PEZHVAKEIRAN.COM «تروریستها» - بخش سوم
 

«تروریستها» - بخش سوم
علی ناظر

 

به بحث اصلی یعنی قرار گرفتن نام مجاهدین در لیست تروریستی، جوانب، و راهکارهای مقابله با آن بازگردیم.

 

در بخش دوم، اشاره شد که کلیه تزهای مقابله با «گلوبال تروریسم»، «جنگی دراز مدت برای مقابله با تروریسم»، و استفاده دراز مدت از رسانه ها پس از حمله به برجهای دوقلو در نیویورک (11 سپتامبر 2001) مورد بررسی قرار گرفتند. می دانیم که سازمان مجاهدین سالها پیش از این تزها به  لیست تروریستی وزارتخارجه اضافه شده است. بنا به این واقعیت، علت و یا علل چنین تصمیم، می بایست فراتر از «مبارزه با تروریسم» باشد.

برای شناختی روشن تر از «چرایی» این تصمیم باید به رخدادها در 3 دهه اخیر مراجعه کنیم.

 

در گزارش وزارتخارجه آمریکا (1990) که در 30 آوریل 1991 منتشرشد (1) ، در پاراگرافی مرتبط با عراق – بعنوان کشور حامی «تروریسم» چنین نوشته شده است:

«پس از پایان جنگ ایران-عراق، عراق حمایت خود از سازمانهای مخالف رژیم اسلامی، از جمله مجاهدین خلق، را کاهش داد. اطلاعات و شایعات متعددی از حمایت عراق گروه تروریستی پ.ک.ک در ترکیه خبر می دهد.»

واژه هایی که در این گزارش بکار گرفته شده شایان تأمل است. در این گزارش روی دو نکته تکیه شده است، اول اینکه مجاهدین «گروه مخالف» رژیم هستند. و دوم اینکه از زد و بندی بین دولت عراق (صدام حسین) و رژیم اسلامی خبر می دهد. توجه داشته باشیم که این گزارش پیش از ورود نام مجاهدین به لیست تهیه شده است.

حال به گزارش همین وزارتخارجه در 1994 دقت کنیم (2):

«دولت عراق به تعداد زیادی از گروه ها و افراد تروریست، از جمله ای، ان.او – مستقر در لبنان، مجاهدین خلق، که مخالف دولت تهران است، ابو عباس (جبهه آزادبخش فلسطین)، و... مأوا و پناهگاه داده است». چنانکه روشن است، مجاهدین به ناگاه تروریست می شوند، و به دنبال مأوا و پناهگاه هستند.

 

در اینجا دو نکته شایان تأمل است. اول، تفاوت لحن و استفاده واژه ها در این دو گزارش است، و دیگر اینکه چرا واژه ها و لحن تغییر کرده است، بخصوص که پس از سال 1988 (عملیات فروغ جاویدان)، ارتش آزادی بخش ملی اقدام به هیچ عملیات تهاجمی نکرده بود، که باعث شود لحن وزارتخارجه آمریکا تغییر کرده و ترم «مخالفین رژیم» به «تروریست» تبدیل شود.

 

بدون شک، مشکل را باید در جای دیگری جست.

 

در این بخش و بخشهای بعدی، با مروری به نقل قولهای سران رژیم و رخدادها درخاورمیانه دردهه های 80 و 90 میلادی، سعی می شود تا به دلیل این تغییر لحن برسیم.

16 اردیبهشت 1365: میرحسین موسوی در گفتگویی با روزنامه اطلاعات خبر می دهد که شرکتهای غیر نظامی دولت فرانسه  را برای دست یافتن به بازارهای ایران شدیدا تحت فشار گذاشته اند. (3)

23 اردیبهشت 1365: بیانیه شورای ملی مقاومت اعلام می کند «برای خنثی کردن توطئه های دشمن از یک سو و پاسخگویی به الزامهای مرحله جدید تدارک قیام از سوی دیگر، محل اقامت آقتی مسعود رجوی، مسئول شورا، از اروپا به خاک کشور عراق منتقل می شود» (4)

 30 خرداد 1366: مسعود رجوی طی پیامی تأسیس ارتش آزادیبخش را اعلام می کند. وی در این پیام خاطر نشان می کند: «ارتش آزادیبخش ملی قبل از هر چیز وظیفه دارد به منظور درهم شکستن طلسم اختناق خمینی و تدارک قیام عمومی، با اهرمها و دستگاه سرکوبگر و جنگ افروز دشمن پلید چنگ در چنگ شده و با نبرد تمام عیار آنها را بشکافد و از هم بپاشد، و به پیش ببرد.» (5)

8 فروردین 1367: نیمه شب یکشنبه 7 فروردین 67، عملیات آفتاب. با شرکت 15 تیپ رزمی و پشتیبانی (شامل دو تیپ رزمی پرسنل زنان)، در سه محور عملیاتی و 9 جبهه جداگانه، با یک تعرض بی سابقه در جبهه ای به طول 30 کیلومتر در غرب شوش به لشگر 77  (شامل 10 گردان) تهاجم برده و به آن ضربات مهمی وارد می کند. در این عملیات 508 اسیر گرفته می شود.

4 خرداد 1367: جمهوري اسلامي قطعنامه 598 را به رغم عدم تامين پيش شرطهاي خود می پذيرد.

29 خرداد 1367: 22 تیپ رزمی و لجستیکی ارتش آزادی بخش توانستند دو لشگر 16 زرهی قزوین و 11 امیرالمزمنین سپاه و تیپ قائم (وابسته به سپاه) را در منطقه مهران مورد تهاجم قرار داده و شهر مهران را به تصرف خود درآورند. این عملیات به عملیات مهران و یا چلچراغ معروف است. برخی از پرسنل ارتش آزادی بخش شعار «امروز مهران، فردا تهران» را فریاد می زدند. (6)

12 تير 1367: ناوشكن جنگي آمريكايي با نام وينسنس به فرماندهي ويليام راجرز ، هواپيماي ايرباس ايراني را بر فراز خليج فارس، با دو فروند موشك مورد هدف قرار می دهد که موجب سقوط هواپيما و کشته شدن 290 نفر مسافر اين هواپيما می شود. سردار علایی، فرمانده نیوری دریایی در سال 67، در (11/4/87) به بازخوانی این رخداد می پردازد. وی معتقد است که «امکان خطای ناو وینسنس در حد صفر است». علایی ادامه می دهد: « اين ناو از نظر فني به گونه‌اي است كه در آنِ واحد قادر است بيش از 100 هدف را در اطراف خودش شناسايي كند؛ يعني تمام كشتي‌ها ،‌قايق‌ها، هواپيماها و ابزار و وسايلي كه در منطقه هست توسط اين ناو قابل شناسايي هستند.» او تأکید دارد «آمريكايي‌ها با اين كار قصد داشته‌اند يك حادثه وحشتناك به وجود بياورند تا اجساد به گونه‌اي متلاشي شود كه فضاي ترس و وحشت در بين مردم و مسئولان ايران حاكم شود. بنابراين از نظر نظامي امكان خطاي اين ناو در حد صفر است و فقط مي‌توان گفت كه آمريكا عمدي اين كار را انجام داده.» علایی نتیجه می گیرد « آمريكايي‌ها در سال 67 عملاً وارد جبهه جنگ به نفع صدام عليه ايران در خليج فارس شده بودند و زدن هواپيماي مسافربري در ادامه ساير اقدامات آمريكا بود.»

29 تیر 1367: خمینی در پیامی به مناسبت «سالگرد کشتار خونین مکه، و قبول قطعنامه 598» (7) با آیه 27 سوره فتح آغاز می کند.خمینی پذیرش قطعنامه را مسئله ای «بسیار تلخ و ناگوار» توصیف می کند، و خود را چنین لعن می کند «بدا به حال من که هنوز زنده مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می کنم.»

پس از آنهمه شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی»، و پخش «کلید بهشت» بین نوجوانانی که از روی میدان مین به سوی قتلگاه خود «یا مهدی» گویان رفته بودند، پذیرش قطعنامه و تن دادن به آتش بس، بی شک خمینی را به حقارت کشانده بود، اما حقارت خمینی، آنطور که خودش در همین «بیانیه» اذعان می کند، «با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور» بوده، و در مقطع کنونی «به مصلحت انقلاب و نظام» بود.

بدون شک، جمهوری اسلامی پیش از ورود به این فاز، پروسه مذاکره و معامله با غرب را آغاز کرده بود، که تبعات آن بعدها و بصورت قطره ای و پراکنده تا بهمین امروز، خودنمایی می کند.

28 شهریور 1369: رادیو بی بی سی گزارش می کند که «در پی ملاقاتهای اخیر مقامات بلندپایه ایران و عراق، تصمیم گرفته شد که عراق از حمایت مجاهدین دست بردارد و آنان را اخراج کند»

شایان ذکر اینکه، بنا به خبری از رادیو بغداد، سه روز پیش از این گزارش منوجهر متکی – معاون وزیر خارجه وقت، در رأس هیأتی برای دیدار رسمی وارد بغداد می شود (25 شهریور). و سه هفته پیش از آن (5 شهریور) ایرنا از قول منبعی در وزارتخارجه خبر می دهد که صدام حسین 6 نامه رسمی به رفسنجانی ارسال کرده، و یک هفته بعد (4 مهر) کیهان هوایی می نویسد «به دنبال مذاکرات وزرای خارجه ایران و عراق و توافقهای به عمل آمده.... به دستور دولت عراق، محل استقرار عناصر وابسته به سازمان به اصطلاح مجاهدین از نواحی شیلر و پنجوین، به اطراف بغداد انتقال یافت». و یکهفته بعد، در 11 مهر، به نقل از رادیو زحمتکشان می نویسد که عراق قول داده است که مانع فعالیت آنان (مجاهدین) بشود. هفته نامه کیهان هوایی گامی فراتر برداشته و می نویسد که «گزارشها حاکی از آن است که احتمال تحویل مجاهدین به ایران افزایش یافته است.... دست کم بخشی از اعضای سازمان تحویل ایران خواهند شد.» و بالاخره سی ان ان در 29 مهر اعلام می کند «عراق در حال بیرون راندن اعضای گروه اصلی مخالف ایران، مجاهدین خلق است»  (8). بخاطر داشته باشیم که این شایعات در باره داد وستد ها بین عراق و رژیم، سالها پیش از اینکه نام مجاهدین وارد لیست شده و «تروریست» نامیده شوند، گزارش می شده است.

26 دی 1369: یعنی حدود 5 ماه بعد از اینکه محمدباقر حکیم در یک کنفرانس مطبوعاتی در تهران (25 مرداد 69) بگوید «مخالفین عراق می توانند با یک ارتش اسلامی و خلقی رژیم عراق را سرنگون کنند» بمباران هوایی عراق توسط نیروهای چند ملیتی در ابعادی مافوق تصور و بمدت 6 هفته آغاز و پروسه سرنگونی صدام کلید خورد.

خمینی جام زهر را سرکشید تا ارتجاع و جهانخواران بتوانند در یک جبهه مشترک، خاورمیانه را بسوی اسلامیزه شدن سوق بدهند.

خمینی در بیانیه 29 تیر 67 خود با اشاره به حادثه مکه می گوید «حادثه مکه منشا تحولات بزرگی در جهان اسلام و زمینه مناسبی برای ریشه کن شدن نظامهای فاسد کشورهای اسلامی و طرد روحانی نماها خواهد بود.» (9) و بالاخره به آنچه امروز بر همگان در عراق و لبنان و یمن و بحرین و... روشن شده است چنین اشاره می کند «من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند» (10).

اگر خمینی جنگ را یک موهبت الهی می نامید، صلح برای جمهوری اسلامی، موهبتی ناخواسته و زمینی بود. جمهوری اسلامی پس از اینکه خیالش از جانب «جنگ» که مانند وبالی بر گردنش سنگینی می کرد، راحت شد، استراتژی «صدور انقلاب» خود را از چند زاویه مختلف به مورد اجرا گذاشت.

·       از یک سو کمر همت به اخراج مجاهدین از عراق، و محدود کردن حوزه فعالیت مجاهدین بست؛

·       با استفاده از  «ترور و گروگانگیری» در دل سیاستگزاران غربی «رعب و وحشت» ایجاد کرده و خواستهای خود را پیش می برد

·       در معاملاتی که سرمایه ملی به تاراج گذاشته شده بود کام سیاستگزارانی که از تروریسم نمی هراسیدند را شیرین می کرد

·       با بدیل سازی در مقابل الفتح و عرفات، منافع اسرائیل را هدف قرار داد و در نتیجه خود را طرف مذاکره مستقیم اسرائیل قرار داد.

 

در بخش های بعدی به این نکات خواهم پرداخت

ادامه دارد

 

علی ناظر 8 مرداد 1390

منبع:دیدگاه


علی ناظر

فهرست مطالب علی ناظر در سایت پژواک ایران 

*نتونستن بخرنش  [2013 May] 
*شرط سنی  [2013 May] 
*«اسلام» آباد  [2013 May] 
*یک «توضیح»، و دو کلام حرف اضافی  [2013 May] 
*بزرگی از سر گیرید  [2013 May] 
*روز جهانی آزادی مطبوعات  [2013 May] 
*یعنی یک مرد پیدا نمیشه؟  [2013 Apr] 
*صفحاتی از زهر و پاد زهر - اسلام سیاسی (4)  [2013 Apr] 
*صفحاتی از زهر و پادزهر – اسلام سیاسی (1)  [2013 Feb] 
*اشتباه محاسبه - «ساده سازی، شبیه سازی»  [2012 Dec] 
*اشتباه محاسبه – تبیین، شکل و محتوا  [2012 Dec] 
*والسلام؟  [2011 Oct] 
*ناجی  [2011 Oct] 
*عجیب» و «غریب»  [2011 Oct] 
*بسوی «تعیین تکلیف نهایی»  [2011 Sep] 
*نگرانم  [2011 Sep] 
*ارزیابی ناقص از سی سال مبارزه  [2011 Sep] 
*سلام گرگ بی طمع نیست  [2011 Sep] 
*«علی ناظر، مرز سرخ تو کجاست و چیست؟»  [2011 Sep] 
*چند خبر و چند نکته  [2011 Sep] 
*جدا کردن «سر» از «بدنه»  [2011 Aug] 
*مدل چهارم  [2011 Aug] 
*سخنی با اساتید و صاحبان کرسی  [2011 Aug] 
* «تروریستها» - بخش چهارم  [2011 Aug] 
*«تروریستها» - بخش سوم  [2011 Jul] 
*«تروریستها» - بخش دوم  [2011 Jul] 
*«تروریست»ها (بخش اول)  [2011 Jul] 
*زنده باد آزادی، زنده باد دموکراسی  [2011 Jul] 
* آقای رئیس جمهور اوباما  [2011 Jul] 
*مرز سرخ  [2011 Jul] 
*نیم درصدی، خس و خاشاک، زردک و خرس ها  [2011 Jun] 
*گردهمایی 18 ژوئن  [2011 Jun] 
*فصلی تازه  [2011 May] 
*آن صدای بی صدا  [2011 May] 
*پوزه بند  [2011 May] 
*سینه زنهای گورکَن   [2011 May] 
*نگاهی به پیام دکتر کریم قصیم  [2011 May] 
*رفیق دزد و شریک قافله  [2011 Mar] 
*از این «من» عُق ام می گیرد  [2011 Jan] 
*داستان زندگی برای همهء پدرها یکسان نیست  [2010 Sep] 
*«جبهه (وسیع) مردم» و چند ماده  [2010 Feb] 
*جبهه وسیع (بخش دوم)  «جبهه مردم» یا «جبهه همبستگی ملی»؟ [2010 Feb] 
*جبهه وسیع (بخش اول) همبستگی آری ولی....  [2010 Feb] 
*باز 19 بهمن شد  [2010 Feb] 
*یک پیام، یک التزام، یک بایست  [2010 Jan] 
*پیام مسعود رجوی و تعیین تکلیف و فرجام نهایی  [2009 Nov] 
*دایه دایه   [2009 May] 
*تف و اپوزيسيون   [2009 Apr] 
*ما این طرف، رژیم آنطرف  [2009 Apr] 
*اصولی کیست؟ - بخش چهارم  [2009 Mar] 
*اصولی کیست؟ (بخش سوم)  [2009 Feb] 
*اصولی کیست؟ - بخش دوم  [2009 Jan] 
*اصولی کیست؟ (بخش‌نخست)  [2009 Jan] 
*راه حل انحرافی  [2009 Jan] 
*«مي انديشم، پس هستم»  [2008 Dec] 
*پروژه باورشکنی  [2008 Nov] 
*از دست این رهبران معصوم  [2008 Nov]