ریسمان همبستگى
ثریا پاستور
در دل آسمان سرزمینمان
ابر ها گریه می کنند
خون می بارند
جام دلخوشی ها , تهی از شراب زندگی است
نفس ها , آکنده از عطر نیستی است
هوا دیگر , هوای عشق نیست
با آلودگی ها , هم بستر شده است
اکسيژن زندگی را , به دار آویخته اند
فریاد آزادی خواهانه را , به گلوله بسته اند
آتش عشق به زندگی را
به خاکستر تباهی بدل کرده اند
صدا ها را , اسیر خفقان و سکوت
آواز پرندگان عشق را , در گلو شکسته
و پرواز پرستو های عمر را
به خاک نشانده اند
تارهای گیسوان , در اسارت حجاب
طناب دار ها , در انتظار طعمه
بی گناهان , در بند
مشت ها , گره خورده
ساز ها , دلشکسته
نت های موسیقی , در هم ریخته
آسمان زندگی ها , بی ستاره
خورشید زمان , بی نور
دل مهتاب , کدر
اما مبارزه , در راه
بی داد , فریاد می زند که
پیروزی , در انتظار
هر چه طناب دار است , به دار خواهیم کشید
سقف زندان ها را , در هم خواهیم شکست
دیو صفتان را , نابود
و قوانین عصر حجری را
در زباله دان تاریخ , دفن خواهیم کرد
بذر آزادی را
در خاک محبت , خواهیم ریخت
و شاهد باروری گل شکوفه های آن
در چمنزار زندگی , خواهیم بود
فردا ها را , رنگ دگری خواهیم زد
پرچم آزادی را
بر فراز بام ها , افراشته خواهیم کرد
و با طناب دار ها
ریسمانی از همبستگی خواهیم بافت
ثریا پاستور
منبع:پژواک ایران