- سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ / Tuesday 19th March 2024
زندانی
ثریا پاستور
یک زندانی ام
زندانی تنهایی ام
دنیای رنج و شادی ام
در یک قدم جا داده ام
سر پر از اندیشه ام
در یک قفس جا داده ام
تصویر هر اندیشه ام
بر صفحه ی یک دایره
چون یک تمبر باطله
بی ارزش و باطل شده
انگشت من , پیچک شده
در لابلای میله ها
پیچیده و حیران شده
در لابلای درد و آه
چشمان من , تیره شده
تاریک تر از هر نیمه شب
لب های من , بسته شده
اسیر صد ها بند و غل
هیچ واژه ای مگر سکوت
ننشسته است در این وجود
دل همچون دریای من
دریایی از خشکی شده
دنیای من , ویران شده
تصویر بی رنگی شده
از هر چه رنگ با شرف
خالی تر از خالی شده
پرواز من , پژمرده است
دنیای من , بی ریشه است
ریشه , در این ظرف خیال
چون غنچه ی نشکفته است
باشد که بعد از مرگ من
تصویر گر آزاده ای
تصویر کمرنگی کشد
از رنج ها و درد من
آری ! من یک تن زندانی ام
منبع:پژواک ایران
فهرست مطالب ثریا پاستور در سایت پژواک ایران
|