حسین موسویان جاسوس رژیم را بهتربشناسیم
کورش کبیر
حسین موسویان، دیپلمات سابق ایرانی که سابقه حضور وی بعنوان سفیرایران درآلمان دردهه 90 میلادی یادآور دوران ترور وکشتارمبارزان ایران دراروپامی باشد چندین سال قبل تحت عنوان استفاده ازیک فرصت مطالعاتی یا بورسیه موقت یکساله و معالجه بیماری همسرخود وبا پشتیبانی برخی از کارشناسان لابی ایران واردآمریکا شد ودولت آمریکا نیزکه درآنزمان بدلیل درگیری درمذاکرات مربوط به برنامه اتمی ایران شدیدا نیازبه افرادی نظیرایشان از درون نظام برای تخلیه اطلاعاتی داشت حمایت پنهان خود را ازحضور وی درآمریکا پنهان نکرد. با حمایت آشکار وپنهان دولت آمریکا ونهادهای باصطلاح غیردولتی بود که وی توانست برای خود دردانشگاه معتبرپریستون ومرکزمطالعاتی ویدرو ویلسون برای خود جایگاه وتریبونی دست وپا کرده وبا انتشارکتاب به زبان انگلیسی راه خود را برای حمایت از خطوط ترسیم شده توسط خامنه ای وحاکمیت ایران هموارنماید. وی طی این سالها تنها ازخطوط اصلی داده شده ازتهران پیروی ودرهرمناسبتی با نشانه رفتن به سوی مخالفان حکام ایران وسیاست های آنان عملا نقش سفیرخامنه ای وباند همراه وی را درآمریکا ایفاء کرده است.
آخرین موضعگیری وی که حمله به مراکزدیپلماتیک عربستان سعودی را کارخودعوامل سعودی نامیده بود امری که حتی افراطی ترین حامیان رژیم هم ازاتخاذ آن اباء داشتند خودبهترین نمونه ازخط فکری واهداف وی درآمریکا می باشد.
حسین موسویان درآخرین نوشته خود درهافینگتون پست سعی دارد با 14 دلیل من درآوردی که با پایه ادعاهای دروغ، تحریف تاریخ وفریبکاری ردیف شده اند عربستان را قدرتی شکست خورده معرفی و نظرمقامات دولت آمریکا را نسبت به رژیم سعودی(بعنوان قطب اهل سنت) تغییر وآنرا به سمت حمایت ازایران(قطب شیعیان) سوق بدهد ما دراین نوشتاربه تفصیل این 14 دلیل را ذکر وبی پایه واساس بودن یا سوء استفاده ازآنها را به سمع ونظرمخاطبین خود می رسانیم واما این 14 دلیل کدامند؟
1- ایشان به حمایت عربستان ومتحدان عرب وی ازصدام حسین وشکست نهایی وی وبقاء قدرتمندانه ایران پس ازجنگ 8 ساله بعنوان اولین دلیل استناد می کند اما هیچ اشاره ای به سیاست باصطلاح انقلابی ایران پس ازپیروزی انقلاب وبادخالت درکشورهای منطقه برای براندازی این رژیم ها نمی کند ایجاد واحد نهضت های آزادیبخش درسپاه ونیز برگزاری اولین اجلاس آن پس ازاشغال سفارت آمریکا درهتل متعلق به بنیادشهید وبا شرکت مخالفین مسلح رژیم های بحرین وعربستان وعراق وعناصری ازدیگرکشورهای عرب خودبهترین گواه برلزوم حمایت اعراب ازصدام حسین بود و نهایت اینکه صدام حسین دراثرحمله آمریکا وجورج بوشی سرنگون شد که ایران آنرا شیطان بزرگ وهیچگونه اعتباری برشخصیت آن قائل نیست. علت حمله آمریکا نیزچیزی جز کاهش توان دفاعی دوکشوردرگیردرجنگ 8 ساله با تز عدم غالب ومغلوب و تخطی صدام ازاین فرمول با حمله به کویت نبود لذا درخصوص عراق این امربا حمله نظامی ودرخصوص ایران با انزوا وتحریم های بین المللی بدلیل تفاوت درشطرنج سیاسی داخلی این کشوردنبال گردید.
2-حسین موسویان با اشاره به کمک مالی 4 میلیارد دلاری عربستان به گروههای طالبان والقاعده طی دهه 80 میلادی که نهایتا به حمله 9/11 وسپس حمله به افغانستان وشکست طالبان والقاعده با همکاری ایران انجامید نتیجه می گیرد که نهایتا بازنده اصلی عربستان بوده است درحالیکه همگان می دانند این عربستان بود که با همان گروههای مجاهدین ارتش دومین ابرقدرت دنیا را ازافغانستان با شکستی خفت بار روانه مسکوکرد وافغانستان را ازچنگال کمونیزم رهایی بخشید والقاعده تنها گروهی بود که اتفاقا توسط آمریکا (همان متحد ایران درافغانستان) درست شد وطالبان که برگرفته ازبرخی گروههای مجاهد افغانی ووابسته به عربستان دردهه اول وسپس پاکستان دردهه دوم بودند اکنون ازمتحدان ایران به شمارمی روند!
3- موسویان حکومت تبعیض آمیز سنی مذهب ها برعراق با اکثریت شیعه را اززمان جنگ جهانی اول برخ کشیده و تحویل حاکمیت به شیعیان را ازسوی آمریکا وبعد ازحمله جنون آمیزدولت جورج بوش "انتخابات آزاد" می خواند وهمین امر را سومین نشانه تضعیف قدرت سعودی ها می خواند دراین خصوص نیازی به توضیح نمی باشد که عدم توان دولت دست نشانده نوری المالکی طی ده سال اخیر وحتی حذف برندگان شیعه مذهب انتخابات نظیرایادعلاوی که عملا عرصه سیاسی عراق را به سه بخش شیعه ، سنی و اکراد تجزیه کرده است و نهایتا نیز به ظهورداعش انجامید از ویژگیهای حاکمیت شیعه دست نشانده آمریکا درعراق می باشد.
4- موسویان به موضعگیری برخی ازسران عربستان برعلیه ایران طی یکدهه گدشته (اززمان روی کارآمدن دولت دست نشانده احمدی نژاد) ازجمله گفته پادشاه درگذشته سعودی درخصوص "لزوم قطع کردن سرمارتروریزم یا ایران" اشاره کرده وعدم اقدام ازسوی آمریکا دراین خصوص را نشانه کاهش قدرت عربستان ذکرکرده است ظاهرا ایشان فراموش کرده است که طی سه دهه گذشته روزی نیست که رهبران ایران وحامیان آنها شعارسرنگونی بسیاری ازکشورها ورژیم ها وازحمله آل سعود وقریب الوقوع بودن آنرا نوید می دهند واینکه اگرعدم تحقق چنین وعده هایی بعنوان نشانه ضعف یا اقتدار تلقی شود خود رهبران ونظام اسلامی ایران رکورددار کاهش اقتداردرمنطقه که هیچ حتی درمقابل عربستان با سربازان اجاره ای خود می باشندنگاهی به اقدامات مستقیم وغیرمستقیم عربستان درمقابل نظام سیاسی ایران ازحمله گسترده به نیروهای حوثی و طرفداران علی عبدالله صالح دیکتاتورسرنگون شده وموردحمایت ایران وحادثه کشته شدن 500 حاجی وتعدادی ازمقامات سیاسی وامنیتی ایران در منای مکه گرفته تا تجاوزبه دونوجوان درگیت های بازرسی فرودگاه جده تا اعدام شیخ نمر النمر که قراربود رهبریت شیعیان طرفدارخامنه ای با هدف تجزیه منطقه شرقیه یا شیعه نشین را (بااحتساب جمعیت 10% شیعیان درعربستان) را برعهده گیرد وعدم واکنش ایران خود بهترین دلیل برضعف روزافزون رهبری ایران وفرماندهان همراه وی درمقابل تنها عربستان سعودی است وبدیهی است که درمقابل ائتلاف عربی بمراتب ضعیف ترجلوه می کنند.
5-موسویان دریک دروغ آشکارمدعی سرنگونی بن علی حاکم تونس موردحمایت عربستان توسط بیداری اسلامی درژانویه 2011 می گردد واعتبارآنرا تلویحا برای ایران منظورمی دارد درحالیکه اتفاقا یکی ازدلایل عدم فروپاشی نظام سیاسی آن کشورناشی ازانقلاب وبهارعربی درکشورهای تحت نفوذ غرب بود ودرسایرکشورهای دیگرعربی مشمول حمایت عرب ازیمن گرفته تا اردن ومصر ومراکش هم دیدیم که انقلابات بهارعربی خسارات چندانی بجای نگذاشتند اما همان انقلابات بهارعربی فقط به کشورهای غربی تحت حاکمیت روسیه وبلوک شرق نظیرلیبی، سوریه وعراق وایران رسیدند همگی با کشتارهای جمعی روبروشدند وازسوی حاکمیت ایران درتلاش برای فرارازپیامدهای انقلاب بهارعربی درخاورمیانه تلاش گردید عنوان انحرافی ومتقلابانه ای بنام "بیداری اسلامی" برای آن جعل شود حتی ازسوی مقامات امنیتی ایران صراحتا اعتراف شد که دستگیری وحبس وحصردوکاندیدای ریاست جمهوری با 15 میلیون رای یعنی مهدی کروبی ومیزحسین موسوی بدلیل ترس ونگرانی حاکمیت از رسیدن امواج بهارعربی به ایران وخیزش دوباره جنبش سبزایران بوده است که خودالهام بخش انقلابات بهارعربی بوده است. ملت ایران بارها وبارها پس ازپیروزی جنبش مردمی تونس این زمزمه را با خود داشته اند که "چرا تونس تونس اما ایران نتونس" که اشاره مستقیم به سرکوب مردم توسط رژیم با حمایت ابرقدرتهای شرق وغرب بود.
6- موسویان بازهم دراستدلالی ضعیف واحمقانه سرنگونی حسنی مبارک با سابقه 30 ساله درحاکمیت را طی 18 روزتظاهرات مردم مصررا به حساب تضعیف اقتدارعربستان سعودی ودرواقع تلویحا به حساب سود واقتدارایران می گذارد درخالیکه همانطوریکه گفته شد برکناری مسالمت امیز حکام یا با حداقل تلفات از مزایای حاکمیت های وابسته به غرب می باشد درحالیکه درحاکمیت های دیکتاتوری نظیر لیبی، عراق، سوریه، ایران واخیرا یمن بدلیل تسلط سیستم شرقی معمولا کشته های مردم به ارقام چندصدهزاری، تخریب بخشی اعظمی ازشهرها و نهایتا نابودی شخص دیکتاتور وخانواده وحامیان وی ازسوی مردم می انجامد. برائت حسنی مبارک وفرزندان وی ازبسیاری ازاتهامات وآماده شدن جهت بازگشت به زندگی با حقوق شهروندی براساس احکام دادگاههای عالی همه نشانه مدنیت بیشتردرکشورهای فوق با گرایش به غرب می باشد برخلاف کشورهای روبه شرق که با وحشی گری تمام درحال اضمحلال می باشند.
7- موسویان با فاکتورگرفتن ازسقوط حکومت علی عبدالله صالح دریمن به سقوز دیکتاتورهای تونس ومصراشاره کرده وازآن بعنوان قرینه ای برای بحرین با اکثریت شیعه بعنوان شکست عربستان اشاره می کند درحالیکه اگربرخوردهای ملایم ومدنی دولت بحرین رابا شیعیان آن کشور با سوریه که اکثریت سنی توسط اقلیتی علوی قتل عام می شوند مقایسه کنید بازهم می بینید که استدلال این مزدوررژیم درقالب کارشناس تا چه اندازه بی پایه واساس است.
8- موسویان عدم حمله نظامی به آمریکا را مساوی با شکست عربستان ارزبابی می کند با این استدلال می توان عدم حمله نظامی کارتر، ریگان، جورج بوش پدر وپسر، بیل کلینتون وباراک اوباما را به ایران را با وجود دهها تهدید به حمله نظامی طی سه دهه نیز دلیلی برشکسته شدن اقتدارعربستان قلمداد کرد وازطرف دیگرسرنگونی نوری المالکی وخلع سلاح کامل شش لشکروی طی چندروزبهمراه تصرف موصل دومین شهرعراق وتصاحب حدود دومیلیارددلارثروت وپول را نادیده گرفت زیرا داعش ارتباطی به عربستان ندارد! یا درادامه همین بحث بردن بشاراسد تاسرحدسرنگونی وتنها سرپانگهداشتن رژیم وی با حمایت دوابرقدرت چین وشوروی دوعضودائم شورای امنیت ونیزچندین دولت منطقه ای وغیرمنطقه ای ازلبنان وعراق وایران گرفته تا ونزوتلا وکره شمالی را که به قیمت کشتن 300 هزارسوری وتخریب 70% شهرها وآوارگی 2 میلیون سوری 5 سال جنگ داخلی را درآن کشوررقم وهزاران سرباز ایرانی وعراقی وافغانی و...را روانه قبرستانها کرده است رانیزنادیده گرفت. موسویان حتی مرزبانی اسراییل را توسط حزب الله وپس ازجنگ تابستان 2006 نیزنادیده می گیرد
9- موسویان به دروغ سیاست "اسدباید برود باراک اوباما" ودیگر سران اروپایی وغیراروپایی ازجمله ترکیه را به عربستان سعودی منسوب می کند تا برجای ماندن موفت بشاراسد را برابر با شکست سیاست عربستان جلوه بدهد اما درهمان پاراگراف هم گاف کرده وازقول رابرت مالی مسئول خاورمیانه کاخ سفید به بن بست نظامی به نفع داعش (بخوانید عربستان به تعبیرایشان حامی وتامین کننده داعش) تمام شده است! باید به موسویان وهمفکرانش این آگاهی داده شود که بحران بی انتها با عواقب فاجعه بارانسانی، استراتژیک وجغرافیایی" تنها بدلیل حمایت کشورهای دیکتاتوربلوک شرقی است ازمستبدی بنام بشاراسد است که منفورمردم خویش بوده وبه اعتراف خود و حامیانش ازجمله فرماندهان سپاه پاسداران درسال 2011 عملا سرنگون شده بود وتنها با استفاده ازکمکهای تسلیحاتی روسیه ومزدورانی ازایران، عراق، لبنان وافغانستان وپاکستان توانست تا چندصباحی دیگرعنوان رییس جمهوری را برای خود حفظ نماید. اکنون آینده دیکتاتورهای سرنگون شده وخانواده وهمراهان آنها ازبن علی تونسی گرفته تا حسنی مبارک مصری وحتی علی عبدالله صالح یمنی به مراتب بهترازبشاراسد وخانواده وعوامل وی درسوریه می باشد
10- موسویان توافق اتمی ایران با گروه 1+5 را درجولای 2015 را که هنوز اجرایی نشده وکوچکترین اثرمثبتی درزندگی ایرانیان نداشته وبا مخالفت خامنه ای رهبرایران وحامیانش درحاکمیت ازیکسو و با مخالفت محافظه کاران آمریکایی درکنگره وسنا ازسوی دیگرمواجه شده است دلیل برکاهش اقتدارعربستان گرفته است که ناچارا نظام سعودی را به سمت تهیه بمب اتم با کمک پاکستان کشانده است. نگاهی به این استدلال بیاندازید ایا دلیل روشن تری ازشکست مذاکرات اتمی بهترازاین می بیند آیا دسترسی عربستان به بمب اتمی اثبات نظریه مخالفان توافق برجام نبود که می گفتند اگرزیرساختهای اتمی ایران ازبین نرود وقطعنامه های سازمان ملل مبنی برتوقف کامل غنی سازی درایران تحقق بپذیرد کشورهای عربستان، امارات، ترکیه ومصرنیزنه تنها به دنبال انرژی صلح آمیزهسته ای بلکه تهبه بمب اتم حتی با خرید آن ازکشورهای ثالث خواهند رفت اکنون با دسترسی عربستان به بمب اتمی و محدود کردن قابلیت تهیه سلاح اتمی توسط ایران عربستان دست بالا را خواهد داشت یا ایران خلع سلاح شده ؟!
11- موسویان با اشاره به عملیات نیروهای ائتلاف عربی برعلیه غارنشینان حوثی ونیروهای دیکتاتورسرنگون شده ناشی ازانقلاب بهارعربی دریمن که با هشدارهای قبلی دولت یمن به جامعه جهانی و به تحریک ایران برای مقابله با عربستان وارد معرکه شدند برای چندصدکشته یمنی وعمدتا ازشورشیان اشک تمساح می ریزد درحالیکه نه به مواضع وشکایات دولت قانونی یمن به دخالت ایران درامورداخلی این کشور اشاره می کند ونه به صدهاهزارسوری که بطورمسالمت آمیزخواهان برکناری رییس جمهورتحمیلی ووراثتی خود بودند وجالب اینکه شاهد خود را که امکان دارد یمن تبدیل به ویتنام یمن بشود از ریچاردهس رییس شورای روابط خارجی آمریکا می گیرد ولی فراموش می کند که ریچاردهس ازمخالفان سرسخت توافق اتمی بوده ودرهمین هفته گفته است کشورهای جهان باید سفارتخانه های خود را درایران ببندند زیرا ایران توان حفاظت دیپلماتیک ازسفارت های خارجی راندارد. آیا اینگونه خرج کردن از افرادی که هیچ سنخیتی با افکار وروش های ما ندارند استاندارد دوگانه نیست ؟
12- موسویان درمبتذل ترین استدلال خود ادعایی را مطرح می کند که نه تنها هیچ کشوری درجهان بلکه حتی بیژن زنگنه وزیرنفت ایران هم آنرا قبول ندارد یعنی معرفی عربستان بعنوان مسئول پایین آوردن قیمت نفت ازبشکه ای 120 دلار به 30 دلار وتنها با هدف ضربه زدن به ایران حتی با ایجاد کسری بودجه سالیانه 100-90 میلیارددلاری برای خود دولت عربستان ! این ادعا بدلیل آشکاربودن حماقت نهفته درآن پاسخ داده نمی شود زیرا سهم 9 میلیون بشکه ای عربستان دربازارجهانی به تنهایی هیچگاه قابلیت تاثیرگذاری چنین شگرفی را بربازارمصرف انرژی جهان ندارد وحتی یک بیسوادسیاسی نمی تواند چنین ادعایی داشته باشد چه رسد به شخصی چون موسویان که رسانه های غربی از وی بعنوان یک دیپلمات ارشد نام می برند!
13- موسویان یکی دیگر ازدلایل خود برای کاهش اقتدارعربستان را بحرانهای داخلی همچون: فساد، نبود دمکراسی، تبعیض آشکارعلیه اقلیت شیعه، جنگ قدرت درداخل خانواده سلطنتی و بدترین کارنامه حقوق بشری مواجه است. دراین خصوص چنین به نظرمی رسد که موسویان باید بجای کلمه عربستان ایران را قراربدهد تا جمله اش معنی پیدا بکند زیرا این رژیم متبوع وی درایران است که رکورددارفساداقتصادی که دو رقم رقم آن پرونده 87 میلیارددلاری رضاضراب یا تریلی محمول 18/5 میلیارددلاری پاسداری بنام اسماعیل صفاریان نسب درترکیه می باشد درخصوص رکورد داری اعدام ونقض حقوق بشردرجهان که به انتخاب گزارشگرویژه یا احمدشهید برای ایران انجامیده یا جنگ قدرتی که دربین رهبران ایران درجریان وبه زندانی وپرونده سازی فرزندان وحبس وحصرکاندیدای ریاست جمهوری با پشتوانه 15 میلیون رای انجامیده تا حاکمیت فقر و فساد وفحشاء وبیکاری وبی ارزشی پول ایران و...دیگرنیازی به توضیح نمی باشد.
14- بند آخردلایل ارائه شده ازسوی موسویان که ظاهرا به نیت 14 امام شیعه ردیف شده است ازهمه جالبتراست زیرا وی می گوید امروزه جهان به اجماع رسیده است که تروریزم تکفیری همچون داعش، بزرگترین تهدیدامنیت جهانی است وبرای اثبات نظرخود به جمله ای ازتوماس فریدمن درنیویورک تایمزاشاره می کند که می گوید "داعش یک پدردارد وآنهم عربستان سعودی ومجتمع صنعتی وایدئولوژیکی آن است" اما وی هیچگاه به نقش ایران وشرکای منطقه ای اش یعنی بشارالاسد و نوری المالکی دربوجود آوردن داعش که ناشی ازسرکوب اهل سنت این کشورها توسط رژیم های دست نشانده ایران بود درمقاله فوق اشاره نمی کند. موسویان به گزارش توماس فریدمن تحت عنوان "نامه ای از عربستان سعودی" به تاریخ 25 نوامبر2015 وتغییردیدگاههایش درمورد عربستان اشاره نمی کند زیرا بخوبی می داند که دراین بیش ازهرچیزازتغییرات شگرف درکادررهبری عربستان ازیکسو و دخالتهای ایران درامورکشورهای عربی وروند رو به انحطاط آن ازسوی دیگرسخن رفته است واتفاقا من لینک آنرا برای آگاهی مخاطبین دراینجامی گذارم
http://www.nytimes.com/2015/11/25/opinion/letter-from-saudi-arabia.html?_r=0
اما قبل ازخاتمه مایلم یکی دونکته را یادآوری بکنم براساس همان نامه توماس فریدمن اکنون 200 هزاردانشجوی سعودی درخارج مشغول فراگیری علوم پیشرفته می باشند واز100 هزاردانشجوی آن کشوردرآمریکا که تمام هزینه های تحصیل، اقامت، مرخصی وبیمه پزشکی آنها توسط دولت سعودی پرداخت می شود سالیانه حدود 30 هزارتای آنها به عربستان برای خدمت به کشورخود بازمی گردند آیا درایران بغیراز3 هزاردانشجوی بورسیه تقلبی وفرار150 هزارمغزدرسال به خارج وعدم بازگشت آنها آماری دارید که ارائه بدهید؟ آیا می دانید 3 فرزند شیخ اعدامی نمر النمربا تحصیل دودختروی دررشته های داروسازی وحقوق وپسروی درمهندسی مکانیک جزو آن صدهزاردانشجوی سعودی درآمریکامی باشند؟ آیا می دانید همسرمتوفای شیخ نمرمنی الصفوانی کارمند یکی ازحساس ترین بخش های وزارت امنیت داخله (کشور) یعنی بخش گذرنامه بوده وهیجگاه علیرغم فعالیت های تخریبی همسرش ودستگیریهای متعدد شیخ نمرازکارنه تنها اخراج نشد بلکه هزینه درمان بیماری وی درنیویورک آمریکا بهمراه برادرش را نیزدولت سعودی می پرداخت برخلاف دولت شما آقای موسویان که حقوق دیپلمات ارشد وباسابقه آن وهزینه های معالجه همسرش را باید آمریکایی هایی بدهند که درتهران شیطان بزرگ و امثال شما جاسوس آن خوانده می شوید !
درپایان مایل هستم مطلبم را با شعری از یک شاعرایران بنام سهراب سپهری به پایان ببرم شاید دریچه ای برای تاباندن نوربرقلب شما برای درک حقایق وتسلیم شدن به آن باشید که می گوید:
" چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست، واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چتر ها را باید بست، زیر باران باید رفت"
-
لینک مقاله حسین موسویان درهانتینگتون پست را درزیرمی آوریم
منبع:پژواک ایران