PEZHVAKEIRAN.COM باز 19 بهمن شد
 

باز 19 بهمن شد
علی ناظر

باز نوزدهم بهمن سر کشید، و باز نام سلحشوران سیاهکل زمزمه می شود.

باز نوزدهم بهمن سر کشید، و باز نام سلحشوران بهمن 60، زمزمه می شود.

باز نوزدهم بهمن سر کشید، و باز اراذل عمامه به سر، تیغ در دست، آیه بر لب، گذشته، و حال و شاید، آینده را بخاطر می آورند.

 

اخیرا در کشور دولت فخیمه، اتفاقی افتاده که بیانگر چند نکته اساسی و مورد توجه ما سرنگونی طلبان آزادیخواه و ضد ولایت فقیه و.... باید قرار بگیرد.

 

تونی بلر که معرف حضور هر عراقی رنجدیده و افغان ستمدیده است، جنگی را در افغانستان و عراق آغاز کرد که به مرگ و بیخانمانی میلیونها انجامید. اما در انگلستان کسی آنقدر پیگیر این «جنایت» نیست که خواهان پاسخگویی او و یارانش برای به کشتن دادن سربازان انگلیسی است. مردم از او، وزرا و کارگزارانش می پرسند که چرا با بوش همسو شد؟ چرا به مردم «دروغ" گفت؟ چرا به پارلمان «دروغ» گفت؟ چرا برنامه ای برای خروج از عراق نداشت؟ چرا و چرا و چرا و چرا؟

برای اینکه این سوالها سیستماتیک عرضه شود، و آبروی کشور بریتانیا، بالکل ریخته نشود، به پیشنهاد گوردن بروان (نخست وزیر وقت)، یک هیات حقیقت یاب و تقریبا «بیطرف» اما متبحر به امور سیاست و استراتژی، تشکیل شده است. هر روز یکی از این آقایان و یاخانمهای وابسته به دولت تونی بلر را به زیر ضرب سوال برده و سعی می کند که از تمام تصمیماتی که به شروع جنگ انجامید سر دربیاورند. کسانی که تاکنون، مورد پرسش این هیات حقیقت یاب قرار گرفته اند (و عرقشان گرفته شده است)، از جمله سفیر بریتانیا در ملل متحد، سفیر در آمریکا، رؤسای سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی، ژنرالهای نظامی، رئیس دفتر بلر، وزرای جنگ و خارجه (بله آقای جک استراو را هم شامل می شود)، تا رسید به خود تونی بلر، دادستان کل و بزودی نخست وزیر حاضر، آقای براون، را در بر گرفته است. هر چه در این «مصاحبه» ها گفته می شود (سوال و جوابها) بصورت زنده از تلویزیون پخش می شود، و از آنجایی که برخی از مردم ممکن است سر کار باشند، همه اینها در یک سایت (بله سایت) برای اطلاع عموم (بله عموم) آرشیو می شود (بله آرشیو می شود).

شاید بگوییم که از یک کشور «دموکرات» انتظار دیگری هم نباید داشت. می خواهم یادآوری کنم که این پرسش و پاسخ ها درست زمانی انجام می شود که هنوز قوای نظامی بریتانیا (سربازان) مشغول عملیات در جبهه هستند، و هر چند روز یکبار بریتانیا یک «شهید» می دهد. ساده اینکه این پرسش و پاسخ ها می تواند سربازان درگیر در جبهه را دلسرد کند. امکان دارد زیر پای آنها را خالی کند (که اصلا چرا باید بجنگند؟)، امکان دارد که دشمن از آنچه گفته می شود در «جنگ روانی» سوء استفاده کند. با وجود همه اینها، از سادهترین فرد تا رئیس کل، مورد پرسش قرار می گیرند.

ولی ایکاش این «مصاحبه» در همینجا به پایان می رسید. و هرچه، وزاری قبلی، و سران نیروهای نظامی و سفرا و تونی بلر گفته بودند مورد قبول قرار می گرفت و هیات حقیقت یاب، کار را همینجا «درز» می گرفت. اما هنوز «افشا گری ها» ادامه دارد و تونی بلر و دیگران و براون بازهم فرا خوانده خواهند شد. اخیرا یکی از کسانی که مورد سوال قرار گرفت خانم «کلر شورت» بود. ایشان وزیری بود که پس از شروع جنگ استعفا کرد. وی از مرز «خیانت» به «مصالح عالی مردم» گذشت، و به صراحت تونی بلر را فریبکار خطاب کرد و گفت که تونی بلر هم شورت، هم کابینه و هم مردم را فریب داده است. گفت که تونی بلر به هیات حقیقت یاب تمام «راست» ها را نگفته و بسیاری از آنهایی را هم که اخیرا در «مصاحبه» اش گفته، نادرست بوده اند. کلر شورت این حرفها را درست در زمانی می زند که جان سربازان بریتانیایی در جبهه جنگ در خطر است، و لیست «شهدا» هر روز طولانی تر می شود.

هیچکس، از جمله خود بلر، یا براون، در این مدت نپرسیده اند که «آخر الان مگر موقع این حرفها است؟» هیچکدام سعی نکرده اند که از ادامه کار این هیات جلوگیری کنند. لابد می دانید چرا.

دلیل ساده است، در انگلستان، برای مردم، جان یک سرباز ارزش دارد. آری فقط یک سرباز، یک سرباز وطن که بخاک می افتد، صدها رسانه و مدافع حقوق انسانها صدایشان بلند می شود که چرا؟ فقط برای یک سرباز.

کسی به «بلر ها» اجازه نمی دهد که بجای همه تصمیم بگیرند و صدای هر مخالفی را با تهدید و ارعاب خفه کنند. و این برای «بلر ها» روشن است. دلیل دیگری هم وجود دارد. آنها چون خودمحور و مستبد نیستند، به «رأی» مردم محتاجند. می دانند که اگر مردم به آنها اعتماد نداشته باشند، حزب شان هیچ غلطی نمی تواند بکند. می دانند که تمام دم و دستگاهی که بهم زده اند، بخاطر همین مردم است؛ و همین مردم می توانند آنچه را که به آنها داده اند، از آنها بگیرند. می دانید چرا «بلر ها» به این نتیجه سیستماتیک رسیده اند؟ چون آخر و عاقبت شاه را دیده اند و درس عبرت گرفته اند. چون آخر و عاقبت شیخ را می بینند و عبرت می گیرند.
چون می دانند، مردم همیشه حرف اول و آخر را می زنند. چون می دانند که باعث و بانی اصلی تشکیل این هیات حقیقت یاب، کسی نبوده بجز «رسانه» ها. آری، رسانه ها. «کلر شورت» در طی پرسش و پاسخ خود، بارها گفت که تونی بلر به «اصل مردم» پشت کرد. به «اصل تصمیم شورایی» پشت کرد. به زور و با ارعاب کارخودش را پیش برد و آنچه امروز در عراق و افغانستان رخ می دهد، دقیقا بخاطر پیش بردن راه خود بدون در نظر گرفتن «رأی مردم» و صدای مردم - «رسانه ها» بود.

«ایران» متاسفانه این درس را نیاموخته است. نوزده بهمن سیاهکل، نوزده بهمن 60، و دهها 19 بهمن دیگر آمد و رفت، و خواهد آمد، اگر به اصل «آزادی اندیشه»، «آزادی بیان» و «آزادی مطبوعات» احترام نگذاریم؛ چه ناممان مجاهد باشد، چه فدایی. چه ناممان راه کارگری باشد، چه حزب کمونیست. و چه کرد و بلوچ باشیم و یا ترک و فارس. هر که هستیم، هر چه هستیم. باید به این سه اصل پایبند باشیم، وگرنه خلق گوشمان را می کشد که صدایمان تمام جهان را بگیرد. به صدای ضجه و درد آخوند ها گوش دهیم – خلق قهرمان گوشش را کشیده است و ول کن هم نیست که نیست که نیست. آخوند فکر می کرد که با بستن «آیندگان» صدای مردم خفه خواهد شد، نمی دانست که بزودی هزاران هزار وبلاگ در دفاع از «رکن چهارم» جای «آیندگان» را پر خواهند کرد. انفجار دیجیتال انفورماتیک به نقطه ای رسیده که بود و نبود این سایت یا آن وبلاگ (از جمله دیدگاه) دیگر مطرح نخواهد بود. این سایت بسته شود، روز بعد سایت دیگری جایش را می گیرد. تونی بلر نتوانست هژمونی خود را بر «رسانه  ها» مستولی کند. صدای آزادیخواهی مردم خفه شدنی نیست.

از مردم بهراسیم.

 

علی ناظر

16 بهمن 1388

منبع:دیدگاه


علی ناظر

فهرست مطالب علی ناظر در سایت پژواک ایران 

*نتونستن بخرنش  [2013 May] 
*شرط سنی  [2013 May] 
*«اسلام» آباد  [2013 May] 
*یک «توضیح»، و دو کلام حرف اضافی  [2013 May] 
*بزرگی از سر گیرید  [2013 May] 
*روز جهانی آزادی مطبوعات  [2013 May] 
*یعنی یک مرد پیدا نمیشه؟  [2013 Apr] 
*صفحاتی از زهر و پاد زهر - اسلام سیاسی (4)  [2013 Apr] 
*صفحاتی از زهر و پادزهر – اسلام سیاسی (1)  [2013 Feb] 
*اشتباه محاسبه - «ساده سازی، شبیه سازی»  [2012 Dec] 
*اشتباه محاسبه – تبیین، شکل و محتوا  [2012 Dec] 
*والسلام؟  [2011 Oct] 
*ناجی  [2011 Oct] 
*عجیب» و «غریب»  [2011 Oct] 
*بسوی «تعیین تکلیف نهایی»  [2011 Sep] 
*نگرانم  [2011 Sep] 
*ارزیابی ناقص از سی سال مبارزه  [2011 Sep] 
*سلام گرگ بی طمع نیست  [2011 Sep] 
*«علی ناظر، مرز سرخ تو کجاست و چیست؟»  [2011 Sep] 
*چند خبر و چند نکته  [2011 Sep] 
*جدا کردن «سر» از «بدنه»  [2011 Aug] 
*مدل چهارم  [2011 Aug] 
*سخنی با اساتید و صاحبان کرسی  [2011 Aug] 
* «تروریستها» - بخش چهارم  [2011 Aug] 
*«تروریستها» - بخش سوم  [2011 Jul] 
*«تروریستها» - بخش دوم  [2011 Jul] 
*«تروریست»ها (بخش اول)  [2011 Jul] 
*زنده باد آزادی، زنده باد دموکراسی  [2011 Jul] 
* آقای رئیس جمهور اوباما  [2011 Jul] 
*مرز سرخ  [2011 Jul] 
*نیم درصدی، خس و خاشاک، زردک و خرس ها  [2011 Jun] 
*گردهمایی 18 ژوئن  [2011 Jun] 
*فصلی تازه  [2011 May] 
*آن صدای بی صدا  [2011 May] 
*پوزه بند  [2011 May] 
*سینه زنهای گورکَن   [2011 May] 
*نگاهی به پیام دکتر کریم قصیم  [2011 May] 
*رفیق دزد و شریک قافله  [2011 Mar] 
*از این «من» عُق ام می گیرد  [2011 Jan] 
*داستان زندگی برای همهء پدرها یکسان نیست  [2010 Sep] 
*«جبهه (وسیع) مردم» و چند ماده  [2010 Feb] 
*جبهه وسیع (بخش دوم)  «جبهه مردم» یا «جبهه همبستگی ملی»؟ [2010 Feb] 
*جبهه وسیع (بخش اول) همبستگی آری ولی....  [2010 Feb] 
*باز 19 بهمن شد  [2010 Feb] 
*یک پیام، یک التزام، یک بایست  [2010 Jan] 
*پیام مسعود رجوی و تعیین تکلیف و فرجام نهایی  [2009 Nov] 
*دایه دایه   [2009 May] 
*تف و اپوزيسيون   [2009 Apr] 
*ما این طرف، رژیم آنطرف  [2009 Apr] 
*اصولی کیست؟ - بخش چهارم  [2009 Mar] 
*اصولی کیست؟ (بخش سوم)  [2009 Feb] 
*اصولی کیست؟ - بخش دوم  [2009 Jan] 
*اصولی کیست؟ (بخش‌نخست)  [2009 Jan] 
*راه حل انحرافی  [2009 Jan] 
*«مي انديشم، پس هستم»  [2008 Dec] 
*پروژه باورشکنی  [2008 Nov] 
*از دست این رهبران معصوم  [2008 Nov]