیریم و مبارزهء مسلحانه را محکوم کرده ایم ، قرار است چگونه رژیم را سرنگون کنیم ؟ چرا بر خلاف وعدهء رجوی به سمت ایران نرفتیم ؟ آیا با تحویل سلاح که حکم ناموس ما را داشت نباید در استراتژی و شعارهای قبلی تجدید نظر شود ؟ چرا هیچکس استراتژی و نقشهء مسیر جدید تدوین نمی کند ؟ این سوالات و ده ها سوال دیگر مناسبات سازمان را با مشکل جدی مواجه کرده بود . افراد فوج فوج جدا می شدند و به کمپ "تیف" می رفتند . بعضی ها هم به خروجی سازمان می رفتند به این امید که سازمان مسائلشان را حل کند و از آنجا به خارج از عراق منتقل شوند . البته سازمان آنها را هم فریب داده بود . احمد رضا فیروزیان ، پسر مهدی فیروزیان که از اعضای اولیهء مجاهدین و زندانی سیاسی زمان شاه بود ، پس از چند سال ماندن در خروجی سازمان ، عاقبت به تیف آمد . او دچار اختلال حافظه و فراموشی شده بود . مسئولین سازمان در این دوره این ایده را به اعضا منتقل می کردند که گویا آمریکایی ها در نهایت برای مواجهه با دخالت های رژیم در عراق ، سلاح های سازمان را پس می دهند . آنها می گفتند ما سلاح های کهنه را دادیم و در عوض سلاح های مدرن تحویل می گیریم . چیزی که خودشان هم می دانستند غیر ممکن است اما برای فریب اعضا به آن متوسل می شدند .

یک روز همه را به سالن اجتماعات برای شرکت در نشست مژگان پارسایی بردند . حال و هوای نشست به گونه ای بود که احساس می شد یک خبر مهم و خوشحال کننده قرار است داده شود . مژگان پارسایی ، سردار سرداران ، خبر مهم و تاریخ ساز را اعلام کرد : گرفتن سلاح سرد ، گامی در جهت باز پس گیری سلاح گرم !

باور کردنی نبود . آنها از آمریکاییها مجوز حمل چماق و باتوم در داخل اشرف را گرفته بودند و حالا برای آن جشن گرفته بودند ! باور کردنی نبود . باتوم برای سرکوب  شورشهای داخلی به کار می رود . آنها احتمالا با باتوم به رژیم که نمی خواستند حمله کنند ! گوهران بی بدیل هم به رقص و پایکوبی پرداختند . آنها جشن گرفته بودند و خوشحال بودند از اینکه می توانند از این پس  در خیابان های اشرف "گشت ارشاد اسلامی" به راه بیندازند !عباس داوری هم طبق معمول پشت تریبون رفت و در وصف مقام معظم رهبری که هوش و ذکاوتش همیشه سازمان را از تنگنا های تاریخی ، محکم تر و آب دیده تر بیرون آورده است ، نطق غرایی سر داد . او هم گرفتن سلاح سرد را گامی در جهت باز پس گیری سلاح گرم دانست !

آیا واقعا این همان کسی است که با بنیان گذاران سازمان حشر و نشر داشته و هم بند بوده است ؟ آیا واقعا اینها همان کسانی هستند که زمانی بیشترین هوادارانشان از میان قشر دانشجو و روشنفکر بوده است ؟ آیا واقعا مردم ایران "گشت های ارشاد اسلامی" را از خیابان ها بر می چینند تا "گشت های ارشاد دموکراتیک اسلامی" را جایگزینش کنند؟

"چماقداران" ولایت و پاسداران رجوی اگر چه نتوانستند که همان چماق را هم حفظ کنند و در نهایت آن را هم مانند "ناموس مجاهد خلق" که سلاح های گرم بود رها کردند و به لیبرتی رفتند ، اما چماق داران مجازی انصافا دینشان را به انقلاب پاک مریم ادا کرده اند . آنها همان فرهنگ چماق داری را در مطالبشان به نمایش می گذارند . به جای پاسخ به سوالات ، سعی می کنند فضا را آلوده کنند یا سوال کننده را بترسانند . غافل از اینکه این سوالات در عالم واقعیت وجود دارند و از جانب هر کسی که مطرح شده باشند ، باید پاسخ بگیرند . استبداد معمولا عقل انسان را زایل می کند . وگرنه مقام معظم رهبری باید بداند که سوال را نمی شود با شارلاتان بازی دور زد . کدام مستبد توانسته با این روشها به جایی برسد که او دومی باشد ؟

 

ع ریحانی

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب ع .ریحانی در سایت پژواک ایران 

*خوشرقصی برای آمریکایی ها ؟!؟  [2015 Sep] 
*آقای توتونچیان! شرافت را در لحظەء اکنونت بجو  [2015 Jan] 
*آقای جنتی ! من راز طول عمر شما را می دانم !  [2014 Oct] 
*چرا گزارش 92 و 93 در راستای مبارزه با جمهوری اسلامی است ؟  [2014 Sep] 
*فرقه ها خطرناکند  [2014 Sep] 
*چماق به دستان ولایت  [2014 Jul] 
*من آن سپیدی خاکسترم  [2014 Jun] 
*شرمتان باد ز هنگامەء رسوایی خویش  [2014 May] 
*بود اطلس خویش بر دلقی بدوخت  [2014 Jan] 
*آقای رجوی! این جام زهر را سر بکشید  [2014 Jan] 
*حسین بازجوی مجاهدین، نسخهء کوچکی از حرامزادگی کیهان  [2013 Dec] 
*سخنی با امیر صیاحی  [2013 Nov] 
* تو این را دروغ و فسانه مدان  [2013 Nov] 
*بهشت؟! _ نه ،ممنون!  [2013 Nov] 
*و کلمە بود هیچ نبود . و آن کلمە «دروغ» بود   [2013 Oct] 
*ترسم که اشک در غم ما پردە در شود  [2013 Oct] 
*انشعاب از سازمان مجاهدین؛ نامه ای به ایرج مصداقی  [2013 Oct] 
* آقای یغمایی! این شعر را از دفترتان پاک کنید  [2013 Sep] 
*آقای «قهرمان» ! لطفا دیگر قهرمان نباشید‎  [2013 Sep] 
*آقای رجوی ! اموال اشرف چقدر می ارزد؟  [2013 Sep] 
* سر پیالە بپوشان کە خرقە پوش آمد   [2013 Aug] 
*آقای توتونچیان! آدم بە زندان نمی رود کە تبدیل بە بازجو بشود  [2013 Aug] 
*چرا اصرار دارید خودتان را مضحکە کنید؟  [2013 Aug]