PEZHVAKEIRAN.COM قسمت سوم پاسخ به زبان ساده:
 

قسمت سوم پاسخ به زبان ساده:
ناصر آبادانی

 

گسترش جنبش های اجتماعی۱۸-

تناقض از بدو شروع جمله آغاز میشود ،نه در سازمان مجاهدین که در گفته آقای ناظر، توجه کنید (مجاهدین پس از انقلاب ایدئولوژیکی درونی سازمان، تا حدودی درب های خود را به روی عموم باز کردند)،حالا این سازمانی که دربهای خودرا باز میکند

میشود کوتاه بین کامل ،یا خودبزرگ بینی کودکانه،وبا این تز که مجاهدین فقط به دنبال کادرگیری ،، افسر و مبارزهستند ،دور واطراف خودرا خالی دیدند،ناتوان در سازماندهی نیروهای غیر سیاسی، واعضای مهم و مردمی خود را هم یکی پس از دیگری از خود رانده است، حالا همچو سازمانی چرا باید دربهای خود را باز کند ، و که چی ؟؟ آقای ناظر میگوید یکی از دلایل،درب باز کردن ، یار گیری است ، مگه یکی از کارهای سازمان سیاسی نمیتواند این باشد ؟ اگر دیگران در ذهنیت خود ساخته خود از عضو شدن میترسند به خاطره بها یی است که باید پرداخت کنندآخر نمیشود درب سازمان را بست و از گسترش اجتماعی صحبت کرد، لازمه گسترده شدن باز کردن درب است . نمیشود در ان واحد هم کوته بین بود هم خودبزرگ بین، نمیشود از زیر بار مسوولیت در رفتن دیگران را به حساب مجاهدین ریخت .مگر قرار است که هر کس جذب مجاهدین میشود برود کادر ،یا افسر یا مبارز شود ، که وحشت به جانشان افتاده است،شق دیگری وجود وجود ندارد ? تعداد ایرانیان که در خارج زندگی میکند مگه چندنفر است؟ که انتظار داری همه در تظاهرات مجاهدین شرکت کنند! آنهم ایرانیانی که بسیاری از آنها بند نافشان به عمه و خاله و ماما ،وصله و بلیت رفت و برگشت ،تو جیبشان .بدون شک میشود ادعا کرد که این مجاهدین هستند که تعداد بیشماری از ایرانیان را به صحنه میاورند، و لاغیر. حضور نزدیک به ۱۰۰۰۰۰ نفر در دفعات مختلف در تظاهرات مجاهدین اگر نشان از توان در سازمان دهی نیست، پس نشان از چیست ؟ایران خواهی و ایران دوستی فقط شده لق لقه زبان ، اگر قرار است یقه کسی گرفته شود بهتر است یقه فعالین و دلسوزان گرفته شودکه در سرنوشت سازترین دوران مقاومت در کناره ایستادند و حال گفتن یک تبریک ساده به خاطر بیرون آمدن ای لیست سیاه تروریستی امریکا ، به بزرگترین و سازمانیافته ترین و با برنامه ترین سازمان سیاسی ایران را ندارند، .آخر چه گونه میشود اسم این تناقضات گفتاری را نقد گذاشت.

۱۹-اندیشه حاکم سد گسترش:

یک ایران است و یک سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت . از این پاراگراف این را میشود فهمید ،چون هر پیروزی و هر موفقیت که رژیم در خارج از کشور بدست می آورد حاصل از ناتوانی مجاهدین است و بس ،و دهها سازمان سیاسی که رهبر عقیدتی هم ظاهرا ندارند هیچ گناهی ندارند ، در این مواقع آنها هیچ کاره اند،وقت مقایسه از رضا پهلوی گرفته تا فعالین و دلسوزان به صحنه میایند ،تا طلبکارانه همه چیز را به زیر سوال ببرند ،اگر شکنجه گران رژیم به خارج میایند و نقش «اپوزیسیون» را بازی میکند تقصیر مجاهدین است ،وقت پیروزی دریغ از یک یادآوری یا تبریک ،(گسترش روزافزون عوامل رژیم در بطن جامعه ایرانیان در خارج از کشور، نه بخاطر هوشمندی رژیم، بلکه بخاطر کوته بینی و فرهنگ حاکم بر شورای ملی مقاومت و مجاهدین در جذب نیرو و تفهیم مواضع رادیکال است) جل ال خالق ،رژیم را ابله فرض کردن کوته بینی است ، نتیجه اش این است که ظرف۱۰ سال شکنجگران شده اند«اپوزیسیون،و مزدوران شده اند آزادیخوا ،

کاشکی میتوانستم این شعر مینا اسدی را با نام جاکشها در میان ما هم چیز جا سازی کردند را در اینجا میگذشتم، کاشکی می توانستم به این فعالین و دلسوزان بگویم اگر در ۳۳سال گذشته از دل بیش از ۳۰۰۰۰۰۰ میلیون دانشجو هنوز این تحکیم وحدت است که نقش«اپوزیسیون» دانشجویی را بازی میکند ، در این صورت شاید باور میکردند که این رژیم نیست که احمق است ، کاشکی میشد به این فعالین و دلسوزان فهمانداگر از دک ۳۰۰۰۰۰۰ دانشجو هنوز یک تشکل جاندار سیاسی با هر مرام و عقیده یی بیرون نیامده ،علت دارد ،کاشکی میشد به این فعالین و دلسوزان فهماند که اگر سازمانهای سیاسی خارج از کشور آب میروند و انشعاب پشت انشعاب پیدا میکنند علت دارد ، به تجمع اخیر اتحاد جمهوری خواهان در کلن توجه کنید ،فرخ نگهدارها دیگر حیا را قورت دادند و فریاد میزند ما باید به جمهوری اسلامی بفهمانیم«اپوزیسیون» خارج از کشور دشمن رژیم نیست ، و وقتی آ قای نقره کار نقدی آرام ،طوریکه به قول ما آبادانیها کاشی نشکند،،مینویسد صدای بابک امیر خسروی ها در می آیاد و میگویند ما خودمان به فرخ اعتراض کردیم شما که ایمیل هایمشترک را دارید، این است مفهوم نقد در فعالین و دلسوزان ، خیلی منتظر بودم جوابیه آقای نقره کار را بخوانم ولی افسوس ،،

۲۰ شیر بی یال و کوپال

باز هم جمله با کلمه ( بسیار ی ) آغاز میشود که ظاهرا جانشین فعالین و دلسوزان شده است ،(بسیار ی بر این باورند که شورای ملی مقاومت مانند شیری بی یال و کوپال، بدون مجاهدین نمی تواند تنفس کند و به حیات سیاسی خود ادامه دهد( چرا آقای ناظر اینجور فکر میکند ؟اعضاء شورا از دید آقای ناظر دو گروه هستند گروه اول چون هزار خانی ،سامع، روحانی و قسیم که توانا در نوشتن و دیگرانی که ناتوان در نوشتن ،این ملک ارزیابی آقای ناظر است ،هویت فردی و حضور در صحنه سیاسی و فعال اجتماعی برای آقای ناظر مفهومی ندارد ، این تقسیم بندی است که مفهوم را در ذهن ایشان شکل میدهد ،

من هم با آقای ناظر در تقدس شمردن افراد مخالفم ، و اعتقاد دارم سیما باید محل تضارب افکار شود ، مجاهدین باید در سیما از منتقدین و فعالین سیاسی و دلسوزان چون خود آقای ناظر ،مصداقی و نیابتی و دیگران که مرزبندی قاطع با رژیم دارند دعوت کند ، چون به قول آقای رجوی کسانی که حتا به آهی و دعا یی مجاهدین را یاورند دوست مقاومت هستند ، از این طریق است که تضارب افکار به وجود میاید و دیگران بهتر با نظرگاه ها ی مختلف که با رژیم مرزبندی دارند آشنا میشوند ، سیمای آزادی ملی ایران میتواند محلی برای این امر باشد ،

ناتوان ترها۲۱

مربوط به رضا پهلوی است.

غیر تشکیلاتی، غیر حرفه ای، ولی ملی ۲۲

قبلا درخصوص تاثیر شعارها سرنگونی طلب مجاهدین در جریان قیام مردم در سال ۸۸ و تغیر شعارها از رای من کو ؟ به مرگ بر استبداد صحبت کردم ، موضافان به اینکه باید یاد آوری کنم که اگر گفتن شعار سرنگونی مرگ بر استبداد و مرگ بر خامنه ای در جنبش ۸۸ زمان برد تا بسطح شعار های مردمی تبدیل شد ، در قیام بازاریان تهران خیلی سریعتر و تنها ظرف چند روز به شعار سراسری تبدیل شد، حرکتها و جنبش های بعدی دقیقن تاثیر شعار های رادیکال و بر انداز مقاومت را نشان خواهد داد .

رسانه ملی و مردمی – گذار از «نظر» به «عمل۲۳

موارد اعلام شده در این پاراگراف دقیقن مورد تائید من است.

۲۴- زوزه ماقبل آخر »

با بسیاری از گفتههای این قسمت موافق هستم ، به اضافی اینکه تشکیل شورای ملی و جمع شدن اتحاد جمهوریخواهان و مواضع رضا پهلوی و استناد او به جدا شدگان ،که بر خلاف آقای ناظر معتقدم که منظورش از جدا شدگان مزدوران رژیم بوده است که ظاهرا با رضا پهلوی پل ارتباطی زدند، (ز مان آن رسیده که بپذیریم آقای رضا پهلوی و بخشی از جامعه که ایشان نمایندگی اش می کنند، «واقعیت» دارد. شاید پایگاهی گسترده و ملی نداشته باشد، اما «واقعیت» دارد)، «بحران عدم اعتماد»چه محترم!!! مثل این است که باید بپذیریم خامنه ای هم بخشی از جامعه را نمایندگی میکندخوب این هم واقعیت دارد ؟! مگه نه؟

«بحران عدم اعتماد»- ، ، ، .
۲۵ -هیچ یا همه چیز

احکام صادره از سوی آقای ناظر تمامی ندارد ، بدون آنکه تو ضیهی بابت آنها داده شود ، اتهام تمامیت خواه آنهم به سازمانی که ظرف ۳۳ سال گذشته در تمامی عرصهها زیر ضرب نه تنها نظام جمهوری اسلامی که تقریبا تمامی اروپا مماشات گر و امریکا بوده است ، دور از انصاف است ، دروغها ،شانتاژها ،تروریست خواندنها در لیست تروریست گذاشتنها ، بمباران کردنها ،دستگیری رهبران مجاهدین ، و کرد کشی شیعه کشی، کشیش کشی ، و و و ...و تازه این به غیر از تعن و لعن فعالین و دلسوزان داخلی است، هر کدام از هزاران بلا یی که سر مجاهدین آمده است ،میتوانست به تنهاهی کشوری را از هم بپاشند ، چه برسد به یک سازمان سیاسی ،، به از هم پاشیدن کشور عراق نگاه کنید ، تا دستگیرتان شود ، مضافن به این که تمامیت خواهی یا اینکه این منم که حرف آخر را میزنم ، یکی از آفات دیگر احزاب سیاسی ایرانی است ،نگاهی به انحلالات ،انشعابات و نابود شدن ها ی احزاب ایرانی بیاندازید تا دستگیرتان شود ، که اگر مجاهدین هم مثل بقیه بودند یا به دنبال دیگ مورد نظرشان بودند ، با توجه به مصائب و بلایا و مشکلات بالا باید تا حالا صد بر از هم پاشیده باشند . پس یکجاهی دارد درست عمل میشود که این ایرانی سخت و مقاوم در برابر همه سختیها و مرارتها می ایستاد و پا سست نمی کند ، این ایرانی که در سازمان مجاهدین گرد آمده است از جنس دیگریست پولدا ن آبدیده ای که تاریخ معاصر ما بیاد ندارد ، پراکندگی و حرفهای صد من یک غاز ، بی سوادی آدمهای پر مدعا ،نبودن روشنفکران در صحنه سیاسی ،به دلایل واهی هنر برای هنر ،کمبود تحلیل گر سیاسی و جامع شناس حضورعوامل رژیم دیکتاتوری سابق برای بیشتر گلالود کردن فضای سیاسی و مقایسهای صوری .مزید بر علت است، جمعیت ۷۵۰۰۰۰۰۰ با ۳۰۰۰۰۰۰ دانشجو ،تیراژ کتابش هنوز ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ تا است وضعیتی بهتر از این نداردآخر این چه تمامیت خوایی است که به رضا پهلوی هم با شروطی ، پیشنهاد پیوستن به جبهه همبستگی میدهد ، آخر این چه تمامیت خواهی است بیشتر از همه و زودتر از همه فراخوان به شورا میدهد ،فراخوان به جبهه همبستگی میدهد ، من منظورت را از چپ سنتی درست نفهمیدم، مجاهدین با اعلام شورا و جبهه همبستگی قبلا اعلام کردند که هر کس در کادر سرنگونی و جمهوری خواهی قرار دارند ،میتواند در جبهه همبستگی شرکت کنند ، اعلام گفته های بنی صدر تهو آور است چون اگر مجاهدین اهل معامله و سازش بودند زیر بار این همه مصیبت نمی رفتند ، اگر هرکس یا هر جریانی یا هر کشوری در خارج از کادر سیاستهای مجاهدین کاری میکند به مجاهدین مربوط نیست و خارج از اراده مجاهدین انجام میشود، مثلان اگر رژیم خوا هان گذاشتن نام مجاهدین در در لیست تروریستی است و اروپا هم این خواسته را در متن قطنامه میگنجاند تا رژیم از غنی سازی عقب نشینی کندبه مجاهدین مربوط نیست مجاهدین خطر بالفعل برای رژیم است ،بدیعی است از تمامی اهرمها ،برای محدود کردن سازمان استفاده میکند ، نام این کار «وجه المصالحه»گذاشتن است با بار منفی به ضرر مجاهدین، عجیب است ،!!!

۲۶بازی با واژهها ،،!!!

تمام بار سیاسی این سالها روی دوش مجاهدین بوده است ،آن وقت آقای رضا پهلوی شده است هم شان مجاهدین !؟ و از ایشان مثال میاورید عمد کار سیاسی که رضا پهلوی کرده چندتا مصاحبه است و بس بازی با عنوانهای تو خالی لایق این پاراگراف است ، و فاکت آوردن از آدم هایی مثل پهلوی و بنی صدر برای زیر ضرب بردن مجاهدین، ،؟؟!! آخر چطور می شود کسی چنین بی پروا به مجاهدین بگوید تا حالا چکار کردید ؟از عجایب است. بعد آن ها را هم فرزندان خلق بنامید،رضا پهلوی و خمینی هم فرزند خلق هستند !! از بد حادثه شرایط میهن در زمان آخوندی به امثال رضا پهلوی هم میدان داده تا با مدد فرزند الاحضرت بودن رجل سیاسی شود ، مبارک است

با احترام ناصر آبادانی

 

 

 

 

منبع:پژواک ایران